شام آخر در وین
حسن محمدی خبرنگار سایت امید ایران هسته ای که رویکردی نزدیک به دولت حسن روحانی و تیم مذاکره کننده دارد، اولین خبرنگاری است که شنیده و ها دیده های خود از چندین دور مذاکرات را به رشته تحریر در آورده و تحت عنوان "شام آخر در وین" منتشر کرده است.
سرویس سیاسی فردا: مذاکرات هستهای در دولت حسن روحانی گرچه کوتاهتر از مذاکرات در دوران دبیرسابق شورای عالی امنیت ملی بود اما نوع نگاه وی و تیم مذاکره کننده به توافق و برنامه هستهای باعث شد توافق یکی از اهداف اصلی این جریان قرار بگیرد و به تبع آن هر دوره از مذاکرات بسیار پرحاشیهتر از دوره های قبلی برگزار شود تا جایی که نزدیک به دو سال فضای سیاسی جامعه تنها به متن و حاشیه رسیدن به توافق چشم دوخته بود. از طرف دیگر به نظر میرسد با پختهتر شدن فضای رسانهای، ضریب اهمیت وقایعنگاری این رویداد مهم سیاسی نیز در رسانه ها افزایش پیدا کرد تا جایی که هنوز یک سال از توافق هستهای نگذشته، اولین کتاب از یک خبرنگار اعزامی به این مذاکرات به عرصه نشر وارد شد. حسن محمدی خبرنگار سایت امید هستهای که رویکردی نزدیک به دولت حسن روحانی و تیم مذاکره کننده دارد، اولین خبرنگاری است که شنیده و ها دیده های خود از چندین دور مذاکرات را به رشته تحریر در آورده و تحت عنوان «شام آخر در وین» منتشر کرده است. گرچه کتاب آن طور که باید و شاید جامع به مذاکرات نپرداخته است و از طرفی ناگفتههای بسیاری برای گفتن ندارد اما برخی نکات گفته شده در آن موجب میشود که هر علاقهمندی که دورادور مساله هستهای و مذاکرات آن را پیگیری میکند مشتاق خواندن آن تا انتها شود. در واقع در کنار این نکات نویسنده بخش زیادی از کتاب را به بازگویی نکاتی اختصاص داده است که یا در رسانهها منتشر شده است و یا جذابیت چندانی برای یک خواننده سیاسی ندارد. در مورد سبک نگارش کتاب نیز می توان به این نکته اشاره کرد که گرچه محمدی در توضیح برخی از اماکن وین و شهرهای دیگر مذاکرات سعی کرده است قلمی ادبی به کار برد اما در باقی کتاب قوت قلمی که از یک خبرنگار انتظار میرود در کتاب مشاهده نمیشود.
اگر بخواهیم مهمترین و بهترین مزیت کتاب را به طور خلاصه بیان کنیم، صراحت محمدی در نقد و بررسی وزارت خارجه، رسانهها، تیم رسانهای دولت و برخی خبرنگاران است. گرچه نگاه جناحی محمدی در جای جای کتاب مشهود است اما نقد صریح او خوانندگان این اثر را با عملکرد غیر حرفهای رسانه در ایران آشناتر میکند. او البته در برخی از صفحات کتاب نکات جالبی از وضعیت خبرنگاران ایرانی میگوید. محمدی مینویسد: یکی از سختترین امور تنظیم هم اتاق شدن خانمها با همدیگر بود در حالی که به ظاهر همه با هم خوب بودند ولی حاضر نبودند با هم در یک اتاق باشند!
وضعیت بد رسیدگی به خبرنگاران توسط هیات ایرانی هم از نکات تاسفآور اشاره شده توسط محمدی است. او در این باره مینویسد: دو روز از مذاکرات درگیر یافتن هتل بودیم فقط به این دلیل که تحریم بودیم و ویزا کارت نداشتیم... همچون روزنامه دولتی ایران نبودیم که برای خبرنگارش اتاق شبی ۱۵۰ یورویی رزرو می کرد یا صدا و سیما که خبرنگارش را در هتل ماریوت مستقر کرده بود. حتی به اندازهای پول نداشتیم که اتاق های شبی ۸۰ تا ۹۰ یورو اجاره کنیم... همین که اجازه داده بودند از دستشوییهای هتل استفاده کنیم برایمان شده بود غنیمت. معضل بزرگ زمانی بود که باید برای قضای حاجت اقدام میکردیم و تعداد کارتهای تردد کم بود به سختی یک کارت تردد در هتل پیدا میکردیم تا به دستشویی برویم (در حالی که) بارها شاهد بودم که دیپلمات های آمریکایی کارتهای تردد مخصوص خود را به خبرنگارانشان میرساندند تا آنها با کارت دیپلماتیک به محافل نزدیک به هیات ها راه پیدا کنند.
در ادامه با هم بریده هایی از این کتاب را می خوانیم:
خبرنگار من و تو و رادیو فردا در نشست محرمانه سخنگوی وزارت خارجه!
در یک دور از مذاکرات که مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه به جمع خبرنگان در وین پیوست تا روابط بیشتر و بهتر و منظمتری میان خبرنگاران و تیم ایرانی شکل بگیرد. در روز دوم ساعت ۱۲ به هتل ماریوت پیوست تا با خبرنگاران ایرانی در لابی هتل نشست آف د رکورد (غیر رسمی و محرمانه) برگزار کند. به جز من، خانم هژیری اصغری، اسلامی، شریفی، امیر چخماقی، معصومی، بشیریه و تعداد دیگری از تیم رسانه ای ایران، هانا کاویانی از رادیو فردا و پریسا حافظی از رویترز، آرش عزیزی از شبکه من و تو و تعداد دیگری از خبرنگاران فارسی زبان رسانههای خارجی هم آمده بودند. خانم افخم سعی میکرد آرام سخن بگوید و بارها تاکید داشت که سخنان وی خبری نشود. جالب این بود که برخی از دوستان خبرگزاریها تند تند بر روی کارتابل خبرگزاری محتوای سخنان ایشان را مینوشتند. آن ها نه تنها در کوتاه ترین لحظه همه آن چه را گفته شد منتشر کردند بلکه پس از این که خانم افخم جلسه را پایان داد برخی از دوستان کلمه به کلمه را به خبرنگاران خارجی منتقل کردند . در حال که همه آن خبرنگاران ایرانی فعال در رسانههای خارجی هیچ گاه اطلاعاتی از نشستهای خصوصیشان با دیپلماتهای غربی به خبرنگاران ایرانی نمیگفتند .
بر خلاف هیات ایرانی که زمان نشستهای آف د رکورد را قبل از این که حتی ما بدانیم رسانههای خارجی میدانستند و خیلی رفت و آمدهایمان تصنعی و خارج از عرف بود آف د رکوردهای طرف مقابل را ما به هیچ وجه متوجه نمیشدیم مگر این که خودشان تمایل داشتند ما بدانیم.
ماجرای ناراحتی وزارت خارجه از افشای جمله یک ایرانی را تهدید نکن!
دومین آف د رکوررد هم دردسر ساز شد. البته نتیجهاش خوب بود. همان جلسه ای که نتیجهاش شد جمله «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید.» در میان نشست دکتر مرندی به آقای ظریف می گوید که خاطره جلسه دیروز با موگرینی و داد زدن بر سر موگرینی را برای بچه ها تعریف کنید که گویا دکتر امتناع می کند و دکتر مرندی خودش ماجرا را تعریف میکند و دکتر می گوید بچهها لطفا منتشر نکنید اما بعد از اصرار چند نفر از بچه ها می گوید باشه اشکالی نداره برای انتشار اما به نقل از من ننویسید.
ابتدا سکوت عجیبی حول این خبر بود اما با ابراز ناراحتی موگرینی به یک باره جو به هم ریخت. آقای نوریان از دیپلماتهای وزارت خارجه عصبانی و خشمگین بر سر محمد قادری و حنیف غفاری داد کشید که چرا چنین خبری منتشر کردند. به هر حال خبر منتشر شد و ظرف مدت کوتاهی فضای مجازی را مشغول به خود کرد به گونه ای که حتی کوچک زاده نماینده دلواپس مجلس هم که مخالف توافق و مذاکره بود این جمله ظریف را در اینستاگرام خود منتشر کرد. پس از این که واکنش ها در تهران به جمله ظریف خطاب به موگرینی مثبت بود ورق برگشت. این بار آقای نوریان خنده رو به جمع ما آمد و با حنیف و محمد خوش و بش کرد تا کدورتی باقی نماند. انتشار آن خبر توسط خبرگزاری مهر آن هم در آن روزها کمک بزرگی به جمع و جور شدن برخی حواشی مخالفان در داخل ایران کرد.
حرکات عجیب خبرنگاران صدا وسیما در مذاکرات هسته ای
خبرنگاران صدا وسما خودشان هم برای دیگران دغدغهای بودند. علی علوی یک بار در لوزان 2 و یک بار در وین پایانی آمد بالای سر ما گفت: «بچه ها! وقتی بهتون اشاره کردم سراسیمه به طرف در بیرونی بدوید انگار که خبری شده میخواهم همه دنبال شما بدوند تا پشت صحنه ضبط کنم.» در هر دو مورد عملیات موفقیت آمیز بود.
جذاب ترین کل کل در دو روز پایانی رخ داد وقتی که ساعت 12 شب به وقت وین علی علوی قصد داشت مقابل کوبورگ پلات بگیرد آقا مرتضی غرقی شوخیاش گرفته بود و در کنارش ایستاد. آن قدر صداهای مختلف در آورد تا او نتواند پلاتو بگیرد. تقریبا همه خبرنگاران که جمع و جور کرده بودند تا به هتل بروند هم مقابل چادر جمع شده بودند و از این صحنه فیلم می گرفتند.
کارشناس خاص هسته ای هیات ایرانی که نامش هیچ گاه فاش نشد
گفتگوی اختصاصیام با دکتر صالحی یک روز مانده به پایان مذاکرات آخرین بمب خبری روزهای پیش از توافق بود. بنا بود نشست من و دکتر صالحی صرفا آف د رکورد باشد. اندکی دیر رسیده بودیم و دکتر صالحی مشغول استراحت بود. دقایقی را که در راهروی اتاقهای هیات ایراتی در هتل بودم از برخی افرادی که دیدم و رفت و آمدها برداشتی کردم که وقتی برگشتم به دوستانم گفتم: «من مطمئن هستم کار تمام شده است.» حتی کارشناس برجسته هستهای را دیدم که حضورش در وین خبری نشده بود و با این که مرا میشناخت به محض دیدن من طوری حرکت کرد که گویی مرا ندیده است و آقای نوریان دستش را روی بینیاش گذاشت و گفت محمدی شتر دیدی ندیدی و من هم هیچ گاه نگفتم و نمیگویم چه کسی را در آن راهرو دیدم، حتی در این نوشتار!
100 کارشناس آمریکایی در برابر هیات 20 نفره ایرانی!
پژمان رحیمیان عضو تیم مذاکره کننده میگفت متن را که خوانده بودیم و در حال نهایی کردن بودیم آقای ظریف آمد داخل اتاق و گفت ولش کن برو بخواب چند ساعتی. بقیهش رو خودم می خونم. علتش این بود که تیم کارشناسی وقتی مذاکرات تمام میشد تازه کارش شروع میشد. به همین خاطر در لوزان کلا خواب و خوراک تیم کارشناسی به شکل عجیبی به هم ریخته بود. علتش این بود که مثلا فقط هیات آمریکایی بیش از ۱۰۰ نفر بود و هر بخش متخصص خود را داشت اما کلا هیات ابرانی اعم از کارشناس و ... ۲۰ نفر هم نبود و فشار زیادی به تیم وارد می شد .
وقتی وزارت خارجه در دقایق پایانی به یاد سازماندهی رسانه ها می افتد!
مهم ترین تحول در وین پایان تصمیم وزارت امور خارجه و به روایتی شورای اطلاع رسانی دولت به ایجاد تحول رسانهای بود . دو نقد عمده بر بازی رسانه ای تیم ایران نداشتن پازل و جزیره ای عمل کردن رسانه ای از یک سو و کمبود نیروی تحلیل گر از سوی دیگر بود.
در وین پایانی برای هر دو موضوع فکری شده بود خانم مریم صدر الادبایی از نهاد ریاست جمهوری و آقای محمد خدادی مدیر عامل خبرگزاری ایرنا برای کمک به پازل رسانه ای و یکپارچگی رسانهای و دکتر محمد مرندی و سه شاگرد ایشان برای کار تحلیلی.
تیم رسانهای ایران در بخش اول خوب عمل نکرد و تلاش خانم صدرالادبایی و آقای خدادی هم بی فایده بود . در بخش تحلیلی دکتر مرندی تنها بود و توان تحلیلی زیادی نداشت و الحق خودش هم ادعایی نداشت... ما تحلیلگر متخصص نداشتیم . هر سو سر می چرخاندی دکتر مرندی در حال گفتگو به زبان انگلیسی با شبکه های خارجی بود. آن ها هم جز مرندی به کسی دسترسی نداشتند. رفت و آمدهای مرندی را به هتل کوبرگ می دیدند و پندارشان این بود که خبرهای دست اول دارد در حالی که مرندی هم اطلاعاتی بیش از آنچه ما می دانستیم نداشت.