ایده پردازی راهکاری برای فرار از تولید تکراری
آگاهی مدیران صنعتی از تغییرات سریع فناوری و دانش فنی روز در کیفیت و بازدهی محصولات تولیدی موثر است.
کد خبر :
511759
سرویس اقتصادی فردا؛ صفیه رضایی: یک مدیر نه تنها باید به طور مداوم شیوه و نحوه تولیدات را مورد بازبینی قرار دهد بلکه باید با ایجاد یک واحد ایدهپردازی سطح دانش موجود در واحد صنعتی خود را مدیریت کند.
امروزه تمامی شرکتها و واحدهای صنعتی در چند موضوع محوری درد مشترک دارند. این مشکلات از تامین مواد اولیه و بالا بودن هزینههای تولید آغاز میشود و در تحلیل روند تولید به بروزرسانی نحوه تولید براساس دانش فنی میرسد. به جرات میتوانیم بگوییم که دست کم در تمامی صنایع، دانش فنی و بروز بودن عملکرد سازمان با این مقوله از مسائل مورد تاکید به شمار میرود. با این حال این درد مشترک بین صنایع از زبان مدیران این واحدها بیشتر شنیده میشود. گویا مدیران برخی واحدهای صنعتی در شرایطی هستند که نمیتوانند محصولات و تولیدات خود را مطابق با دانش فنی روز به بازارها عرضه کنند یا بودجه و توان کافی ندارد. برخی مدیران نیز به نحوی از این مشکل صحبت میکنند که گویی دسترسی به دانش فنی برای تمامی واحدها امکانپذیر نیست یا اینکه گران تمام میشود. با این همه نمیتوان به نقش این عامل مهم در بهینه کردن تولیدات در واحدهای صنعتی بیتوجه بود. به ویژه اینکه در معرفی یک واحد صنعتی آنچه در ابتدا مورد توجه قرار میگیرد همین ویژگی است. در این میان ممکن است سوال شود که نقش یک مدیرصنعتی و سازمانی در بالا رفتن درصد دانش فنی محصولات تولیدی چیست؟ آیا
یک مدیر صنعتی تنها باید نقش یک راهبر را در سازمان صنعتی ایفا کند یا اینکه با دیدگاه راهبردی به مدیریت عناصر علمی و دانشی در سازمان نیز بپردازد؟ آیا همین که یک مدیر، یک واحد صنعتی را راهاندازی و تجهیزات مورد نیاز برای آن خریداری کند میتواند در موفقیت و بازدهی محصولات موفق باشد؟ به طور قطع پاسخی که مخاطب این نوشته به این سوالات میدهد اندکی با تامل است؛ چراکه ممکن است مخاطب این نوشته بر این اعتقاد باشد که امروزه نقش مدیریت صنعتی در باروری سازمان و علمی ساختن پایههای تولید، محوری است. اگر به این نظر معتقد هستید بهتر است سخنان داود فدایی، استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر را هم مطالعه کنید. فدایی به صمت گفته است: امروزه جوامع صنعتی جهانی به این نتیجه رسیدهاند که سازمانها بیشتر با تکیه بر نوآوری و ترویج فعالیتهای نوآورانه در درون خود میتوانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصه رقابتی حفظ کنند. تغییرات سریع فناوری، کوتاه شدن عمر محصولات و فناوری و فشرده شدن رقابت موجب شده بنگاههایی که تولید و خلق ایدههای نو و اجرایی کردن آن را مورد توجه قرار میدهند، در عرصه فعالیت خود با شکست روبهرو نشوند. تنها در این حالت
است که بنگاه اقتصادی میتواند خود را به نحو موثری مدیریت کند و به سمت مزیتی بکشاند که از درسهای محیطی آموخته است. در حقیقت در دنیای پرتلاطم امروز سازمانی موفق است که نیازها و خدمات تازهتر مورد نیاز مشتریانش را برآورده سازد و فرصتهای نوین رشد را کشف کند. در این سازمان طول عمر بینهایت است و همواره جوان و پرتوان باقی مانده و میتواند امیدوار به بقای شایسته خود باشد. توجه به رویکرد نوآورانه، با ارائه محصولات جدید یا بهبودیافته، میتواند بازارهای جدید ایجاد کند و سهم بازار را بالا برد. علاوه بر آن با کاهش هزینهها، موجب سودآوری و افزایش مزیتهای رقابتی شده و به چالشهای مالی سازمان در بحرانها پاسخ دهد.
مدیران زخم خورده!
سخنان فدایی بر این محور است که یک سازمان برای موفقیت باید پایههای نوآوری را در دل خود تقویت کند. این رویکرد نوآورانه در زیرمجموعه بروزرسانی علمی سازمانی است. جایی که دیگر یک مدیر نقش یک راهبر را بازی نمیکند. بلکه خود ایده خلق کرده و سعی میکند ایدههای علمی را از بیرون خریداری کند. حتی تجهیز منابع انسانی در این سازمان باید بر پایه علمی انجام شود. این امر به صورت غیرمستقیم در میزان تولید و بازدهی آن موثر است. در مراحل بعد یک مدیر صنعتی باید بتواند دانش و علم موجود در میان واحد تولیدی خود را مدیریت کند. اینجاست که کار یک مدیر صنعتی سختتر میشود. اگر در گذشته یک سرمایهگذار، کارخانه و کارگاهی را راهاندازی میکرد و به اصول دانش فنی و بروزرسانی تولید با محصولات مشابه چندان توجه نمیکرد به دلیل نبود تنوع تولید در سطح داخلی و جهانی بود. امروزه آنقدر تغییرات سریع به ویژه در تولیدات علمی و فناورانه انجام میشود که اگر یک واحد تولیدی نتواند خود را مدام روزآمد کند به طور قطع یا ورشکست میشود یا باید شیوه و نحوه تولید خود را مدام بازتعریف کند. حالا چند مدیر در داخل کشور ما اعتقاد به مدیریت دانش در سازمان خود
دارند، به درستی مشخص نیست اما این نکته معلوم است که بیشتر مدیران تولیدی خود را سرمایهگذار میدانند تا مدیر! تا زمانی هم که این رویکرد حل نشود بخشی از مشکلات واحدهای تولیدی باقی میماند. هر چند غلامرضا صمدزاده، مدیر یک کارخانه صنعتی در تبریز نکته گفته شده را رد میکند. صمدزاده در گفتوگو با صمت اظهار کرده است: بیشتر مدیران صنعتی مباحث کلان و محوری شرکت را ساماندهی میکنند و در دانش فنی تولید محصولات وارد نمیشوند. به طور ویژه افراد متخصصی در کارخانه استخدام شدهاند که فرآیند علمی در یک کارخانه را دنبال میکنند. از این رو مدیران صنعتی بیشتر در تصمیمگیریهای کلان کارخانه همچون بالا بردن سطح کیفیت، کم کردن هزینههای تولید و ارتباط بین سود و فایده در سازمان دخالت میکنند. همچنین در گزینش نیروی انسانی نظر نهایی میدهند. از آنجا که نقش مدیریت صنعتی در کارخانه محوری است همه به او احترام میگذارند. البته در یک واحد صنعتی بهتر است روحیه و کار جمعی حفظ شود. در بسیاری از موارد نظرها و ایدههای مختلف داده میشود و حتی کارشناسانی از بیرون از کارخانه ایدههای تولیدی میآورند و روی آن ایدهها بحث میشود تا محصولی
نهایی، کیفیت بالایی در زمان ارائه به بازار داشته باشد. با این حال آنچه بیشتر بر عملکرد مدیران صنعتی تاثیر میگذارد مسائل و چالشهای بیرون سازمان است. به عبارتی یک مدیر هرچند در داخل سازمان سعی کند جایگاه محوری خود را حفظ کند با این همه مشکلات اداری و بانکی مانع از رسیدگی مدیریت به سازمان و کارکنانش میشود؛ چه برسد به اینکه بخواهد روند مدیریت دانش را در سازمان هدایت کند. پرمشغله بودن بیشتر مدیران برای مسائل اداری باعث میشود از نیروی کار خود غافل شوند و نتوانند به آنها رسیدگی کنند. در نتیجه شاهد جابهجایی نیروها در سازمانهای مختلف خواهد بود. از این رو بیشتر مدیران، زخمخورده مشکلات بیرون سازمان هستند و این امر باعث میشود نتوانند به درستی در نحوه تولید محصولات و تغییرات در شیوه تولید مشابه با فرآیندهای جدید پویا عمل کنند. در اثر بیتوجهی نیروی کار نیز ممکن است محصولات براساس یک شکل تکراری یا به اصطلاح روتین و همیشگی تولید شوند.
مدیریت دانش در کارخانه
سخنان این تولیدکننده خالی از این محتوا نبود که تنها ملزم کردم مدیران به اعمال مدیریت دانش در واحد صنعتی خود چاره مشکلات تولیدی نیست بلکه حواشی یک سازمان شاید از متن بیشتر باشد؛ تا جایی که دست و پای ایدهپردازی را در سازمان ببندد یا مدیریت توان خریداری دانش فنی روز را نداشته باشد. اما روی سخن با مدیرانی است که براساس سخنان داود فدایی، دیدگاه نوآورانه داشته باشند؛ به عبارتی مدیریت ایده را در واحد صنعتی خود جا بیندازند، آنقدر که مشکلات بیرون سازمانی بر نحوه تولید آنها اثر نگذارد. مدیرانی که میخواهند تمام بخشهای پژوهشی را واگذار کنند و بخش «آرانددی» جداگانه داشته باشند روی سخن ما نیستند. مخاطب آنهایی هستند که در کنار واحد پژوهشی خود نیز به صورت پویا نیروی کار خود را رصد کنند و از عملکرد آنها ایده بگیرند و حتی فضایی را فراهم کنند که نیروی کار در هر سطح تنها به فکر دستمزد آخر ماه نباشد. به عبارتی به سازمان و کارخانه وفادار باشد. نیروهای وفادار میتوانند مدیر یک واحد صنعتی را در پیشبرد اهداف یاری کنند.
نکته دیگر اینکه بهتر است مدیران واحدهای صنعتی در کنار بخش «آرانددی»، حوزهای را به مدیریت ایده و دانش در سازمان و کارخانه خود اختصاص دهند. این مورد برای کارخانههای بزرگ است. در زمینه کارگاهها و واحدهای تولیدی کوچک مدیریت واحد باید فقط راهانداز آن واحد صنعتی نباشد. به عنوان نمونه اگر در یک کارخانه بزرگ شیرینی و شکلات سرمایهگذار چندان آشنایی با فرمولهای تولید شیرینی ندارد و واحد پژوهشها، وی را در کارگروه مدیریت دانش و ایده راهنمایی میکند در واحدهای تولیدی کوچک چنین امکانی وجود ندارد بلکه مدیر یک واحد صنعتی باید متخصص آن صنعت باشد تا بتواند تجهیزات و ماشینآلات و شیوه تولید را بروزرسانی کند. به عنوان نمونه در یک واحد چاپ، اگر مدیر کارگاه تخصص کافی نداشته باشد و در یک کلام، راهانداز و سرمایهگذار آن کارگاه باشد رشته کار از دستش خارج میشود. این امر باعث خواهد شد آستانه علمی و دانش این مدیر نسبت به ماشینآلات و نوع آنها در طول زمان بالا نرود و اینگونه میشود که ۱۰ سال میگذرد و یک دستگاه افست چندین سال کارکرده را مجبور است تعمیر و بکارگیری کند. در تمامی صنایع اینگونه است، به جز صنایع خرد و کارگاهی
که نیازمند مدیران باتجربه و همراه با دانش روز هستند. در کارخانههای بزرگ یک گروه ایدهپرداز جدا از واحد «آرانددی» لازم است تا مدیریت کارخانه تنها در قالب یک راهبر راهبردی ایفای نقش نکند، بلکه مدیر بتواند سطح دانش خود را مطابق با مشاورانش بالا ببرد. بدون شک خریداری دانش و فناوری جدید در زمینههای ماشینآلات پیشرفته تا تجهیزات نرمافزاری نیازمند ذهنی خلاق است که ابتدا از یک مدیر موفق آغاز میشود. در نگاهی دیگر لزوم مدیریت دانش در سازمان از سوی مدیریت صنعتی در واحدهای تولیدی آنقدر احساس میشود که باید راهکارهای آن را جویا شوند و همه کارها را بهدست مشاوران یا معاونان نسپارند. در گزارشهای آینده به شیوهها و راهبردهای مدیریت دانش در واحد صنعتی خواهیم پرداخت.
منبع: صمت