مرحوم دولابی: شهیدِ محبت سر و صدا ندارد!
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: شهید محبّت سر و صدایی ندارد. کسی شمشیری نمیبیند، صدای شمشیری نمیشنود. انسان را خیلی مخفی شهید میکند. آن چنان میکُشد که صدایی در نمیآید. خون هم ندارد. عزیز من به میدان بیا و قشنگ معامله کن.
کد خبر :
510916
خبرگزاری تسنیم: مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: شهید محبّت سر و صدایی ندارد. کسی شمشیری نمیبیند، صدای شمشیری نمیشنود. انسان را خیلی مخفی شهید میکند. آن چنان میکُشد که صدایی در نمیآید. خون هم ندارد. عزیز من به میدان بیا و قشنگ معامله کن. مردانه و جوانمردانه بیا. کمرها را محکم ببندید، جوانمرد باشید! روز قیامت سرفراز باشید. آدم دمِ شمشیر عزیز است. با جرات و قشنگ به میدان میرود. اگر جای بدی بود - مثل جهنّم - با اکراه میرفت. از زیر بار آن در میرفت. در مورد جهنم هر چه می توانی از زیر بارش در رو. حتی در کسب که امرار معاش مربوط به آن است. چون یک طرف آن خطرناک است و از جهنم سر در میآورد. میگوید: صبح دیر به طرف کسب دنیا برو. جز اموری که مربوط به حوائج روز مره مردم است، مثل نان و غذای مردم، که باید به خاطر آن زود به سوی کسب رفت. این حسابش عقلایی است. اگر زود میروی بگو: میروم هم تفریح کنم و هم تماشا؛ و نانی بپزم تا مردم بخورند. مخلوط کن؛ برای دنیای صرف زود به دنبال کسب نرو. قدیمها میگفتند: برای کسب دیر به بازار برو و زود برگرد. زودتر از همه به خانه بیا. اگر نان و آبت درآمد بیا. در قدیم زندگی مثل
الان ماشینی و وابسته به هم نبود که اگر یک قسمتی لنگ شود مردم به زحمت بیفتند. اگر برق نباشد همه کارها تعطیل میشود. نفت و بنزین هم همینطور. همه به شکم مردم میخورد. بشر خیلی وابسته به صنعت شده است. بنابراین برای خیر خواهی و رفاه دیگران اگر صبح زود عقب کار برویم ثواب دارد. ولی اگر کار من تاثیر در امور دیگران نداشت دیرتر میرفتم. فرمودند: در امر دنیا طوری کار کن که گویا همیشه زندهای و در امر آخرت طوری کار کن که گویا امشب میمیری. کتاب طوبی محبت - ص 156 مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی