دموکراسی یعنی مردم سالاری کوبا نه سرمایهدار سالاری غرب
زمانی که اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم در پاریس به تصویب رسید، کمتر کسی تصور می کرد که در سال های بعد آمریکا کشورهایی را که طبق میل و خواسته اش رفتار نکنند را به بهانه نقض حقوق بشر متهم کند و تحریم های شدید و ظالمانه ای را علیه آن کشور به تصویب برساند.
سرویس بین الملل فردا: زمانی که اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم در پاریس به تصویب رسید، کمتر کسی تصور می کرد که در سال های بعد آمریکا کشورهایی را که طبق میل و خواسته اش رفتار نکنند را به بهانه نقض حقوق بشر متهم کند و تحریم های شدید و ظالمانه ای را علیه آن کشور به تصویب برساند. یک روز ایران روز دیگر کوبا محکوم به نقض حقوق بشر می شوند. روز گذشته نیز وزارت خارجه آمریکا گزارش سالانه ای که مدعی است حقوق بشر کشورهای مختلف را بررسی می کند ارئه کرده و درباره ایران به تکرار ادعاهای گذشته پرداخته است.
اما در سفر اخیر اوباما به کوبا که پس از 88 سال این اتفاق رخ داد، رائول کاسترو در کنفرانس رسانهای مشترک خود با اوباما، سیاست آمریکا را مورد انتقاد قرار داد و گفته بود که این کشور خود موازین حقوق بشر را زیر پا میگذارد. پیش از آن رئیس جمهوری آمریکا با اشاره به شرایط ناهنجار حقوق بشر در جزیرهی کارائیب یادآور شده بود: تا زمانی که وضعیت حقوق بشر در کوبا سامان نگیرد «روابط دوجانبهی دو کشور نمیتواند بهطور کامل شکوفا» شود.
به بهانه همین ادعاهای واهی ایالات متحده قسمتی از مصاحبه عبدالحميد شهرابي (در آن زمان رئيس انجمن دوستي ايران و كوبا بود) با روزنامه شرق را که در 18 شهريور 1383 انجام شد بازخوانی می کنیم.
كوبا كشوري است كه مورد اتهام نقض حقوق بشر است. اتهام نقض حقوقبشر نهفقط از طرف آدمهايي نظير جورج بوش و در راستاي سياستهاي او، بلكه از سوي خيلي از سازمانهاي دموكراتيك جهاني و حاميان حقوق بشر نيز مطرح ميشود و كوبا در اين زمينه مورد انتقاد و اتهام قرار گرفته است؛ آن هم سازمانها و نهادهايي كه اعتراضات و ديدگاههايشان را در برابر مسائلي چون فلسطين قبول داريم . چون شما كوبا را با سوئيس مقايسه كرديد، من هم اين قياس به نظرم رسيد.
تأكيد ميكنم دموكراسيای که در كوبا هست قابل قياس با دموكراسي سوئيس نيست. دموكراسي سوئيس كاذب است. موضوع اينجاست كه پايهي برخی تحليلها اطلاعات كذب و نادرستي است كه داده ميشود. همين نشريهي شما يكسري مقالات دربارهي كوبا داشته كه به اعتقاد من واقعبينانه نبوده است. اصولاً تحت عناوين مختلف دربارهي كوبا اظهارنظر شده، نقد كتاب شده و... اساساً اتهام نقض حقوق بشر و نبود دموكراسي دربارهي كوبا مطرح ميشود. بياييد از دموكراسي شروع كنيم و بعد برسيم به حقوق بشر كه مسائل بههمتنيدهاي هستند. دموكراسي محتوا دارد. بين دموکراسی سرمايهداری و دموکراسی مردمی تفاوت بسيار است. بايد ببينيم از کدام دموکراسی، در چه مقطع تاريخی و از کجا صحبت می کنيم. مثلاً کارنامه و عملکرد بورژوا دموکراسی يا دموکراسی ليبرال را امروز در کشتار مردم بیگناه عراق توسط ارتشهای دو کشور مدعی دموکراسی، يعنی ايالات متحدهي آمريکا و انگلستان میبينيم. حتی دولت تروريستی اسرائيل نژادپرست هم ادعای دموکراسی دارد.
اما قاعدتاً در عمل بايد در مورد دموكراسي ميزان مشاركت مردم را در تصميمگيري در نظر بگيريم و بعد بررسي كنيم. يعني اعمال تصميم جمعي و اعمال حاكميت ملي، كه مردم تصميم بگيرند و مسئولان حكومتي را انتخاب كنند و در ابقا و جايگزيني مسئولان حكومتي خودشان نقش كليدي ايفا كنن د. اگر از اين زاويه نگاهكنيم شاخصهای دموکراسی در کوبا بسيار بالاست.
در كوبا قريب 90 درصد مردم در انتخابات و ادارهي امور جامعه مشارکت فعال دارند. لوايحي كه در مجلس تصويب ميشود و در کشور به اجرا درمیآيد نتيجهي بحث و تصميمگيری مردم است، و اين عالیترين شاخص دموکراسی است. سياستهايي را كه در رابطه با كار وكارگر در كشور اتخاذ و اعمال ميشود، كارگران تعيين میكنند. اگر كارگران و روستاييان در جامعهي كنوني بشري اكثريت مردم را تشكيل می دهند، آيا اين مهم نيست که دموکراسی عملاً در خدمت منافع آنان باشد؟
افرادي كه شيفتهي دموكراسي در كشورهاي غربي مدعي دموكراسي هستند، درواقع از حكومت عريان سرمايهداري دفاع میکنند. ولي ميزان مشاركت مردم را در هر كدام از اين کشورها ميتوان ديد و با كوبا مقايسه كرد.
كميتههاي دفاع از انقلاب در كوبا بهترين شاخص دموكراسي هستند. يك وقتي هست كه شما در يک فضاي اختناق و به زور اسلحه در يك سازمان حضور پيدا ميكنيد؛ يعني بايد در اين سازمان عضو باشيد تا بتوانيد در آن كشور زندگي معمولي داشته باشيد. خب اين ميشود ديكتاتوري. اما يك وقتي هم سازمانها در دل جامعه شكل گرفتهاند. مثلاً زماني كه مبارزه براي سرنگوني سلطنت پهلوي شكل گرفت و نقشي كه كميتههاي محلات براي توزيع نفت و رسيدگي به مسائل محلات مختلف داشتند، يا نقش بسيج در دفاع از انقلاب در مقابل تهاجم نظامی صدام.
اما بههرحال ما با آمارها و اسنادي در مورد نقض حقوق بشر، زندانيان سياسي، نبود آزادي مطبوعات در كوبا روبهرو هستيم. اينها را دروغ ميدانيد؟
بگذاريد يكييكي بررسي كنيم. همانطور كه قبلاً هم گفتم، اتهامات بوش و برخي سازمانهاي جهاني كه در رابطه با كوبا مسئلهي نقض حقوق بشر را مطرح ميكنند، صحت ندارد.
برخی از کشورهايی که در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد عليه کوبا رأی دادهاند به اين واقعيت اعتراف کردهاند که زير فشار آمريکا اين کار را انجام دادهاند. آمريکا آنها را به قطع حمايتهای سياسی و اقتصادی تهديد میکند و آنها هم چون استقلال رأی ندارند به خواست آمريکا تن درمیدهند. علاوه بر اين، بعضی از حکومتهايی که کوبا را بهنقض حقوق بشر متهم میکنند، دستنشاندهي آمريکا هستند. درنتيجه، صرف اينکه يك نهاد بينالمللی يا وابسته به سازمان ملل مطلبی را اعلام کند، صحت و حقانيت ادعای مطرحشده را ثابت نمیکند.
نکته اينجاست که هيچ ادعايی بالاتر از واقعيت قرار نمیگيرد و واقعيت کوبا و آنچه من، چه بهعنوان محقق و کارشناس علوم سياسی و چه در موقعيت يک شاهد عينی ملاحظه کردهام، اين است که حقوق بشر به معنی واقعی در کوبا رعايت میشود و مورد احترام است .
فيدل كاسترو در جاهاي مختلف نگرش رهبری انقلاب کوبا به حقوق بشر را توضيح داده و من هم با ديدگاه او موافقم ــ وگرنه رئيس انجمن دوستي ايران و كوبا نميشدم. اگر حقوق بشر را در چهارچوب كلي و وسيع حاكميت بشر بر سرنوشت خودش تعريف كنيم، يعنی درواقع هر كشور حاكميت ملی خودش را داشته باشد، و اگر نيازهاي اوليهي جامعهي بشري، مثل دسترسي به آموزش، سرپناه و بهداشت را تعريف كنيم، آنوقت بحث حقوق بشر مصداقهای مشخص پيدا میکند. همينطور در مورد آزادی بيان و آزاديهای سياسی. مثلاً يکی از موارد حقوق بشر، در جهانی که مواد غذايی برای سيرکردن بشر به اندازهي کافی وجود دارد، دسترسی به غذاست؛ به اين معنی که هيچيک از آحاد بشر گرسنه نباشد. و اين در حالی است که شما میدانيد صدها ميليون نفر از همنوعان ما امروزه از گرسنگی و سوءتغذيه رنج میبرند و به آموزش و بهداشت و حتی آب آشاميدنی و يک سرپناه ساده دسترسی ندارند. شما حتی در ثروتمندترين کشور دنيا يعنی آمريکا هزاران هزار نفر را میبينيد که گرسنهاند و از ابتدايیترين امکانات آموزشی و بهداشتی محروماند و آنوقت حاکمان آن کشورها دم از حقوق بشر میزنند!
اما در کوبا وضع به شکل ديگری است. در آنجا بهرغم تحريم و دشواريهاي اقتصادي و برخوردارنبودن از امكانات تجاري، مسئلهي تغذيه، آموزش و بهداشت براي عموم شهروندان حل شده است. اگر كسي بخواهد جراحي كند هزينهاي نميپردازد. سطح و كيفيت اين خدمات در کوبا به اذعان مؤسسات و سازمانهاي بينالمللي از آنچه توسط دموکراسی ليبرال عرضه می شود، بالاتر است.
كاسترو در سال 1953 با حرکتی که بعدها به نام جنبش 26 ژوئيه معروف شد، برنامهي خود را برای انقلاب کوبا اعلام کرد. او بعد از حمله به پادگان مونکادا و بازداشت توسط ارتش باتيستا در دفاعيهي خود در دادگاه تحت عنوان «تاريخ مرا تبرئه خواهد کرد» اعلام کرد که جنبش 26 ژوئيه به اهداف خود برای حل مسائل سياسی، فرهنگی و اجتماعی کوبا وفادار خواهد ماند و بعدها ديديم که به تعهد خود عمل کرد. حتی آنهايي هم كهاز او ناراضي هستند به اين مسئله واقفاند.
آيا در مورد مسائلي چون مهاجران، آزادي مطبوعات، زندانيان سياسي نيز توضيحي داريد؟
در مورد اينها بايد با سند و مدرك حرف زد. مثلاً آزادي مطبوعات و گزارشی که به آن اشاره کرديد. بايد ديد که اين گزارش به چه مدارکی استناد می کند و چرا کوبا را متهم میكند؟ لکن، واقعيت اين است که مطبوعات در چارچوب قوانين و ضوابط تعريفشده در کوبا آزادند. در مطبوعات کوبا هم دستاوردهای انقلاب و هم مشکلات کشور منعکس میشود و خبرنگاران و نويسندگان کوبا اتحاديهي مستقل خود را دارند. ولی اگر منظور از آزادی مطبوعات اين باشد که تحت اين لوا تبليغ برای سرنگونی نظام سوسياليستی صورت گيرد، بايد با صراحت بگويم که اينگونه آزادی مطبوعات در کوبا وجود ندارد، که به نظر من منطقی است.
در مورد مهاجران، اگر منظور حق سفر برای شهروندان کوبايی است، چنين حقی وجود دارد و طی دو دههي گذشته دولت کوبا تسهيلات بيشتری در اين زمينه قائل شده است. اما امروز دولت آمريکاست که حق سفر را برای مهاجران کوبايی مقيم آمريکا محدود کرده است. تا قبل از 6 مه امسال، مهاجران کوبايی مقيم آمريکا میتوانستند سالی يک بار به کشور خود سفر کنند، ولی از آن تاريخ به بعد، طبق تصميم آقای بوش، بين دو سفر مهاجران کوبايی به کشور خود حداقل بايد سه سال فاصله باشد. اين موضوع هماکنون باعث اعتراض شديد مهاجران کوبايی شده است. از طرف ديگر، مقدار پولی که مهاجران کوبايی میتوانند برای اعضاي خانوادهي خود ارسال کنند نيز محدود شده و از همه عجيبتر اينکه اعضاي خانواده را دولت آمريکا تعريف میکند و مطابق اين تعريف خاله، دايی، عمو و... شامل اعضاي خانواده نمیشوند و عضو خانواده نمیتواند از اعضاي حزب کمونيست باشد.
در مورد مهاجران اشاره به يك نكتهي ديگر هم لازم است و آن اينكه بعد از پيروزي انقلاب كوبا حكومت آمريكا همواره مهاجرتهاي غيرقانوني از كوبا به آمريكا را تشويق كرده و انواع تسهيلات و امتيازات را براي مهاجراني كه بهطور غيرقانوني به آمريكا ميروند قائل شده و از اين طريق سعي در ايجاد بيثباتي در كوبا داشته است. هواپيماربايي بهمنظور مهاجرت غيرقانوني يكي از سياستهايي است كه آمريكا مشوق آن بوده است. اتفاقاً بسياري از كساني كه بهعنوان زندانيان سياسي در كوبا معرفي ميشوند اشخاصي هستند كه در اين زمينه اقدام كردهاند. پس در مورد مهاجرت، آنچه ميبينيم اين است كه آمريكا در مقابل مهاجرتهاي قانوني شهروندان كوبايي به آمريكا مانع ايجاد ميكند و برعكس، از مهاجرتهاي غيرقانوني حمايت ميكند.
خب، حالا در مورد زندانيان سياسي كوبا. موضع دولت كوبا اين است که ادعاي وجود زندانيان سياسي دربارهي كوبا، ادعايي كذب است. در اين زمينه نيز بايد به مستندات پرداخت؛ هرچند که من به صداقت رهبران انقلاب کوبا اطمينان دارم. رسانههای آمريکا اينگونه تبليغ میکنند که صرف ابراز عقيدهي مخالف با حکومت، میتواند به زندانیشدن در کوبا بينجامد. درصورتیکه اين يک دروغ است. بله، در كوبا هستند کسانی که براي سرنگوني حكومت فعاليت میکردهاند و اکنون در حبس هستند. در اين مورد تبليغات کذب آنقدر وسيع بوده که حتی در ميان برخی از روشنفكران مدافع کوبا هم گيجی و سردرگمی به وجود آورده است. ولی بهرغم اين تبليغات وسيع و عاری از حقيقت، حقايق موجود و دستيافتنی است.
در مورد فقر و فحشا در كوبا چه ميگوييد؟
سؤالات شما سؤالات خوبي است و من فكر ميكنم كه روشنگري در اين موارد به گسترش همبستگي با مردم كوبا كمك ميكند. كوبا يك كشور ثروتمند نيست و اين واقعيت را هيچكس نفي نميكند. كوبا نه ذخائر نفتي چمشگير دارد و نه معادن طلا. كشور كوچكي است با منابع محدود و شرايط تحميلي كه امكان ثروتمندشدن را از اين جامعه سلب كرده است. كوباي قبل از انقلاب چهار قرن مستعمرهي اسپانيا بود و 57 سال تحت سلطهي آمريكا، و كوباي بعد از انقلاب 45 سال است كه از دادوستد آزاد اقتصادي با جهان محروم بوده و تحريمي عليه آن اعمال شده كه در طول تاريخ چه از لحاظ مدت و چه از لحاظ شدت، بيسابقه بوده است. 45 سال تحريم اقتصادي به حرف آسان است ولي در عمل بسيار دشوار، و اين افتخار كوباست كه در مقابل چنين تحريمي از پاي درنيامده و استقامت كرده است. كمبود امكانات مادي نشانهي فقر است و كوبا با كمبود مواد سوختي، غذا و درآمدهاي حاصل از تجارت مواجه است. بااينحال، شرايط موجود در كوبا با بسياري از كشورهاي فقير متفاوت است. به همين خاطر نامبردن از كوبا بهعنوان يك جامعهي فقير گمراهكننده است، چراكه شاخصهاي توسعهيافتگي در جوامع فقير بسيار پايين است، درحاليكه چنين شاخصهايي در كوبا حتي با كشورهاي كاملاً توسعهيافته قابل مقايسه است. كوباي امروز از نظر تعداد استاد و آموزگار، دكتر و مربيان تربيتبدني در ميان تمام كشورهاي جهان، از بالاترين رتبه برخوردار است و شاخصهاي مربوط به اين سه حوزه در سنجش ميزان توسعهيافتگي اجتماعي تعيينكننده است.
سطح حقوق و دستمزد در كوبا در مقايسه با بسياري از كشورها پايين است. يعني حقوق شهروندان كوبايي بهطور متوسط 20 دلار يا به پول ما تقريباً هجدههزار تومان است. ولي بايد ديد كه قدرت خريد اين مبلغ چيست و با اين درآمد، شهروند كوبايي به چه چيزهايي دسترسي دارد. آماري كه من ميگويم مربوط به چهار سال پيش است. عرضهي يك ليتر شير به همهي بچههاي كوبا تا هفتسالگي تضمين شده است و قيمت شير حدوداً 5/1 سنت يا 130 ريال است. همينطور، قيمت يك كيلوگرم برنج و قيمت يك كيلوگرم لوبيا حدوداً 3 سنت يا 260 ريال است. يعني قيمت كالاهاي اساسي در كوبا آنقدر پايين است كه تأمين آنها فشار زيادي به شهروندان تحميل نميكند. 85 درصد مردم كوبا حتي يك سنت براي هزينهي مسكن پرداخت نميكنند و مابقي، 15 درصد جمعيت، مبلغ ناچيزي از اين بابت ميپردازند. [1] به همين شكل، براي آموزش در سطوح مختلف و بهداشت و درمان هم مجبور نيستند هزينه كنند. شهروندان كوبايي مطابق استانداردهاي جهاني كالري به حد كافي مصرف ميكنند و با تمامي محدوديتهاي مادي موجود، از سوء تغذيه وگرسنگي در كوبا خبري نيست. شهروند كوبايي براي ديدن يك مسابقهي بيسبال كه محبوبترين ورزش در ميان مردم اين كشور است و براي بازديد از موزههاي هنري يا ديدن يك فيلم تنها 5 سنت پرداخت ميكند و بدين ترتيب امكانات فرهنگي و ورزشي با قيمتهاي بسيار نازل و تقريباً رايگان در اختيار مردم قرار ميگيرد. خوب اگر چنين جامعهاي را فقير بناميم از واقعيتهاي فقر در جامعهي امروز بشري دور شدهايم و تازه بايد در نظر داشت كه توزيع ثروت در كوبا در مقايسه با كشورهاي سرمايهداري بسيار عادلانهتر است و در كوبا ثروت جامعه در دست يك گروه اندك متمركز نشده و به همهي مردم تعلق دارد و حقوق يك دولتمرد كوبايي با دستمزد يك كارگر ماهر همسان است.
و اما در مورد فحشا. تا قبل از پيروزي انقلاب، كوبا عشرتكدهي مافيا و ميليونرهاي آمريكايي بود. فحشا از طرف حكومت نهتنها منع نميشد بلكه ترغيب هم ميشد. ولي با پيروزي انقلاب فحشا غيرقانوني و بهمرور ريشهكن شد. اين وضعيت طي سالهاي بعد از فروپاشي شوروي و بلوك كشورهاي سوسياليستي و تحريم مضاعف و تشديد فشارهاي اقتصادي بر كوبا، و با ورود ميليونها گردشگر خارجي به اين كشور تغيير كرده و آثار زشت فحشا كه برازندهي سيماي كوباي انقلابي نيست، مجدداً ظاهر شده است. اما دولت با فحشاي سازمانيافته مبارزه ميكند و ايجاد اشتغال، آگاهيدهي و ارشاد، محورهاي اين مبارزه را تشكيل ميدهد. اين مسئله يكي از نگرانيهاي مهم رهبري و مردم كوباست و تمام سـازمانهاي مردمي، از كميـتههاي دفاع از انقلاب گرفته تا اتحـاديههايكـارگري و روسـتايي و سازمانهاي زنان و دانشجويي، در اين زمينه بحث، چارهانديشي و برنامهريزي ميكنند.
من در اجلاس جهاني همبستگي با كوبا كه چهار سال پيش در هاوانا برگزار شد يك دختر خانم ايراني را كه براي يك دورهي تحصيلي از آمريكا به كوبا آمده بود ديدم و او ميگفت كه يكي از فعاليتهاي شوراي دانشگاه آنها مبارزه عليه فحشاست و اين مبارزه كه بهجاي زور تكيه بر راهحلهاي آموزشي، فرهنگي و ايجاد اشتغال دارد، آثاري مثبت داشته است. لكن در مورد فحشا در كوبا بايد تبليغات مسموم و هدفدار دولت آمريكا و جورج بوش را از واقعيتها تفكيك كرد. آنها درواقع هيچ مسئلهاي با فحشا ندارند و دليل آن فحشاي گسترده در خود آمريكا و بالأخص در دوائر هيئت حاكمهي آن كشور است. آنها كوباي قبل از انقلاب را كه مركز فحشا در آمريكاي لاتين بود تأييد و حمايت ميكردند و تبليغات امروزشان در مورد فحشا در كوبا صرفاً بهمنظور تحقير انقلاب كوبا و دوركردن افكار عمومي از واقعيتهاي موجود در سرزميني است كه براي بيش از چهار دهه كانوني الهامبخش براي مبارزات رهاييبخش در سراسر جهان بوده است.
[1] آخرين آمار نشان ميدهد ميزان تملك منازل مسكوني در كوبا به بيش از 95 درصد رسيده است.