هومن سیدی: اگر حمایت می شوم چرا سالن نمی دهند!

کارگردان فیلم «خشم و هیاهو» گفت: سیستم، فیلمساز را به سمتی سوق می‌دهد که فیلم سخیف و دلقکی و سیرک بسازد.

کد خبر : 509695
خبرگزاری فارس: فیلم سینمایی «خشم و هیاهو» از نظر ساختاری بهترین فیلم هومن سیدی است. از معدود دفعاتی است که داستان یک فرد مشهور و فساد اخلاقی‌اش در سینمای ایران روایت می­‌شود و از آن­جا که چند نمونه‌ واقعی هم دارد - از جمله مشهورترین آن‌ها ماجرای شهلا جاهد و ناصر محمد­خانی است که موقعیت بحرانی فیلم شباهت قابل‌توجهی به آن دارد - توجه مخاطبان در جشنواره فیلم فجر را به خود جلب کرد. بسیاری از کارشناسان معتقد بودند این فیلم در اکران به تنهایی می‌تواند پدیده گیشه باشد اما اکران نوروزی و قرار گرفتن در کنار فیلم‌های کمدی و جدی دیگر، هنوز آنگونه که شایسته است فیلم دیده نشده است. در بخش پایانی گفت‌وگو با هومن سیدی درباره طراحی روایتی که برای پیشبرد قصه در نظر گرفته است، انتخاب طناز طباطبایی و فروش فیلم هایش در گیشه صحبت کردیم که از نظرتان می‌گذرد: در فیلم مقدمه‌چینی مناسبی برای رابطه «خسرو» و «حنا» در نظر گرفته نشده عشق و علاقه‌ آن‌ها کم‌تر متقاعدکننده است و این علاقه به یکباره شکل می گیرد. قرار نبود با یک فیلم عاشقانه روبرو باشیم. *خشم و هیاهو درباره «لغزش» است بله پیرنگ اجتماعی کار به شدت پررنگ است اما به یکباره علاقمند شدن حنا کمی دور از ذهن است ما درباره لغزش صحبت می کنیم که مربوط به هوی و هوس طرفین است. شخصیت ها درگیر رابطه عشقی نمی شوند. در بعدی که خسرو با آن درگیر است عاشقانه نیست. اما درباره حنا ، شرایط متفاوت است او دلیل این رابطه را تنها عشق می داند ولاغیر. طرف مقابل را هم اینگونه تصویر و بازگو می کند که او (خسرو) هم عاشق من شده بود و ما به دلیل عشق زیاد به این ماجرا وارد شدیم. خسرو مدام درباره لغزشش صحبت می کند که به عنوان یک مرد در مواجهه با طرفدارانش نمی تواند خود را کنترل کند و درگیر می شود. با این تفاسیر همین میزان رابطه و مقدمه چینی برای ورود حنا کفایت می کند. هنوز هم که نگاه می کنم فکر نمی کنم این بخش (مقدمه چینی رابطه) بخش مهمی بوده باشد زیرا قرار نبوده ما یک فیلم عاشقانه بسازیم. *بازپرس مردد باقی می ماند مخاطبان هم به این اذعان داشتند که به سرعت رابطه حنا و خسرو شکل می گیرد و شکل گیری این علاقه به یکباره غیرمنطقی به نظر می آید این رابطه با قرارداد شکل می گیرد. در نیمه اول فیلم نگاه بازپرس بر مخاطب غالب است هرچه که بازپرس می بیند و تخیل می کند مخاطب آن را می بیند . برای همین است که بازپرس به خسرو می گوید «حرفهات چرت و پرت است تو جاهایی را تعریف می کنی که دوست داری ما بشنویم وگرنه واقعیت این وسط کم است». قرار بوده این دو به شک بودن بازپرس که نماینده ای از مردم است باقی بماند زیرا تا لحظه آخر هم درست متوجه نمی شود که عین واقعیت چیست زیرا پرونده نقاط مبهمی دارد که برایش الکن باقی مانده است. *تیغ پیکانم به سوی افرادی است که سطحی نگاه می کنند/ جهان سومی بودن در تفکر افراد است شخصیت بازپرس را به گونه ای طراحی کردید که باعث می شود که از قضاوت پرهیز کنید ؟ طراحی نوع قصه و روایت را به گونه ای جلو بردید که خودتان را از هرگونه قضاوت دور نگه دارید و قضاوت را به مخاطب بسپارید که کار بسیار سختی است. تیغ تیز پیکان نه به سمت خسرو است نه امثال او . نه به سمت حنا و نه امثال حنا است . آنها یک کاری انجام می دهند که می دانند بد است آدم هایی که این کار را انجام می دهند، می دانند که کار بدی است من تیغ تیزپیکانم سمت مردمانی است که نمی دانند کاری که انجام می دهند اشتباه است. باید دقیق تر به یک جریان نگاه کنند نه این قدر سطحی. فرهنگ غلطی در کشور وجود دارد که نسبت به ماجراهایی که کاملا دردناک است می خندیم. به طور مثال به کارگر برقکاری که بالای تیرچراغ برق مشغول کار بوده بدون ادوات و وسایل ایمنی به هر دلیلی سقوط کرده می خندیم . این واقعه خنده‌دار نیست کاملا دردناک است اما متاسفانه برای خندیدن دست به هر کاری می زنیم. همه احساسات ما قاطی شده است. این ضرب المثل کاملا درست و مصداقی است همه فکر می کنیم اتفاقات برای همسایه است اصلا فکر نمی کنیم که ممکن است ما هم دچار آن اتفاق شویم. *فرهنگ زیاده خواهی باید تمام شود/ فیلم کمدی نباید توخالی باشد امیدوارم هیچ کس دچار چنین داستان هایی (که در فیلم روایت شد) نشود در این شرایط همه مردم آن را قضاوت می کنند و هر کسی حرف خودش را می زند. به نظر من جهان سوم بودن نه در تکنولوژی ، نه به لباس پوشیدن یا اسب سوار شدن و ... نیست که بخشی از آن نگه داشتن سنت هاست . جهان سومی بودن به فکر آدم هاست که نمی دانند باید راجع به همنوعشان مسئول هستند. تا زمانی که همه به فکر جیب خودمان باشیم این فرهنگ باقی می ماند. متاسفانه زیاده خواهی و آقازاده بازی بسیار است . من فیلمساز (نوعی) چرا باید به شرایطی برسم که از مملکتم خارج بشوم و بروم. جایی باید این فرهنگ زیاده خواهی و رانت خواری به اتمام برسد. من در تمام فیلم هایم تلاش کردم خودم را درست کنم تا بتوانم به درستی آگاهی به مخاطب بدهم. فیلمسازی که کمدی می سازد و مخاطب را به سینما می کشاند کار ارزنده ای است اما در این فیلم کمدی مفهومی یا پیامی را به درستی قرار بده تا مردم بعد خروج از سالن سینما چیزی به آنها اضافه شود و فیلم تهی و توخالی نباشد. *به گونه ای باید زندگی کرد که اطرافمان را سالم نگاه داریم/ انسان باید از اتفاقات درس بگیرد نوع روایت و قصه گویی را به گونه ای طراحی و جلو بردید که از قضاوت پرهیز کنید در شرایطی که در جامعه سرعت قضاوت کردن افراد بالا رفته است. شاید یکی از دلایل آن تنفر بیش از اندازه خودم از قضاوت کردن درباره دیگران است. واقعیت این است که خیلی ها بعد از خواندن فیلمنامه ما به حنا داستان حق می دهیم خسرو به زعم ما بی چشم و رو است اما به عقیده من فردی که این برداشت را دارد خودش قاضی است چرا درباره خسرو اینگونه قضاوت می کند چون حنا گریه می کند باید به او حق داد؟ یا به دلیل مجازاتش لزوما مرتکب خطا نشده است . خسرو چون آیه قرآن می خواند بی گناه است؟ و نمی توان و نباید راحت درباره این افراد حرف زد؟ به عقیده من خداوند همه این اتفاقات را جلوی راه ما قرار می دهد که انسان کم مایه بتواند درس بگیرد. من نوعی اطرافم را ببینم که چه خبر است و تلاش کنم مبرای از گناه به گونه ای زندگی کنم که بتوانم اطرافم را سلامت نگه دارم این تنها کاری است که شاید بتوان انجام داد. *با کم شدن رنگ تفکیک ایجاد کردم/پرتاب به دنیای واقعی علاوه بر قاب بندی، طراحی صحنه و ... به سیر تدریجی رنگ ها توجه داشتید به گونه ای که به فضای نسبتا سیاه و سفید به لحاظ بصری برسیم درباره سیر تدریجی رنگها که برای ارایه هرچه بهتر روایت به خدمت گرفتید و اینکه در طول کار به آن توجه داشتید یا از ابتدا به آن فکر کردید بفرمایید این فضا کاملا حساب شده است. در بخش هایی از روایت از طراح صحنه خواهش کردیم از المان‌هایی استفاده کند که رنگ نداشته باشند یا در بخش های اول کار خواستیم تا از المان هایی بهره ببرد که رنگ در آن دیده شود. اگر داستان به سه فصل تقسیم بندی کنیم فصل دادگاه و فصل روایت این دو شخصیت ، دو روایت که از نگاه شخصیت های داستان می بینیم زاده تخیل آن‌ها است و مخاطب نمی تواند تشخیص بدهد که کدام درست است مخاطب از جایی وارد زندگی واقعی این کاراکترها می شود که فصل سوم است و با کم شدن رنگ ها سعی کردیم یک تفکیک ایجاد کنیم ، در نوع دکوپاژ و ضرباهنگ در دادگاه هم تلاش شد تا به درستی این تفکیک انجام شود و در دادگاه آن لانگ تیک های طولانی را نداریم . همه چیز را در دنیای واقعی می‌بینیم به گونه ای که در دنیای واقعی پرتاب شدیم و باید در واقعیت کار را دنبال کنیم . *اتمسفر فیلم تیره است چرا در دنیای واقعی این قدر سیاه و سفید نگاه می کنید قرار بر این نبود که بگوییم دنیای واقعی سیاه و سفید است . ما باید با کاراکتر جلو می رفتیم . کاراکتر درباره زیبایی های تصنعی که در تخیلش جاری است صحبت می کند و عشق احمقانه ای که اصلا وجود ندارد یک دنیای فقط زیبا ترسیم می کنند. منظور ما این نبود که ما مخاطب را به جامعه سیاه و تیره پرتاب کنیم. پیش رفت داستان به گونه ای است که فضا تلخ می شود و فضای مجازات را باید ببینیم و به سمت فضای ترحم می رویم. در این فضاها نمی توان از رنگ استفاده کرد. اگر قرار بود فیلم را از دادگاه به بعد شروع کنیم با یک میزانسن رنگ کم شروع می کردیم زیرا اتمسفر فیلم فضای تیره ای است اصلا فضای روشن و شادابی نیست. انتخاب طناز طباطبایی و ایفای نقش زن دادگاهی محکوم به مرگ در فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند» خطرپذیری بزرگ از جانب شما به شمار می آید . خانم طباطبایی نقش را به خوبی بازی کردند دختر اعدامی که به سختی راه می رود ، ناراحت با چهره ا ی مغموم. اما مهم انتخاب شما به عنوان کارگردان است که چرا چنین خطرپذیری را تقبل کردید آیا این انتخاب در راستای نگاه و علایق مستقل شما در سینما است؟ مخاطب تنها المان های زندان و دادگاه که در «هیس دخترها فریاد نمی زند» تجربه کرده است را در این فیلم می بیند. این تنها المان های مشترک و شبیه است. اما نه در نوع بازی، روایت و نه در دیالوگ شباهتی وجود ندارد. به این چیزی که دوستان فکر کردند ما هم قبلا بارها فکر کردیم اما بر این اعتقادم که اساسا یک بازیگر می تواند نقش معتاد یا نقش‌های دیگر را به تعدد بازی کند. *حضور طناز طباطبایی در فیلم برایم اهمیت داشت شاید اگر در موقعیت های دیگر قرار بگیرد امکان بازی در نقش های تکراری وجود داشته باشد اما نه در موقعیت زندان و دادگاه که یک موقعیت مکانی مشترک است. وزنه حضور خانم طباطبایی در فیلم برایم سنگین تر از این بود که بخواهم به دلایلی که در یک فیلم دیگر بخش هایی از داستان در یک موقعیت مکانی مشابه رخ می دهد ایشان را حذف کنم . اولویت حضور ایشان و بازی ایشان در فیلم برایم بیشتر بود. در ساخت فیلم صددرصد توانم را هزینه می کنم فیلم صحنه‌های کارشده و جذاب فراوانی دارد. مثل صحنه‌ تصادف همسر خسرو ، یا بهترین سکانس فیلم تعریف صحنه قتل توسط حنا برای بازپرس به نظرم اجرای این صحنه شاید برای اولین بار در سینمای ایران صورت گرفته باشد. چقدر برای اجرای این صحنه ها و نوع دکوپاژ و میزانسن آن فکر کردید و وقت و انرژی صرف کردید وقتی یک تیم قرار است کاری را انجام بدهد کارش فکر کردن است و نباید کوتاهی کند این شغل ما است و منتی نیست وظیفه ما این است که فکر کنیم و تجزیه و تحلیل کنیم و به بهترین شکل ممکن که در آن لحظه فکر می کنیم درست است انجام دهیم. دلم نمی خواهد فیلمی را بسازیم و بعد بگویم ای کاش به نوعی دیگری کار را به انجام می رساندم. اگر خوب بوده یا نبوده من صددرصد توانم را گذاشتم . با توجه به این مهم که به آن اشاره کردید در حال حاضر درباره فیلم احساس نمی کنید چیزی را جایی کم گذاشتید؟ آقای سعدی به عنوان تهیه کننده همه شرایط را فراهم کردند، ساختن فیلم در ایران بسیار مشقت بار و کار پیچیده و خیلی بزرگی است. تولید کار به مراتب سخت تر از پیچیده تر از کارگردانی کردن کار است. بسیاری از مواقع پیش می آید تهیه کننده خرج و مخارجش با هم چفت نمی شود و به کارگردان فشار بیاورد که به هر دلیلی از سکانس هایی که به نظر او ممکن است بی اهمیت باشد حذف شود. شما قبلا این موارد را تجربه کردید؟ بله تجربه کردم اما در این کار نبود. البته زور آن دوستان تهیه کننده هم نرسیده و خیلی داستان حیرت انگیزی به وجود نیامد . فشار روی کارگردان طبیعی است، کسی که بودجه هزینه می کند باید غر هم بزند اما کو گوش شنوا (با خنده). آقای سعدی آرامشی برای فیلمساز و گروه فراهم می آورد که طبیعی است جایی برای گلایه نمی گذارد. اگر چیزی خراب شود نمی توانی گردن فرد دیگری بگذاری چون همه شرایط را برای کارگردان فراهم می آورد. *سالن سینما دراختیار فیلم قرار نمی دهند/ آمار اشتباه درباره فروش فیلم هایم ارایه شد برخی سایت ها تحلیل کرده بودند مجموع فیلم های ساخته شما که اکران شده، فروشش به یک میلیارد هم نرسیده است اما همچنان امکان ساخت فیلم دارید. بسیاری در جشنواره معتقد بودند فیلم پدیده اکران خواهد شد دوستان آمار اشتباهی ارایه داده اند این طور نبوده است. در دوران جشنواره متخصصین پخش معتقد بودند این فیلم می فروشد اما فیلم حمایت، تبلیغات و تلویزیون می خواهد که از اثر حمایت کند از همه مهمتر ما سینما می خواهیم که بتوانیم فیلم را در آن به درستی اکران کنیم. 13 سالن سینما در اختیار ما است که 5 یا 6 سالن نه تنها برای فیلم ما، بلکه برای فیلم های دیگر هم کار نمی کنند . سالن هایی که در اختیار فیلم ما است تک سانس فیلم را نمایش می دهد و در پردیس ها سالن های کوچک در اختیار فیلم ما است تمام سانس هایی که فیلم «خشم و هیاهو» نمایش داده می شود سالن پر است. دلیل این که حمایت نمی شویم نمی دانم چیست. *اگر حمایت می شوم چرا سالن نمی دهند! معتقدند دولتمردان علاقمند به شما و فیلمسازی‌تان هستند دولتمردان و حامیان من اگر در دولت حضور دارند به فیلم من سینما بدهند.با این شرایط فیلم ما شکست می خورد. تا الان هیچ دولتمردی هزینه و بودجه ای برای ساخت فیلم در اختیار من نگذاشته است. اگر حمایتی قرار است انجام شود (که نمی شود) سینما در اختیار ما بگذارند اگر حمایت می شوم چرا سالن سینما در اختیار فیلم قرار نمی گیرد. تنها سالن سینما که کامل در اختیار فیلم من است مرکزی در انقلاب است. سینمای سرگروه ما 10 صبح فیلم را نمایش می دهد و ساعت 18 نمایش فیلم را به اتمام می رساند! سالن آزادی تک سانس در سانس های صبح و یک سانس بعداز ظهر فیلم را به نمایش می‌گذارد. به لحاظ سینما وضعیت اسفباری داریم. فیلمساز را به سمت ساخت فیلم سخیف سوق می دهند چرا فیلمی که استانداردهای سینما را رعایت کرده است در گیشه تاکنون موفق عمل نکرده است. واقعا حمایتی صورت نگرفت و فیلم به تنهایی نمی تواند موفق باشد. این تنها برای این فیلم نیست بقیه فیلم های من را هم همین بلا سر ما آوردند. سیستم، فیلمساز را به سمتی سوق می‌دهد که فیلم سخیف و دلقکی و سیرک بسازی و مردم الکی بخندند و از این کار خوشحال باشند با این اوصاف من یا سینما را کنار می‌گذارم یا به این کارم ادامه می‌دهم بالاخره یک طرف پیروز میدان می‌شود. در جشنواره گفتید امسال کارگردانی نمی کنید و در حوزه بازیگری متمرکز خواهید شد. روی نگارش فیلمنامه ام با یک دوستی کار می کنم تا به سرانجام برسد و انشاءالله شرایط فراهم شود و سال دیگر کار را جلوی دوربین ببرم. برای بازی هم فعلا تصمیم قطعی نگرفتم.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: