فرمول ازدواج موفق چیست؟
نخستین شرط تشکیل خانواده پایدار، آزادی نسبی دختر و پسر در انتخاب همسر و تحمیل نکردن پیوند زناشویی بوسیله اطرافیان، بر آنها است.
کد خبر :
509175
نسیم آنلاین: ازدواج پدیدهای ساده و از بدیهیترین اتفاقهای روزمره در جوامع است که البته زمانی اینقدر ساده نبود و هر چه میگذرد لایههای سنت و برخی خرافات کهن از این مقوله اجتماعی برداشته میشود، این پدیده به سمتی گرایش دارد که دیگر پای سنتها در شهرهای بزرگ از آن کم و کمتر می شود و البته همچنان سنتهای جدید و مدرنی به اصطلاح طرفین ازدواج و خانوادههای آنها رسوم خانوادگی بر فرآیند ازدواج سایه می اندازد به نحوی که گستره این سایه تا طلاق و مراسم خاص آن نیز ادامه دارد. نخستین شرط تشکیل خانواده پایدار، آزادی نسبی دختر و پسر در انتخاب همسر و تحمیل نکردن پیوند زناشویی بوسیله اطرافیان، بر آنها است. البته این بدان معنا نیست که جوانان در تشکیل خانواده بی نیاز از بهرهگیری از مشورت والدین خود باشند. لیکن در نهایت، خود آنها هستند که باید همسر آیندهشان را انتخاب کنند. پس مبنای اولیه صلح آمیز است اما بعضاً به نزاع و ستیزه ختم می شود البته گاهی در انتخابها نیز روشهایی نزاع گونه در میگیرد و طرفین برای رسیدن به درک و فهم مشترک مسیر خطیر و پر فراز و نشیبی را پشت سر میگذارند که این خود میتواند در فرآیند ازدواج و
دوام آن اثر منفی بگذارد. پیامبر(ص) به روشنی اعلام میکنند که دو طرف ازدواج در انتخاب همسر، آزادند و ثروت نمیتواند جایگزین محبت دو نفری که به هم علاقهمند هستند، گردد. جامعه شناسان نیز از دیر باز، ازدواجهای تحمیلی را زمینهساز اختلافات خانوادگی و فروپاشی خانواده میدانند. بدین سان، طبیعی است که ازدواج تحمیلی، پایدار نمیماند. در استحکام و انحلال بنیاد خانواده، عوامل متعددی دخالت دارند و هر یک از عوامل اثرات گوناگون آنی یا تأخیری برجا می گذارند. از جمله راهکارهای ممکن کسب مهارتهای زندگی و در نتیجه تحصیل قدرت خود اتکایی قبل از ازدواج است. حتی چنانچه در این خصوص قصوری شده باشد، باید با ظرفیت سازیهای لازم بعد از ازدواج جبران نمود و الا در ادامه زندگی در انتظار شعلهور شدن اختلافات و بروز طلاق عاطفی و در نهایت جدایی خواهیم بود. بعلاوه، یکی از آثار و عواقب سوء آن فراهم شدن زمینه دخالت دیگران مانند اقوام و آشنایان، والدین زن یا شوهر میباشد. همچنین دیده شده در مواردی بستگان درجه یک، علیرغم حسن ظن و علاقه، بگونهای در زندگی مشترک فرزندانشان ورود پیدا میکنند که آسیبهای جبران ناپذیری را بدنبال دارد. تردیدی
نیست که ارتباطی که بین دختر و پسر قبل از ازدواج بوجود میآید باید در جهت شناخت یکدیگر برای یک ازدواج موفق باشد و اگر غیر از این باشد مشکلات فراوانی برای آنها بوجود میآید. تحقیقات نشان میدهد اکثر دوستیهای خیابانی منجر به بروز مشکلات پیچیدهای خصوصاً برای دخترها شده است. شاید مهمترین علت آن احساس همراه با نگرانی در طرف مقابلشان است که همواره از این مسئله رنج میبرد که به هر دلیل، ممکن است در آینده پیوندشان با خیانتی مشابه در معرض آسیب قرار گیرد. بنابراین اگر طرفین میخواهند از یکدیگر شناخت پیدا کنند باید این آشنایی زیر نظر خانواده ها باشد. به عبارت دیگر دختر و پسر باید از هم شناخت داشته باشند، اما نه اینکه به این بهانه بخواهند صرفاً به اشباع نیازهای غریزی خود بپردازند. بنابراین انگیزههایی که در برخی روابط امروزی ترویج می شود یکی از اصلیترین آفتهایی است که در نهایت به فرهنگ تجرد گرایی میانجامد. از جمله اینکه ابراز میشود: چون بین آنان مهریهای تعیین نگردیده و اساس انعقاد آن بر پایه علاقه و صمیمت استوار گشته، بنابراین از دوام و بقاء بیشتری برخوردار است. در حالیکه بر کسی پوشیده نیست که روحیه تنوعطلبی
غیر قابل مهاری که در شخصیت برخی مردان وجود دارد از یک سو، و یکنواخت شدن زندگی با گذشت زمان از سوی دیگر، شرایطی را فراهم خواهد آورد که موجب سیری و سردی در زندگی میشود و چون بنیان این آشناییها بر اصول منطقی و ضوابط الزامآور قانونی استوار نیست، چنین روابطی هر لحظه در معرض انواع آسیبها و تهدیدها قرار میگیرند. قانون در ازدواج حرفی محکم و پایدار میزند و موجب استواری نهاد خانواده است؟ از جمله معیارهایی که باید مورد توجه جدی در انتخاب همسر قرار گیرد، التزام و پایبندی به ارزش های عرفی و قانونی است تا بتواند ضمن جلب حمایت های گوناگون، باعث زندگی پایدار شود. بنابراین بر خلاف نظر برخی از جوانان امروز که معتقدند که در زندگی مشترک بدون ازدواج، هرگاه یکی از طرفین یا هر دو احساس کنند که نمیتوانند به این رابطه ادامه دهند یا علاقهمند به زندگی با فرد دیگری هستند، میتوانند آزادانه و بدون طی مراحل قانونی و دردسر ساز طلاق، به زندگی مشترک خود خاتمه دهند، اتفافاً چالش اصلی همین سهولت جدایی و امکان ایجاد ارتباط سریع با چهرههای جدید است؛ زیرا این روش، انتخاب همسر را در ردیف همکلاسیهای دوران تحصیل قرار میدهد و روابط
بین آنها را متزلزل میگرداند. بعلاوه باید توجه داشت که به طور منطقی بنیان هر قراردادی را اصول و قواعدی تشکیل میدهد که از منظر حقوقی نه تنها لازم الاجراست، بلکه تضمینی برای دوام و پایداری آن به شمار میرود و در صورت نقض تعهد، راههایی برای جبران خسارت آن پیشبینی گردیده است. بر همین مبنا، عاقلانه به نظر نمیرسد که امر ازدواج به عنوان بزرگترین انتخاب در زندگی هر فرد، از این اصول و مبانی پیروی نکند. در این راستا مطابق قانون جدید حمایت خانواده، نظام حقوقی ما در جهت محوریت و استواری روابط خانوادگی، نکاح دائم را که مبنای تشکیل خانواده است، مورد حمایت قرار میدهد. نکاح موقت نیز تابع موازین شرعی و مقررات قانون مدنی است، که در حال حاضر و بنا به قانون اشاره شده، ثبت رسمی آن میسر گردیده و در یک مورد، یعنی طفل حاصل از ازدواج موقت، ثبت آن اجباری است، و دو مورد دیگر یعنی در فرض شرط ضمن عقد نکاح موقت یا در توافق بعدی، منوط به اراده طرفین میباشد. بنابراین از نظر حقوقی در خصوص فرزندان حاصل از ازدواج موقت و دائم هیچ تفاوتی نیست؛ زیرا با اجباریشدن ثبت رسمی هر دو مورد، حقوق کودکان به نحو کاملی مورد حمایت قرار میگیرد؛
چون از همان ابتدا و قبل از تولد، پدر شرعی او دور از هر ابهامی شناسایی و برای زوجین سند زوجیت ازدواج صادر میگردد. خارج از فضای قانونی چه تصویری از ازدواج قابل ترسیم است و با چه روشی می توان ازدواجی مستحکم را رقم زد؟ واقعیت این است که هر مردی نیاز به همسری دارد که بتواند در کنار او احساس شادابی و نشاط داشته و ضمن اشباع حس غریزی و عاطفی یکدیگر، خانه و کاشانه او محیطی تلطیف شده در جهت حفظ آرامش روانی باشد. متقابلاً، هر زنی در زندگی خود به داشتن همسری می اندیشد که بعنوان تکیه گاهی مطمئن، عمود خیمه او بوده و از چنان استواری و استحکامی برخوردار باشد که در فراز و فرودهای روزگار پا بر جا بماند. بنابراین چنانچه هنگام همسر گزینی نیازهای ذاتی و فطری فوق ملحوظ شود، نه تنها حس باهم بودن را حاصل میکند، بلکه گریزی از برای رفع تنهایی و دفع آفتی است که همواره از انسان سلب آرامش میکند. با این توصیف بر خلاف باور برخی که هدف اصلی از ازدواج را اشباع حس شهوانی صرف می دانند و به همین دلیل فقط زیبایی و وجاهت ظاهری را معیار انتخاب می شناسند، مانایی و جاودانگی در زندگی هنگامی حاصل می شود که هدف از ازدواج تحصیل اخلاق و معنویت
تلقی شده، تا برآیند آن حفظ صفا و محبت و التزام به وفاداری در این پیمان مقدس گردد.