دعایی از امام هادی(ع) براى نجات از دشمن، دلتنگى و فقر
اى خدایى که گره ناگواریها با نامهاى او گشایش مى یابد، و اى آن که با یاد او سختیها از بین مى رود، اى آن که نامهاى بزرگش براى خروج از شدّت به سوى گشایش خوانده مى شود.
آنگاه آنان مرا دستگیر و زندانى کرده و با غل و زنجیر بستند، من برجان خود بیمناک شده و ترسیدم کشته شده و اموالم را مصادره نمایند و فرزندان و بازماندگانم پس از من فقیر شوند. به همین جهت، طى نامه اى این جریان را به آقایم امام هادى علیه السلام نوشته و به آن حضرت شکوه کردم. و از حضرتش خواستم که مشکل مرا حل نمایند.
دعایى که مولایم امام هادى علیه السلام نوشته بود، چنین است:
اى خدایى که گره ناگواریها با نامهاى او گشایش مى یابد، و اى آن که با یاد او سختیها از بین مى رود، اى آن که نامهاى بزرگش براى خروج از شدّت به سوى گشایش خوانده مى شود.
سختیها به نیروى تو رام و اسباب به لطف تو سبب ساز مى گردند، و قضا به قدرت تو جارى گردد، و چیزها به یاد تو امضا مىگردد، پس هر چه بخواهى به مجرّد خواست تو بدون فرمانت انجام پذیرد و به مجرّد اراده ات بدون وحى تو باز ایستد.
تو اُمید براى مهمّات جهان و پناهگاه براى پریشانیها هستى، هیچ درد و رنجى از بین نمىرود جز آن که تو دفع کنى و هیچ مصیبتى بر طرف نمىشود جز آن که تو برطرف نمایى، به راستى که براى من حادثه اى رخ داده که سنگینى آن قابل تحمّل نیست و چنان بر من پیش آمد نموده که حملش بر من سنگین آمده و این را تو به قدرت خودت بر من وارد آورده اى و با سلطان تو بر من رو آورده، پس آنچه تو وارد آورده باشى کسى نمىتواند آن را از میان بردارد، و آنچه را که تو مشکل کنى کسى نمى تواند آن را آسان نماید، و آنچه را تو گسیل دارى برگرداننده اى نیست و آنچه را که تو ببندى، گشاینده اى براى آن نیست و آنچه را تو باز کن ، کسى را یاراى بستن آن نیست و کسى را که تو خوار نمایى یاورى جز تو نیست.
بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و از فضلت درِ گشایش را براى من بگشا، و بانیروى خود تسلّط اندوه را از من برگردان، و براى من در آنچه به سوى تو شکوه نمودم خوش بینى مرحمت فرما، و شیرینى عمل در آنچه از درگاه تو خواستم براى من روزى کن و از پیشگاه خود براى من گشایشى فورى عنایت کن و از پیشگاه خود براى من چاره اى گوارا قرار بده ، و مرا با گرفتارى، از انجام واجبات تو و بکارگیرى مستحبّات تو مشغولم مکن، چرا که از آنچه به من رسیده - پروردگارم - در تنگنا هستم و دلم از اندوه بار سنگینى که براى من پیش آمده، پر شده و تنها تو قادرى آنچه را که باعث گرفتارى من شده برطرف کنى و آنچه مرا در خود فرو برده از بین ببرى.
این کار را براى من انجام بده، گرچه سزاوار چنین امرى از جانب تو نیستم. اى داراى عرش بزرگ و عطاى کریم، پس تو توانایى اى مهربانترین مهربانان، اجابت فرما اى پروردگار جهانیان.
متن حدیث:
یا من تحلّ بأسمائه عقد المکاره ، ویا من یُفلّ بذکره حدّ الشدائد ، ویا من یُدعى بأسمائه العظام من ضیق المخرج إلى محلّ الفرج ، ذلّت بقدرتک الصعاب، وتسبّبت بلطفک الأسباب ، وجرى بطاعتک القضاء ، ومضت على ذکرک الأشیاء، فهی بمشیّتک دون قولک مؤتمرة ، وبإرادتک دون وحیک منزجرة .
وأنت المرجوّ للمهمّات ، وأنت المفزع للملمّات ، لایندفع منها إلّا ما دفعت ولاینکشف منها إلّا ما کشفت ، وقد نزل بی من الأمر ما قد فدحنی ثقله ، وحلّ بی منه ما بهضنی حمله ، وبقدرتک أوردت علیّ ذلک ، وبسلطانک وجّهته إلیّ ، فلا مُصدر لما أوردت ، ولا میسّر لما عسّرت ، ولا صارف لما وجّهت ، ولا فاتح لما أغلقت ، ولا مغلق لما فتحت ، ولا ناصر لمن خذلت إلّا أنت ، صلّ على محمّد وآل محمّد . وافتح لی باب الفرج بطَوْلک .
واصرف عنّی سلطان الهمّ بحولک ، وأنلنی حسن النظر فیما شکوت ، وارزقنی حلاوة الصنع فیما سألتک ، وهب لی من لدنک فرجاً وَحِیّاً ، واجعل لیمن عندک مخرجاً هنیئاً ، ولا تشغلنی بالإهتمام عن تعاهد فرائضک ، واستعمال سنّتک ، فقد ضقت بما نزل بی ذرعاً ، وامتلأت بحمل ما حدث علیّ جزعاً ، وأنت القادر على کشف ما بُلیت به ، ودفع ما وقعت فیه ، فافعل ذلک بی ، وإن کنت غیر مستوجبه منک ، یا ذاالعرش العظیم ، وذا المنّ الکریم ، فأنت قادر یا أرحم الراحمین ، آمین یا ربّ العالمین .
«مهج الدعوات، 326 - 324 ، بحار الأنوار، ج50ٰ صفحه 224»