آوینی و مظلومیت مضاعف

دیدگاه آوینی در مورد مظاهر تمدن غرب چه بود؟ آیا آوینی معتقد بود مظاهر غربی « ذاتاً » باطل و شر محسوب می شوند؟

کد خبر : 508821
سرویس سیاسی فردا؛ دکتر احسان بابایی*: دیدگاه آوینی در مورد مظاهر تمدن غرب چه بود؟ آیا آوینی معتقد بود مظاهر غربی « ذاتاً » باطل و شر محسوب می شوند؟
هنوز هستند کسانی که با برخوردی گزینشی نسبت به اندیشه های آوینی، از نام پرافتخار وی سوء استفاده می کنند و یا از سر بی دقتی او را مدافع افکاری معرفی می کنند که آوینی از آن دور بود. آزادگی حکم می کند که نسبت به اندیشه دیگران امانت دار باشیم و آن را به نفع اعتقادات خود مصادره نکنیم. نگارنده بر این اعتقاد است که متأسفانه از سوی بعضی برخوردی صادقانه با اندیشه های شهید آوینی صورت نمی پذیرد. ای کاش در مقام تبیین آراء این متفکر گرانقدر، فصلی نیز در زمینه صیانت از اندیشه های وی گشوده می شد و اگر بر این باوریم که آراء آوینی دچار کاستی هایی بوده است لازم است با نقد آن در جهت اعتلای اندیشه صحیح گام برداریم.
مخاطب اصلی نگارنده کسانی هستند که یکسره خط بطلان بر همه مظاهر غرب می کشند، محصولات تکنولوژیک غرب را «شر» می دانند و استفاده از آن را تنها با قاعده اضطرار توجیه می کنند و جامعه مطلوب اسلامی را حتماً عاری از این محصولات می دانند.
در این نوشتار با تکیه بر سه جلد کتاب «آینه جادو»، نوع مواجهه آوینی با سینما به عنوان یکی از مظاهر برجسته تمدن غرب مورد تأمل قرار می گیرد. برخورد آوینی با پدیده سینما می تواند نمونه ای از طرز تفکر وی در مورد رابطه شایسته با مظاهر تمدن غرب باشد.
پرسش اصلی آوینی
تأمل در مورد شناخت و نقد تمدن غرب و نیز مظاهر آن برای آوینی فعالیتی فکری از سر تفنن نبوده و پرسش اصلی آوینی «چگونگی تحقق اهداف و غایات انقلاب اسلامی» بود. او به این مسأله پرداخت زیرا این مسأله یکی از چالش های پیش روی انقلاب بوده است؛ نوشته های او معطوف به واقعیت ها و معضلات جامعه انقلابی بود. او در خلأ و در فضایی انتزاعی بحث نمی کرد و به همین دلیل هیچگاه در بحث مظاهر غرب متوقف نماند.
آوینی به درستی معتقد بود که انقلاب اسلامی مبانی فکری تمدن غرب را برنمی تابد و اینکه غرب نیز این انقلاب را دشمن خویش می شمارد. انقلاب اسلامی بر مبانی دیگری استوار بود و غایاتی دیگر را جستجو می کرد.
پرسش آوینی این بود که آیا دستیابی به غایات انقلاب اسلامی از طریق توسل به ابزارها و شیوه های مرسوم و متعارف برآمده از تمدن غرب، ممکن است یا خیر؟!
«سینما آنچنان که اکنون هست از تکنیکی متناسب با اهداف و غایات بلند ما برخوردار نیست.» (ج۲،ص۱۸)
«سینما ظرفی نیست که هر مظروفی را بتوان در آن ریخت.» (ج۲،ص۲۰۴)
«قالب های هنری غربی هر نوع پیام و یا محتوایی را نمی پذیرند.»
«سینما و تلویزیون همچون سایر مظاهر تمدن غرب، از انسان تصوری دارند که نه تنها مبتنی بر حقیقت نیست بلکه نافی آن است… سینما و تلویزیون چه از لحاظ تکنیک و چه از لحاظ محتوا، توجه خود را معطوف به نیازهای کاذب، عادات زاید و ضعف های روانی بشر کرده اند.» (ج ۱، صص ۱۶۴ - ۱۶۳ )
«همه مظاهر و لوازم و نظامات عالم کنونی، مورد تحقق یافته همان غایاتی هستند که با عنایت به این تعریف وارونه از انسان به تلاشهای بشر از چند قرن پیش تاکنون جهت داده اند.» (ج۱، ص ۱۸۱)
«یکی از احکام مشهوری که درباره سینما و تلویزیون عنوان می شود این است که اینها ظرفهایی هستند که هر مظروفی را می پذیرند . اینها «ابزار» هستند و این ما هستیم که باید از این ابزار درست استفاده کنیم. . . . و کسی از خود نمی پرسد که اگر اینچنین بود چرا ما بعد از یازده سال از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هنوز نتوانسته ایم از تلویزیون و سینما آنچنان که شایسته است استفاده کنیم.» (ج ۱، ص ۵۹)
چیستی تکنیک
به راستی چرا قالب های هنری غربی به آسانی در خدمت غایات معنوی انقلاب اسلامی در نمی آیند؟ آوینی پاسخ این پرسش را در چیستی «تکنیک » جستجو می کند.
او با ریشه‌یابی «تکنیک» معتقد است که تکنیک، تنها ابزار و مهارت فنی نیست. تکنیک علاوه بر قالب، محتوا را نیز در بر دارد.
«قالب» تکنیک از همان ابتدا متناسب با «غایتی خاص» شکل گرفته است. لذا قالب تکنیک موجود با هر غایت و هدفی سازگار نیست.
بر همین اساس است که آوینی در مورد پیگیری و تحقق اهداف و غایات انقلاب از طریق ابزارها و شیوه های مرسوم و محصول تمدن غرب تردید می ورزد؛ چرا که این ابزار و شیوه ها متناسب با غایتی غیر از اهداف انقلاب اسلامی شکل گرفته است.
او دشواری به کارگیری سینما توسط هنرمندان انقلاب را براساس چیستی تکنیک و لوازم آن توضیح می دهد.
«انسان همواره برای دستیابی به غایاتی خاص، ابزار متناسب با آن را می سازد و بنابراین هر وسیله دارای محتوایی است که بدان هویت فرهنگی خاصی می بخشد» (ج۱، ص ۶۵)
«این غایات فلسفی تمدن غرب است که صورت متدولوژی و تکنولوژی یافته است و به این صورت خود به خود اختیار کردن روش ها و ابزارها کافی است برای آنکه اختیار کننده را در جهت آن غایات سوق دهند.» (ج ۱، ص ۱۴۷)
«تکنولوژی با غایات معینی پدید آمده است و به تعبیر روشن تر ، فرهنگی است که شیئیت پیدا کرده و به صورت ابزار درآمده است» (ج ۳، ص ۱۷۱)
«تکنیک فی نفسه همان محتواست. مارشال مک لوهان همین معنا را با تعبیر " وسیله همان پیام است " بیان می کند و نباید تصور کرد که او اشتباه کرده است.»
«برای معرفت یافتن نسبت به سینما، لاجرم باید آن را چون ثمره شجره تمدن غرب نگریست.» (ج ۱، ص ۱۴۵)
«سینما یکی از محصولات تکنولوژیک تمدن غرب است و از این نظر نمی توان حقیقت آن را مجرد از مجموعه کلی تمدن غرب شناخت. غرب دارای وحدت و کلیت است و غفلت از این معنا بدون تردید غفلت از حقیقت تاریخ و کیفیت تحقق تاریخی اشیاء و وقایع است» (ج۱، ص ۱۴۵)
نفی تکنیک، خرق تکنیک
می توان با یک نتیجه گیری عجولانه از گفته ها و نوشته های شهید آوینی به این نتیجه رسید که برای پیگیری اهداف متعالی و معنوی انقلاب اسلامی باید قلمی سرخ بر همه محصولات تکنولوژیک کشید و اگر توان بازگشت نداریم حداقل براساس «اضطرار » و از باب « اکل متیه» به سراغ تمدن غرب برویم . چرا که غایات انقلاب اسلامی را نمی توان از طریق مظاهر تمدن غرب تحقق بخشید. برخی، گفته های شهید آوینی مبنی بر اینکه « قالب های غربی، متناسب با غایت های غربی هستند» را مقدمه ای برای نفی و طرد محصولات تمدن غرب قرار داده اند. اما آوینی چنین نمی اندیشید.
آوینی در مقاله ای در شرح آراء مک لوهان می نویسد:
«مقصود ما نه نفی تکنولوژی که تحقیق در ماهیت آن است و لذا از خوانندگان درخواست می کنیم که پیش از آنکه مقاله ما به مرحله استنتاج برسد درباره مطالب آن قضاوت نکنند.» (ج ۱، ص ۶۹)
آوینی تأمل درباب تکنیک و اینکه «تکنیک فی نفسه محتواست» را مقدمه ای برای امری اساسی قرار می داد و آن «خرق حجاب تکنیک» بود.
او معتقد بود برای اینکه سینما بتواند در خدمت غایات انقلاب اسلامی درآید، باید حجاب تکنیک را خرق کرد یعنی تکنیکی متناسب با این غایات خلق کرد.
به نظر می رسد آنها که به محو تکنولوژی می اندیشند بیش از دیگران مقهور ابزارند و اختیار آدمی را در برابر ابزار نفی می کنند و به اصالت ابزار قائلند.
آوینی به تصرف و تغییر تکنیک معتقد بود نه تخریب آن. او می گفت باید تکنیکی متناسب با غایات انقلاب خلق کرد.
« آیا اختیار روش ها و ابزارها بلااستثنا به همان غایات منتهی خواهد شد؟ اگر جواب دهیم « آری » این جواب، خود با نوعی اصالت دادن به روش و ابزار همراه است و «نه » نیز نمی توان گفت. » (ج ۱، ص ۱۴۸)
«قالب های هنری غربی، هر نوع پیام یا محتوایی را نمی پذیرند و کسی که می خواهد در سینما و تلویزیون عوالم غیبی و حال و هوای معنوی انسانها را به تصویر بکشد باید بر تکنیک بسیار پیچیده این وسایل غلبه کند» (ج ۱ ، ص ۱۱۶)
«اگر محتوای سینما بخواهد که به سوی حق و اسلام متمایل گردد تکنیک سینما، یعنی مجموعه روشها و ابزار آن حجابی است که باید خرق شود» (ج ۱، ص ۱۵۷)
آوینی غلبه بر مظاهر تمدن غرب از جمله سینما را دشوار می دانست اما آن را غیرممکن نمی شمرد. او برای اثبات این امکان بر سه نکته تأکید می ورزید.
- تفکیک ذات سینما از تاریخ سینما
- قابلیت های سینما
- نقش اراده و تفکر و سرشت انسانی
در ادامه به این موارد اشاره ای کوتاه خواهیم داشت.
۱- تفکیک ذات سینما از تاریخ سینما
تاریخ سینما به تعبیر آوینی «تاریخ تکامل تکنیک در جهت ایجاد تفنن بیشتر است.» (ج ۲، ص ۲۱)
اگر ذات سینما نیز همین باشد تلاش برای تحول معنوی در سینما بیهوده است؛ اما چنین نیست و باید «تاریخ سینما» را از « ذات سینما» تفکیک کرد. سینمای هالیوودی تنها یک مصداق از سینما است نه تمام مفهوم آن .
محل پیدایش سینما غرب بوده است و طبیعی است که سینما و تکنیک فیلمسازی نیز متناسب با غایات غربی و سازگار با ذائقه های غربی رشد یافته و تئوریزه شده است. این سینما که در تاریخ خود چنین شکل گرفته است با اهداف انقلاب اسلامی چندان سنخیت ندارد. آنچه تاکنون بوده است، سینمای شکل گرفته در تاریخ غرب است و این، همه سینما نیست. آوینی تاریخ سینما را مانع می بیند نه ذات سینما را.
«اتکا بر ضعف های بشری برای نگاه داشتن تماشاگران روی صندلی سینما، سوءاستفاده ای است بسیار رایج و موفق و راستش را بخواهید در این جهت تاریخ سینما را باید تاریخ این سوء استفاده دانست.» (ج ۱، ص ۱۱)
«غالباً چنین خیال می کنند که روی آوردن به جاذبیت های کاذب از لوازم ذاتی سینماست حال آنکه حقیقت امر جز این است . سینما ذاتاً « هالیوودی » نیست و تجربیات سالم سینما در غرب نیز حکایت از همین حقیقت دارد.» (ج ۱، ص ۱۸)
«آنچه مذموم است نه مطلق جاذبیت بلکه اصالت دادن به آن است والا اگر جاذبه های سینمایی اصل واقع نشود نه تنها سد راه کمال نخواهد شد بلکه تماشاگر را در طی طریق به سوی شکوفایی فطرت و اعتدال وجود مدد خواهد کرد.» ( ج ۱، ص ۱۸)
«محتوای بد و مفسده انگیز از لوازم ذاتی سینما نیست.» (ج ۱، ص ۱۵)
«سینما متعلق به غرب است و اصلاً موجودی است غربی و تاریخش هم متعلق به غرب است . در غرب و بر اساس تفکرات و فرهنگ آنها مسیری تاریخی را طی کرد و به اصطلاح این صیرورت تاریخی مبتنی بر تفکری غربی است که رخ داده، اما وقتی به این سوی جهان می رسد، دیگر تاریخ سینما به مثابه فلسفه سینما نیست» (ج ۳ ، ص ۱۱۲)
«تاریخ سینما ما را از جست و جوهای فلسفی در ماهیت آن بی نیاز نمی کند و مخصوصاً برای ما که می خواهیم سینما را در خدمت اسلام درآوریم تحقیق در فلسفه سینما از اولین ضروریات است.» (ج ۱، ص ۱۸۷)
۲- قابلیت های سینما
آوینی برای انعکاس واقعیت های معنوی به قابلیت های نامکشوف سینما امید داشت. او معتقد بود هنوز همه قابلیت های سینما کشف نشده است و آنچه در غرب و در تاریخ غرب تعیّن یافته است حکایتگر همه توانایی های سینما نیست.
او از قابلیت شگفت انگیز سینما به عنوان مظهری از تمدن غرب در قبول فرهنگ ها و هویت های گوناگون سخن می گوید که از مسیر تصرف و خرق تکنیک مرسوم سینما و خلق تکنیکی دیگر حاصل می شود.
«ما چاره ای نداریم جز آنکه سینما را یک بار دیگر در ادب و فرهنگ اسلام معنا کنیم. ما باید قابلیت های کشف ناشده سینما را در جواب به فرهنگ و تاریخ خویش پیدا کنیم… و چه کسی می تواند ادعا کند که سینما دیگر قابلیت های ناشناخته ندارد.» (ج ۱، ص ۲۱)
«نباید تصور کرد که راه تجربیات جدید بر فیلمسازان بسته است. . . سیر تکمیلی کشف این قواعد دستوری، هنوز به پایان نرسیده است. » (ج ۳، ص ۳۳)
«اگر چه بسیاری از این قواعد ] مونتاژ [ بر ضعف های نفسانی بشر اتکا یافته اند اما بسیاری نیز بر "فطرت و نظام ثابت و جهانی آن" بنا شده اند.» (ج ۳، ص ۳۲)
«سینما می تواند پرده ها را از واقعیت کنار بزند و یا بالعکس. می تواند دعوت به خیر کند ویا بالعکس، می تواند جنایت را توجیه کند و یا بالعکس می تواند ظلم را محاکمه کند» (ج ۲، ص ۱۲۳)
«واقعیت این است که سینما می تواند در آفاق متعدد و تمامی این غایات معنا شود.» (ج ۲، ص ۳۲۰)
«با توجه به اینکه فیلم، تماشاگر را به سوی حق سوق می دهد یا به سوی شیطان ، ارزشی الهی یا شیطانی پیدا میکند. گاه "عبادت حق" است و گاه " عبادت شیطان" ». (ح ۳، ص ۱۵۰)
«منتظر بمانیم تا "خودآگاهی تاریخی" این قوم نیز در این آینه ظاهر شود و باطن زیبای انقلاب اسلامی را تا آنجا که این آینه قابلیت انعکاس آن را دارد به جهانیان عرضه کند.» (ج ۳، ص ۴۵)
۳- اراده و تفکر انسانی
آوینی به «انسان» و در واقع به «فطرت» او ایمان و اعتقاد داشت. او قائل به اصالت ابزار نبود. او انسان را در برابر تکنولوژی مقهور و دست بسته و اسیر نمی دید.
به نظر نگارنده کتاب «آینه جادو» برخلاف آنچه دیگران فکر می کنند کتاب فیلم و دوربین و پرده سینما و مونتاژ و قاب تصویر و صوت و … نیست؛ اتفاقاً موضوع اصلی در این کتاب، انسانی است که پشت دوربین قرار می گیرد. آوینی در آینه جادو سعی دارد تا نقش عنصر انسانی را برجسته سازد. او معتقد بود آن کس که پشت دوربین قرار می گیرد، با خود همه اعتقادات، بینش ها و بلکه تاریخ و هویت خویش را به همراه می آورد.
بنابراین می توان امیدوار بود که اگر دست اندرکاران فیلم سازی، انسانهایی باشند که خود اهل حق بوده و دست حق را در عالم ببینند و دغدغه مند انعکاس حقیقت در فیلم باشند سینما نیز در برابر آنها تمکین خواهد کرد.
«انسان در هر عملی که انجام می دهد، گفتن ، نوشتن ، نقاشی کردن ، فیلم ساختن ، … ادراکات خویش را از عالم وجود بیان می دارد و چاره ای هم جز این کار ندارد. یعنی اگر آن شخص حکیم باشد، گفتار و نوشتار و نقاشی و فیلم او حکیمانه خواهد بود و اگر نه، نه» (ج ۱، ص ۱۷۴ )
«فیلم، آینه درون فیلمساز است و از باطن او پرده برمی دارد.» (ج ۲، ص ۱۷)
«یک فیلم همواره و در همه جهات در سایه غایات فیلمساز شکل می گیرد.» (ج ۱، ص ۱۶۷)
«تماشای فیلم یعنی تماشای انعکاسات ذهنی فیلمساز بر پرده سینما.» (ج ۱، ص ۱۵۴)
«همین که یک شیء به قاب تصویر یا پرده سینما انتقال می یابد، حکایت از یک " انتخاب" یا " گزینش خاص" می کند. » (ج ۱، ص ۵۱)
«مؤثرترین فیلم جشنواره یازدهم " از کرخه تا راین" بود و باز هم باید گفت که این تأثیر به روحی که از وجود خود حاتمی کیا در فیلم دمیده شده است باز می گردد.» (ج ۲، ص)
«اگر فیلم را هنر دانسته اید ، از این لحاظ است که هر فیلم نهایتاً مظهری از روح سازنده آن است (ج ۱، ص ۱۵۱)
سینمای اسلامی
منظور از سینمای اسلامی چیست ؟ سینما از جهتی یک ابزار محسوب می شود. اگر از این منظر به سینما نگاه کنیم شاید کاربرد وصف اسلامی برای یک ابزار و وسیله چندان منطقی نباشد. می توان سینما را به مثابه هنر نگریست. در اینصورت پسوند اسلامی با تسامح می تواند مورد قبول باشد. همچنین منظور ما از سینمای اسلامی ، می تواند سینمایی باشد که در خدمت غایات اسلامی قرار گیرد.
در هر صورت به نظر می رسد کاربرد وصف اسلامی در مورد سینمای تاریخی، یعنی سینمایی که در صد سال گذشته در غرب تعیین یافته قطعاً نادرست است. سینمایی که البته تنها مصداق سینما نیست.
عبارات آوینی در مورد سینمای اسلامی در ظاهر متعارض به نظر می رسد. هر چند با مقدمه ای که بیان شد شاید این تعارض ظاهری برچیده شود. در هر صورت قضاوت را به تأمل خواننده وا می گذاریم . ضمن اینکه توجه به تقدم و تأخر زمانی جملات مفید به نظر می رسد.
«سینما ماهیتاً با کفر و شرک نزدیکی بیشتری دارد تا اسلام، نسبت سینما با حق و باطل یکسان نیست و از این لحاظ استفاده از سینما در خدمت اشاعه دین و دینداری با دشواری های خاصی همراه است.. . استفاده از تعبیر « سینمای اسلامی» هنگامی درست است که سینما ماهیتاً در نسبت میان حق و باطل بی طرف باش حال آنکه اینچنین نیست» (ج ۱، ص ۱۵۶ )
«به اعتقاد نگارنده تعبیر «سینمای اسلامی» درست نیست. سینما شاید آنچنان که هست مسلمان شدنی نباشد اما می توان آن را به خدمت اسلام درآورد و این وظیفه ای است گران بر گرده ما. » (ج ۱، ص ۱۵۷)
«من تعبیر "سینمای اسلامی" را که گفت نمی پسندم ، اما معتقدم به هر جهت تفکر وحیانی اسلام امکان ظهور و حضور در سینما را دارد. مشکل است اما امکانش هست.» (ج ۳، ص ۱۱۷)
«به نظر من سینمای اسلامی وجود ندارد و ضرورتی هم ندارد که ما این عنوان را اینطور به کار ببریم. من اسلام را عین حقیقت عالم می دانم و وقتی معتقدم حقیقت هنر بالذات، خواه ناخواه نسبتی با حقیقت عالم دارد و سینما هم بالطبع نسبتی با هنر دارد ، پس حقیقت سینما خود به خود امری است که می تواند معنوی الهی باشد» (ج ۳، ص ۱۱۴)
«ضرورتی ندارد که مضمون یک فیلم متعهد نسبت به دین، مستقیماً مرتبط با دین باشد. هر مضمونی اگرحاوی یک نگرش دیندارانه به عالم باشد خواه ناخواه درحوزه دین قرار دارد.»(ج ۲، ص ۲۳۸)
«حقیقت یکی بیش نیست و سینما خواه ناخواه ، رویکردی به این حقیقت خواهد داشت و این در هر جای عالم که واقع شود و با هر عنوانی، در واقع اسلامی است» (ج۳، ص ۱۱۷)
نمونه‌ها:
نظریه آوینی مبتنی بر امکان خرق حجاب تکنیک و خلق تکنیکی دیگر و امکان تمکین سینما به عنوان یکی از مظاهر تمدن غرب علاوه بر بحث های نظری به تجربه های عملی نیز مستند بود. به برخی از نمونه¬ها از زبان شهید آوینی اشاره خواهیم داشت.
«"انسان و اسلحه" ، "دیدبان" ، "عبور " ، "روزنه" برای ایجاد تفنن ساخته شده اند. آنها در پی "ایجاد تحول" در مخاطبان خویش هستند از طریق "فطرت".» (ج ۲ - ص ۱۷)
در مورد «قصه های مجید»:
«آقای کیومرث پوراحمد در اولین ملاقاتی که با هم داشتیم می گفت: در "قصه های مجید" همه تلاش من این بود که هیچ دخالتی در هیچ چیز نکنم تا هر چه هست خودش ظاهر شود و این همان تلقی غیرمتعارف از تکنیک بود که می گفتم. » (ج ۳ ، ص ۱۷۹)
«او در شیوه کار خویش استقلال دارد و مقلد سینمایی هیچ فیلمساز دیگری نیست اما به هر تقدیر کاری که او کرده است قابلیت شگفت انگیز سینما را در قبول فرهنگ ها و هویت های گوناگون نشان می دهد.» (ج ۲، ص ۳۱۱)
«در قصه های مجید، ذات سینما خود را همچون آینه ای در برابر واقعیت ظاهر کرده است و این امر برای آنان که نگران هویت ملی و دینیمان در برابر غرب هستند بسیار ارزشمند و گرانقدر است.» ( ج ۳، ص ۱۸۲)
در مورد «روایت فتح»
«ما در زمینه فیلمسازی مستند به "قالب" های تازه ای دست یافته ایم که در سینمای دنیا بی سابقه است.» (ج ۳، ص ۱۹۷ )
«ما در گروه روایت فتح، شیوه مستند سازی خودمان را «اشراقی » می خواندیم. ما به تجربه دریافته بودیم که حقیقت هستی امکان ظهور در سینما را دارد. منتها باید تکنیک و تکنولوژی سینما را که همواره مانع و حجاب این تقرب است "اهلی" کرد و این اهلیت اگر چه با مهارت های فنی نسبتی غیرقابل انکار دارد اما بیش از هر چیز به نسبتی رجوع دارد که فیلمساز با عالم وجود برقرار می کند.» (ج ۳ ، صص ۱۸۱ - ۱۸۰ )
«سهل ترین موانعی که سر راه تجلی واقعیت در فیلم های ما وجود داشت مربوط به ابزار و تکنیک فیلمسازی بود و دشوارترین آنها مربوط به شخصیت خودمان. » ( ج ۳، ص ۲۱۶)
در مورد فیلم «مهاجر»
«حاتمی کیا توانسته است که بر تکنیک پیچیده سینما غلبه کند، حجابهای تصنع و تکلف صورتگرایی و انتلکتوالیسم را بدرد و از سطح عبور کند و به عمق برسد و با سینما همان حرفی را بزند که « حزب الله » می گوید» (ج ۲، ص ۷۲)
«حاتمی کیا در واقع به دنبال این است که ارتباط با غیب را تصویر کند. در فیلم وقتی آن جوان دارد مهاجر را هدایت می کند به سجده می افتد و بی آنکه هواپیما را ببیند آن را هدایت می کند، یعنی از طریق یک جور ارتباط معنوی با شیء. حاتمی کیا دنبال چنین معنایی است، طلایه دار یک فرهنگ است که دنبال چنین راهی می گردند و این به نظر من به زبان جدیدی در سینما منتهی خواهد شد، شاید بهتر باشد بگوییم لهجه جدید، لحن جدید… » (ج ۳، ص ۱۲۰)
مواجهه با مظاهر تمدن غرب به دلیل اینکه مسأله ای از مسائل و چالش های پیش روی انقلاب اسلامی است دارای اهمیت بسیار است. نمی توان نسبت به این مسأله بی تفاوت بود و نیز نمی توان نسبت به نسخه هایی که در این مورد ارائه و توصیه می شود، بی اعتنایی ورزید.
‌آوینی اهل هنر بود و دغدغه مند انقلاب. او در وادی هنر و سینما به مطالعه نسبت سینما - به عنوان مظهری از مظاهر تمدن غرب - و غایات انقلاب اسلامی پرداخت. نوع مواجهه آوینی با سینما می تواند الهام بخش دانشجویان در جهت مطالعه رابطه مظاهر سیاسی، اقتصادی و حقوقی غرب با اسلام و انقلاب باشد.
رمز موفقیت آوینی در این بود که با پشتوانه انس با مواریث فرهنگی اسلام در ایران به مطالعه غرب پرداخت. او تعارض انقلاب اسلامی و غایات تمدن غرب را دریافته بود، او سعی در غرب شناسی داشت نه غرب ستیزی، از التقاط و تحجر و نیز «جمع آندو» پرهیز داشت.
هدف آوینی این بود که مظاهر تمدن غرب را از بند غایات تمدن غرب رهایی بخشد. آوینی به پشتوانه ها و مواریث فرهنگی مسلمانان اعتقاد داشت و بالاتر اینکه آوینی به فطرت الهی انسان و به قدرت جاذبه حقیقت و معنویت ایمان داشت. فطرت و حقیقتی که ولایت تکنیک را در هم می شکند و تکنیک را مسخر انسان قرار می دهد.
*-منبع: تریبون مستضعفین
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: