جنگ جهانی دوم و سلاح هایی که جلوتر از زمان بودند
جنگ جهانی دوم زادگاه بسیاری از سلاح ها و ایده هایی بوده است که از زمانه ی خود بسیار جلوتر بوده اند و مرز های خلاقیت جنگ طلبان را تا حد بسیار زیادی گسترش داده اند.
ساعت ۲۴: جنگ جهانی دوم زادگاه بسیاری از سلاح ها و ایده هایی بوده است که از زمانه ی خود بسیار جلوتر بوده اند و مرز های خلاقیت جنگ طلبان را تا حد بسیار زیادی گسترش داده اند. بعضی از این سلاح ها توانسته اند شهرت بسیار خوبی برای خود دست و پا کنند ولی خیلی از آنها از این شانس برخوردار نبوده اند. در اینجا نام ۸ سلاح و ایده هایی آورده می شود که علاوه بر عجیب بودن به مرحله ی عملیاتی شدن نیز رسیده بودند.
توپ های کششی دورا و گوستاو:
هر وقت وهر کجا که صحبتی در مورد سلاح های عظیم اجثه بشود نام این دو توپ نیز شنیده می شود. این دو توپ با کالیبر ۳۱.۵ اینچی خود به معنی واقعی کلمه به هیولا شباهت داشتند و بزرگترین توپ هایی هستند که تا به حال به دست بشر ساخته شده اند که بزرگترین مشکل آنها از همین جا شروع می شد، بزرگی بیش از حد و اندازه به طوری که این توپ ها باید به صورت قطعه قطعه به محل مورد نظر حمل می شده در محل مناسب پیاده سازی شده و بعد سرهم می شدند. این کار به همراه نیروهایی برای محافظت در برابر نیروهای هوایی دشمن و نیروهای پیاده دشمن به چیزی در حدود ۴۰۰۰ نفر نیروی انسانی نیاز داشت. به همین علت
فقط توپ گوستاو وارد مرحله ی عملیاتی شد. هر سر انفجاری گلوله های این توپ ۴۸۰۰ کیلو گرم وزن داشتند که همین میزان کافیست تا یک زاغه ی مهمات در عمق ۳۰ متری زیر زمین را نابود کند.
چرا این سلاح شکست خورد: شاید این سلاح یک شاهکار تکنولوژیکی و مهندسی بود ولی اسراف مطلق نیروی انسانی، نیروهای متخصص و مواد اولیه بود.
موشهای انفجاری:
بعد از سقوط پاریس چرچیل یکی از جمله های تاریخی خود را گفت، "اروپا را به آتش بکشید".
با این جمله سرویس امنیت بریتانیا طی یکی از برنامه های خود تصمیم گرفت مواد منفجره ی استتار شده تولید کند. پس با این هدف شروع به آزمایش و تحقیق در مورد اینکه در چه چیزهایی می توان مواد منفجره به کار برد کرد، عجیب ترینشان موشها بودند!
قرار بود یکی از مامورین مخفی بریتانیا محموله ای از موش های پر شده با مواد منفجره را به عنوان موش های آموزشی برای تشریح وارد کرده و آنها را در مناطق مهم مثل کنار مخازن سوخت قرار داده تا زمانی که سربازان آلمانی برای کشتن به آنها شلیک می کنند منفجر شوند!
چرا این ایده شکست خورد: محموله همان ابتدا توسط نازی ها کشف و منهدم شد ولی اتفاق جالب توجه بعد از کشف محموله افتاد، نازی با فکر اینکه این محموله ی اول نبوده هزینه ی بسیار بالایی را برای کشتار موش ها متقبل شدند!
اوهکا:
بعد از حملات انتحاری یا به قول خودشان حملات کامیکازه ی ژاپنی ها به ناوهای آمریکایی و موفقیت آمیز بودنشان ، ارتش ژاپن اوهکا را معرفی کرد، بمب با سرنشین!
اوهکا یک هواپیمای راکت شکل بدون موتور بود با ۲۶۴۳ پوند سر جنگی بودن که توسط یک جنگنده ی بزرگتر تا بالای هدف حمل می شد و به خواست خلبان از هواپیما جدا می شد و از این مرحله به بعد خلبان اوهکا هواپیما/بمب خود را به سمت هدف هدایت میکرد تا در نهایت با سرعت بالا به هدف برخورد کند.
چرا این ایده شکست خورد: متحدین سریع آموختند که فقط کافیست جنگنده ی حامل را مورد هدف قرار دهند نه اوهکا را.
سگهای ضد تانک:
بعد از آنکه ارتش روسیه در جبهه های شرقی توسطپانزرهای آلمانی زمین گیر شد ارتش سرخ به دنبال روشی کاربردی برای مقابله با این تانک ها افتاد که تلفات انسانی خود را کاهش دهد و چه ایده ای بهتر از سگ های ضد تانک می توانست باشد! پس سگها به ۲۶ پوند بمب تجهیز شده و آموزش داده شدند که فقط زیر تانکها می توانند غذا پیدا کنند. ارتش سرخ حدود ۴۰۰۰۰ سگ را بین آلمانها رها کردند به طوری که آلمانها بعد از آن به هر سگی که می دیدند شلیک می کردند.
چرا این ایده شکست خورد: این ایده آن قدرها هم شکست خورده نبود چون هزینه ی آنچنانی بر دست ارتش سرخ نگذاشت ولی از ۴۰۰۰۰ هزار تانکی که باید نابود می شد فقط ۳۰۰ تانک نابود شد.
فریتس-اکس :
هم کلمه ی موشک و هم کلمه ی کنترل از راه دور هر دو از کلمه های رویایی و تعریف نشده در جنگ جهانی دوم بودند، البته نه برای نازی ها. فریتس-اکس یک موشک هوا به دریا بود که از کنترل رادیویی بهره می برد. هدف از تولید این موشک حملات ویرانگر به ناوهای مجهز به زره های تقویت شده بود. این موشک اثبات کرد که موشک بسیار قدرتمندی بود ه است و نازی ها توانستند به وسیله آن زرم ناو "روما" و چندین رزم ناو دیگر را غرق کنند.
چرا این سلاح شکست خورد: نازی ها ۲۰۰۰ عدد از این موشک ها را تولید کردند ولی فقط از ۲۰۰ عدد از آنها استفاده کردند. بزرگترین ایراد آنها در عدم تواناییشان در تغییر جهت مناسب و ناگهانی بود.
اچ - اس ۲۹۳:
برخلاف بمب قبلی این بمب از کارایی بیشتری برخوردار بود. اچ اس ۲۹۳ بر خلاف مورد قبلی بهینه سازی های بهتری داشت. بعد از پرتاب به مدت ۱۰ ثانیه برای سرعت گیری از سوخت جامد استفاده می کرد و بقیه مسیر را با بالهای خود سر می خورد. نوری از عقب این بمب خارج می شد که باعث می شد اپراتور بتواند تا لحظه ی برخورد به هدف بمب را دنبال کند.
چرا این سلاح شکست خورد: این سلاح تقریبا شکست نخورده ترین سلاح لیست است، ولی متحدین متوجه شدند که می توانند در امواج رادیویی آن اختلال ایجاد کرده و آن را غیر عملیاتی کنند.
مین های هوایی:
ایده این سلاح بر روی کاغذ بسیار عالی ولی در مرحله عملیاتی کاملا بدون مصرف بود. این راکت که یک اختراع بریتانیایی بود به این صورت عمل می کرد که بعد از پرتاب راکت به آسمان چتر های نجات راکت باز شده و سیمی که از محل پرتاب به آن وصل بود باعث می شد تا مدت زمانی این راکت در هوا معلق بماند تا یک میدان مینی هوایی درست کنند. ایده این بود که هواپیما های نازی ها به این سیم ها گیر کرده و بمب را به سمت خود بکشند.
چرا این سلاح شکست خورد: باد! گویا مهندسان طراح این سلاح در هنگام طراحی عامل باد را به کلی فراموش کرده بودند، بارهای بسیاری زیادی باد باعث شده بود که راکت به محل پرتاب خود سقوط کند.
جالوت:
مین متحرک جالوت که توسط متحدین کفشدوزک نامیده می شد سلاحی برای حمل مواد منفجره بدون استفاده از نیروی انسانی بود. این سلاح توانایی حمل ۱۶۵ پوند مواد منفجره را داشت که برای انهدام تانک ها، محل های نگهداری سلاح و مهمات، پل ها و ساختمان های مهم از آن استفاده می شد. آلمان ها در حدود ۴۶۰۰ مورد از آن را تولید کردند که شامل نمونه های بزرگتر با توانایی حمل مواد منفجره بیشتر را دارا بود.
چرا این سلاح شکست خورد: ایده ی این سلاح به واقع از زمان خود جلوتر بود به طوری که می توان آن را پدر تمامی روبات های نظامی امروز نامید ولی در آن زمان تکنولوژی آنقدری پیشرفت نکرده بود که از جالوت سلاحی مناسب بسازد. سرعت بسیار پایین، کنترل سیمی بسیار سخت و حمل میزان پایین مهمات از مشکلات آن بود.