ترامپ واقعگرا نیست
استفان والت مینویسد: ترامپ برای این که بتواند به ریاست جمهوری برسد باید بتواند ثابت کند که چیزی بیشتر از انتشار نام خود روی ساختمانها، اهانت به زنان و اقلیتها و به هدر دادن ارثیه پدری خود میداند.
کد خبر :
507459
دیپلماسی ایرانی: اگرچه دونالد ترامپ در وهله اول کمپین انتخاباتی را صرفا برای مطرح کردن نام خود آغاز کرد، اما موفقیت هایی که در مراحل بعدی به دست آورد وی را به این باور رساند که بهترین گزینه برای تصدی کرسی ریاست جمهوری است.
با این وجود ترامپ برای این که بتواند به ریاست جمهوری برسد باید بتواند ثابت کند که چیزی بیشتر از انتشار نام خود روی ساختمان ها، اهانت به زنان و اقلیت ها و به هدر دادن ارثیه پدری خود می داند.
پاسخ های ترامپ به سوالات مربوط به سیاست خارجی در مصاحبه با نیویورک تایمز و برخی از ایده هایی که پیش از آن مطرح کرده بود، باعث شد که برخی وی را شخصی ذاتا نوواقع گرا قلمداد کنند.
اما بررسی اظهارات ترامپ و مقایسه آن با آموزه رئالیسم نشان می دهد که وی با واقع گرایی فاصله زیادی دارد. ممکن است که برخی از ادعاهای آن از جمله انتقاد از جنگ عراق نشانه هایی از واقع گرایی را در بر داشته باشد، اما جهان بینی کلی وی با بنیان های اساسی رئالیسم در تضاد است.
ادعای رئالیست خواندن ترامپ از دو نکته وام گرفته شده است. نخستین مورد به ادعای وی در مصاحبه با نیویورک تایمز مبنی بر موج سواری مجانی متحدان آمریکا اشاره دارد. وی اعلام کرده که در صورت موفقیت در انتخابات متحدین را وادار می کند که نقش بزرگتری در تامین هزینه ها داشته باشند. اگرچه برخی از رئالیست ها نیز پیشنهادی مشابه را ارائه داده اند، اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که بسیاری از اندیشمندان غیررئالیست نیز از 1960 تاکنون پیشنهادی مشابه را مطرح کرده اند. مقامات آمریکایی حامی هر دو حزب همواره با ارائه دلایل بسیاری خواهان سهیم شدن شرکا در هزینه های جهانی شده اند. تولید ناخالص داخلی آمریکا 46 درصد تولید ناخالص داخلی کل ناتو را شکل می دهد، اما هزینه ای که آمریکا برای مخارج نظامی ناتو متحمل می شود نزدیک به 75درصد کل هزینه هاست. اما این صرفا بازتاب یک واقعیت است.
دومین مورد نیز در مصاحبه وی با نیویورک تایمز مورد اشاره قرار گرفت. وی مدعی شد که شاید بد نباشد برخی از متحدین آمریکا از جمله ژاپن و کره جنوبی اجازه دستیابی به سلاح هسته ای را پیدا کنند. برخی از رئالیست های مطرح مانند کنت والتز و جان مرشایمر نیز دستیابی به سلاح هسته ای را در هر شرایطی با ارزش می دانستند.
اما بدون تردید، دونالد ترامپ هیچ اطلاعاتی مربوط به بازدارندگی گسترده و شرایط آن ندارد و دلایلی نیز وجود دارد که نشان می دهد چرا صدور مجوز هسته ای شدن این کشورها به نفع آنها و به نفع آمریکا نیست. با این وجود نمی توان پیشنهاد وی را رادیکال خواند. همانطور که انگلیس، فرانسه و دیگر قدرت های هسته ای نیز بر پایه استدلالی مشابه ترجیح داده اند که از سلاح هسته ای برخوردار باشند.
در هر صورت، دو مورد یاد شده تنها انگاره های رئالیستی هستند که در کل سخنان ترامپ شنیده شده اند. وی بارها در مورد قدرت سخن گفته، اما از منشاء آن هیچ وقت حرفی نزده است. ترامپ همچنین هیچ گاه در مورد منافع حیاتی آمریکا سخن نگفته است. هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان بدهد وی نظریه توازن قوا را درک می کند و یا ویژگی های ذاتی اقتصاد جهانی را می فهمد.
افزون بر این رئالیسم مکتبی است که از آزادی تجارت و بازار آزاد حمایت می کند، درصورتی که ایده های اقتصادی ترامپ به حمایت گرایی نزدیک است.
ترامپ بارها در سخنان خود مدعی شده است که اگر وی در قدرت بود با ترک کردن میز مذاکره یا تحریم، می توانست ایران یا چین را به توافق های بهتری راضی کند. این سخنان نشان می دهد که وی با انگاره بنیادین رئالیسم یعنی برخورداری همه کشورها از منافع حیاتی ناآشنا است.
افزون بر تمام موارد یاد شده نوعی تضاد در همه حرف های وی دیده می شود. از یک سو وی مدعی می شود که آمریکا در حال حاضر بسیار ضعیف شده است و از سوی دیگر ادعا می کند که آمریکا به اندازه ای قدرتمند است که می تواند دیگر کشورها را تحریم کند و آنها را به شیوه های مختلف مجبور به تبعیت از خود کند.
واقعیت این است که سیاست خارجی آمریکا پس از پایان جنگ سرد، رکورد خوبی را به جای نگذاشته است. در این فضا، عجیب نیست که برخی تصور کنند ترامپ می تواند عملکرد بهتری داشته باشد