تحلیلی درباره روند انقلاب کوبا پس از سفر اوباما به هاوانا
یک هفته پس از پایان سفر باراک اوباما به هاوانا، انتشار یادداشت رهبر تاریخی انقلاب کوبا فیدل کاسترو بار دیگر موضوع آینده انقلاب کوبا را به یکی از موضوعات مورد توجه در رسانههای کشورمان تبدیل کرد.
کد خبر :
506130
خبرگزاری تسنیم: در روزگار پیچیدهی امروز و فردا، باید از همهی ابزارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دفاعی، برای تقویت جایگاه ایران استفاده کنیم.
امام خامنهای، 11 فروردین 95
یک هفته پس از پایان سفر باراک اوباما به هاوانا، انتشار یادداشت رهبر تاریخی انقلاب کوبا فیدل کاسترو بار دیگر موضوع آینده انقلاب کوبا را به یکی از موضوعات مورد توجه در رسانههای کشورمان تبدیل کرد.
سفر رئیسجمهور ایالات متحده به کوبا در نخستین روز سال نو شمسی، در ایران موجی از واکنشهای منفی برانگیخت. در این میان، همسویی بسیاری از رسانههای انقلابی با رسانههای وابستهگرا و طرفدار سازش با غرب پرسشبرانگیز بود: درحالیکه سازشکاران با شادمانی بر طبل «پایان انقلاب کوبا» کوفتند و «سازش» را سرنوشت مختوم استکبارستیزی برشمردند، رسانههای نزدیک به نیروهای انقلابی نیز با رویکردی نومیدانه و بدبینانه، سفر اوباما را «مُهر پایان» بر انقلاب کوبا پنداشتند و بر لزوم «عبرتگیری انقلابیون ایرانی» از این فرجام تأکید کردند.
اینک پس از آنکه یادداشت کاسترو و تأکید او بر اینکه کوبای انقلابی نیازی به تفقد امپریالیستها ندارد و این کشور ذرهای از موضعش درخصوص استیفای حقوق ملت کوبا عقب نخواهد نشست بازتاب وسیعی در رسانههای انقلابی ایران یافت، فضا برای تنویر افکار عمومی و تبیین حقایق در مورد انقلاب کوبا فراهمتر شده است.
این یادداشت با همین هدف نوشته شده و در تنظیم آن کوشش بر این بوده است که جنبههای گوناگون «عادیسازی» روابط کوبا و ایالات متحده بهاجمال مطرح شود:
1. در اینکه هدف ایالات متحده از چرخش در قبال کوبا و توسل به دیپلماسی، درنهایت براندازی نظام انقلابی کوباست، تردیدی وجود ندارد. فقط نیروهای انقلابی در ایران نیستند که مشت آهنین را در پس دستکش مخملین میبینند؛ انقلابیون کوبایی و در رأس آنان رهبری انقلاب کوبا نیک آگاهند که (به قول فرزند چهگوارا در مصاحبه با گاردین) وقتی امپریالیستها میز میچینند، باید بیش از پیش مراقب بود؛ چراکه یا میخواهند مسمومتان کنند یا از پشت به شما خنجر بزنند. کوبا با علم به ریاکاری امپریالیستها وارد این فرآیند دیپلماتیک شده است.
2. اما چرا رهبری انقلاب کوبا پای به این شطرنج سیاسی نهاده است؟ پاسخ را باید در روندی جستوجو کرد که دستکم از اواخر قرن گذشتهی میلادی آغاز شده: کوبا پس از فروپاشی شوروی توانست با اتکا به بسیج تودهای و البته تصحیح برخی خطمشیهای نادرست، از دورانی که به «دوران ویژه» شهرت یافت بهخوبی گذر کند. با توجه به تغییر معادلات قدرت در سطح بینالمللی، یکی از تمهیدات رهبری کوبا کاستن از سطح تنش بالقوه در منطقه و به صفر رساندن احتمال تهاجم نظامی امپریالیسم برای براندازی انقلاب بود. (به یاد آورید که دههی نود میلادی و اوایل دههی نخست قرن کنونی دوران یکهتازی نظامی امپریالیسم در عراق و بالکان و افغانستان و سومالی و ... بود.) معاضدتهای بیدریغ کوبا در حمایت از جنبش انقلابی ونزوئلا که به پیروزی انقلاب بولیواری و قدرتیابی فرمانده هوگو چاوس انجامید، زمینهسازی برای مذاکرات صلح کلمبیا (که بهنتیجهرسیدن آن به مهمترین نیروی سیاسی چپگرا در کلمبیا یعنی فارک اجازه میدهد بهعنوان یک سازمان سیاسی متعارف در انتخابات شرکت و احیاناً قدرت را تصاحب کند)، همچنین «عادیسازی» روابط کوبا و ایالات متحده، سه طرح راهبردی کلان برای
رهبری سیاسی کوبا در مناسبات فرامرزی بوده که تا کنون با توفیق شایان توجه و در جهت تقویت جنبش عدالتخواهی در امریکای لاتین پیش رفته است. رویکرد کلی کوبا در صحنه روابط خارجی طی بیست و اندی سال اخیر تلفیقی از تنشزدایی و بهرهگیری از ابزار دیپلماسی (چه عمومی و چه دوجانبه یا چندجانبه) بوده است. ضمن اینکه مذاکره با امریکاییها امری بدیع و جدید نیست و کوبا طی دهههای گذشته بارها درخصوص مسائل گوناگون، از امور مهاجرتی گرفته تا مبارزه با قاچاق مواد مخدر و امنیت مرزهای آبی، در سطوح گوناگون با ایالات متحده مذاکرات جدی صورت داده و اغلب، نتایج مطلوب نیز گرفته است.
3. تا لحظه نوشتن این یادداشت، کوبا هیچگونه امتیاز بزرگی به آمریکا نداده و درعوض امتیازاتی قابل اعتنا گرفته است: آزادی «پنج کوبایی»، خروج از فهرست کشورهای حامی تروریسم، و همچنین برخی گشایشها در امور مسافرتی و مبادلاتی؛ هرچند مقامات کوبایی بارها تأکید کردهاند عادیسازی روابط بدون لغو کامل تحریمها و استرداد گوانتانامو بیمعنا خواهد بود. نیازی نیست خاطرنشان شود چنانچه کوبا به هر اندازه بتواند دیوار محاصرهی اقتصادی را بشکند، چه گام بزرگی در راه تعمیق انقلاب و نظام سوسیالیستی برداشته است. از یاد نبریم که تحریم همهجانبه پنجاهوپنجساله، بیش از یکتریلیون دلار به اقتصاد کوبا لطمه زده است.
4. برخلاف آنچه در ایران برداشت شد، سفر اوباما به هاوانا نه نشانه عقبنشینی کوبا که نشانه عقبگرد هیئت حاکمه ایالات متحده است؛ زیرا با توجه به شکاف ایجادشده در هیئت حاکمه ایالات متحده و تغییر تاکتیک بخشی از آن در قبال کوبا، رئیسجمهور امریکا به هاوانا سفر کرد تا روند عادیسازی روابط با کوبا را به نقطهی بیبازگشت برساند و ادامهی فرآیند دیپلماتیک در مناسبات دو کشور را به رئیسجمهور بعدی ایالات متحده تحمیل کند. چنانچه نتیجهی انتخابات نوامبر امسال به نفع جمهوریخواهان رقم بخورد، متوقفکردن این فرآیند هزینههای سنگینی را به حزب جمهوریخواه تحمیل خواهد کرد. کوبا با درک اضطرار حزب دموکرات و تحلیل توازن قوا در داخل ایالات متحده، از موضع قدرت میزبانی از اوباما را پذیرفت تا تضادها در داخل هیئت حاکمهی امریکا را هرچه بیشتر تشدید کند. اینکه به اوباما اجازه داده نشد به دیدار رهبر تاریخی انقلاب کوبا، فرمانده کاسترو برود و درعوض، یک روز قبل از سفر او به هاوانا، نیکلاس مادورو رئیسجمهور بولیواری ونزوئلا در دیداری غیررسمی به اقامتگاه فیدل رفت و ساعاتی را در کنار او سپری کرد، نشان میدهد کوباییها با چه ظرافتی
جزئیات سفر اوباما را نیز برنامهریزی کرده بودند. تنها مسئلهی پیشبینینشده، اقدام اوباما برای انداختن دست به دور گردن رائول در پایان سخنرانی مشترک بود که با ابتکار رئیسجمهور کوبا در گرفتن مچ اوباما، به یک ضرب شست کوچک اما بهیادماندنی در روابط دیپلماتیک تبدیل شد!
5. یکی از نکاتی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که در کوبا «جریان غیرانقلابی درون نظام» (تعبیری که رهبر انقلاب اسلامی برای اشاره به سازشکارانی به کار بردند که میخواهند سیرت جمهوری اسلامی را تغییر دهند) وجود ندارد و کادرهای حزبی متمایل به سازش و خسته از ایستادگی در برابر دشمن امپریالیست، چه از لحاظ کمّی و چه از لحاظ قدرت تأثیرگذاری و تصدی مناصب کلیدی، بههیچوجه در جایگاهی نیستند که ایالات متحده بتواند بهعنوان بدیل رهبری انقلابی کوبا به آنان چشم امید داشته باشد. از همینرو، امریکا به این جمعبندی رسیده است که چارهای ندارد جز اینکه فرآیند دیپلماسی را بهعنوان آخرین حلقهی سیاستهای خصمانه علیه کوبا (که به اذعان آقای اوباما، تاکنون همگی «ناکام» بوده) در پیش گیرد و در برابر رهبری انقلاب کوبا بهنوعی عقبنشینی کند.
6. با خروج کوبا از فهرست کشورهای حامی تروریسم، استفادهی ابزاری و سیاسی از «حقوق بشر» آخرین حربهی ایالات متحده برای واردآوردن فشار بر کوبا خواهد بود تا لغو تحریمها را منوط به امتیازدهی و عقبنشینی در این زمینه کند. در مقابل، کوبا به مدد دیپلماسی عمومی کمنظیرش قادر خواهد بود با استفاده از ظرفیتهای ایجادشده در پی عادیسازی روابط، دروغهای رسانههای نظام سلطه دربارهی نقض حقوق بشر در این کشور را نزد طیف وسیعتری از مردم ایالات متحده برملا کند. حامیان انقلاب کوبا قادرند با استفاده از این فرصت نوپدید، به بسیاری از زحمتکشان امریکایی نشان دهند در کوبا، کارگران و کشاورزان بهعنوان اکثریت مطلق جامعه تصمیمگیرنده و تأثیرگذارند؛ برخلاف ایالات متحده، که یکی از نامزدهای تصدی ریاستجمهوریاش (آقای سندرز) صادقانه اعتراف کرده نظام سیاسی در امریکا فاسدتر از آن است که با تغییر یک فرد در کاخ سفید بتوان آن را از چنگ کانونهای زر و زور بیرون آورد. از طرفی، رهبری انقلاب کوبا با توجه به تجربیات چند ده ساله در تقابل با امپریالیستها، عادیسازی روابط با امریکا را فرصتی میداند تا نسل جوان کوبایی ـ امریکاییها را که نسبت به
سرزمین آبا و اجدادیشان رویکردی متفاوت دارند، در میانمدت به مدافعان سرسخت استقلال سیاسی و اقتصادی کوبا تبدیل کند و شکاف میان ضدانقلاب برانداز مقیم فلوریدا با نسل جدید مهاجران و کوباییتبارها را عمیقتر سازد؛ که این امر به نوبهی خود نقش مهمی در کاهش تهدیدات ضدانقلاب مستقر در خاک ایالات متحده بازی میکند.
7. شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کوبا در زمان حاضر بههیچوجه قابل مقایسه با دوران پرمخاطرهی ابتدای دههی نود میلادی (فروپاشی شوروی) نیست و کوبای امروز نه فقط پیشتاز همگرایی منطقهای در قالب اتحادیههایی نظیر سلاک و آلبا و کاریکوم به شمار میآید بلکه روابط سیاسی مطلوبی نیز با کشورهای بریکس و بسیاری از کشورهای اروپایی و افریقایی و آسیایی دارد و ترکبرداشتن دیوار تحریم، فرصت تقویت و گسترش همکاریهای فنی و اقتصادی کوبا با کشورهایی نظیر چین و روسیه و برزیل را فراهم میآورد. درواقع توازن قوای کنونی در قاره و انزوای ایالات متحده در اتخاذ سیاستهای خصمانه در برابر کوبا، به کوبا اجازه داده است از موضع اقتدار پشت میز مذاکره با امریکا بنشیند و با استفاده از ابزار دیپلماسی (امری که مورد توجه و تأکید رهبری انقلاب اسلامی نیز قرار دارد)، موقعیت خود را تحکیم کند.
با این وصف، نباید تهدیداتی را نیز که در برابر این فرصتها قرار دارند نادیده بگیریم و خوشخیالانه گمان کنیم عادیسازی روابط نشانه پایان دسیسهچینی نظام سلطه برای براندازی نظام انقلابی کوبا خواهد بود. همانگونه که برخی تحلیلگران سرشناس حامی و دوستدار انقلاب کوبا در درون و بیرون این کشور مکرراً اشاره کردهاند، جدیترین این تهدیدات عبارتند از تضعیف فرهنگ مساواتطلبانه و ترویج فرهنگ مصرفگرایی، تقویت خردهبورژوازی وابستهگرا، و وسعتبخشیدن به اقدامات براندازانه تحت پوشش طرحهای تجاری و عمرانی و فرهنگی. غلبه بر این تهدیدات درعینحال که منوط به هوشیاری مردم و رهبری کوباست، با تقویت همبستگی بینالمللی و اتحاد کشورهای مستقل و نیروهای عدالتخواه در سرتاسر جهان تسهیل خواهد شد.
در پایان، جا دارد اشاره شود همچنانکه نیروهای انقلاب اسلامی از دوستان ایران ـــ ازجمله کوبا ــ توقع دارند به تصمیمات رهبری انقلاب اسلامی احترام بگذارند و حمایت خود را از انقلاب دریغ نکنند، متقابلاً باید برای تصمیمات رهبری سیاسی کوبا بهعنوان متحد راهبردی ایران در منطقه آمریکای لاتین احترام قائل شوند و از تدابیر کلانی که منعکسکننده خواست عمومی مردم و عزم رهبری انقلاب کوباست پشتیبانی کنند.