الحیات گزارش معارف اسلام است با طبقه‌بندی ویژه/ حکیمی یک متفکر دینی است/ مکتبی به نام تفکیک نداریم

از نظر من نمی شود به ایشان محدث به اصطلاح رسمی کلمه گفت. ولی در حد نیاز خود با حدیث ارتباط داشته‌اند. به نظرم باید ایشان را یک متفکر دینی نامید. یعنی، کسی که خود مومن و متعهد است و در عین حال، تلاش می‌کند که تمام کارهایش با عقلانیت و اندیشه همراه باشد.

کد خبر : 504932
سرویس اجتماعی فردا:‌

سید یحیی یثربی، استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشگر فلسفه و عرفان معتقد است که نوآوری استاد محمدرضا حکیمی در مجلدات الحیات ناظر بر دو چیز است: تنظیم و فصل بندی ویژه مطالب کتاب و همچنین توجه به مسائل مورد نیاز انسان امروز. یثربی که در پاسخ‌های خود جانب احترام حکیمی را نگه می‌دارد بر ان است که برخلاف استاد از تفکر فلسفی دفاع می‌کند. پاسخ‌های مکتوب او را به پرسشهای مهرنامه بخوانید.

به عنوان نخستین پرسش بفرمائید که از نظر شما استاد محمدرضا حکیمی را باید در کدام دسته بندی مشاهیر اندیشه دینی معاصر قرار داد؟ آیا ایشان را باید یک محدث معرفی کرد یا یک، متفکر؟ طبیعی است پاسخ دقیق به این پرسش، تا حدودی تکلیف ما را با پروژه الحیاه روشن تر می سازد. نظر حضرتعالی چیست؟
از نظر من نمی شود به ایشان محدث به اصطلاح رسمی کلمه گفت. ولی در حد نیاز خود با حدیث ارتباط داشته‌اند. به نظرم باید ایشان را یک متفکر دینی نامید. یعنی، کسی که خود مومن و متعهد است و در عین حال، تلاش می‌کند که تمام کارهایش با عقلانیت و اندیشه همراه باشد.
اگر نیم نگاهی به کتب روایی شیعه همانند اصول کافی و بحارالانوار داشته باشیم، در نسبت با این ماثورات فرهنگی شیعه، الحیاه در چه جایگاهی قرار دارد؟ به عبارت دیگر الحیاه متکفل بر عهده گرفتن چه نقشی در تاریخ نگاری معاریف و مواریث تشیع است؟
به نظر من کار استاد حکیمی با مجموعه های حدیثی گذشته دو فرق اساسی دارد. یکی این که، استاد احادیث را با طبقه بندی مخصوصی گزینش کرده‌اند و دیگر این که کار ایشان بیشتر با توجه به نیازهای سیاسی و اجتماعی امروز ماست و تنها گردآوری احادیث نیست. هدف و کار ایشان بیشتر توجه دادن به نکته های حساس سیاسی و اجتماعی اسلام است. اگرچه، در برخی موارد به این نکته نپرداخته اند. اما، به نظر من استاد حکیمی نیز مانند علامه مجلسی کاری در زمینه طبقه بندی احادیث از نظر درستی و نادرستی نکرده است، در حالی که جهان تشیع امروزه باید در برابر دشمنانش، منابع خود را از نو ارزیابی کند. چندی پیش در یکی از رسانه های مجازی دیدم که امام زمان (عج) را به گونه ای معرفی کرده بودند که گویی کاری جز کشتن انسان ها ندارد و همه سخن هم با ذکر مجلد و صفحه به بحارالانوار ارجاع داده شده بود. شخصی در مقام پاسخ به ایشان گفته بود نود درصد احادیث آخرالزمان در بحارالانوار جعلی و نامعتبر هستند! ما باید احادیثمان را غربال کنیم تا دشمنانمان از آنها بد بهره برداری نکنند. امیدوارم دلسوزان حوزه و حدیث شناسان ما هرچه زودتر این کار را بکنند و احادیث را با محوریت قرآن و عقل و اسناد تفکیک نمایند.
بدعت و فصل تمییز مجلد الحیاه با دیگر رساله‌های مشابه چه می تواند باشد؟ به نظر حضرتعالی آیا این کتاب سیزده جلدی کار فرو گذاشته شده ای در تشیع را پی گرفته است؟
به نظر من، نوآوری جناب حکیمی در این مجلدات در همان دو چیز است که گفتم. تنظیم و فصل بندی ویژه و توجه به مسائل مورد نیاز انسان امروز و این که جای چنین کاری خالی بود تا حدودی می توان گفت، بله. اما کار ایشان نباید نقطه پایانی حساب شود و دیگران باید در بازنگری به سنت و احادیث با توجه به مسائل و مشکلات امروز کارهای دیگری انجام دهند تا هرچه بیشتر در سیاسی کردن اسلام و عملی کردن سنت اسلامی پیش برویم.
یکی از نکات کلیدی در فهم مسیر و مقصد پروژه فکری - تالیفی استاد محمدرضا حکیمی ناظر به مبانی عقیدتی ایشان است. اگر مکتب معارف یا همانگونه که شهره شده است، مکتب تفکیک را به عنوان پایگاه و جایگاه آقای حکیمی به رسمیت بشناسیم، نسبت الحیاه با این مکتب چگونه قابل توجیه است؟ به عبارت دیگر آیا الحیاه میوه‌ای است که از درخت تفکیک روئیده است و یا اینکه تدوین و نگارش الحیاه الزاما ریشه ای در خاک مکتب تفکیک ندارد؟
به نظر من، مکتبی به نام تفکیک نداریم. من این موضوع را بارها با آیت الله سیدان و استاد حکیمی در میان گذاشته‌ام. بسیاری از علمای شیعه از قرن‌های گذشته با فلسفه‌ای که از یونان وارد شده، مخالفت کرده‌اند. آقای حکیمی هم به همان راه رفته است که آنان رفته‌اند. بنابراین، نمی توان مجموعه الحیاه را چیزی دانست که تحت تاثیر مخالفت يا فلسفه اسلامی یونانی ما باشد. اگرچه در مواردی بر همان موضع خود که مخالفت بااین فلسفه است، تاکید داشته‌اند.
نقد بنیادینی که از سوی ناقدان و مدعیان استاد محمدرضا حکیمی به مبانی اعتقادی ایشان در مکتب معارف اهل‌بیت و همچنین به رساله الحیاه وارد می شود ناظر به تلاش برای به دست دادن یک خالصیت دینی است که عناصر واقع گرایانه را در نظر نمی گیرد. به نظر شما نقدهایی که به روش و منش فکری آقای حکیمی در تدوین الحیاه وارد می شود تا چه اندازه قابل تامل است؟
من در این باره حضور ذهن ندارم که نقادان راجع به موضوعات الحیاه یا گزینش های آقای حکیمی از احادیث نقدی داشته باشند، اما نقدهای متعددی دیده‌ام در دفاع از فلسفه به اصطلاح اسلامی ما. به نظر من، در این باره دفاع قاطع از مجموعه فلسفه اسلامی به همان اندازه غیرمنطقی است که بخواهیم تفکر فلسفی نداشته باشیم. به همین دلیل است که من با استاد حکیمی فاصله دارم. ایشان فلسفه موجود ما را قبول ندارند، من نیز آن را قبول ندارم، اما من درصدد نقد و اصلاح و تکمیل آن بوده و سخت از تفکر فلسفی و تحول ذهنی و روشن اندیشی دفاع می کنم، در حالی که ظاهرا استاد حکیمی چنین نمی‌اندیشند. من معتقدم ما دین را باید با عقلمان انتخاب کنیم و محتوای دین را با خردورزی برگزینیم و اجرا کنیم، نه این که دست و پای عقلمان را ببندیم، ان گاه از دین بخواهیم که به جای عقل و اندیشه ما کار کند. باید دین درست را از میان ادیان مختلف با عقل و خردورزی انتخاب کنیم و درون دین درست نیز با عقل و اندیشه بفهمیم که چه باید کرد.
به همان اندازه که مجموعه الحیاه رساله‌ای نظری و فکری است، کتابی است که نویسندگان آن مدعی کارکرد عملی آن نیز هستند. آیا آقای حکیمی بی توجه به دشواریهای پیاده سازی ایده‌ها در عرصه عمل هستند یا اینکه باور راستین به تحقق بی‌چون و چرای همه سخنان و اقوال ائمه اطهار در هر ازمنه ای هستند؟
بی تردید، همه مسلمانان دین اسلام را دین همیشه تاریخ بشر می‌دانند. این دین در تمام دوران ها کارآیی عملی و اجرایی شدن را دارد و می تواند جامعه بشری را از بهترین سامان برخوردار کند. اما، رهنمودها مال دین است و برداشتها و اجراها به ما انسانها تعلق دارند. بی تردید، مجموعه ای از انسانهای اگاه با ذهن های توسعه یافته و نگرش های بلند می توان برپایه رهنمودهای اسلامی یک نظام عادلانه را سامان دهند که ضامن سعادت دنیا و اخرت شهروندانش باشد. اما اگر اسلام در دست کسانی قرار گیرد که آن را ابزارجاه و مال قرار دهند۔ یا در فهم ان گرفتار جهل و عقب ماندگی باشند، بی تردید با شعار اسلام کاری از پیش نخواهد رفت. ولى این عدم پیشرفت ناشی از کاستی و عقب ماندگی انسانهاست. برای مثال مادر سه قرن پیش، آنچه امروزه بشر از طبیعت به دست آورده، نداشتیم دو قرن پیش نه هواپیما داشتیم نه اینترنت ونه برق و نه تولید و تکنولوژی این گناه طبیعت نبود، بلکه نتیجه ان بود که انسانها دارای ذهن پیشرفته و اندیشه درست و روش تحقیق نبودند. دین نیازمند انسان شایسته است و ظهور حضرت مهدی (عج) در گرو حضور ۳۱۳ انسان شایسته است. بنابراین، کار آقای حکیمی گزارش معارف اسلام است با طبقه بندی و توجهات ویژه، اما کسی نمی تواند بگوید که اجرایی شدن آن نیز تضمین شده است. در خصوص انتقادهای ایشان از جامعه امروزی مابحثی جداگانه است که باید جداگانه ارزیابی شود، چنانکه دیگران نیز نقدها دارند و خود بنده نیز نقدها دارم.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: