موانع ازدواج در جامعه امروز ما/ مدرک تحصیلی پسر و دختر چقدر در ازدواج اهمیت دارد؟!
وقتی صحبت از افزایش سن ازدواج به میان میآید، همواره عواملی مانند بیکاری و حقوق پایین و نبود مسکن به عنوان دلایل این پدیده آسیب زا مطرح میشوند. اما در این میان کسی نمیآید به اعماق و ریشههای این اتفاق نگاهی نو بیندازد و بگوید چرا بسیاری از افراد که هم کار دارند، هم خانه و هم حقوق مکفی، باز هم از ازدواج فرار میکنند و ترجیح میدهند تا آنجا که ممکن است سالهای عمرشان را در تجرد بگذرانند؟
وقتی صحبت از افزایش سن ازدواج به میان میآید، همواره عواملی مانند بیکاری و حقوق پایین و نبود مسکن به عنوان دلایل این پدیده آسیب زا مطرح میشوند. اما در این میان کسی نمیآید به اعماق و ریشههای این اتفاق نگاهی نو بیندازد و بگوید چرا بسیاری از افراد که هم کار دارند، هم خانه و هم حقوق مکفی، باز هم از ازدواج فرار میکنند و ترجیح میدهند تا آنجا که ممکن است سالهای عمرشان را در تجرد بگذرانند؟ زندگی ماشینی، تجملاتی و افزایش سن ازدواج سالها قبل ازدواج کردن ارتباطی به الزامات این روزهایش نداشت. در آن روزها بلافاصله بعد از اینکه پسران به سنین جوانی میرسیدند و کسب و کار را در شغل پدری وگاه آبا و اجدادیشان شروع میکردند و به اصطلاح دستشان در جیب خودشان میرفت، تصمیم به ازدواج میگرفتند و پس از یک یا چند بار خواستگاری، بالاخره جواب بله را میگرفتند و عروس را با خود به خانه پدری میبردند. عروس هم که میدانست قرار است سالها در کنار خانواده همسرش زندگی کند این مسئله برایش قابل تحمل بود. بنابراین در کنار پدر و مادر آقا داماد با آرامش زندگی میکردند و در همین حین شرایط ایجاد زندگی مستقل را برای خودشان محیا میساختند. امروزه اما نه تنها دخترها تحمل یکسال زندگی کردن در خانواده همسرشان را ندارند، بلکه حتی اگر به آنها چنین پیشنهادی هم داده شود کلا مراسم ازدواج و وصلت با آن خانواده را منحل میکنند و دیگر تن به ازدواج با آن پسر را نمیدهند. به علاوه با تغییر سبک زندگی در جامعه امروز ما، اگر آقای داماد قدرت فراهم کردن یک خانه مناسب را نداشته باشد و توانایی پرداخت عروسی مفصل را نداشته باشد، از لیست خواستگاران خط میخورد. طوری که عروس خانم حاضر به صبر کردن برای فراهم کردن تمام این هزینهها نمیشود و دلش میخواهد همه اینها یک شبه اتفاق بیوفتد. خانوادههایی که موافق تجمل گرایی و بریز و بپاش هستند در این میان اما خانوادهها که خودشان روزی زندگیشان را از صفر شروع کرده و با عشق و علاقه به خانه بخت رفته بودند، مشوق اصلی فرزندانشان برای تجمل گرایی میشوند. متاسفانه تغییرات سبک زندگی در جامعه ما باعث شده تا برای ازدواج دختر و پسران مجرد، مبالغ نجومی برای خرید وسایل گرانقیمت از جمله آیینه و شمعدان نقره و انگشتر برلیان به علاوه برگزاری جشن عروسی مجلل به دوش آقا داماد بیافتد. این در حالی است که پدر عروس خانم با گرفتن وام و قرض کردن پول، جهیزیه تمام و کمال و به قول معروف جهیزیهای که حرفی در آن نباشد تهیه میکند و هزینه نامزدی و حنابندان و پاتختی را هم متحمل میشود. جشنهایی که جز بریز و بپاش، پیام دیگری ندارد، زیرا که برای رفتن عروس داماد به خانه بخت و معرفی آنها به فامیل تنها یک جشن کافیست. دخترانی که درگیر چشم و هم چشمی مراسم ازدواج میشوند و پسرانی که در ازای مخارج کمرشکن عروسی توقع جهیزیه گرانقیمت و سنگین دارند، شروع اولین بحثهای ازدواج را کلیک میزنند. اینها تنها چند نمونه از نکاتی است که باعث بحثها و جدلها میان عروس و داماد و خانوادهها میشود و دقیقا به میزانی که تجمل گرایی در میانشان رواج پیدا میکند، مشکلات، بحث و جدل هم در میان آنها زیادتر خواهد شد. مدرک تحصیلی پسر و دختر چقدر اهمیت دارد؟ امروز مانند سالهای گذشته نیست که تحصیلات تا دیپلم باشد و بعد از آن پسر وارد بازار کار شود و درآمد کسب کند. پسران و دختران امروز مقاطع تحصیلی را یک به یک تا فوق لیسانس و گاهی تا دکتری هم به راحتی طی میکنند. این در حالی است که دخترانی که مدرک تحصیلیشان تا فوق لیسانس و دکتری ارتقا پیدا کرده راضی به ازدواج با پسرانی نیستند که مدرک تحصیلیشان کمتر از خودشان باشد. سمانه دختری ۳۲ ساله و دانشجوی دکتری است. او هنوز مجرد است و در این رابطه به خبرنگار «فردا» میگوید: صادقانه باید به شما بگویم که مدرک تحصیلی برای ازدواج اهمیت زیادی ندارد. آنقدر موارد مهمتر برای داشتن زندگی مشترک موفق وجود دارد که مدرک تحصیلی در آن گم است. او ادامه میدهد: اعتراف میکنم که زمانی که دانشجوی فوق لیسانس بودم، پسری به خواستگاری من آمد، در آن زمان فکر میکردم که تحصیلات خیلی مهم است و چون او یک دیپلمه است، مناسب برای ازدواج با من نیست. امروز از اینکه مدرک تحصیلی او را ملاکی برای ازدواج قرار دادهام پشیمانم. زیرا که از هر نظر برای ازدواج با من مناسب بود اما من این تفاوت مدرک تحصیلی میان خودمان را مهم میدانستم. موانع ازدواج در میان نسل امروز اکثر پسران جوان که پشتوان مالی از سوی خانواده خود ندارند، بعد از گرفتن دیپلم و رفتن به سربازی برای گذراندن دوران خدمت سنشان به ۲۰ سال میرسد. در آن زمان اگر خوش شانس باشند و بتوانند وارد دانشگاه شوند، حداقل برای گرفتن مدرک لیسانس ۴ سال از عمرشان میگذرد. این در حالی است که این فرد باید خوش شانس باشد تا بتواند بعد از گرفتن لیسانس، کار پیدا کند و آن وقت با حقوق اداره کار باید از پس هزینههای فردی خودش بر بیاید. بنابراین از ازدواج کردن ناامید میشود و دلش نمیخواهد زندگیای را بسازد که تا آخر عمر شرمنده همسرش باشد. برخی دیگر از پسرها که سرنوشت دوستان خود که به دانشگاه رفتهاند و به هیچ جا نرسیدهاند را میبینند و از رفتن به دانشگاه صرف نظر میکنند. بنابراین آنها وارد بازار کار شده و برای بدست آوردن سرمایه بیشتر تلاش میکنند. این دسته از افراد که با مدرک دیپلم به خواستگاری دختر مورد علاقه خود میروند، به دلیل اینکه مدرک تحصیلی آن دختر کارشناسی یا کارشناسی ارشد است با مشکلات دیگری رو به رو میشوند. به این ترتیب باید گفت که هر چقدر تحصیلات دختران مجرد بالاتر میرود، موقعیتهای ازدواجشان با پسرانی که با تلاش خود به جایی رسیدهاند محدودتر میشود. به غیر از موانع ازدواج که تا اینجا ذکر شده، گرانیها، تورم و نبود مسکن را نیز باید به این موارد اضافه کرد. پسرانی که با وجود داشتن شغل مناسب و حقوق مکفی از عهده تامین مسکن و حداقل هزینههای ازدواج بر نمیآیند و یا ترس از تامین آن را دارند. پسرانی که میتوانند ازدواج کنند اما... اما هستند کسانی که از نظر مالی تامین هستند و شغل مناسب هم دارند. حتی این دسته از افراد توانستهاند مدرک تحصیلی خود را نیز ارتقا دهند. اما همچنان ازدواج نکردهاند زیرا که دلشان نمیخواهد زیر بار مسئولیت بروند و از تاهل میترسند! البته برخی از این افراد اظهار میکنند که شخص مورد علاقهشان را تا به حال پیدا نکردهاند و به محض پیدا کردن دختری مناسب، ازدواج خواهند کرد! از سوی دیگر آمار وحشتناک طلاق و مشکلاتی که برای زن و شوهران جوان اتفاق میافتد ترس از ازدواج را در میان جوانان بیش از پیش ایجاد میکند و این ذهنیت را در میان آنها ایجاد میکند که اگر ازدواجشان با شکست رو به رو شود، چطور با آن کنار بیایند؟ به عبارتی آنها مجردی را نوعی مصونیت از مشکلات میدانند زیرا که در این دوران مسئولیتی بر عهده ندارند و به تنهایی به زندگی خود ادامه میدهند. البته ماجرای ترس از ازدواج در میان دختران مجرد نیز رواج دارد و آنها هم از پذیرفتن مسئولیتهای پس از ازدواج میترسند. تمام این عوامل دست به دست هم داده تا امروز با پدیده افزایش سن ازدواج در میان جوانان رو به رو شویم و این مسئله پیامدها نامطلوبی را برای جامعه به دنبال خواهد داشت. متاسفانه در تمام این سالها دولت و مسئولان مربوطه راهکاری برای تسهیل ازدواج جوانان ارائه ندادهاند و به علت بیتوجهی آنها به این مسئله در آینده با تعداد زیادی از دختران پسران مجردی رو به رو خواهیم شد که تا آخر عمر زندگی خود را به تنهایی ادامه خواهند داد.