چرا به حضرت زهرا(س) «صدیقه» می‌گویند؟

استاد انصاریان گفت: ظاهر، باطن، گفتار، عمل، فکر، نیت و اندیشه‌ حضرت زهرا(س) همه باهم الهی است و تفاوتی در گفتار و فعل، چه در باطن و ظاهر ایشان دیده نمی‌شود. این است معنای صدیقه!

کد خبر : 501357
خبرگزاری فارس:حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان در پاسخ به این پرسش که چرا به حضرت زهرا(س) «صدیقه» می‌گویند، اظهار داشت: «صدّیق» صیغه مبالغه است. «صادق» اسم فاعل معمولی است. به نظر شما چرا به حضرت زهرا(س) «صادقه» نمی‌گویند؟ اگر می‌گفتند صادقه، یعنی زبان راستگویی داشت و این معنا به مسائل دیگر نشر پیدا نمی‌کرد. وی اظهار داشت: چرا به حضرت زهرا(س) «صدیقه» می‌گویند؟ چون که ایشان ظاهر، باطن، گفتار، عملش، فکرش، نیتش، اندیشه‌اش همه با هم الهی است و تفاوتی در گفتار و فعلش، در باطن و ظاهرش دیده نمی‌شود و به قول قدیمی‌های تهران یک آدم راست حسینی که اصلا شیله پیله در وجودش نبود. این است معنای صدیقه! این استاد اخلاق درباره حجاب فاطمه زهرا(س) و نحوه حضور ایشان در صحنه اجتماع و نحوه برخوردش با مردان نامحرم عنوان کرد: اسلام با بیرون رفتن زن مخالف نیست، درباره صدیقه کبری(س) هم نگفته‌اند که دائم در خانه می‌نشسته است، بالاخره ایشان صله رحم می‌کرد و به منزل اقوام خویش یا خانه خانم‌هایی که با آنها در ارتباط بود، می‌رفت. بنابراین اسلام، جلوی بیرون رفتن زن را از منزل نگرفته و ممنوع نکرده است. وی ادامه داد: اسلام حرف‌زدن با مرد غریبه را به وسیله زن منع نکرده است. اگر این‌طور بود، زن فقط می‌توانست با محارم خود سخن بگوید، اعم از پدر، همسر، برادر، دایی، عمو و...،‌ لیکن اسلام برای بیرون رفتن زن، حدود قرار داده است. این حدود را در سوره مبارکه نور می‌توانید ملاحظه کنید که از مجموع آن آیات استفاده می‌شود زن به گونه‌ای بیرون برود و بیاید که هیچ نامحرم بی‌دین پستی هم، چشم طمع به آن نداشته باشد. این بهترین نوع حجاب است. انصاریان تصریح کرد: بنابراین وقتی خانمی به بیرون از منزل می‌رود طوری سخن بگوید که؛ «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» کسانی که دلشان بیمار شهوات جنسی است به گونه‌ای زن را ببینند که محرّک غرایض جنسی نامحرم نباشد، لذا اینجا با این نکته‌پردازی قرآن وظیفه واجب زنان در بیرون رفتن در نوع پوشش و در نوع رو گرفتن معلوم می‌شود که زیبایی‌های چهره او در ترکیب پیشانی، ابرو، چشم‌ها، لب و چانه، زیبایی معلوم نباشد. وی تصریح کرد: همچنین لباس زن، لباس تحریک‌آمیزی نباشد و بنابر فرموده حضرت رسول(ص) بدن‌نما و آشکارکننده نباشد. پس زن می‌تواند بیرون از منزل برود، در حالی که با رفتن و برگشتنش احدی را حتی در نیت باطلش، آلوده به گناه نکند. این استاد اخلاق با اشاره به نحوه سخن گفتن زنان با مردان نامحرم گفت: زن می‌تواند با نامحرم سخن بگوید اما حرف‌های درست و حسابی! می‌تواند با استادش صحبت کند، مطلبی را بپرسد و مشکل علمی‌اش را حل کند، می‌تواند از سوپرمارکت نزدیک محله خرید کند با رعایت شرطی که قرآن کریم معرفی می‌کند و می‌فرماید: با صدای صد در صد طبیعی صحبت کند؛ یعنی با عشوه‌گری، طنازی، نازک‌کردن و ریتم دادن صدا در مرحله‌ای که طرف مقابل را به گناه بکشد -حتی در درون خویش- صحبت نکند. وی در پاسخ که اگر بخواهیم عزاداری در خور شأن حضرت زهرا(س) داشته باشیم حال آنکه در بعضی از هیأت‌ها نقش سخنران کمرنگ شده و بیشتر به مداحی و ستایش‌گری می‌پردازند، خاطرنشان کرد: مداحی خوب، چیزی است که ائمه ما آن را امضاء کرده‌اند. نباید با مداحی مخالفت کرد. منبری یا مداح نه‌تنها در جلسات صدیقه کبری، بلکه در تمام جلسات اهل‌بیت(ع) باید گفتاری متین در چارچوب قرآن و روایات داشته باشند و مداح‌ها باید قوی‌ترین و پر مفهوم‌ترین اشعار را بخوانند. انصاریان ابراز داشت: در مسأله گریه کردن و سینه زدن در سوگ ائمه اطهار(ع) حدی برای آن بیان نشده است؛ فردی طبعش می‌کشد بلندبلند گریه کند، امام صادق(ع) می‌فرماید: خدا این گریه‌اش را رحمت کند. کسی هم نمی‌تواند بلندبلند گریه کند، آرام گریه می‌کند، کسی نمی‌تواند گریه کند، متأثر می‌شود. خداوند متعال همه را می‌پذیرد نمی‌توان به هیچ‌یک از آنها ایراد گرفت. این استاد اخلاق گفت: اگر مداح نباشد خیلی از گویندگان، هنر گریان مردم و به عزاداری آوردن مردم را ندارند، لذا مداحی باید باشد. کنارش علم هم باید باشد این دو همدیگر را تکمیل می‌کنند. اینکه انسان در جلسات برود، هم معارف الهی را یاد بگیرد، هم حال عزاداری یا حال خوشحالی را در شهادت‌ها و تولدها پیدا کند و به اعتقاد بنده نباید به اصل مسأله مداحی هیچ ایراد گرفت. البته من این مسئله را در یک همایش قرآنی مطرح کردم، اما بعضی از روزنامه‌ها کمی جاده خاکی زدند و آن چیزی را که در ذهن من نبود، از خودشان درآوردند و گاهی هم با اسم به دیگران نسبت داده‌اند. این کار بسیار زشتی است. این خلاف مخبر بودن پروردگار است.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: