آب را گل نکنید تا خودم گل کنم!/ تنفر پراکنی ایوبی با پنهان شدن پشت جایزه فرهادی

ایوبی و رسانه های همسو با او پس از توفیق فیلم فروشنده اصغر فرهادی در جشنواره کن به دنبال ترسیم دو قطبی مطلوب خود هستند، اما وقتی به جای مخالف خوانی تحلیل های مبتنی بر واقعیت می بینند، برای گل آلود کردن آب به میان می آیند آن هم با تیتر «آب را گل نکنیم!»

کد خبر : 500934

سرویس فرهنگی فردا: از یادداشت تبریک حجت الله ایوبی به اصغر فرهادی و شهاب حسینی پیداست که رئیس سازمان سینمایی روی ایجاد دو قطبی مخالفان و موافقان جایزه فرهادی خیلی حساب کرده است و منتظر سربرآوردن چنین قطب بندی کاذبی در رسانه ها بوده است.

ظاهرا واکنش ها به جایزه فیلم فروشنده با آن چیزی که ایوبی انتظار می کشیده زیاد منطبق نبوده و همین مسئله باعث شد تا او دست به قلم ببرد و در نامه ای با عنوان «آب را گل نکنیم» در کنار تبریک به خاطر این موفقیت سینمایی، منویات و آرزوهای خود از پیامدهای این جایزه را نیز علنی کند.

واکنش هایی که به قدر کافی منفی نیست

حجت الله ایوبی در راه بازگشت به کشور از سفر چند روزه به فرانسه برای حضور در جشنواره فیلم کن یادداشتی را نوشت. او در این یادداشت در حالی به اعتراض های خیالی نسبت به جایزه فیلم فروشنده در کن واکنش نشان می دهد که در عالم واقع تا به حال سخن یا مطلب منفی چندانی درباره این اتفاق سینمایی در رسانه ها مشاهده نشده است. بلکه مطالب رسانه ها نیز بیشتر مربوط به تحلیل چگونگی توزیع جوایز جشنواره کن و سرمایه گذاران قطری و فرانسوی فیلم فرهادی بوده است و همه از دیده شدن قدرت بازیگری شهاب حسینی خوشحال شده اند.

حتی بهروز افخمی که به تازگی از رویکرد دگرباشانه جشنواره کن سخن گفته بود با تفکیک ماهیت جشنواره کن و جایزه فیلم فروشنده به اصغر فرهادی و شهاب حسینی تبریک گفت و تا حد زیادی بهانه ایجاد دو قطبی را از ایوبی و رسانه های همسو با او گرفت. افخمی البته بر سر حرف خود درباره رویکرد این جشنواره که خود روی در آن حضور داشت، مانده و هرروز دلایل بیشتر در این خصوص ارائه می دهد.

آنچه مسلم است این است که رسانه های انقلابی هیچ علاقه ای به خلق دوقطبی مورد نظر ایوبی و دوستانش ندارند و در این زمینه هوشمندانه عمل کرده اند. اتفاقا واکنش ها به جایزه فیلم فروشنده را می توان تا حدودی از سوی رسانه های انقلابی منطقی و مبتنی بر واقعیت ارزیابی کرد. حتی صداو سیما نیز بارها در برنامه های مختلف به این موفقیت بدون اتخاذ موضعی منفی اشاره کرد و حتی در خبر ساعت 22 گزارشی تقریبا طولانی درباره این رویداد سینمایی به روی آنتن برد.

خودم گل آلود می کنم!

اما رئیس سازمان سینمایی در حالی در نامه تبریکش به شهاب حسینی و اصغر فرهادی از تیتر «آب را گل نکنیم» استفاده کرد که در پاراگراف طولانی انتهای نامه اش تلویحا هیچ کدام از منتقدانش را از گزند طعنه و کنایه مصون نگذاشت و در واقع خود، یک تنه برای گل آلود کردن آب به میدان آمد! گویی منظورش این باشد که آب را گل نکنید تا خودم آن را گل آلوده کنم!

عبارت «لابی گران مرگ سینما» در متن ایوبی ظاهرا طعنه ای است به جواد شمقدری، سلف وی در سازمان سینمایی که در دوره مدیریت او فیلم «جدایی نادر از سیمین» فرهادی توفیق کسب اسکار را یافت. چه آنکه لااقل فیلم «جدایی...» قبل از اسکار در فجر حضور داشت و سیمرغ ها گرفت و بعد رهسپار جوایز دیگر شد، اما فرهادی حتی جشنواره فجر دوره ایوبی را لایق اکران فیلمش هم ندانست تا مبادا کن را از دست بدهد و حتس ایوبی هم برای تماشای آن راهی کن شود!

لابی گران مرگ سینما و فرزندان بولهب

البته برنامه هفت بهروز افخمی و همه رسانه هایی که خبر سرمایه گذار قطری فیلم فروشنده را انعکاس داده بودند نیز از لطف جناب ایوبی در متنی که نفرت پراکنی می کند، بی بهره نمانده اند متنی که معلوم نیست چرا ایوبی در آن می خواهد یکجا مدافع اسکار اوباما و خرس برلین و فیلم ونیز و دلارهای دوحه باشد؟ آن هم با ادبیاتی که حالا به ادبیات حسن روحانی در حمله به منتقدان شبیه تر شده است و آنها را فرزندان ابولهب می خواند، کسی که در قرآن کریم مورد نفرین قرار گرفته است.

پاراگراف شاعرانه و گل آلوده ایوبی را در زیر بخوانید:

«و چه غوغایی است در کوچه پس کوچه های وسواس و دلهره. و چه درد بی درمانی است وسوسه. می تراشد بهانه ها. دگرتاش می شود. دگرباش می بیند. می خزد به گوشه های تاریک و می گریزد از روشنایی و نور. با اخم و دلهره می بندد راه را بر لبخند و شکوفه ها. و این است داستان ما. داستان وسوسه ها. پیدا کنید یک نخل بی حاشیه را! اسکار بی مسئله را. خون می چکد از چشمان حیرت زده سیمرغ ها. خرس ونیز را هم توان گذر از این کوچه های مهیب و سخت نیست. تیرهایی که پیوسته از کمان عقده ها و کینه ها می جهد و زخمی می کند شکوفه را. و چه دلها که شکسته می شود و چه اشکها که ریخته می شود. و چه سنگ می شود دلهای بیمار سرشار از وسواس و کینه ها. لابی گرانِ مرگِ سینما، شکارچیان شادی و خنده ها در کمین اند. در لابلای متن ها، در دوحه و قطر در پی ردی، نشانه ای، رمزی، دگرباشی شاید. که گِل کنند این آب زلال و زیبا را. و دانسته یا ندانسته هم نوا شوند با آنها که به خشم آمدند از نابودی همه دارائی هایشان. کودک کشان مست. فرزندان بولهب. دشمنان آب. با آنها که می کوشند به جهل، تا گِل کنند سرچشمه ها و جویها را. تا بخشکانند نخل ها و سپیدارها را...»

روزنامه شرق به جای صبح نو!

جالب است که برخی از رسانه های نزدیک به سازمان سینمایی وقتی با خلا اظهار نظر منفی علیه فروشنده مواجه شدند، برای سناریوی مخالف سازی خود دست به کار خلق مصاحبه شدند. برای مثال روزنامه «شرق» به سرعت با جمال شورجه تماس می گیرد ولی واکنش این فیلمساز انقلابی با آنچه این نشریه انتظار دارد انطباق زیادی ندارد. جنس سوال خبرنگار شرق به وضوح از نیت این روزنامه پرده برمی دارد. سوال این است: «چرایی مطرح‌شدن برخی تعابیر سیاسی درباره جوایز سینمای ایران در جشنواره فیلم کن» پاسخ شورجه نشان می دهد که تیر این روزنامه تا حد زیادی به سنگ خورده است. شورجه سوال روزنامه شرق را اینگونه پاسخ می دهد: «متأسفانه فیلم آقای فرهادی را ندید‌ه ام و نمی‌توانم درباره فیلم اظهار نظر قطعی كنم و بگویم به چه دلیل این جایزه به او تعلق گرفته است. به‌هر‌روی بازی درخشان شهاب حسینی، بازیگر خوب سینمای ما، لابد آن‌قدر خوب بوده که جایزه بهترین بازیگر این جشنواره به او تعلق گرفته است؛ اما درباره خود فیلم نمی‌توانم و اینکه مطابق سیاست‌گذاری‌های جشنواره بوده و به دلایل سیاسی جایزه گرفته یا بُعد هنری آن در نظر گرفته شده است، نظری ندارم.»

و جالب تر آنکه در همان ایام روزنامه اصولگرای «صبح نو» مطلبی با امضای شهاب اسفندیاری استاد دانشگاه هنر منتشر کرد که در آن موضع نسبتا مثبتی به سینمایی فرهادی داشت.

سیاسی بازی با ژست مظلومانه

القای اینکه حامیان انقلاب اسلامی همواره دامن هنر را به اتهامات سیاسی می آلایند و با هنر مواجه ای خشک و خشن دارند خود برای بهره برداری سیاسی و جناحی انجام می شود. جناح سیاسی که آقای ایوبی برآمده از ان است همواره در برهه های مختلف با موج سواری بر ایجاد دو قطبی های کاذب تلاش کرده اند در مقابل افکار عمومی از خود چهره ای معتدل و وجیه به نمایش بگذارند. البته این دو قطبی ها همیشه نتیجه خوشایندی برای خالقانش به همراه نداشته است، اما معلوم نیست که چرا صف بندی و خط کشی میان بخشی از مردم به بهانه یک اثر هنری برای امثال رئیس سازمان سینمایی جالب و جذاب به نظر می رسد.

شاید لازم به ذکر نباشد که مواجهه رسانه ها با جایزه کن فیلم فروشنده به معنی اجتناب از نقد منطقی این فیلم مانند همه آثار هنری دیگر نیست و در زمان مناسب و با دیده شدن اثر و اکران آن در ایران این اثر نیز باید به محک نقد رسانه ها گذاشته شود. اما در حال حاضر عده ای از گل آلود کردن آب استقبال می کنند که هرچند تا به حال توفیقی کسب نکرده اند اما ریشه های این رفتار جای بررسی بیشتر دارد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: