آمریکا بهدنبال تقویت دوباره روابط با قرقیزستان است
پس از لغو قرارداد ساخت نیروگاه برقآبی قرقیزستان توسط روسیه، برخی اخبار حکایت از فعال شدن آمریکا برای شروع دوباره همکاریهای سیاسی-امنیتی بین واشنگتن-بیشکک دارد.
کد خبر :
500750
خبرگزاری فارس: پس از لغو قرارداد ساخت نیروگاه برق آبی قرقیزستان توسط روسیه، برخی اخبار حکایت از فعال شدن آمریکا برای شروع دوباره همکاریهای سیاسی-امنیتی میان واشنگتن-بیشکک دارد.
در همین حال، نشریه روسی استانرادار در گزارشی به بررسی سیاست تازه آمریکا در آسیای مرکزی و در پی آن در قرقیزستان پرداخته است.
کارشناسان محلی و خارجی، در رابطه با سیاستهای آمریکا در آسیای مرکزی همزمان با رفتارهای تازه واشنگتن، با شک و تردید نظر میدهند. واقعیت این است که بیشکک و واشنگتن، در حال طرحریزی برنامههای جدیدی در روابط بین دولتی هستند و در این رابطه «اصیل بیک جن بیکوف» رئیس مجلس قرقیزستان در ملاقات خود با نمایندگان و دیپلماتهای آمریکایی این مسئله را عنوان کرد.
روابط قرقیزستان و امریکا از اوت سال گذشته، دچار چالش شد و علت آن هم نگرانی نماینده و فعال حقوق بشر آمریکایی در رابطه با زندانی شدن «عظیم جام عسکراف» فعال حقوق بشر بود که توسط مقامات قرقیزستانی متهم به دست داشتن در وقایع خونبار تابستان سال 2010 شناخته شده بود.
در هر حال، تأییدیه روابط جدید بین 2 کشور هنوز رسماً اعلام نشده است همچنانکه کارشناسان معتقدند که بیانیه «گوتنی» سفیر آمریکا در قرقیزستان، یک شگرد سیاسی است که میخواهد فعالیتهای امریکا را نه تنها در قرقیزستان بلکه در کل منطقه نشان دهد.
در همین حال، «مارس ساریف» کارشناس سیاسی آسیای مرکزی در مصاحبه با رسانه «ریگیون» قرقیزستان به این نکته ظریف اشاره کرده است که سفیر آمریکا درست زمانی تجدید روابط با آمریکا را مطرح کرده است که بیشکک قرارداد ساخت نیروگاه را با روسیه رد میکند.
همین حرکت یک شگرد سیاسی از طرف آمریکا است که در مرحله بعدی میتواند باهدف نشان دادن نقش کلیدی آمریکا در تصمیمگیریهای اقتصادی و دیگر زمینهها برای قرقیزستان باشد.
در این راستا، آمریکا تلاش میکند که روابط استراتژیک بیشکک را با مسکو مخدوش کرده و زمینه نفوذ خود را فراهم آورد.
بعنوان مثال، یکی از شگردهای آمریکا در رابطه با تجدید روابط خود با کشورهای منطقه، تحت عنوان C5+1 بود که از طرف آمریکا مطرحشده و نمایندگان امریکا در ملاقاتهای خود با وزرای خارجه سعی در کاربست آن دارد. ولی به نظر میرسد که امریکا هنوز قادر به نشان دادن کاراکترهای این فرمت نیست و نمیتواند تفاوتهای آن را نسبت به آنچه قبلاً عمل میکرده است، نشان دهد.
بنابراین، نشان دادن استراتژی جدید بر اساس این فرمت هنوز با موفقیت همراه نبوده است.
ساریف بر این باور است، در حال حاضر، آمریکا با روش کاهش حداقلی تغییرات در روابط بین دولتی با کشورهای آسیای مرکزی در حال حرکت است و میخواهد که این روال باقیمانده زیرا هدف نهایی آمریکا تبلیغ ارزشهای غربی در بین جوامع آسایی مرکزی است و در نظر دارد که شرایطی را در جامعه ایجاد نماید که مردم به غیر از ارزشهای غرب و همکاری با آنان به چیز دیگری فکر نکنند.
بنابراین، آمریکا در فضای جامعه به جذب و استخدام جوانان خلاق پرداخته است و از آنان در بخشهای غیردولتی استفاده میکند اگر چه تاکنون موفقیتهای چشمگیری را به دست نیاورده است.
به عنوان مثال، زمانی که بحث خروج نیروهای آمریکایی از پایگاه هوایی ماناس مطرح شد، بخش خصوصی و غیردولتی آن طور که باید خودش را نشان نداد و این موفقیت در اوکراین و گرجستان و مولداوی بیشتر به چشم خورد.
در این رابطه، کارشناسان دیگر نیز نظر دادهاند و همگی بر این باور هستند که امریکا برای رسیدن به اهداف خود در منطقه نه تنها از قدرت نرم نیز استفاده میکند بلکه انواع دیگر نیروها را نیز بکار میگیرد مثل نیروهای افراطی مذهبی و رادیکالی.
کارشناسان همچنین معتقدند، آمریکا برای ایجاد بیثباتی سیاسی و اجتماعی از نیروی ضربت استفاده خواهد کرد که این نیرو فقط و فقط از طریق اتباع آسیای مرکزی میتواند ظاهر شود.
در این راستا، آمریکا تعهدات خود را در فضای تأمین امنیت در آسیای مرکزی به حداقل رسانده و دلیل آن هم اعتراف دولت اوباما در جنگ با افغانستان بود که اعتراف کرد، سازمانهای همکاریهای شانگهای و پیمان امنیت جمعی نقش مهم و فزایندهای را در تأمین امنیت و جلوگیری از گسترش تهدیدات تروریستی و افراطگرایی دارد.
بردی کابلوف یکی دیگر از کارشناسان و روزنامهنگار مستقل اینطور ادامه میدهد که امریکا مدتها قبل از ادغام قرقیزستان به سازمان اقتصادی اوراسیا برای بیاعتبار کردن این سازمان تلاش کرده بود. یکی از تلاشهای این کشور تحت کنترل در آوردن سازمانهای غیردولتی در جهت منفی نشان دادن سازمان اوراسیا بود که البته این طرح موفق نشد.
یکی دیگر از اقدامات آمریکا، بیاعتبار نشان دادن سازمانهای همکاریهای شانگهای و پیمان امنیت جمعی بود که باز هم با موفقیت همراه نبود. حالا آمریکا به این نتیجه رسیده است که باید مخالفین جدیدی را در منطقه به ویژه در قرقیزستان دست و پا کند. گارد قدیمی مخالفین اعتبار خود را از دست دادهاند و حالا باید با صرف مبلغی پول، در صفوف مخالفین شکاف انداخته و احزاب جدیدی را با رهبرانی جدید ایجاد کرد. زیرا برای امریکا آلترناتیوی دیگر وجود ندارد و در اینصورت، موفقیت امریکا در این راستا فقط در سوء مدیریت دولت فعلی امکانپذیر است.
بردیف بر این باور است که این راه تا انتخابات ریاست جمهوری که در ماه می سال جاری برگزار میشود میتواند ادامه داشته باشد و مخالفین جدید در برابر سیاستهای دولت قرقیزستان قد علم کنند.