خانه ای که شبیه صاحبخانه اش نیست!
مدرنیته، یکی از مسائلی است که در دهه های اخیر توانسته فرهنگ هر نقطه از کشور را آلوده کرده و در کمترین زمان ممکن، مسیر و سبک زندگی مردم را تغییر دهد. امروزه نگاه پایتخت نشینان برای انتخاب محل زندگی و معماری محل سکونت خود، به کشورهای غربی و نگاه اهالی سایر استان ها به تهران است. در حقیقت معماری امروز بسیاری از مناطق کشور دچار پدیده تهرانیزاسیون شده است. جهت تبیین ویژگی های تهرانیزه شدن و اثرات آن در دراز مدت، به سراغ مهرداد هاشم زاده، عضو شورای گروه شهرسازی جامعه مهندسان مشاور و رئیس سابق هیات مدیره کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران رفته و نظرات وی را در این خصوص جویا شدیم.
هفته نامه نخل جنوب استان بوشهر: مدرنیته، یکی از مسائلی است که در دهه های اخیر توانسته فرهنگ هر نقطه از کشور را آلوده کرده و در کمترین زمان ممکن، مسیر و سبک زندگی مردم را تغییر دهد. امروزه نگاه پایتخت نشینان برای انتخاب محل زندگی و معماری محل سکونت خود، به کشورهای غربی و نگاه اهالی سایر استان ها به تهران است. در حقیقت معماری امروز بسیاری از مناطق کشور دچار پدیده تهرانیزاسیون شده است. جهت تبیین ویژگی های تهرانیزه شدن و اثرات آن در دراز مدت، به سراغ مهرداد هاشم زاده، عضو شورای گروه شهرسازی جامعه مهندسان مشاور و رئیس سابق هیات مدیره کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران رفته و نظرات وی را در این خصوص جویا شدیم. آیا پدیده تهرانیزه شدن تأثیر مستقیمی بر معماری و بافت شهرها گذاشته است؟ این سئوال از جنبه هایی بار منفی داشته و از جنبه دیگر می توان به نکات مثبت آن توجه کرد. در حقیقت تهرانیزه شدن از جنبه اینکه خرده فرهنگ های دیگر نادیده گرفته شده و در دراز مدت از بین می رود، پدیده غلطی است. این نادیده گیری شامل سبک زندگی است و بالطبع معماری هم جزئی از آن است که با شدت بیشتری در حال تغییر است. در کل، تهرانیزه شدن عارضه ای است که وجود داشته و شهرهای مختلف و ساکنین آنها در تهرانیزه شدن نقش بیشتری دارند. به عبارت دیگر، نه تنها شهرهای دیگر بلکه روستاها فکر می کنند هر آنچه که در تهران وجود دارد، مناسب ترین نوع بوده و به شکلی مد است. کسانی هم که در تهران زندگی می کنند گمان می کنند هر آنجه که در دبی و کشورهای اروپایی می بینند بهترین است. و نتیجه؟ این تقلیدها باعث شده است که پیاده سازی ها به شکل مضحک و کاریکاتور گونه ای صورت بگیرد؛ این نشان دهنده نوعی تأخیر و عقب افتادن از فرهنگ است. هرچند شاید عقب نیفتاده باشند، اما مقایسه خود با شهرهای بالادستی و سبک زندگی آنها این احساس را برای آنها ایجاد می کند که از دنیای اطراف خود عقب افتاده اند. این احساس وقتی در افراد زیاد شود، باعث می شود که برای رسیدن به الگوی بالا دستی از مسیر فرهنگی قبلی خود خارج شوند؛ این افراد متوجه نیستند دارند که فرهنگ خود را با دست خود نابود می کنند. شهرهای دیگر چشمان شان به تهران است، تهران نیز چشمش را به شهرهای اروپایی دوخته است که هر کدام کاریکاتوری از اتفاقاتی که در جاهای دیگر می افتد را در محل زندگی خود پیاده می کنند. تقلید کاریکاتورگونه یعنی چه؟ مردم در تهران به کشورهای اروپایی نگاه می کنند. به عنوان مثال می بینند که ساختمان یا برجی به شکلی خاص در نیویورک ساخته شده است. آنها تلاش می کنند همان برج را در تهران پیاده کرده و بسازند. به عنوان مثال چنین ساختمان کاریکاتوری در میدان افریقا داریم. این ساختمان ها به دلیل کپی برداری خارج از اصول در ابعاد کوچک تر، با معماری پیش پا افتاده تر و در نهایت در سطح بسیار نازل تری در تهران ساخته می شود. اساسا ساختمان سازی در شهرهای مختلف متناسب با آن بستر اما در تقلید کاریکاتورگونه، این بسترها از سوی سازندگان نادیده گرفته می شود. این اتفاق در شهرهای دیگر هم رخ می دهد. مثلا ساکنین شهرستآنهای کشور با مشاهده برخی از ساختمان ها مانند برج آزادی در تهران، تلاش می کنند این ساختمات را در شهر خود بسازند. از آنجایی که امکانات و شرایط لازم برای ساخت چنین ساختمانی در شهرستان ها وجود ندارد، این نما به شکل کوچک تر و در سطح نازل تری ساخته می شود. این موضوع در ساختمان های مسکونی با شدت بیشتری مشاهده می شود. تقلید بدون در نظر گرفتن زیرساخت ها به صورت یک سلسله مراتب از رأس تا ذیل اتفاق افتاده تا جایی که امروز در برخی از روستاها علی رغم وجود فضای زیاد برای ساخت منازل، شاهد احداث ساختمان های چند طبقه هستیم. می شود دقیق تر صحبت کنیم؟ ببینید، یکی از موارد ساختمان سازی که بدون در نظر گرفتن شرایط و نیاز در زندگی مردم ما رایج شد، آشپزخانه اوپن است. ساخت آشپزخانه ای که کاربردهای متفاوتی در کشورهای خارجی داشته و اساسا مناسب خانه های ایرانی نیست. این آشپزخانه برای خانواده هایی طراحی شد که آشپزی نداشته یا به صورت محدود آشپزی می کنند که بوی غذا در فضای ساختمان نپیچد. اما متاسفانه امروز می بینیم چنین آشپزخانه هایی در بیشتر ساختمان های تهران و شهرستان ها دیده می شود. به نظر شما چگونه می توان جلوی این روند را گرفت؟ چه نهادهایی مسئول نظارت بر این موضوعات هستند؟ جلوگیری از این روند از آنجایی که نهاد متولی خاصی برای آن وجود ندارد، بسیار سخت و پیچیده است. باید بسیاری از نهادها از جمله نهادهای فرهنگی، رسانه ها شامل صدا و سیما، شهرداری و غیره با همراهی و همکاری و عزم جدی در ابتدا روشنگری کرده و در نهایت برنامه مشخصی را در خصوص معماری متناسب با هر فضا در کشور پیش ببرند. مبنای این برنامه ها، بایستی ارزشگذاری بر روی هویت ها باشد. در حال حاضر هیچ کس به هویت بومی و اصیل خود در بحث معماری، بها نمی دهد و در حقیقت همه نگاه ها به آن سوی مرزها دوخته شده است؛ که ببینند در آن کشورها چه چیزهایی ارزش است تا آن را پیاده کنند. اگر امروز در کشور ما به برخی از هویت ها اندکی توجه می شود در سطح بسیار ابتدایی و نا کارآمد است. اگر محتوای هویت ها برای مردم هر منطقه ای مشخص شود آن زمان هر منطقه به هویت منطقه ای، قومی و ملی خود افتخار می کند که می توانیم در آن شرایط، مطمئن باشیم معماری هر منطقه نیز که جزئی از هویت آنهاست، حفظ می شود. این مساله و رسیدن به چنین نقطه ای سخت اما شدنی است. اگر مردم احساسشان در قبال کشورشان پیشرفت و خودباوری باشد، دیگر به خود اجازه نمی دهند وارد تقلید کورکورانه از شهرهای دیگر شوند. نهادهای مختلفی در این زمینه باید همکاری کنند، یکی از بزرگ ترین و سخت ترین مسئولیت ها بر عهده وزارت صنعت معدن و تجارت است. متاسفانه شدت تهرانیزه شدن معماری در سال های اخیر بیشتر شده است. این موضوع تبدیل به یک معضل شده و حتی در مواردی از معضل هم فراتر رفته است. امروزه مردم تهران با دیدن سریال های امریکایی و ترکیه ای در ماهواره ها، معماری خود را در آن سبک پیاده می کنند؛ مردم شهرستان ها نیز با دیدن سریال ها و فیلم هایی که غالبا در تهران ساخته می شوند، تمایل دارند معماری شهر تهران را در منطقه مسکونی خود پیاده کنند. چرا برخی از شهرها این روند را با سرعت بیشتری طی می کنند؟ به عنوان مثال، شهرهای شمالی کشور با سرعت بیشتری معماری تهران را گرفته و آن را اجرا می کنند... در حقیقت ساکنان این شهرها هیچ گاه نیازی به این سبک معماری ندارند، اما وقتی در جامعه ای مسئله ای حتی معماری به صورت مد بروز پیدا می کند، غالب مردم از آن پیروی می کنند و موج مُد آن منطقه را فرا می گیرد. شهرهای شمالی هم بر اساس پیروی از این مد سرعت بیشتری را در مسیر تهرانیزه شدن معماری در پیش می گیرند. یکی از ریشه های نفوذ مد در برخی شهرها نظیر شهرهای شمالی، مهاجرت زیادی است که به صورت مسافرت های چند روزه به شهرهای شمال کشور میشود و نه تنها در عرصه معماری که در زمینه فرهنگ و سبک زندگی نیز اصالت شمالی ها دستخوش تغییرات جدی قرار گرفته است. اگر همه شهرها بر اساس نیازهای خود اقدام به ساختمان سازی می کردند، دیگر شاهد چنین موضوعی نبودیم و آشفتگی ساختمان ها در شهرهای مختلف دیده نمی شد. در حقیقت نه تنها موضوع به هم ریختگی ساختمان سازی در تهران حل نشده، بلکه با عدم برنامه ریزی در این زمینه این آشفتگی به سایر شهرها نیز منتقل شده است. در حال حاضر نظارتی بر نوع ساختمان سازی از سوی نهادهای متولی صورت نمی گیرد و به طور کلی اکثر ساختمان ها با هر نوع معماری در هر نقطه ای از شهرهای مختلف مجوز ساخت دریافت می کنند. علت اصلی این موضوع این است که معیار ساختمان سازی در حقیقت معیار اقتصادی و پولی شناخته می شود. هر کس بر اساس منفعت خود سعی می کند از حداقل فضا، بیشترین منفعت را برای ساختمان خود کسب کند. وظیفه معماران در این میان چیست؟ کارهای خوب بسیاری از سوی معماران برای سبک های زندگی مختلف با فضاهای مختلف طراحی و ارائه شده است اما جو غالب و فرهنگ عمومی جامعه به شکلی است که این نوع معماری ها پذیرفته نمی شوند. به عبارت دیگر، فرهنگ غالب نوعی فرهنگ نو کیسه ای بوده؛ افراد زیادی که به دنبال پولدار شدن ظرف یک شب هستند قطعا منافع و ثروت خود را مقدم بر استفاده از طرح های نوین و اصیل معماری بومی می دانند. متاسفانه سایر مردم نیز با تقلید از چنین افرادی بیشتر به دنبال مدگرایی هستند و کاربری و معماری صحیح در اولویت آنها قرار نمی گیرد. به همین ترتیب امروز شاهدیم معماری ها به صورت تقلیدی در تمام سطوح کشور اجرا می شود.