شکست اصولگرا‌ها در غیبت جانفدا‌ها!

اصولگرا‌ها تا هفته گذشته فکر می‌کردند، علت شکستشان در انتخابات ریاست جمهوری، تنها نداشتن وحدت است. امروز متوجه شدند ماجرا وحدت هم نیست. سرنوشت وحدت هم می‌شود انتخابات مجلس دهم. بنابراین تصمیم گیری «دو سر باخت» و حرکت در «کوچه بن بست» است.

کد خبر : 497674
سرویس سیاسی فردا؛ محسن مهدیان:

در هر انتخاباتی دو گروه آرا داریم. «رای غیرمستعد» و «رای مستعد». رای غیرمستعد‌‌ همان «رای مخالف» است که تکلیفش روشن است. اما هر نامزدی تلاش می‌کند آرای مستعد را به سبد رای خودش اضافه کند. رای مستعد چند بخش است. یکی آرای «موافق پایدار»، دیگری آرای «موافق ناپایدار» و سومی نیز «آرای خاکستری». نامزدی موفق است که بتواند سهم بیشتری از این سه گروه رای داشته باشد. اما چه کسی قدرت جمع آوری و جذب این سه دسته رای مستعد را دارد؟ «آرای پرقدرت». آرای پر قدرت چیست؟ رای پر قدرت، رای طرفداران متعصب است که بجز رای خودشان، تلاش می‌کنند دیگر آرای مستعد را نیز جمع آوری کنند. این رای پر قدرت نزد طرفدران با انگیزه و متعصب است که نامشان «جانفدا» است. چه چیز جانفدا می‌سازد؟ اول گفتمان و بعد هم رهبری کاریزما. جریان اصلاحات گفتمان یکدستی پیدا کرده است. خاصه به حسب نزدیکی به کارگزاران، نظام گفتمانی یافته است. در اقتصاد و سیاست و فرهنگ؛ لیبرالیسم و عرفی گرایی. از جهت رهبری کاریزما نیز «قدرت غیر رسمی‌ای» دارد که همین در «سایه بودنش،» عامل کاریزما شده است. اما این وضعیت برای جریان اصولگرا به چه نحو است؟ جریان اصولگرا در هر انتخاباتی دو راه پیش رو دارد. یک رقابت داخلی. دو ائتلاف. رقابت داخلی که سرنوشتش معلوم است. می‌شود انتخابات ریاست جمهوری. می‌ماند وحدت. اصولگرا‌ها تا هفته گذشته فکر می‌کردند، علت شکستشان در انتخابات ریاست جمهوری، تنها نداشتن وحدت است. امروز متوجه شدند ماجرا وحدت هم نیست. سرنوشت وحدت هم می‌شود انتخابات مجلس دهم. بنابراین تصمیم گیری «دو سر باخت» و حرکت در «کوچه بن بست» است. اما چرا با گزینه وحدت شکست خوردند؟ علت در «غیبت جان فدا‌ها» هست. اصولگرا‌ها برای اولین بار یک وحدت حداکثری داشتند اما برای اولین بار هم بود که جان فدا نداشتند. جانفدا‌ها در شرایط وحدت حذف می‌شوند و این‌‌ همان اشکال اصلی به وحدت‌های صوری است که بزرگان اصولگرا بدان توجه نکردند. اصولگرا‌ها تصور کردند واژه اصولگرایی یعنی گفتمان یکسان. حال آنکه اصولگرایی تعبیری مبهم و کلی است و در درون خود خرده گفتمان‌هایی دارد که قابل جمع شدن با هم نیستند و با وحدت‌های یک شبه، گفتمان یکدست نمی‌شوند و بنابراین جانفدا‌ها که صرفا گفتمانی شکل می‌گیرند از بین می‌روند. همه شاهد بودند که طرفداران لیست زرد حتا توان پاسخگویی به شبهات مربوط به این لیست را نداشتند. طرفدارن دوآتشه هم در خلوت می‌نالیدند. این مهم‌ترین عامل برای از بین رفتن جانفدایی است. به همین سبب مجبور بودند بجای پاسخ به شبهات مربوط به لیست، دشمن و رقیب را درشت نمایی کنند که این نیز در این دور از انتخابات می‌سر نبود. چون رقیب با لیست سفید و بی‌حاشیه آمده بود. از طرفی در شرایط وحدت‌های شب انتخاباتی، رهبری کاریزما نیز از بین خواهد رفت و جمع شورایی نمی‌تواند حکم کاریزما برای بدنه داشته باشد. نتیجه این می‌شود که اصولگرا‌ها نمی‌توانند کمترین توفیقی در جلب آرای مستعد یعنی آرای ناپایدار و خاکستری داشته باشند. به همین دلیل است که گفته می‌شد وحدت واقعی از بدنه به راس منتقل می‌شود نه از راس به بدنه. آرای گفتمانی در صورت وحدت رووس و در بهترین حالت؛ به «تمکین بدنه» منجر می‌شود اما این تمکین، انگیزه کش است و جانفدا‌ها را از بین می‌برد. با این توصیف اصولگر‌ها در آینده نیز در برزخ تصمیم گیری قرار خواهند داشت. رقابت کنند می‌شود انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و ائتلاف کنند می‌شود انتخابات مجلس دهم. اما راه حل چیست؟ وحدت از پایین به بالا؛ از بدنه به راس. و البته که این کار برای شب انتخابات نیست. از امروز باید همت کرد. زحمت دارد و تلاش دلسوزانه می‌طلبد. به چه نحو می‌تواند خرده گفتمان‌های اصولگرایی را یکی کرد؟ ایستادن در فصل مشترک‌های اصولگرایی. این فصل مشترک‌ها چیست؟ یکی از مهم‌ترین‌ها و شاید هم تنها‌ترین آن خدمت به مردم است. کیسه بدوش بگیرند و راه بیافتند بین مردم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: