«حجاب» به جای «سیانور»/ سرنوشت کودکی که ساواک با نام جعلی به پرورشگاه سپرد +عکس
مستند «کفش های جامانده بر ساحل» نقاط اشتراک جالبی با فیلم سینمایی «سیانور» در مورد مبارزین قبل از انقلاب و مجاهدین خلق دارد. در هر دو اثر با وجود عناصر مشترک و پرداخت به درونیات زندگی قهرمان ها، نام فردی به شکل یک کلید واژه به چشم می خورد: مجید شریف واقفی.
سرویس فرهنگی فردا ؛ محمد مهدی شیخ صراف: درست فردای روزی که فیلم سیانور بهروز شعیبی در روز آخر جشنواره فیلم فجر 94 در برج میلاد اکران شد مستندی به روی آنتن تلویزیون رفت که نقاط اشتراک جالبی با فیلم سینمایی «سیانور» با موضوع مبارزین قبل از انقلاب و مجاهدین خلق دارد. مستند «کفشهای جامانده بر ساحل» از جمله آثاری است که با موضوع زندگی، مبارزه و شهادت طیبه واعظی و همسرش ساخته شده است. اما در هر دو اثر با وجود عناصر مشترک و پرداخت به درونیات زندگی قهرمان ها نام فردی به شکل یک کلید واژه به چشم می خورد: شهید مجید شریف واقفی.
مستند «کفشهای جامانده بر ساحل» به کارگردانی امین کفاش زاده با پرداخت به خانواده ای آغاز می شود که در جریان مبارزات انقلابی دستگیر و زیر شکنجه های ساواک شهید می شوند، اما کسی از سرنوشت نامعلوم فرزند خردسال آنها خبری ندارد...
در این مستند که با تحقیقات گسترده از اسناد ساواک ساخته شده است، علاوه بر ماجرای مبارزه، بازداشت و شکنجه های درون زندان، وجه عاطفی اعضای این خانواده نیز مد نظر قرار گرفته است . این روند در گفتگو با خانواده این شهید، نزدیکان و دوستان مبارز وی و همسرش که از کودکی آنها را می شناختند طی می شود که بهره گیری از تصاویر قدیمی در کنار گفتار متن به جذابیت های آن افزوده است.
این مستند علاوه بر شهیده طیبه واعظی و همسرش شهید ابراهیم جعفریان، به برادر این شهید و همسر برادرش نیز می پردازد که از مبارزین انقلابی بودند و در جریان دستگیری این خانواده به شهادت رسیدند.
مسائل مربوط به انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین خلق در سال 54 و یاد شهید مجید شریف واقفی که پس از آن توسط مجاهدین خلق ترور شد نیز در این مستند روایت شده است. این بخشی از ماجرایی است که به عنوان یکی از نقاط عطف مبارزه های پیش از انقلاب در دل تاریخ معاصر وجود دارد و از مسائل مورد غفلت بوده است. اما اخیرا بهروز شعیبی در فیلم سینمایی «سیانور» که در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حاضر بود توانسته آن را به خوبی تصویر کند.
شهید مهدی امیر شاهکرمی از افراد نزدیک به شریف واقفی بود که پس از اختلاف اعضای مسلمان و معتقد به اسلام با کسانی مثل تقی شهرام که مارکسیسم را برگزیده بودند، گروه مهدویون را برای ادامه مبارزه تشکیل داد که روایت های مربوط به آن نیز در این مستند وجود دارد. این افراد عضو گروهی شدند که مجاهدین خلق و ساواک به طور همزمان به دنبال نابودی آنها بودند و به شهادت مهدی امیر شاهکرمی، ابراهیم جعفریان و در نهایت طیبه واعظی انجامید.
طیبه واعظی دهنوی، متولد سال 1337 محله ده نو اصفهان بود. به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال 1354 به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در فرودین 1356 پس از دستگیری شوهرش، به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر شد. این بانوی مبارز و همسرش را پس از دستگیری از تبریز به کمیته مشترک ضد خرابکاری تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند تا اینکه سرانجام در سوم خرداد 56 به شهادت می رسند.
پس از انقلاب مشخص شد، مهدی فرزند کوچک آنها با نام جعلی شهرام به عنوان فرزند پدر و مادری که در اثر اعتیاد فوت کرده اند، به پرورشگاه سپرده شده است و پیگیری ها برای بازگشت مهدی به آغوش خانواده این شهیدان آغاز شد...
پرداخت مستقیم به حضور و نقش زنان در گروه های مبارز پیش از انقلاب نکته مهمی است که موضوع اصلی این فیلم مستند است. طیبه واعظی یک نمونه واقعی از زنانی است که در کنار مردان «مبارزه» را برگزیده اند. این همان مسئله ای است که «سیانور» نیز با نقش آفرینی تحسین برانگیز «هانیه توسلی» و «بهنوش طباطبایی» و شخصیت پردازی مناسب فیلمساز اتفاق افتاده است.
یکی از این ابعاد مشترک در هر دو فیلم جایگاه مادر بودن یک مبارز زن است. نقشی هانیه توسلی در سیانور بازی می کند علاوه بر یک مبارز حرفه ای، مادری است که به خاطر مبارزه مجبور به رهاکردن فرزندش شده است و به همین خاطر درگیر کشمکش های درونی است. یکی دیگر از زنان حاضر در خانه تیمی مدام به خاطر باردار شدن از سوی تقی شهرام سرزنش می شود. در مستند «کفش های...» فرزند شهید طیبه واعظی در خطر قرار می گیرد و سرنوشت او نیز به مرز بدترین شکل ممکن می رسد. این یکی از مصادیق فاصله گرفتن از کلیشه ها و ورود به جزئیات زندگی در دهه پنجاه شمسی است که علاوه بر افزایش جذابیت بار واقعیت را نیز بالا می برد تا در یک معادله درست، کیفیت درک مخاطب از رخدادها و شخصیت های سرنوشت ساز تاریخ را بیشتر کند.
در سیانور همانطور که از اسم فیلم پیداست چند عنصر نقش کلیدی دارند که در پس آنها معنی سازی صورت گرفته است؛ اول «اسلحه کمری» و دوم «کپسول سیانور» و «عشق» که سرنوشت دو کاراکتر زن فیلم نیز به آنها گره خورده و به واسطه آنها رقم می خورد. از این عناصر در مورد شهید طیبه واعظی «سیانور» جای خود را به حیا و «حجاب» داده است. چرا که جمله معروفی از این بانوی مبارز نقل شده است که وقتی بعد از درگیری مسلحانه، توسط ساواک دستگیر شد، هنگامی که به دست هایش دستبند زدند، گفت: «مرا بکشید ولی چادرم را برندارید.»