دست فروشی، فرزند بیکاری و نبود اشتغال/ شهرداری تاوان ناکارآمدی دولت رکود را میدهد
عکسها و فیلمهایی در فضای مجازی منتشر میشود که مربوط به برخورد عوامل شهرداری و سد معبر با دستفروشان در خیابانها و معابر پرتردد شهر تهران است که هربار بهانهای برای تسویه حساب رسانههای حامی دولت با شهردار تهران میشود. اما این مسئله یک بعد اجتماعی-اقتصادی دیگر هم دارد که مستقیما متوجه دولت است؛ چرا دستفروشان اینقدر در سطح شهر زیاد شدهاند؟
سرویس اجتماعی فردا؛ محمد مهدی شیخ صراف: در هفته های اخیر عکسها و فیلمهایی در فضای مجازی منتشر می شود که مربوط به برخورد عوامل شهرداری و سد معبر با دستفروشان در خیابانها و معابر پرتردد شهر تهران است. در این میان مواردی به چشم می خورد که ماموران با این دستفروشان درگیری هایی هم دارند که هربار بهانه ای برای تسویه حساب رسانه های حامی دولت با شهردار تهران می شود. یکی از آنها اتفاقی است که روز گذشته در ایستگاه متروی شادمان رخ داد. اما این مسئله یک بعد اجتماعی-اقتصادی دیگر هم دارد که مستقیما متوجه دولت است؛ چرا دستفروشان اینقدر در سطح شهر زیاد شده اند؟
موج تازه بساط گستری
در ماه های اخیر شهر تهران با افزایش بسیار دست فروشانی مواجه است که در کنار خیابان و پیاده راه ها بساط می کنند. چنین اتفاقی هرچند در یکی دو ماه پایانی سال و منتهی به نوروز به خاطر خریدهای آخرسال و عیدانه مردم تقریبا عادی شده است اما امسال در تمام طول پاییز و زمستان چنین منظری در شهر به چشم می خورد. چه آنکه بخاطر افزایش سرمای هوا، پل های عابر پیاده، متروها و خطوط اتوبوس تندرو محل مناسب تری برای دستفروشی به حساب می آمد. بساط فروش ها بعضا با پرداخت غیر قانونی حق و حساب به برخی مامورین متخلف حاشیه امنی هم برای خود ایجاد کرده بودند. طرح ساماندهی دستفروشان راه حل شهرداری برای مدیریت این مسئله بود.
دست فروشی با سرقفلی مترو
این مسئله موجب افزایش آزار و اذیت مسافران ناوگان حمل و نقل عمومی را هم پدید آورده بود. مسافران خسته از کار روزانه و درگیر معاش مجبور بودند در نوبت های متعدد و متوالی شنوای صدای فروشندگانی باشند که مسواک، باطری قلمی، لواشک، بادکنک، هدفون، لوازم آرایش و حتی لباس زیر زنانه و مردانه برای فروش تبلیغ می کردند. شاید در سالهای گذشته این مسئله قدری عادی شده بود اما افزایش پر شتاب این فروشنده ها تراکم آنها به حدی رسانده بود که مواردی از درگیری فروشندگان دوره گرد بر سر سرقفلی یک خط یا دعوا بر سر انحصار شخصی آنها در یک محدوده خاص هم ثبت شده است. چنین مسئله ای بود که موجب شد بعد از چندین سال و چند تلاس نافرجام بلاخره متولیان متروی تهران برای جمع آوری دستفروشان مترو فکری کنند. فکری که علاوه بر تبلیغات محیطی و آگاهی بخشی به مسافران در عمل نیز جلوی فعالیت این افراد را بگیرد.
بازاری برای غیر بازاری ها
چنین حرکتی در محدوده بازار سنتی تهران نیز اتفاق افتاد. پس از اعتراض های صنفی بازاریان و تهدید به بستن مغازه ها، بساط گستری در حوالی ناصر خسرو، سبزه میدان و 15 خرداد نیز به طور جدی ممنوع شد. پس از مدتها هم راهی برای عبور عابران انبوه بازتر شد و هم مغازه داران بازار که بر خلاف دستفروشان مالیات، عوارض و هزینه دیگری برای کسب می پرداختند توانستند اوضاع فروش و جلب مشتری خود را بهبود بخشند. هرچند ماموران سد معبرشهرداری هنوز به طور کامل نتوانسته اند از پس مغازه دارانی که با قرار دادن اجناس خود در پیاده رو ها راه عبور مردم را تنگ می کنند بربیایند.
وقتی لبو فروش ها مهم شدند!
در این میان البته برخوردهایی نیز بین ماموران شهرداری و فروشندگانی رخ می دهد که بسیاری از آنها جوان هستند. برخورد با یک لبو فروش یا گاری میوه فروشی نمونه هایی از این دست بوده اند. اینجا بود که افراد شریفی مثل لبو فروش ها که بنا به اظهارات جناب مشاور رئیس جمهور حتی حق اظهار نظر در مورد امور کشور را نداشتند، به ناگاه از سوی رسانه های حامی دولت مهم شدند!
انعکاس رسانه ای چنین برخوردهایی محمد باقر قالیباف را هم مجبور به واکنش کرد و با ماموران متخلف هم برخورد شد. با انتشار فیلم کامل ماجرای لبوفروش مشخص شد واژگونی گاری و بساط لبو فروشی توسط صاحب آن و در اثر عصبانیت انجام شده است.
سوای درگیری های لفظی، گاهی نیز در این میان ماموران مقصر بودند. به هرحال افزایش دستفروش ها مجوز برخوردهای خشن و نامحترمانه ماموران با آنها نیست. البته این درگیری ها در مواردی منجر به ضرب و جرح ماموران و اعزام آنها به بیمارستان هم شد مثل اتفاقی که اخیرا در ایستگاه مترو شادمان افتاد و تصویر آن منتشر شد ولی برخی رسانه ها ترجیح دادند با سکوت از کنار آن بگذرند یا اینکه با وارونه نمایی به نتیجه گیری های خود بپردازند.
اما در این میان یک سوال جدی در مورد ریشه این مسئله وجود دارد. دلیل این افزایش دستفروشی در سطح پایتخت چیست؟
دست فروشی فرزند بیکاری و نبود اشتغال
در این امر دلایل زیادی می توان متصور شد اما قطعا یکی از مهمترین آنها مسئله رکود اقتصادی و افزایش آمار بیکاری است. بر اساس آخرین گزارش های مرکز آمار ایران نرخ بیکاری کشور نسبت به سال گذشته افزایش داشته و همچنان نیز رو به افزایش است. در این میان جوانان با نرخ بیکاری 26.5 درصد سهم بزرگی از نبود شغل را دارند.
طبق اعلام مرکز آمار، تهران با با 62.9 درصد بالاترین آمار اشتغال در بخش خدمات را دارد. یعنی همان بخشی که مشکلات اقتصادی بیشترین تاثیر را بر آن دارد و شاغلین آن در فشار های اقتصادی آسیب پذیرتر و بیشتر در معرض بیکاری هستند. در یکی دو سال اخیر با افزایش سیاست های انقباضی دولت و رکود کمرشکن بسیاری از شرکتها و موسسات دست به تعدیل نیرو زده اند و افراد بسیاری بیکار شده اند که خیابان های پایتخت اولین تنها محل برای کسب درآمد و گذران زندگی بسیاری از آنهاست.
بزهکاری در پوشش دست فروشی
این مسئله در کنار بساط گستری زمینه افزایش بزه های دیگری مثل جیب بری، کیف زنی و خرید و فروش مواد مخدر را در پوشش دستفروشی در سطح شهر ایجاد کرده است. اتفاقا بخشی از درگیری ها و حمله به ماموران شرکت شهربان در یک سال اخیر نیز از سوی همین افراد صورت گرفته که به مصدومیت آنها نیز منجر شده است.
ناچاری و زدن به سیم آخر
وقتی در اوج ناچاری کسی هنگام دستفروشی سر برسد و بخواهد جلوی کار دستفروش را که آبرومند و محتاج نان شب است را بگیرد واکنش های تند عصبی اولین چیزی است که باید از او انتظار داشت. مرحله بعدی آن هم زدن به سیم آخر و گلاویز شدن با ماموران قانون است.
هرچند معاونت های مربوطه و شهرداری های مناطق با تقویت جمعه بازارها، بازارچه های خیریه، بازارهای خود اشتغالی، راه اندازی شب بازارها و نظایر آن تلاش کرده اند دستفروشان را سازماندهی کنند اما در مقابل موج بیکاری قطعا تکافوی لازم نخواهد داشت.
از طرف دیگر حداقل دستمزد تعریف شده از سوی اداره کار که حدود هفتصد هزار تومان است تکافوی زندگی یک نفر در شهرتهران را هم نمی دهد چه رسد به آنهایی که باید خانواده ای را اداره کنند. اما توسط کارشناسان درآمد ماهانه برای دستفروشان به عنوان یک شغل کاذب تا 3 میلیون تومان در شهر تهران اعلام شده است. با مراجعه ای ساده به شعب اداره کار درسطح شهر متوجه انبوده شکایت هایی می شویم که هر روزه کارگران بی کار شده از کارفرمای خود به آنجا می آورند.
تسویه حساب و وعده صد روزه
همه اینها در حالی است که حسن روحانی خرداد سال 92 در وعده های انتخاباتی خود وعده حل صد روزه مشکلات اقتصادی را داده بود و در سخنرانی های خود بارها از افزایش اشتغال و برنامه های ویژه خود برای بهبود اقتصادی سخن گفت. در چنین اوضاعی شهرداری تهران که متولی اداره شهر تهران است جور بی مسئولیتی دولت در افزایش بیکاری را می کشد. چیزی که رسانه های دولتی علاقه ای به صحبت درباره آن ندارند و بیشتر تسویه حسابهای سیاسی در آستانه انتخابات برایشان اولویت دارد.