مدیران «قلم طلایی» از شفافیت فرار می کنند
معاون امور مطبوعاتی وزارت ارشاد با اذعان به اینکه ساختارهای دولتی در کشور آمادگی آزادسازی اطلاعات را ندارند، گفت: مدیران «قلم طلایی» هم ترجیح میدهند از ضوابط شفاف و ارائه اطلاعات فرار كنند.
کد خبر :
492862
سرویس فرهنگی فردا : بخش هایی از گفتگوی مفصل حسین انتظامی، معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با خبرنگار مهر را در ادامه می خوانید:
• موضوع «تشکیل نظام صنفی رسانه»، جنبه گرانیگاهی دارد و اصلی ترین چالش است امّا باید به این تعهد صنفی و حرفهای پایبند باشیم كه تا خود همكاران، اولویت و محتوای آن را تعیین نكنند، به جریان نیفتد. این نكته مهمی برای دولت و وزارت فرهنگ است. با «خود عقل كل پنداری» حتی اگر نسخههای درست بپیچیم، موجب بیاعتمادی رسانهها و كاهش مشاركت آنان در حل مشكلات خودشان میشویم. پس نظر من عوض نشده امّا به احترام همكاران مطبوعاتی، فعلا آن را متوقف كردهایم تا زمانی كه خودشان بخواهند.
• در ساختار اجتماعی هرگونه تشكل، چه صنفی و چه حزبی، چند پایه دارد كه از قضا جنبه همافزایی هم دارند؛ اولاً دولت، به معنای كلّی حاكمیتی در عمل باور داشته باشد و استقبال كند و میدان بدهد و به نفع صنوف یا احزاب عقبنشینی كند. ثانیاً باور و اعتماد صنفی به اثربخشی كار تشكیلاتی وجود داشته باشد و ثالثاً - كه در واقع میتواند علّت پایه قبلی هم باشد - اینكه تشكل، مشروعیت داشته باشد و تئوری نمایندگی در هر لحظه، اثباتپذیر باشد و شفافیت هم داشته باشد، نه اینكه ادعا كند مثلاً ۲۰۰۰ عضو دارد، امّا حاضر نباشد اسامی اعضایش را منتشر كند و وقتی مجمع عمومی میگذارد، فقط ۵۰ نفر بیایند و هر كدام از جیبشان ۱۰ ورقه دربیاورند و تازه به نمایندگی از ۲۰ نفر هم رأی بدهند! و حتی همانها هم حاضر نباشند این تشكل را در هر لحظه، نماینده خودشان بدانند! اینها آفت كار تشكیلاتی است. پایه دوم و سوم خیلی به دولت مربوط نیست، اگرچه همانطور كه عرض كردم رفتار و كنش دولت، جنبه همافزایی دارد و اگر استقبال كند و میدان بدهد و در نحوه تعاملش با صنوف یا شرایط تعاملش، اینها را ملاك قرار دهد، به حل این آسیبها هم كمك میكند.
• ما در عمل تلاش كردهایم به شعار بسنده نكنیم و به نفع صنوف عقبنشینی داشته باشیم تا نمایندگان شوراهای هماهنگی صنوف در ساختارها رسماً قرار بگیرند. مثلاً در كمیته ارزیابی كیفی نشریات، كمیته صدور كارت حرفهایِ روزنامهنگاری، رسماً عضویت یابند تا نمایندگی صنف را محقق كنند. حتی برخی امور مثل رتبهبندی روزنامهها یا سیاستگذاری نمایشگاه یا برگزاری جشنوارههای استانی به طور كامل به خود تشكلها واگذار شده است زیرا حضور و رشد و سپس رفتار بالغ، صرفاً در سایه نمایشی و تشریفاتی ندیدن آنهاست. حتی برخی امور جاری از جمله جشنواره سراسری فعلاً به همین دلیل تعطیل شدهاند تا به خود صنف واگذار شود. البته وقتی از صنف سخن میگوئیم، تشكلهایی هستند كه شرط سوّم را كه عرض كردم، داشته باشند و صرفاً یك سربرگ برای مكاتبه و مطالبه نباشند!
• برای بهبود وضعیت فعالیت روزنامهنگاران؛ اولاً تأسیس سازمان نظام رسانهای كه علاوه بر حمایتهای معنوی و حقوقی و رتبهبندی، روی حداقل دستمزدها نیز بتواند ورود كند. ثانیاً اجرای واقعی قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات كه عصای دست روزنامهنگاران و ابزار اجرای موفق كار حرفهای آنهاست و ثالثاً سیاستگذاری و ریلگذاری صحیح دولت كه دامنه وسیعی دارد و حداقل ۱۰ اقدام را شامل میشود، از الزام بنگاهها به بیمه كاركنان تا تمركز به پژوهش و بهویژه آموزش.
• در خصوص اجرای کامل قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، چند مانع وجود دارد كه به مهمترین آنها اشاره میكنم؛ ساختار دولت در ایران با پیشینه چندقرنی، پاسخگو بار نیامده است. اقتصاد نفتی هم به این معضل، دامن زده است. به همین دلیل فرهنگ پرسشگر هم نداریم. ساختارهای دولتی، همین الان حتی اگر بخواهند هم آمادگی آزادسازی اطلاعات را ندارند؛ به دلیل نبود فرهنگ و البته نبود زیرساخت. مدیران قلم طلایی هم ترجیح میدهند از ضوابط شفاف و ارائه اطلاعات فرار كنند. بدنه دیوانی كشور هم مقاومت دارد. دولت الكترونیك هم پیادهسازی نشده تا به اتكای آن، تحقق چنین ایدهای سرعت یابد. اینها موانع ساختاری و زیرساختی و فرهنگی هستند كه ممكن است حتی چند سال طول بكشد. این قانون در انگلستان در سال ۲۰۰۰ تصویب شد امّا عملاً از سال ۲۰۰۷ به طور كامل اجرایی شد؛ تازه آنها زیرساختهایش را داشتهاند و برخی از موانع فرهنگی ما را هم نداشتهاند. البته خوشبختانه دولت حاضر به شدت به این قانون كه مبناییترین روش در مبارزه با فساد است، باور دارد و لذا معتقد است نباید به بهانه موانع موجود، دست روی دست گذاشت و شروع به اجرا نكرد.
• معاون مطبوعاتی، عضو هیئت نظارت بر مطبوعات نیست بلكه وزیر ارشاد، عضو است امّا از آنجا كه وزرای سابق، معمولاً به طور مرتب در جلسات هیئت شركت نمیكردهاند، معاون خود را به عنوان نماینده تامالاختیار معرفی میكردهاند امّا خوشبختانه جناب آقای جنتی اولین وزیری است كه شخصاً در تمام جلسات حضور یافته و رأی میدهد. در حالی كه الان عدهای اینطور تبلیغ میكنند كه فلانی در هیئت نظارت ۲ تا رأی میدهد! همین شبهه سبب شده برای عدّهای این سؤال پیش بیاید. تمام افتخار من این است كه نماینده صنف هستم و ارزش آن را بالاتر از موقعیت دولتی میدانم و اگر به انتخاب بین این دو مخیّر شوم، قطعاً نمایندگی را انتخاب میكنم. حتی یكی از دلایل انتخاب این برادرتان به عنوان معاون مطبوعاتی هم توجه دولت به این نكته بوده است كه در احترام به صنف، نماینده خودشان را به عنوان بالاترین مسئول ذیربط انتخاب كرده است كه اگر خاطرتان باشد مدیران مطبوعاتی در همان زمان از این رویكرد دولت اظهار خشنودی و سپاسگزاری كردند. در طول ۱۲ سالی كه عضو هیئت نظارت بر مطبوعات بودهام، باید شهادت بدهم همه آقایان، نوعاً با درایت و حسب تشخیص خود رأی دادهاند نه
آنكه منافع خاستگاه خود را دخیل كنند. همین الان هم در برخی موارد، رأی وزیر محترم با رأی بنده متفاوت بوده است كه جا دارد از ظرفیت بالای ایشان قدردانی كنم؛ حتی ایشان چند بار با بزرگ منشی به بنده گفتهاند كه در این جلسه، معاون ایشان نیستم و اینكه انتظار ندارند عین ایشان رأی بدهم.
• درباره طرح خرید مجلات برگشتی شما باید مدیرمسئول باشید تا این را دریابید كه خمیر شدن شمارههای برگشتی چه حسی دارد؟ اتفاقاً این طرح برای رفع آن حس تلخ است. حالا اما به جای خمیر شدن به مراكزی مثل كتابخانههای روستایی، پایانهها، بیمارستانها، زندانها و مراكزی از این دست داده میشود تا اولاً به فرهنگ مطالعه كمك شود و ثانیاً نوعی بازاریابی برای مجله هم باشد. ممنون میشوم كاستیهای احتمالی این طرح را از مدیران مجلّات جویا شوید و ما را مطلع سازید.
• در خصوص مشکل شمارگان مطبوعات؛ طرح اشتراك، طرح توزیع مویرگی كه الان به صورت آزمایشی در یك استان شروع شده و طرح اجاره هواپیما برای ارسال بار، از آن جملهاند. مطالعاتی هم برای كارخانه تولید كاغذ انجام شده كه سهامدارش خود مطبوعات باشند و تحت مالكیت دولت نباشد. راهاندازی یا تجهیز چاپخانه با مالكیت مطبوعات در استانهای محروم در دستور كار است كه امیدوارم در اوایل سال آینده خبرهای خوبی داشته باشیم. تأمین زیرساخت مناسب با رویكرد آمایش سرزمینی به توانمندسازی مطبوعات و اقتصاد رسانه كمك میكند و آنان را به سمت استقلال از دولت میبرد تا لازم نباشد همواره دست نیاز به كمكهای مستقیم دراز نكنند. این نوع كمكها میتواند به استقلال حرفهای رسانهها ضربه بزند و دولت باید وظایف خود در قبال رسانهها را با تأمین زیرساختها و تنظیم مقررات حمایتی و برقراری معافیتها و یارانه اشتراك و توزیع و چاپ انجام دهد.