سرویس اجتماعی فردا: اپیزد اول اینجا تهران است .شهر دود و صدا.شهری که آلودگی هوا، ترافیک و آلودگی های صوتی اعصاب را فرسایش می دهد و فشارهای اقتصادی شانه ها را خم می کند.در واقع فشارهای روحی و مالی آنقدر زیاد است که بعداز یک روز طولانی کاری در محیط اداری، فقط می خواهی به خانه برسی و کمی دور از تنش ها استراحت کنی و این شوق رسیدن آنقدر شیرین است که تحمل مترو و شلوغیها و فشرده شدن هایش را هم آسان می کند.حال فرض کنید با این حس و حال از خروجی مترو که بالا می روی، خانمی صدایت کند و تو را دعوت کند در ون گشت ارشاد بنشینی! هر چقدر هم دلیل بخواهی تنها با اخم به داخل ون
راهنماییت کند!آن هم کنار بد پوشش هایی که زمین تا آسمان با لباس سرتا پامشکی و کاملا اداریات فرق دارند.حتی مقنعه و خستگی چهره هم نمی تواند خانم پلیس را متقاعد کند که مشکلی در پوشش نداری! فضای داخل ون اما جالب تر است.چند دختر بچه اشک می ریزند.از متولدین دهه 80 هستند. برخی هم بی خیال نشسته اند و منتظر حرکت ون به سمت پایگاه گشت ارشاد.دختری که تیپ معمولی دارد و متولد 73 است، زمزمه می کند: اصلا نگران نباشید، من را چهارمین بار است که در همین ایستگاه مترو سوار ون می کنند.تعهد می دهیم و آزاد می شویم. من هر لباسی می پوشم گشت من را سوار می کند!ون حرکت می کند... اپیزد دوم اینجا
جشنواره فجر است. سالنی مشهور و پرتردد. بازار گشت های امر به معروف پوششی هم داغ است.ون های گشت ارشاد را می توان محسوس و نامحسوس در خیابان های اطراف مشاهده کرد. جلوی در سالن هم سر پلیس شلوغ است و حتی گاهی کار به صدای بلند هم می رسد.خانم ها بعضا به سوی ون های پلیس هدایت می شوند. مشکل برخی هم با جلو آوردن شال ها و بستن جلوی مانتوها حل می شود و می توانند وارد سالن شوند.
در این میان اما خانم بازیگر معروف که قرار است با مردم فیلم ببیند به ورودی سالن نزدیک می شود. تیپش آنقدر غریب است که هنرپیشه های هالیودی روی فرش قرمز اسکار را تداعی می کند. او به راحتی و بدون حتی یک تذکر کوچک وارد سالن می شود و این ماجرا هر سال تکرار می شود و تکرار می شود....
حجاب و مصداق هایی که هست اما نیست و فرهنگی که کمرنگ می شود! بی تردید مساله حجاب به عنوان فرضیه دینی و نماد فرهنگ ایرانی - اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است اما تا به امروز، فرهنگ سازی درستی در این خصوص صورت نگرفته تا جایی که فرهنگ نفوذی غربی از طریق مد و ماهواره و اینترنت، تاثیر گذاری بیشتری بر جوانان داشته است و به همین دلیل است که نیاز به وجود گشت های ارشاد پوششی و برخورد قضایی با بدحجابی در کشور احساس شده است. با این حال نکته مهم اینجاست که هنوز مصداق درستی برای بد حجابی داده نشده و برخورد با حجاب کاملا سلیقه ای است. هر چند نیروی انتظامی در زمستان و
تابستان یک نوع شیوه نامه به پلیس ابلاغ می کند و این شیوه نامه به مردم هم اطلاع رسانی می شود، اما باز هم در عمل، اعمال سلیقه ها بی داد می کند. به عنوان مثال در زمستان، پوشیدن چکمه های بلند و ساپورت، یکی از مصداق های بدحجابی است اما در عمل بسیاری از این نوع پوشش در فیلم های سینمایی و حتی سریال های تلویزیونی نمایش داده می شود و بازیگران، هنرمندان و حتی ورزشکاران با پوشش های عجیب و غریب، فرهنگ پوشیدن این گونه لباس ها را ترویج می کنند و برخوردی نیز با آنها صورت نمی گیرد. از سوی دیگر، مصداق صدا و سیما برای بد پوششی با وزرات ارشاد و سینما متفاوت است.بارها دیده شده که
صدا و سیما بر اساس معیارهای پوششی که دارد، از پذیرش برخی بازیگران زن و مصاحبه با آنها خودرداری می کند و این مساله باعث اعتراض بازیگران هم شده است که بعضا اعلام کرده اند، نمی خواند به جای تصویر آنها کوه و جنگل نمایش داده شود! در این میان این نقد به سیما هم وارد است که برخی پوشش ها مطابق ارزش های معمول اعمال شده در جامعه است و سخت گیری های بیش از حد نیز در این خصوص جایز نیست. اما این در حالی است که برخی از همین بازیگران و هنرمندان در جشن های سینمایی و محافل عمومی و حتی فیلم ها و سریال هایی که خارج از سیما نمایش داده می شوند، پوشش هایی دارند که با فرش قرمزهای
هالیوودی برابری می کند و هرگز تذکری به آنها داده نمی شود. هنرمندانی که پوشش و رفتار آنها، خواه و ناخواه الگوی نسل جوان است و صورت های آرایش کرده و لباس های آنچنانی آنها حتی می تواند از ماهواره و فرهنگ غربی هم در تاثیر گذاری موثر تر باشد اما نه برای این هنرمندان نحوه پوشش درست تعریف شده است و نه برای مردم! و بارها دیده شده که جای خوش پوشی و شیک پوشی با بی حجابی و بد حجابی عوض می شود و کسی هم ایرادی به این مساله وارد نمی داند. در این میان هر سال کار فرهنگی درباره حجاب و عفاف، ضعیف تر و شعاری تر از قبل دنبال می شود و جوانان را جذب نمی کند چه برسد به اینکه تحولی در نسل
جوان ایجاد کند. صدا و سیما و برخورد با هنجار شکنان به تازگی نیز،شورای نظارت بر صداوسیما دربارهی قطع همکاری رسانه ملی با هنرمندان هنجارشکن در شبکههای اجتماعی مصوبهای را ارائه کرده است.
به گزارش ایسنا، شورای نظارت بر صداوسیما بر اساس مصوبهای، رسانه ملی را موظف کرد تا با هنرمندانی که شئونات اخلاقی و رسانهای را در شبکههای اجتماعی رعایت نمیکنند قطع همکاری کند.
برا اساس این مصوبه، شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما استفاده و حضور در شبکه های اجتماعی را فرصت تعامل هرچه بهتر هنرمندان با مردم و مخاطبان دانسته و صرفاً حضور نامناسب و انتشار تصاویری که باعث نادیده انگاشته شدن ارزش ها می شود را خلاف ضوابط و مقررات می داند اما باز هم مصداقی برای عدم رعایت شئونات داده نشده است و این نوع برخورد هم فرهنگی نیست و قهری است.
حجاب ارزشی برای دل ها در هر حال، بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که برخورد قهری با مساله حجاب هر چند چهره جامعه را موجه می کند اما عملا فرهنگ حجاب را ترویج نمی دهد. دکتر محمد سالم، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفت و گو با سایت فردا در این خصوص می گوید: حجاب ارزشی است که از دل فرهنگ و دین مردم به وجود آمده و باید در دل مردم هم باقی بماند اما متاسفانه مسئولین فرهنگی کشور نتوانسته اند جوانان را به درستی و از ته دل به سمت حجاب هدایت کنند و ارزش و زیبایی حجاب را بسط و گسترش دهند. او ادامه می دهد: جوان بی تردید به دنبال دیده شدن و زیبایی است اما اینکه بداند زیبایی در
سادگی و متانت است، وظیفه نهادهای فرهنگی در کشور است.درواقع حتی الگوهای داخلی جوانان مانند بازیگران و ورزشکاران نیز نمی توانند ظاهر موجهی از نظر هنجارها به جوانان ارائه کنند و هجوم فرهنگی غرب از طریق فیلم ها و سریال ها این ماجرا را بدتر کرده است. سالم معتقد است که برخورد قضایی چاره کار نیست و می گوید: تجربه حضور چند ساله گشت های پوششی و بهتر نشدن پوشش دختران وزنان جامعه به خصوص کم سن و سال ها و متولدین دهه های 70 و 80 نشان می دهد که در برخورد و امر به معروف نیز درست عمل نشده است.در واقع حتی مصداق بارزی برای بد حجابی و بی حجابی نیز وجود ندارد و گاهی دیده شده تر و خشک
با هم می سوزند و این کار را سخت تر می کند.البته اگر گشت های ترویج حجاب و نهادهای فرهنگی کمتر سلیقه ای عمل کنند شاید بتوانند موثر تر باشند. ای کاش فرهنگ سازی جدی از مدارس و خانواده ها در خصوص حجاب آغاز شود تا جامعه ایرانی به قهقرا نرود.