مروری بر مقالۀ امام موسی صدر دربارۀ انقلاب ایران
امام موسی صدر به درستی آگاه است که انقلاب مردم ایران، از آنجا که وام گرفته از ایدئولوژیهای موجود نیست، تجربه جدیدی نه برای ایران، که برای همه ملتهاست.
کد خبر :
491839
خبرگزاری مهر: آخرین نوشته امام موسی صدر، یادداشتی است دربارۀ انقلاب ایران که یک هفته پیش از ربوده شدن، در اول شهریور ۱۳۵۷، در روزنامۀ لوموند فرانسه چاپ شده است. این یادداشت زمانی نوشته شده که تظاهرات مردمی در ایران شدت گرفته و البته هنوز این تصور وجود ندارد که کمتر از شش ماه تا سرنگویی سلطنت زمان باقی است. از این یادداشت کوتاه میتوان به نگاه امام موسی صدر به انقلاب مردم ایران و همچنین، منظومه فکری وی پی برد.
۱. نکته اولی که میتوان از این مقاله به آن رسید، مطلع بودن امام موسی صدر از تحولات ایران و پیگیری آن است. تا آنجا که از شبکه اطلاع رسانی مردم آگاه است و میداند بدون استفاده از رسانههای مدرن آن دوران و تنها با استفاده از روابط اجتماعی و اطلاع رسانی فرد به فرد پیش میرود. اهمیت این نکته زمانی مشخص میشود که بدانیم برخی از انقلابیون ایرانی وی را به دوری از حرکت مردم ایران متهم میکردند. در عین حال که بسیاری از آنان در طول سالیان از کمک و حمایت امام موسی صدر در لبنان و سوریه برخوردار بودند.
این موضوع زمانی بیشتر مهم میشود که بدانیم لبنان از سال ۱۳۵۵ درگیر جنگ داخلی بود و امام موسی صدر نیز از یک طرف درگیر پایان دادن به این جنگ و از طرف دیگر مقابله با اسرائیل و حفظ مقاومت فلسطین با وجود همه کارشکنیها و تبلیغات و تهدیدهایی که بخشی از آن از درون خود مقاومت فلسطین در جریان بود.
۲. نکته دوم، دید وسیع وی به تحولات ایران است. آنجا که این حرکت را حرکتی عمومی و فراتر از طبقه و قشر خاصی میداند. در این نوشته وی گروه خاصی را پررنگتر و مؤثرتر از دیگر گروهها نمیداند و میگوید: «انقلابیان ایران به هیچ طبقۀ خاصِ اجتماعی منحصر نیستند، بلکه از همۀ ایران برخاستهاند: دانشجویان، کارگران، تحصیلکردگان، روحانیان و... همه و همه در این انقلاب حضور دارند. ملت ایران با همۀ نسلهای مختلف خود در این نهضت شرکت جسته است. بازار و مدارس و مساجد و شهرها و حتی کوچکترین روستاها در این نهضت مشارکت دارند.»
۳. اعتقاد امام موسی صدر به انسان و اخلاق در اینجا نیز دیده میشود. آنجا که انقلاب مردم ایران را حرکتی در ادامه حرکت انبیا توصیف میکند و تأکید میکند که هدف حرکت انبیا نیز اخلاق و انسانیت بوده است: «حق آن است که بگویم خاستگاه این حرکت و ایمان و آرمان آن، همان اهداف بیکران انسانی و اخلاقی و انقلابی است. موجی که امروز ایران را در مینوردد، بیش از هرچیز ندای پیامبران را در اذهان انسانها تداعی میکند؛ ندای راستین حرکت پیامبران را، قبل از اینکه دستخوش انحرافهای صاحبان مذاهب و فِرَق و منفعتطلبان قرار گیرد.» نگاه تقریبی و وحدت آفرین وی در این توصیف نیز نمود دارد که همه ادیان را در یک مجموعه همگن قرار میدهد و آنها را یکی میداند.
۴. از طرف دیگر، به صراحت به انحراف ادیان از اهداف اولیه اشاره میکند. این عبارت کوتاه یادآور سخنرانی وی در کلیسای کبوشیین است که میگوید: «ادیان یکی بودند و هدفی مشترک را پی میگرفتند... و چون ادیان پیروز شدند و همراه با آنها مستضعفان نیز پیروز شدند، طاغوتها چهره عوض کردند... و در پی حکم راندن به نام ادیان برآمدند و سلاح دین را به دست گرفتند....»
۵. وی به درستی آگاه است که انقلاب مردم ایران، از آنجا که وام گرفته از ایدئولوژیهای موجود نیست، تجربه جدیدی نه برای ایران، که برای همه ملتهاست و میتواند نمونه و مثالی باشد از حرکتی که براساس دین شکل میگیرد. به همین دلیل آن را حرکتی اصیل میداند. اصالت حرکت از نگاه امام موسی صدر در سخنرانی وی در مراسم چهلم دکتر شریعتی بیشتر روشن است. در آنجا بعد از اشاره به مردمی که در مقابل مشکلات جامعه سکوت یا فرار میکنند، به دسته سومی اشاره میکند که با استفاده از ایدئولوژی دیگران برای اصلاح جامعه تلاش میکنند و میگوید: «ما هرچند از این مردمی که برای تغییر جامعه خود قیام کردند و از ایدئولوژی دیگران برای تغییر استفاده میکنند با احترام یاد میکنیم، ولی خود را از این دسته نمیدانیم، زیرا معتقدیم اسلحهای که برای تغییر جامعه به کار میرود، باید با زمین و آسمان ما تناسب داشته باشد. ما نمیتوانیم از ایدئولوژی و افکار عظیمی که برای ما در زیر این آسمان و روی این خاک به وجود آمده و از ایمان به خدا که برای ما بلندپروازی و هدفهای بینهایت ایجاد میکند، چشم بپوشیم.»
تعبیر «جهان چهارم» که وی در ادامه این سخنرانی به کار میبرد، بیانگر جایگاه اهمیت اصالت فکر و تناسب آن با ویژگیهای هر جامعه در تفکر وی است. بر این اساس انقلاب مردم ایران را نیز حرکتی اصیل میداند که برگرفته از هویت جامعه است.
۶. نکته مهم بعدی، اشاره تلویحی وی به ضرورت آزادی است. آنجا که میگوید: «تا زمانی که رژیم ایران با ادعاهای پیشرفت و دموکراسی به اعمال سرکوبگرانه و خونریزی و سلب آزادی ادامه میدهد، هرقدر هم که در جهان حمایت شود، نمیتوان از این ارزشها پاسداری کرد.» امام موسی صدر ارزشهای اخلاقی را میراث تمدنی بشر میداند، میراثی که در سایه آزادی امکان حیات و رشد دارد. در این فراز امام صدر براساس نگاه گفتگویی و تمدنیاش، به میراثی اشاره میکند که درنتیجه مشارکت تمام انسانها و جوامع و فرهنگها و ایدئولوژیها شکل گرفته. میراثی که همه در آن نقش دارند و در آن سهیماند. وی در جای دیگری نیز گفته است: «کسی از ما نخواسته است که در برابر تحول و پیشرفت مقاومت کنیم و از دستاوردهای انسانی بهرهمند نشویم، بلکه باید هویت و اصالت خود را گم نکنیم و دستاوردهای جدید بشری را در چارچوب اصیل خود قرار دهیم و آنها را با معیارهای خود بسنجیم؛ برخی را قبول و برخی را رد کنیم، تا از نو امتی با اصالت، با همۀ ابعاد فکری و تاریخی و عملی مفهوم اصالت بسازیم.»
با این نگاه حداکثری و مشارکتی است که به مسئولیت اجتماعی افراد در قبال حرکت بخشی از این جامعه بشری اشاره میکند و میگوید دیگران باید در مقابل سرکوب مردم در کشوری دیگر واکنش نشان دهند و از حوادث آگاه باشند و دیگران را نیز آگاه کنند.
۷. برداشت آخر، نقش تعیین کننده مردم در تحولات است. امام موسی صدر طبق آنچه در جای دیگر گفته است: «انسان، تنها قهرمانِ صحنۀ تاریخ است. تنها اوست که تاریخ را میسازد، متحول میکند و به حرکت درمیآورد.»
و در جای دیگر میگوید: «خطری که کیان یک امت یا کیان یک کشور و یا مردم را تهدید میکند، همان خطر داخلی است.... من بدین واقعیت اعتقاد دارم که امکان ندارد ملتی بر اثر خطر خارجی و دشمنان بسیار از میان برود. هرگز تاریخْ هیچ ملت و امتی را نشان نداده که به علت ظلم و ستم خارجی یا در نتیجه غلبهٔ دشمن خارجی، تا هنگامی که آن مردم در کنار یکدیگر بوده و وحدت کلمه داشته و به مسئولیتهای خود آگاه بودهاند، از بین رفته باشد. مهم خطرِ داخلی است؛ خطر تفرقه.»
با این نگاه است که میگوید رژیم ایران که لقب ژنرال منطقه را داشت، در مقابل این حرکت مردمی ناتوان و آشفته است و نمیتواند آن را مهار کند. حرکتی که مهمترین سلاح آن را فداکاری میداند. فداکاری مردمی که با دست خالی مبارزه میکنند.
امام موسی صدر انقلاب مردمی ایران را با همان نگاه تمدنی و تقریبی و گفتگویی و انسان محور توصیف میکند و جامعه جهانی را به حمایت از آن فرا میخواند. میتوان گفت وی تلاش دارد این حرکت را در چارچوب تجربه جامعه بشری و ادامه میراث اخلاقی و انسانی آن توصیف کند تا جامعه جهانی در کنار آن قرار گیرد و نه مقابل آن.