«نفس» براي من ريسك بزرگي بود!
«نفس» را نرگس آبيار پس از «شيار 143» ساخته است و اين توالي كار را براي «نفس» سخت ميكند
کد خبر :
490189
روزنامه جوان: «نفس» را نرگس آبيار پس از «شيار 143» ساخته است و اين توالي كار را براي «نفس» سخت ميكند. وقتي بعد از يك فيلم تمامعيار و خوششانس قرار بگيرد بايد خيلي پرنفس باشد كه بتواند سربلند از جشنواره خارج شود! اما شايد خود آبيار بيش از موفقيتش در فيلم قبلي حالا نگران و پر استرس باشد كه واكنشها به فيلم جديدش چگونه خواهد بود؟ فيلمي كه خودش معتقد است يك ريسك براي او محسوب ميشود.
اما آبيار معتقد است «نفس» ويژگيهاي زيادي براي پسند تماشاگر دارد و به موفقيتش بر اساس همين ويژگيها اميدوار است. با نرگس آبيار درباره اين ويژگيها و مسير طي شده فيلم «نفس» قبل از ديده شدنش در جشنواره گفتوگو كردهايم.
چگونه به موضوع فيلم رسيديد و آيا همه مراحل مثل فيلمنامه را بعد از «شيار 143» شروع كرديد؟
فيلمنامه را براساس رمانم نوشتم و از سالهاي 85، 86 شروع به نوشتن رمان كردم به نحوي كه شايد شش ماه هم سراغش نميرفتم يا يك فصل مينوشتم و تا 3، 4 ماه بعد. همينطور ريزريز بازيبازي كردم و اين رمان را نوشتم و اگر اشتباه نكنم سال 92 تمام شد. آقاي پورمحمدي تهيهكننده با خواندن رمان از آن تعريف كردند و پيشنهاد دادند كه ميتواند به فيلم تبديل شود. همان موقع تبديلكردن رمان به فيلم برايم سخت بود چون جنبههاي داستاني و ادبياتياش بر جنبه تصويرياش غلبه ميكرد و تبديلش به فيلم كار خيلي دشواري بود. به هر حال نشستيم و كار كرديم. راوي من در رمان اولشخص است و يك كودك روايت ميكند و تمام جذابيتش به اين روايت شيرين كودكانه است كه در فيلم بايد فرق ميكرد و متفاوت ميشد. الان در فيلم هم راوي اول شخص داريم ولي در جاهايي زاويه نگاه داناي كل هم داريم.
داستان رمان از كجا آمد؟ آيا يك داستان واقعي پشت خود داشت يا تخيلي بود؟
نه، داستان واقعي به آن معنا در پشت خود ندارد ولي به هر حال چون مبتني بر جزئيات و خرده پيرنگهاست مابهازاي واقعي براي من داشتند اما اينكه بگوييد مجموعه كل واحدهاي بوده كه واقعيت داشته، نه. اما اين خرده پيرنگها و داستانكهاي كار، مابهازاهاي واقعي داشتند.
آيا جذب بودجه داشتيد يا كلاً فيلم خصوصي بود؟
در واقع پيشتوليد را شروع كرده بوديم و اين كار از خيلي جاها و نهادها براي بودجه رد شد و نميخواستند كار كنند چون فكر ميكردند ريسك بزرگي است؛ كار انيميشن دارد و مبتني بر خردهپيرنگ است و در واقع تعليق و گرهاي كه داستانهاي ديگر ممكن است داشته باشند را اينجا طور ديگري داريم و متفاوت است و يك نوع سينماي ساختارشكن است و يك مقدار مخالفتهايي بود و فيلمنامه رد ميشد. متأسفانه نگاهي هست كه صرفاً با يكسري آثاري كه قبلاً تأليف شدند و طبق استانداردهاي معمول شكل گرفتند، موافقت ميشود و قرار نيست نوآوري و كار خاصي در حوزه سينما داشته باشيم. نهايتاً فارابي جلو آمد و بخشي از سرمايه كار را فارابي داد كه در پيشتوليد شركت نور تابان هم جزو سرمايهگذاران كار شد.
فارابي به شما وام داد يا مشاركت كرد؟
در ابتدا بحث وام بود و بعد مشاركت شد. در ابتدا اين را ريسك ميدانستند و بر اين شرط بودند كه كار خوب شود اما اواسط كار كه ناظر كار را ديد، فيلم را دوست داشتند و به صورت مشاركتي درآمد.
شما در دو فيلم قبليتان به شدت قصه گفتيد. يعني اين توانايي را اثبات كرديد كه ميتوانيد با دوربين قصه بگوييد. چقدر فيلم «نفس» قصهگو هست و دقيقاً به همان قوت قصههاي قبليتان است؟
در «نفس» بيشتر قصه ميگويم و «نفس» سينماي قصهگوتري است. فقط قصهگويياش مثل روال كلاسيك سينماي ما كه انتظار دارند حتماً يك موضوع واحده، يك گرهافكني مشخص، يك سوم داستان يك روال داشته باشد و از يكسوم به بعد گره در فلانجا باز شود، نيست. اين بالا و پايينها را يك جور ديگر دارم و اصلاً تعريفم از قصه اينجا خيلي متفاوت است و درواقع خودم هم فكر ميكنم كه روال قصهگوييام متفاوت است.
يعني معتقديد كه «نفس» به لحاظ ساختاري، يكسري نوگرايي دارد.
مثلاً انيميشن من در كار خيلي واقعي است يعني فضاي به شدت واقعي دارد.
انيميشنها تخيل كودكانه است؟
بله تخيل بازيگر نقش يك فيلم است.
موضوع و مضمون اصلي «نفس» چيست؟
از زاويه ديد يك كودك وقايعي كه اطرافش ميگذرد و جهان اطراف و تخيلاتش را نقل ميكنيم. زمان داستان طي سالهاي 57 تا 60 است و اتفاقاتي كه در كشورمان ميافتد را از ديد يك كودك ميبينيم.
يعني نگاهي در كانون اتفاقات انقلاب و سالهاي ابتدايي آن؟
همه چيز از زاويه نگاه يك كودك و سادگي و معصوميتش.
از نتيجه كار راضي بوديد؟
الان هم خدا را شكر راضيام.
«شيار143» خيلي گل كرد و توجهها را به خود جلب كرد، اكران خوبي هم داشت. الان پيشبيني شما از منتقدان و اهالي رسانه در برج ميلاد و هم مردم در جشنواره چيست و آيا به نظرتان «نفس» اكران خوبي خواهد داشت؟
اين فيلم نوستالژيك است. به خاطر سالهايي كه در كشور خودمان پشتسر گذاشتيم و هنوز خيليها به يادش دارند، از اين جهت براي همه جالب و جذاب خواهد بود. ما براي تست، نسخه 140دقيقهاي را براي مردم نمايش داديم و خسته نشدند. منتقدان را نميدانم ولي اين موضوع حقوقبشري و انساني و معصوميت و سادگي كودك را مطرح ميكند. همه اينها كمك ميكند كه مردم فيلم را دوست داشته باشند.
به جز نوگرايي در ساختار فيلم، در جاي ديگري هم كار جديدي كردهايد؟
نوگرايي خودش كار بزرگي است. بيشتر اين اتفاق در ساختار افتاده است. مثلاً هيچوقت فكر نميكردم يك فيلم نريشنگو داشته باشم. گاهي فضا به مستند نزديك است اما فيلم داستاني است و كلاً اين فيلم براي كار سوم براي من ريسك بزرگي بود اما اين ريسك را كردم.
از كار كردن با بچهها بگوييد. باتوجه به اينكه چهار بچه در فيلم هست؟
چهار بچه سرتق بودند كه دائم با هم دعوا ميكردند و يك نفر مسئوليت جداكردنشان را عهدهدار بود.
با توجه به طولاني بودن زمان كار و لوكيشينهاي متعدد و رفت و آمد با بچهها چطور كنار ميآمديد؟
كار كردن با بچهها براي من حس متفاوتي بود و الان هم دوست دارم با بچهها كار كنم. با اينكه در ابتدا خيلي وحشت داشتم و نميدانستم قرار است چه اتفاقي بيفتد اما حالا كه با بچهها كار كردم دوست دارم باز هم با بچهها كار كنم. بهرغم اينكه كارمان سخت بود و روزهاي سختي را پشت سر گذاشتيم اما دو روز باقيمانده فيلمبرداري را حذف و اعلام كرديم كه فيلم تمام شده است، همه گروه بخصوص بچهها گريه ميكردند. خيلي به هم عادت كرده بوديم و سر اين فيلم پشت صحنه خيلي خوبي داشتيم و برايمان سخت بود جدا شدن و تمام شدنش...
آقاي ايوبي در پشت صحنه كدام لوكيشن آمدند؟
ميدان شوش آمدند و به من گفتند كه مگر قرار است فيلم را به كن بفرستيم كه لوكيشنتان اينقدر داغون است؟ و در اينجا فيلمبرداري ميكنيد! چون در گاراژ درب و داغاني بوديم.
با توجه به سومين حضورتان در جشنواره فجر، حضور در جشنواره فجر را چقدر در عاقبت به خير شدن فيلم بعد از جشنواره مؤثر ميدانيد؟
جشنواره فجر كلاً خيلي مهم است و از يك جهاتي خوب نيست كه اينقدر يك جشنواره مهم و سرنوشتساز براي فيلمساز تلقي شود كه اگر واقعاً فيلمش در جشنواره نرود بايد زانوي غم بغل كند و كاسه چه كنم چه كنم دست بگيرد.
چرا اينطوري است؟
خيلي مهم است و درصورتي كه فيلم نتواند وارد جشنواره شود دائم اين سؤال براي ديگران مطرح است كه مگر فيلم چه ايرادي داشته كه نتوانسته وارد جشنواره شود؟ به نظرم كاش اين اتفاق در كشورمان نيفتد كه يك جشنواره آنقدر مهم باشد. هرچند كه از يك جهت باعث افتخار است كه يك جشنواره به اين مهمي و به اين درجه از اهميت در كشور وجود دارد. اما به دليل حجم زياد فيلمها و كيفيت فيلمها ممكن است بعضي فيلمها و فيلمسازان ناديده گرفته شوند و فيلمهايشان در جشنواره پذيرفته نشود، احتمالاً آنها را بعد از اين از سينما دور ميكند كه لطمه محسوب ميشود.
به هر حال يك تعداد محدود فيلم بايد وارد جشنواره شود؟
در واقع واردنشدن يك فيلم و مشكلاتي كه براي فيلمساز خواهد داشت، خوب نيست. مثلاً در اسكار فيلمها اول اكران ميشوند و بعد با توجه به وضعيت اكران و فروش، جشنوارهاي برگزار شده و اينها در آن ارزيابي ميشوند. اين به نظرم ميتواند خيلي بهتر باشد. البته من نميتوانم واقعاً نسخه بپيچم و تجربهاي در زمينه جشنوارهداري و برگزاري جشنواره ندارم اما ميگويم اينكه الان فيلمهاي يكسري از دوستان فيلمسازمان كنار گذاشته شد كه البته جشنواره هم چارهاي جز اين ندارد چون تعداد محدودي را ميپذيرد اما اين بچهها لطمه خوردند كه ناراحتكننده است.
روند جشنواره فجر طي 34 سال را چگونه ميبينيد و به نظرتان بعد از 34 سال اگر به ساختار جشنواره فارغ از اينكه مديرش كيست، توجه كنيم، فرآيند برگزاري 33 سال گذشته را چگونه ميبينيد و فكر ميكنيد اشكالاتش كجاست؟
اگر اجازه دهيد به اين سؤال جواب ندهم چون خودم هم فيلم دارم و بهتر است محتاط باشم. من خيلي تجربه در جشنواره ندارم و اين سومين سال است كه در جشنواره فيلم دارم. شايد تنها ايرادي كه وارد است پذيرفته نشدن فيلمها و لطمهاي كه به فيلمسازان وارد ميشود، باشد كه آينده كاريشان را تحتتأثير قرار ميدهد.
واقعاً لطمه ميزند؟ مگر فيلم را براي جشنواره ساختهاند كه ديده نشود؟ ميتوانند اكران كنند، فيلم خوب هم ديده ميشود و ميفروشد.
خيلي مهم است وقتي در جشنواره نمايش داده شده و جلسه نقد و بررسي برگزار ميشود، وقتي مطبوعات مينويسند، فيلم بيشتر ديده و بولد ميشود و براي اكران خوب ميشود.
ولي اگر يك فيلم مشكل داشته باشد هم آنقدر سركوب ميشود كه ديگر فكر اكران برايش نميكنند!
اين هم هست و نمونههاي اينطوري هم داشتيم.
با توجه به اينكه خودتان از انيميشن در فيلمتان استفاده كرديد. امسال هفت انيميشن داشتيم كه در جشنواره آمدهاند ولي در برج ميلاد هم نمايش ندارند و براي افتتاحيه هم دعوت نشده بودند و از چند نفر از عواملشان كه جويا شدم ظاهراً يكي، دو تا خيلي خوب هستند...
ما هم امسال يك انيميشن به اسم «ناسور» داريم كه نميتوانيم خيلي روي كيفيت آن بحث كنيم اما بسيار انيميشن تأثيرگذاري است. وقتي فيلم را ديدم چون درمورد امام حسين (ع) است واقعاً گريه كردم آنقدر كه تأثيرگذار شده بود.
فكر نميكنيد در جشنواره به جايي رسيدهايم كه بايد توجهي به بخش انيميشن شود؟
به نظرم تا حدودي مسئولان جشنواره غافلگير شدند و يكباره با هفت، هشت انيميشن مواجه شدند درحالي كه اين فيلمها قبلاً در بخش سوداي سيمرغ بررسي ميشد و اينكه بخواهند تصميم بگيرند كه بخش جدايي داشته باشند از آنجا كه در برج ميلاد ديگر جا و برنامهاي باقي نمانده است، كمي كار را سخت كرده است ولي اين نشانه خوبي است كه شايد انيميشن در كشورمان در حال پيشرفت است و چقدر اتفاقات خوبي در انتظارش است و ميتواند تجربهاي براي سالهاي آينده باشد.