فشار بر دانشگاه آزاد
گفتگو با عبدالله جاسبی
کد خبر :
48909
ـ اگر موافق باشيد بحث را درباره تاريخچه دانشگاه آزاد و ترکيب هيات موسس اوليه شروع کنيم. در سال 61، ايده دانشگاه آزاد اسلامي توسط بنده به آقاي هاشمي ارائه شد و قرار شد طرحي تهيه شود که تهيه شد و آمديم با آقاي هاشمي در مورد آن بحث کرديم. بعد آقاي هاشمي آن را در شوراي انقلاب مطرح کردند و بعد در شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي درباره آن صحبت کرديم که قرار شد اساسنامه يي تهيه بشود. اساسنامه را من تهيه کردم. قرار شد مقام معظم رهبري که آن موقع رياست جمهور بودند و آقاي هاشمي و حاج احمدآقا غخمينيف و مهندس موسوي در هيات موسس حضور داشته باشند. من با آقاي مهندس موسوي صحبت کردم
و آقاي هاشمي هم با ساير آقايان و هيات موسس تشکيل شد. بعدها آقاي موسوي اردبيلي هم آمدند و هيات موسس شش نفره تشکيل شد. منتها چون گرفتاري هاي آقايان زياد بود، تمام اختيارات هيات موسس به آقاي هاشمي تفويض شد و ايشان عملاً نماينده هيات موسس بودند. در آن اساسنامه اوليه يک شوراي عالي وجود داشت که بعداً که اساسنامه در شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصويب شد، شوراي عالي تبديل شد به چند رکن که يک رکن آن همان هيات موسس بود و يک رکن ديگر هيات امنا شد که در آن من و آقاي هاشمي و حاج احمدآقا به نمايندگي از هيات موسس و نماينده وزارت علوم و استاندار تهران و چهار نفر از شخصيت هاي علمي
که ما آنها را تعيين کرديم، اعضاي هيات امنا را تشکيل دادند. بعد کار رسماً از سال 61 شروع شد. - پس تغيير در هيات موسس امسال براي اولين بار اتفاق افتاد؟ اول اينکه بحث تغيير در هيات موسس نبود، بلکه تکميل و ترميم آن بود. از ترکيب هيات موسس اوليه مرحوم حاج احمدآقا از دنيا رفتند، مقام معظم رهبري هم بعد از اينکه جانشين حضرت امام شدند، از نظر حقوقي توجيه نداشت که در هيات موسس باشند. جلسه يي هم عملاً تشکيل نمي شد، چون آقاي هاشمي نماينده اعضا بودند و عملاً کار هيات موسس از طريق ايشان انجام مي شد. آن بحث که مطرح شد، ما آقايان را دعوت کرديم، جلسه يي در منزل آقاي موسوي اردبيلي
برگزار شد که در آن بنده و آقاي هاشمي رفسنجاني و آقاي مهندس موسوي حاضر بوديم و قرار بر اين شد که ترکيب هيات موسس ترميم شود. چند نفر را ما پيشنهاد کرديم به شوراي عالي انقلاب فرهنگي که از بين آنها آقاي دکتر ولايتي، آقاي دکتر حبيبي، آقاي دکتر قمي و حاج حسن آقا غخمينيف راي آوردند يک نفر که نمي خواهم نام ببرم، راي نياورد که بعداً آقاي دکتر ميرزاده به جاي ايشان به شوراي عالي انقلاب فرهنگي معرفي شد که راي آوردند. - با توجه به اينکه از رحلت مرحوم حاج احمدآقا زمان زيادي مي گذرد، چرا امسال اقدام به تغيير هيات موسس کرديد و اصلاً چرا تعداد اعضا را زياد کرديد؟ در آيين نامه
دانشگاه هاي غيردولتي و غيرانتفاعي يک عددي وجود دارد. موضوع ديگر آنکه همان طور که گفتم آقاي هاشمي عملاً نماينده تام الاختيار هيات موسس بود کار هيات موسس توسط ايشان انجام مي شد و ما مشکلي نداشتيم. بعد که بحث ترميم و اصلاح هيات موسس در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح شد، ما هم استقبال کرديم. خود آقاي هاشمي هم استقبال کردند. الان هيات موسس تشکيل شده و اين هيات سه ماه يک بار به طور منظم جلسه تشکيل مي دهد. - اعضاي هيات موسس، چه هيات اوليه و چه هيات موسس جديد، همگي از وزن سياسي بالايي برخوردارند. علت اين قضيه چيست؟ ما از ابتدا سطح کار را خيلي بزرگ مي ديديم. البته خودمان
هم فکر نمي کرديم، روزي دانشگاه آزاد اسلامي بزرگ ترين و گسترده ترين دانشگاه دنيا بشود، اما پيش بيني مان يک کار بزرگ بود. لذا هيات موسس هم بايد يک نهاد وزين و متشکل از شخصيت هاي برجسته مي بود که متناسب با حجم کاري که پيش بيني مي کرديم، باشد. دليل دوم آنکه سال هاي اول انقلاب تفکر دولتي بر همه چيز حاکم بود. اصلاً صحبت از بخش خصوصي و دفاع از اين موضوع جرم تلقي مي شد. آن موقع دانشگاه آزاد اسلامي مي خواست خط شکني کند. بنابراين خيلي جو سنگين بود. من صراحتاً عرض مي کنم اگر حمايت حضرت امام(ره) نبود، اين هيات موسس هم حريف فشارها نمي شد. امام بود که در چند مرحله راه را باز
کردند. يک بار آن هديه يک ميليون توماني که امام براي دانشگاه آزاد اسلامي به آقاي هاشمي دادند که اين خود به نوعي به معني تاييد کار بود. بار ديگر ديداري که هيات رئيسه آن موقع با امام داشتند و ايشان سخنان بسيار مهمي مطرح کردند که در واقع هم تبيين استراتژي دانشگاه آزاد بود که ما هنوز هم بر اساس آن حرکت مي کنيم و هم تاييد آن. مرحله بعد هم زماني که در دوره مجلس سوم دوباره تفکر دولتي شدن جدي شده بود و فضايي درست شده بود که ما واقعاً تحت فشار قرار گرفته بوديم و مشکلات جدي براي ما به وجود آمده بود، به نوعي که من گمان مي کردم خود همين هيات موسس هم نمي تواند از عهده آن
بربيايد. من گزارشي خدمت امام دادم که امام دو کار کردند؛ يکي در سخنراني خود به دانشگاه آزاد اسلامي اشاره کردند و گفتند که مردم مي خواهند مدرسه و دانشگاه آزاد اسلامي داشته باشند، شما نظارت کنيد، مخالفت نکنيد. يکي ديگر اينکه امام بنده را به عنوان رئيس دانشگاه آزاد اسلامي به عضويت در شوراي عالي انقلاب فرهنگي منصوب کردند که اين هم به نوعي تاييد دانشگاه آزاد اسلامي بود. براي اولين بار بود که رئيس يک دانشگاه به عنوان يک شخصيت حقوقي عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي مي شد. - در اين دو سال اخير آن شرايط براي شما تداعي نشد؟ از همان سال 61 دائماً ما در معرض تهاجم بوده ايم،
منتها اين هجمه ها شدت و ضعف داشت. - يعني آيا سابقه داشت نفر دوم مملکت، شما يا مجموعه تحت مديريت شما را خطاب کند و انتقادات علني عليه شما مطرح کند. من الان نمي خواهم وارد اين فاز شوم و دوباره يک باب جديدي در اين باره باز کنم. چيزي که مي خواهم بگويم اين است که ما در طول اين بيست و شش سال، دوران پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشته ايم. مثلاً در مجلس سوم، در مجلس ششم و مثلاً اواخر مجلس پنجم، دوره اول اصلاحات خيلي تهاجمات زياد بود. ما همواره به شکل ها و شيوه هاي مختلف مشکلات داشتيم. آن اوايل اعتراضات خيلي هم جا مي افتاد. ما الان از نظر توسعه فضاي آموزشي دانشگاه هاي دولتي را
پشت سر گذاشته ايم و تا چند وقت بعد به لحاظ هيات علمي نيز تا چهار، پنج سال ديگر اين کار را خواهيم کرد، اما آن اوايل ما هيچ چيز نداشتيم و انتقادات خيلي راحت مطرح مي شد. مراحلي اين فشار خيلي شديد بود. مثلاً وقتي ما دوره هاي پزشکي را شروع کرديم، خيلي گسترده هجوم آوردند که آقا تا حالا شما با علم بازي مي کرديد، حالا مي خواهيد با جان مردم بازي کنيد. ولي خوشبختانه اين مراحل را گذرانديم و الان نمي توانند اين ايرادات را مطرح کنند. يا وقتي پذيرش در دکتراي تخصصي را شروع کرديم، وقتي که دانشگاه هاي دولتي مي ترسيدند يا به هر دليلي نمي خواستند دکتراي تخصصي تشکيل بدهند و مي
گفتند براي دکتراي تخصصي حتماً بايد خارج رفت. وقتي ما شروع کرديم و از استادان آنها هم استفاده کرديم کلي اعتراض کردند. ما که شروع کرديم، دانشگاه هاي دولتي هم شروع کردند و رقابت گسترده يي ميان دانشگاه آزاد اسلامي و دانشگاه هاي دولتي پيش آمد. به صراحت مي گويم اگر دانشگاه آزاد اسلامي نبود، دانشگاه هاي دولتي ما شايد وضعيت شان خيلي پايين تر از چيزي بود که الان است و اين براي مملکت خوب بود. شما ببينيد اگر تنها 10 درصد دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه آزاد اسلامي خارج مي رفتند، الان چيزي حدود 60ميليارد دلار ارز خارج مي شد. مي دانيد تاکنون دو ميليون و پانصدهزار فارغ
التحصيل داشته ايم و در حال حاضر يک ميليون و سيصد هزار نفر هم دانشجو در دوره هاي مختلف داريم. - قبول داريد که شکل و نوع اين هجمه ها از زمان روي کار آمدن دولت جديد به نوعي فرق کرده است؟ چه به لحاظ سياسي مثل بحث هايي که درباره ترکيب هيات موسس و هيات امنا و اصلاح اساسنامه پيش آمده بود، چه به لحاظ اجتماعي مثل بحث شهريه ها و چه به لحاظ بحث هايي که اخيراً در مورد وضعيت کيفي دانشگاه آزاد مطرح مي شود. بله، تمام مخالفت ها يکسان نيست و هر کدام يک شيوه خاص و ويژه داشته. سياست ما اين است که هميشه تهديدها را به فرصت تبديل کنيم و الان هم اين کار را کرديم. ما اين فشارها را مغتنم
شمرديم و از آنها استفاده کرديم. به شدت در حال افزايش هيات علمي و درصدد اصلاح هرم هيات علمي هستيم. سيستم هاي پاسخگويي مان را دقيق تر مي کنيم. خب به هر حال بيشتر مراجعات درباره شهريه است که ما کار ويژه يي نمي توانيم انجام دهيم، چون ما بودجه دولتي نداريم. و به استناد گفته هاي مسوولان نهادهاي ذيربط عرض مي کنم که سيستم پاسخگويي ما به مراتب بهتر از دانشگاه هاي دولتي بوده و حداقل ما شکايت کمتري داشته ايم. - اينکه بحث نوع متفاوت هجمه ها در اين دو سال اخير با موضوع شخص شما مطرح مي شود، آيا به اين معني نيست که بسياري از اين مسائل نشأت گرفته از تنش هاي سياسي است؟ بله، در اين
ترديد نکنيد. بزرگ ترين وجه مخالفت ها با دانشگاه آزاد اسلامي، سياسي بوده است. اين مربوط به الان هم نيست. از همان روز اول مهم ترين مخالفت ها جنبه سياسي داشت. يادم هست گروهي که نمي خواهم نام ببرم، در آن اوايل مخالف دانشگاه آزاد اسلامي بودند، کساني بودند که به شدت مخالف حزب جمهوري اسلامي بودند. البته بعضي ها هم از روي دلسوزي مواردي را مطرح مي کردند که برخي از آنها الان جزء طرفداران پر و پا قرص دانشگاه آزاد اسلامي هستند. - به عنوان کسي که دانشگاه را تاسيس کرده ايد، فکر نمي کنيد، به خصوص در اين دو سال اخير که فشارها زياد شده، فشارها به سمت دکتر عبدالله جاسبي است و به
خاطر حضور شما در راس دانشگاه، ممکن است دانشگاه هزينه بدهد؟ به هر حال آنها که اين فشارها را وارد مي کنند با اينکه دانشگاهي در اين اندازه در حاکميت وجود داشته، مشکلي ندارند. من از چند بعد به اين قضيه نگاه مي کنم. اينکه ما نباشيم فشارها کمتر مي شود را من بارها مطرح کرده ام. من از همان چند سال پيش گفته ام هر لحظه يي که تشخيص داده شود که نباشم، دانشگاه براي من مهم است و حاضرم کنار بروم و در کنار هر کسي که هست باشم و کمک کنم، ولي خب آقايان زير بار نرفته اند و تشخيص داده شده که ادامه بدهم. نکته دوم اينکه شخصيت من به گونه يي شکل گرفته که مخالفت ها و فشارها براي من يک چيز
عادي است. ما تجربه مبارزه را قبل از انقلاب داشته ايم و بعد انقلاب نيز مسائل مختلف را ديده ايم. منافقان را ديده ايم، ليبرال ها را ديده ايم و خيلي چيزها را. در خود حزب جمهوري اسلامي، موقعي که قائم مقام دبير کل بودم، فشارها کم نبود. خب آن دوران را سپري کرديم. به قول شاعر «شب هاي هجر را گذرانديم و زنده ايم/ ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود». براي من اين مسائل طبيعي است و آن جور نيست که مرا مايوس کند. من آدمي نيستم که به صندلي چسبيده باشم، گاهي فکر مي کنم اين صندلي است که به من چسبيده، بالاخره ما بايد يک روزي برويم، ولي دانشگاه بايد بماند. - شما گفتيد تهديدها را به فرصت
تبديل مي کنيد. مصداق يکي از اين تهديدها فشار براي اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد بود که حتي دولت براي اصلاح اساسنامه خود طرح پيشنهادي به شوراي عالي انقلاب فرهنگي داد. در اين مورد شما چه کرديد؟ روي اين بحث هم داريم کار مي کنيم. شوراي عالي انقلاب فرهنگي يک مصوبه دارد مبني بر اينکه حکم روساي دانشگاه آزاد اسلامي جامع - در هر استان يکي يا فقط جامع خيلي بزرگ ها - نيز مانند دانشگاه هاي دولتي به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي برسد و هيات امنا براي واحدها تشکيل شود. ما اين را به فال نيک گرفتيم و به هيات موسس برديم. هيات موسس ضمن اينکه اين مورد اولي را پذيرفت البته با اين
مکانيسم که با پيشنهاد بنده در هيات امنا تصويب شود و بعد رئيس واحد برود در شوراي عالي انقلاب فرهنگي تاييد شود و سپس حکم توسط من صادر شود. در مورد دوم به جاي تشکيل هيات امنا در هر واحد قرار شد در هر استان هيات امنا تشکيل بدهيم. البته هنوز تشکيل نشده و در حال بررسي است که در هر استان رئيس منطقه و رئيس بزرگ ترين واحد استان و نماينده دبير هيات موسس به اضافه چند نفر ديگر به پيشنهاد من و تصويب هيات موسس اعضاي هيات امنا را تشکيل بدهند. من اميدوارم در سال 87 اين هيات هاي امنا استاني تشکيل شوند. - خب اين متفاوت با طرح پيشنهادي دولت است؟ اين چيزي که شما مي گوييد با پيش نويس
اساسنامه دولت، کداميک در دستور کار شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار خواهد گرفت؟ ببينيد، هيات موسس روي اساسنامه بحث هايي کرده که نيمه کاره است. منتها چون اين مصوبه را شوراي عالي انقلاب فرهنگي مشخص کرده و براي آن زمان گذاشته بود ما اين بحث را در اولويت قرار داديم. دو جلسه هيات موسس صرف همين بحث شد. يک جلسه صرف اين شد که هيات امناي استاني تصويب شود و يک جلسه صرف تصويب آيين نامه آن شد. البته قبل از اينها هم جلسه ديگري هم در اين باره تشکيل شده. انصافاً هيات موسس سال 86 کار جانانه يي کرده است. در آخرين جلسه يي هم که تشکيل شد قرار شد که اصلاً موضوع تشکيل مرکز و واحد جديد در
هيات موسس تصويب شود. - براي اينها نيازي به تغيير اساسنامه نيست؟ نه، نيازي به تغيير اساسنامه نيست. - بحث هيات امنا چطور؟ آن هم فکر مي کنم نيازي به تغيير اساسنامه ندارد، چون هيات امناي اصلي تغيير نمي کند. ما برداشتمان اين است که در اين مورد هم نيازي به تغيير اساسنامه نيست. ما در سال 87 بنا داريم بحث اساسنامه را هم مطرح کنيم ببينيم چه تغييراتي لازم است انجام بدهيم. - محورهاي اين تغيير چه چيزهايي خواهد بود؟ يکي خود موضوع تغيير هيات موسس است. به هر حال هيات موسس تغيير پيدا کرده و اين بايد در اساسنامه بيايد. حالا اگر لازم شود ممکن است همين بحث هيات امنا را هم بياوريم. در
مورد چيزهاي ديگر هنوز بحث نکرده ايم. - مواردي که در پيش نويس اساسنامه دولت به آنها اشاره شده چطور؟ نه، ملاک کار ما آن نيست. ملاک کار ما همان چيزي است که مي خواهيم خودمان درباره اش بحث کنيم. - ملاک دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي چطور؟ اساسنامه پيشنهادي هيات موسس در دستور کار شورا قرار مي گيرد يا پيش نويس دولت؟ نه، ما هر پيشنهادي باشد مورد توجه قرار خواهيم داد، ولي پيشنهاد ديگران نمي تواند ملاک باشد. - اين به معني اين است که دولت يا هر نهاد ديگري براي پيشنهاد اصلاح اساسنامه به شوراي عالي انقلاب فرهنگي وجاهت قانوني ندارد؟ ببينيد، در اساسنامه فعلي که ملاک عمل
است، ماده يي هست که مي گويد هرگونه تغيير در اساسنامه بايد به پيشنهاد خود هيات موسس باشد و مرجع تصويب تغييرات شوراي عالي انقلاب فرهنگي است. بحث ما هم همين است که بالاخره شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم با رهنمودهاي مقام معظم رهبري به همين نتيجه رسيد که پيشنهاد تغيير اساسنامه بايد از طرف خود هيات موسس بيايد. منتها ما از هر پيشنهادي استقبال مي کنيم و آن را حتماً مطالعه و بررسي خواهيم کرد. - آقاي دکتر جاسبي، شما در اول انقلاب در قالب يک فعاليت حرفه يي سياسي در رده بالاي تشکيلاتي حضور داشته ايد. اما بعد از آن سواي آنکه دو بار هم کانديداي رياست جمهوري شده ايد يا در
آستانه انتخابات مختلف گروهي منسوب به شما آمده، يا در کنگره گروهي سخنراني کرده ايد، به نظر مي رسد که از آن وجه سياست ورزي و فعاليت حرفه يي سياسي به نسبت سي سال گذشته فاصله گرفته ايد. آيا نگراني از اينکه وجهه سياسي شما به دانشگاه لطمه بزند، شما را از ورود صريح و حرفه يي به عرصه سياست منع مي کند؟ نه، اينچنين نيست. من از اول سياست را از ديانت جدا نمي دانستم. از قبل از انقلاب تجربه مبارزه سياسي داشتم و بعد انقلاب تجربه معاونت برنامه ريزي شهيد رجايي را داشتم. البته شهيد رجايي اول من را به عنوان وزير بازرگاني پيشنهاد کرد که بني صدر من را رد کرد. شهيد باهنر هم من را به
عنوان دبير کل سازمان امور اداري و استخدامي منصوب کرد. بعد آن هم آيت الله مهدوي کني من را با حفظ مقام دبيرکلي سازمان، به عنوان معاونت نخست وزير در امر بازسازي نيروي انساني منصوب کردند. بعد هم آقاي مهندس موسوي آمدند که باز هم مدتي دبير کل سازمان بودم و رفتم قائم مقام حزب جمهوري اسلامي شدم و معاونت نيروي انساني را ادامه دادم. اما بعد که دانشگاه آزاد اسلامي تشکيل شد، دو تا کار را ادامه دادم؛ يکي دانشگاه آزاد اسلامي و ديگري قائم مقام دبيرکل حزب. من همواره در سياست بودم و تحزب و وجود تشکل هاي سياسي قانوني را لازمه يک کشور پيشرفته مي دانم. مدتي بعد از تعطيلي حزب
جمهوري اسلامي با ساير گروه ها همکاري داشتم و بعد هم مستقلاً حرکت ها و کارهايي کردم. الان هم بيکار نيستم. بالاخره ما آدم سياسي هستيم و از گفتن آن هم ابا نداريم. منتها تغييراتي در تفکر ما نسبت به تشکل هاي مختلف پيش آمده که اين يک امر طبيعي است. اما مشي اعتدال و روش ميانه روي، خط حرکت ما حداقل در اين ده، پانزده سال اخير بوده است. - وابستگي تشکيلاتي هم داشتيد و از آن استعفا کرديد. درست است؟ در حزب جمهوري اسلامي بودم که تعطيل شد. - به جز حزب جمهوري اسلامي؟ بعد از حزب جمهوري مدتي با جمعيت موتلفه اسلامي که از دوستان بودند همکاري داشتم که بعد آنجا را هم رها کردم. - به همين
تغيير تفکرات که اشاره کرديد برمي گردد؟ بله، من احساس کردم با اينکه افرادي خوب و متدين هستند، اما خط مشي من مقداري با آنها متفاوت است. بعد با تشکل هاي ديگر هم مثل جامعه اسلامي دانشگاهيان و چکاد آزادانديشان و مجمع متخصصين همکاري داشتم. از من دعوت کردند و همکاري داشتم. الان هم با همه آنها همکاري مي کنم، منتها فکر مي کنم الان بايد بيشتر بپردازم به نگارش تاريخ جمهوري اسلامي که نمونه اش چهار جلد منتشر شده است. - آقاي دکتر به خاطر اينکه دوره مديريت شما طولاني شده، طبيعتاً اين شائبه به وجود مي آيد که دانشگاه آزاد به مرور ساخت بسته يي پيدا کرده و با سيستم تک نفره يا
خانوادگي اداره مي شود. نه،به هيچ وجه. اولاً اينکه دانشگاه آزاد اسلامي با وزارتخانه دولتي و يک مديريت دولتي متفاوت است. ما بدون بودجه دولتي شروع کرديم و الان به اين مجموعه عظيم رسيده است. بنابراين دائماً در حال خلاقيت هستيم. دوم اينکه در بخش غيردولتي در همه جاي دنيا همين طور است که هر چقدر ثبات مديريت بيشتر باشد مجموعه موفق تر است. بعد هم ما هيچ وقت چيز مطلق نداريم. ممکن است جايي ثبات مديريت به زيان آنجا باشد و جايي نه. اين بايد ارزيابي شود. مثلاً زمان مجلس ششم ما را متهم مي کردند که سيستم دانشگاه آزاد اسلامي بسته است. ما گفتيم نه، خيلي هم باز است. ما تعداد تشکل
هاي دانشجويي مان از دانشگاه هاي دولتي بيشتر است. در هيات علمي هم همين طور يا در اتحاديه هاي دانشجويي. هيچ وقت هم به آنها نگفته ايم بايد اين کار را بکنيد، آن کار را نه. ما الزامات قانوني داريم. يعني مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مصوبات مراجع قانوني براي ما خط قرمز است. ما در گرايش تشکل ها دخالت نمي کنيم مثلاً در انتخابات نمي گوييم از کي حمايت بکنيد از کي نکنيد. ولي مي گوييم حق نداريد هيچ گروهي را که به تاييد شوراي نگهبان رسيده تخريب کنيد. در زمان نامزدي خود من بخش عظيمي از تشکل ها از آقاي خاتمي حمايت کردند و ما نه مانعي براي آنها گذاشتيم و نه تسهيلات ويژه يي به
بقيه داديم. اما ما اجازه ساختارشکني به کسي نداده ايم و نمي دهيم. به همين دليل در دانشگاه آزاد اسلامي که چند برابر دانشگاه هاي دولتي دانشجو داشته واقعه يي مثل 18تير اتفاق نمي افتد. - اين ساختار بسته در مديريت دانشگاه و تشکيل خانواده يا تيم ثابت مديريتي چطور؟ هرگز، من هم به خاطر سابقه فعاليت تشکيلاتي بعد و قبل از انقلاب و هم به خاطر اينکه رشته مديريت خوانده ام آفات فعاليت هاي تشکيلاتي را خوب مي شناسم. يکي از اين آفات خانواده است. براي همين بخشنامه کرده ايم هيچ کس حق ندارد منسوبين خود را استخدام کند و در جاهايي هم که احياناً مواردي خلاف بخشنامه بوده برخورد کرده
ايم. يکي از دلايل سالم ماندن دانشگاه آزاد همين است. بارها از اقوام خودم به من فشار آورده اند، اما به آنها گفته ام حاضرم توصيه شما را به وزير ديگري بکنم، اما در دانشگاه آزاد نمي توانم. ما نه سيستم بسته هستيم و نه اجازه داده ايم اينجا به صورت خانوادگي اداره بشود. - در مورد فضاي باز دانشجويي که گفتيد، سياست و راهکار شما براي کنترل و بازدارندگي از ساختارشکني چه بوده؟ همين مقررات موجود. ما وقتي براي تشکيل يک تشکل مجوز مي دهيم، طبق ضوابط شوراي عالي انقلاب فرهنگي و با بررسي هيات نظارت دانشگاه اين کار را مي کنيم. ما تاکيد کرده ايم هم تشکل ها و هم اتحاديه ها طبق مصوبات
قانوني هر سال بايد انتخابات برگزار کنند. يکي از آفاتي که در دانشگاه هاي دولتي داشتيم به خصوص اوايل انقلاب همين برگزار نشدن انتخابات بود. اين برگزاري انتخابات منظم کمک مي کند به تحرک و پويايي حرکت هاي دانشجويي. دوم اينکه ما گفتيم به کساني که مشروط و تنبل هستند اجازه ورود به تشکل ها نمي دهيم. ما در دانشگاه هاي دولتي ديده ايم بعضي از دانشجويان تنبل در تشکل ها به مسوولان فشار مي آوردند که نمره بگيرند و اين حرف ها. ما معتقديم کسي که مي خواهد بيايد کار کند، يعني وقت اضافي دارد. ولي کسي که مشروط شده بايد برود درسش را بخواند. دانشگاه اصلاً محل تحصيل است، باشگاه سياسي
که نيست. - فعاليت در بسيج دانشجويي هم قائل به همين قاعده است؟ فرقي نمي کند. ببينيد همه مي توانند عضو بسيج باشند، اما وقتي که تشکل هاي بسيجي ايجاد مي شود، بايد اين چيزها را رعايت کند. باز براي اينها هم شوراي عالي انقلاب فرهنگي ضوابطي دارد. ما ضوابط را براي همه اجرا مي کنيم و کاري نداريم که تفکرها چيستند. - خب بسيج چون يک مادر واحد بيرون دانشگاه دارد... ببينيد در اين مورد هم شوراي عالي انقلاب فرهنگي پيش بيني کرده. بايد اينجا انتخاب کنند، آنجا تاييد کنند، اينجا حکم بزنند. البته ما بهترين رابطه را با بسيج داشته ايم. ولي همين بسيج در يکي، دو واحد ما مشکلاتي به وجود آورد
و مثلاً مي خواستند اعمال سليقه کنند که طبق ضوابط برخورد شده. سعي ما اين است که ضوابط رعايت بشود. اصلاً ضوابط طوري نوشته شده که اگر اجرا شوند مشکلات به وجود نمي آيد. - آيا شما براي فعاليت هاي دانشجويي آيين نامه يي غير از آنچه شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي همه دانشگاه ها ابلاغ کرده، داريد؟ بله، بعضي از چيزها مخصوص خودمان است و به ما اجازه داده شده ضوابطي را بنويسيم. ولي اکثراً همان ها است. - مثلاً به غير از آيين نامه تشکل ها براي تشکل هاي سياسي چه چيزهاي ديگري هست؟ مثلاً يک اساسنامه نرم و استاندارد داريم که تشکل ها مي توانند از روي آن اساسنامه خودشان را بر اساس
ساختار تنظيم کنند. - امسال بعد از فروکش کردن اوج تنش هايي که پيرامون همين بحث اساسنامه و هيات موسس و اينها مطرح شد، يک مساله ديگري هم در رسانه ها مطرح بود و آن بحث نظارت جدي تر و گسترده تر شوراي گسترش وزارت علوم درباره توسعه رشته يي بود. دامنه اختلاف نظر دولت و دانشگاه آزاد آيا شامل اين موضوع هم مي شد؟ ما در اين مورد هيچ مشکلي نداشتيم. اين هم از آن چيزهايي است که به فال نيک گرفتيم. در شوراي گسترش بايد رشته ها تصويب شود، اما ما قانوني داريم که در مجلس تصويب شده که يک هيات سه نفره پيش بيني شده متشکل از نماينده وزارت علوم، نماينده شوراي عالي انقلاب فرهنگي و نماينده
دانشگاه آزاد اسلامي است. اينها مي توانند جانشين شوراي گسترش بشوند و رشته تصويب کنند. مدتي اين کار را کرديم و کاملاً هم قانوني بود. منتها در زمان آقاي دکتر توفيقي، ايشان گفتند شما بياييد اين مساله را در شوراي گسترش حل کنيد و ما گفتيم مشکلي نداريم، کما اينکه در وزارت بهداشت هيچ وقت از هيات سه نفره استفاده نکرديم. آنها خيلي هم سختگيري مي کردند، منتها در وزارت بهداشت برخورد سياسي يا نبوده يا آنقدر ناچيز بوده که ما اهميت نداديم. سختگيري براي خودشان هم بوده. اما در وزارت علوم مساله فرق مي کرد. به همين دليل ما از هيات سه نفره استفاده مي کرديم. به هر حال با پيشنهاد
دکتر توفيقي موافقت کرديم. گفتيم شما بياييد يکي از اين دو کار را بکنيد. يا نيمي از ترکيب شوراي گسترش را نماينده هاي دانشگاه آزاد اسلامي تشکيل بدهند، چرا که حجم ما از وزارت علوم بيشتر است، يا اينکه يک شوراي گسترش جداگانه مخصوص دانشگاه آزاد اسلامي تشکيل بشود. آقاي توفيقي گفتند با دومي موافق اند، ما هم قبول کرديم. گفتيم اگر اساس کار بر حسن نيت است، ما اصلاً هيات سه نفره را کنار مي گذاريم. الان از آن زمان چهار سال مي گذرد و بعد از حدود شش ماه اول زمان آقاي توفيقي، من استنباطم اين بود که اصلاً اينها برخورد سياسي نمي کنند. به هر حال کارها پيش مي رود. ما هم از آن به بعد
کميته سه نفره را تعطيل کرديم و من الان با صراحت اعلام مي کنم ما از شوراي گسترش طي اين چهار سال رضايت کامل داريم. يعني اين شورا برخورد سياسي با ما نکرده است. چه در زمان آقاي دکتر توفيقي و چه در زمان آقاي دکتر زاهدي. حالا يک جا سختگيري مي شود براي خودشان هم هست، ما هم راضي هستيم و اصلاً دلمان مي خواهد که کيفيت بالا برود. با اين وضعيت عملاً هيات سه نفره منتفي شده، ولي به هر حال جايگاه قانوني آن محفوظ است. - غير از دانشگاه آزاد دانشگاه خودگردان ديگري هم هست که مديريت اش زير نظر دولت است. سواي اختلاف هاي سياسي، اين دانشگاه طبيعتاً روي بازار آموزش روي کار شما تاثير مي
گذارد. به نظر شما آينده دانشگاه آزاد با توجه به اين موضوع و با توجه به اينکه هرم سني به مرحله نزول رسيده چگونه خواهد بود؟ من چند موضوع در اين رابطه بايد بگويم. استراتژي دانشگاه آزاد طوري طراحي شده که دور از اين آسيب ها باشد. اول اينکه ما از توسعه آموزش عالي به وسيله دانشگاه دولتي، پيام نور و غيرانتفاعي و آزاد و هر چه باشد استقبال مي کنيم. دوم اينکه شما در مورد کاهش ظرفيت ها مي گوييد اين طور نيست، بلکه ظرفيت ها جابه جا شده. موج درخواست براي ورود به مقاطع کارشناسي تا حدودي کاهش پيدا کرده، اما موج درخواست براي تحصيلات تکميلي دارد به سرعت افزايش پيدا مي کند.
بنابراين مجموع ظرفيت ها نه تنها کاهش پيدا نکرده که افزايش يافته. به همين دليل ما داريم براي توسعه تحصيلات تکميلي کار مي کنيم. سوم اينکه آينده نه در ايران، که در همه جاي دنيا به سمت افزايش دانشجو مي رود و همه پيش بيني مي کنند در آينده رقابت بين دانشگاه ها تعيين کننده است. و در اين رقابت کسي برنده است که کيفيت بهتري داشته باشد. من صريحاً در مورد بهبود کيفيت در دانشگاه آزاد اسلامي صحبت کرده ام. ما اگر کيفيت را بالا ببريم من تضمين مي کنم که تا 30 سال آينده مشکلي نداشته باشيم. چرا که معتقدم اگر ما کيفيت را بالا ببريم، مردم دانشگاه هاي ديگر را رها مي کنند، مي آيند
دانشگاه آزاد اسلامي. همين الان هم کساني هستند که حتي دانشگاه هاي دولتي را رها کرده اند و به مرکز علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي آمده اند، چون کيفيت بالا و امکانات زياد است. بعد هم مقايسه دانشگاه آزاد با پيام نور اساساً اشتباه است. دانشگاه پيام نور يک دانشگاه غيرحضوري است و رقابت ما با آن معني ندارد. رقابت ما با دانشگاه هاي دولتي است و هرچه کيفيت را بالاتر ببريم رقابت ما با دانشگاه هاي معتبر دولتي معني پيدا مي کند. - و اما سوال آخر اينکه فلسفه تاسيس واحدهاي خارجي شما در لندن و امارات هميشه مورد سوال بوده. دليل تاسيس اين واحدها چيست؟ در امارات به رغم مشکلات
اوليه هم دانشگاه آزاد با استقبال خوب ايراني ها مواجه شده است و امکانات بسيار خوبي هم دارد. در انگلستان ما دنبال قضيه نبوديم و يک محلي خريداري شده بود که به آقاي هاشمي پيشنهاد دادند که آنجا را گرفتيم و تبديل به دانشگاه آزاد اسلامي شد. البته آنجا هنوز راه نيفتاده، اما تصور من اين است که آنجا مي تواند محل مناسبي باشد براي بورسيه هيات علمي ما که به دلايل مختلف مثل سن و سال يا کمبود ظرفيت ها مي توانند آنجا بورسيه شوند. ما شرايطي فراهم کرديم که از امسال بتوانند بروند آنجا و با دو، سه دانشگاه معتبر هم در اين زمينه قرارداد امضا شده است.