دیپلماسی انرژی دولت یازدهم از نگاه 3 اقتصاددان
اصطلاح «دیپلماسی انرژی» با وزارت بیژن زنگنه بر وزارت نفت در دوران اصلاحات مطرح شد و از آن زمان بسیاری از کارشناسان معتقدند زنگنه یک دیپلمات موفق در بخش انرژی است که دیگر تکرار نخواهد شد
کد خبر :
487663
روزنامه ایران: اصطلاح «دیپلماسی انرژی» با وزارت بیژن زنگنه بر وزارت نفت در دوران اصلاحات مطرح شد و از آن زمان بسیاری از کارشناسان معتقدند زنگنه یک دیپلمات موفق در بخش انرژی است که دیگر تکرار نخواهد شد. او اکنون وزیر نفت دولت تدبیر و امید نیز هست و اهداف کنونی نظام در بخش انرژی را پیگیری میکند؛ با این تفاوت که این بار مسئولیتش بسیار سنگینتر و شرایط پیچیده تر از قبل است. چراکه صنعتی را تحویل گرفته است که از یک سو به خاطر تحریمها قدرت سابق را ندارد و از سوی دیگر اکنون با اجرای برجام و برداشته شدن تحریمها میخواهد جان تازه ای بگیرد. با وجود این شرایط عده ای عملکرد دولت در دو سال گذشته را مورد نقد قرار میدهند و عقیده دارند که زنگنه در دولت یازدهم فعلا نتوانسته است کارنامه موفقی در زمینه دیپلماسی انرژی به جا بگذارد. اما این نقد تا چه اندازه صحت دارد و از اینجا به بعد وزارت نفت باید چه اهدافی را دنبال کند؟
این موضوع بهانه میزگردی تخصصی با حضور 3 تن از صاحبنظران این عرصه شد. دکتر مهدی عسلی، مدیر امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت، دکتر منصور معظمی، معاون سابق وزیر نفت و عضو هیأت علمی دانشگاه صنعت نفت، دکتر علی شمس اردکانی، عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران با حضور در دفتر «روزنامه ایران» زوایای پنهان و پیدای دیپلماسی انرژی دولت یازدهم در بخش نفت را بررسی کردند که در ذیل میخوانید:
میزگرد را با سؤالی در خصوص وضع آشفته بازار نفت و سهم خواهی ایران در این شرایط آغاز میکنیم. آقای دکتر معظمی! آیا شما معتقدید که در شرایط کنونی بازار، اقدامات و تدابیر ایران موفق بوده است؟ با اجرای برجام و بازگشت تدریجی ایران به سهمیه قبل خود، چه آیندهای در انتظار بازار نفت است؟
معظمی: بازار نفت را باید کلانتر از بازار یک کالا دید. نفت یک کالای اقتصادی-سیاسی است. اقتصادی است؛ زیرا از قانون عرضه و تقاضا پیروی میکند. سیاسی است؛ چراکه از فعل و انفعالات سیاسی متأثر میشود. بنابراین نمیتوان بر اساس یک پارامتر نظیر حجم عرضه و تقاضای موجود در بازار، قیمت نفت را تخمین زد. امروز با واقعیتی به نام افزایش عرضه نسبت به تقاضا به میزان تقریبی 2 میلیون بشکه رو به رو هستیم. هم تولیدکنندگان عضو اوپک و هم غیر عضو در اوپک شروع به افزایش تولید کردهاند، در حالی که بازار به آن نیاز ندارد. این در شرایطی است که حجم قابل توجهی نفت خام ذخیره شده نیز در جهان وجود دارد. برآوردها نشان میدهد ذخیرهسازی نفت به حدود 3 میلیارد بشکه رسیده است.
نکته دیگر آنکه فعالان بازار جهانی نفت انتظار داشتند وقتی قیمت نفت کاهش پیدا میکند تولید نفت غیرمتعارف که نفتی گران قیمت است نیز کاهش یابد و از مازاد عرضه نفت در بازار بکاهد اما در عمل این انتظار اتفاق نیفتاد. البته در دو سال اخیر تعداد دکلهای حفاری فعال کاهش یافت اما این کاهش به اندازه سطح انتظار بازار نبود و عرضه نفت چندان محدود نشد.
از طرف دیگر با کاهش قیمت نفت باید مصرف این حامل انرژی بالا میرفت و رشد اقتصادی جهان افزایش مییافت. اما این اتفاق هم رقم نخورد و در سالهای 2014 و 2015 رشد اقتصادی جهان چشمگیر نبود تا با رشد تقاضا بخشی از مازاد عرضه پوشش داده شود.
با لحاظ این شرایط در کنار هم نمیتوان به صراحت عنوان کرد که با احیای سهمیه ایران چه آیندهای در انتظار بازار جهانی نفت خام است.
در خصوص اینکه دیپلماسی دو سال اخیر دولت در حوزه انرژی تا چه اندازه موفق بوده است باید یادآور شوم که ایران هماکنون تنها حدود 3 میلیون بشکه از 93 میلیون بشکه نفت موجود در جهان را تولید میکند و از این مقدار هم فقط یک میلیون بشکه را به بازار عرضه میکند.
در شرایطی که سهم صادرات ما به بازار جهانی نفت خام و به عنوان یکی از اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام (اوپک) یک میلیون بشکه است قدرت ما در بازار جهانی و توان چانه زنی ما در اوپک نیز به همین میزان خواهد بود. این درحالی است که عربستان به عنوان عضو دیگر اوپک و رقیب ما، روزانه بیش از 10 میلیون بشکه نفت خام تولید میکند.
من معتقدم که در دو سال گذشته ایران با توجه به حجم تولید نفت خام خود نمیتوانست در بازار جهانی نفت و همینطور اوپک بهتر از این عمل کند. در حقیقت وقتی توان تولید نفت کشور محدود بود و تحریمها امکان تولید بیشتر را از ما گرفته بود، ایران برای چه چیزی میتوانست مذاکره کند؟
شما عربستان را رقیب ایران در اوپک خطاب کردید. این قیاس از چه بابت مطرح میشود؟
معظمی: در سالهایی که ایران تحریم بود عربستان و کشورهای متحد با آن تولید خود را افزایش دادند تا جای خالی ایران را در بازار پر کنند. از این بابت امروز که نفت ایران در آستانه بازگشت به بازار است عربستان و عراق و دیگر کشورهایی که سهم ایران را گرفتند و بازار خود را توسعه دادند رقیب جدی و سرسخت ما به شمار میروند.
مدتی است که این طور به نظر میرسد عربستان دوست دارد از منظر سیاسی با ما یک دوئل انجام دهد و برای این کار جایی بهتر از بازار نفت نیست. نتیجه این میشود که در اجلاس اخیر اوپک بر سر حفظ سقف تولید اعضا به توافق نمیرسد تا در مسیر حرکت ایران سنگاندازی کند.
آقای دکتر شمس اردکانی! آیا شما هم معتقدید دیپلماسی انرژی دولت یازدهم موفق بوده است؟ به نظر شما چه عاملی روی نتایج موضعگیری ایران در بازار نفت اثرگذار بود؟
شمس اردکانی: قرار بود اقتصاد ایران طبق رهنمود رهبر معظم انقلاب در سال 1404 اقتصاد اول منطقه شود. اما اکنون بعید به نظر میرسد که به این هدف دست یابیم چراکه برنامهریزیهای ما از زمان ابلاغ این دستورالعمل صحیح نبود و اکنون ما به میزان 10 سال از کشورهای همسایه عقب افتادیم. این چه ارتباطی با عملکرد دولت در بخش انرژی دارد؟ در فیزیک یک قانون به نام قانون شماریهای بزرگ وجود دارد که در اقتصاد هم استفاده میشود. به این معنا که وقتی میخواهید برای اقتصاد برنامهریزی کنید از بخشهای پر تأثیر و عمدهتر اقتصادی شروع کنید تا به موفقیت دست یابید. حال از نظر امکانات و نقش درآمد ملی بخش نفت و گاز با فاصله از سایر بخشها جلوتر هستند. در حقیقت اگر میخواستیم به چشمانداز 1404 برسیم باید به صنعت نفت توجه میکردیم. اما در عمل چنین نشد و ما نتوانستیم در این بخش برای کشور قدرتافزایی و درآمدسازی کنیم. این موضوع روی قدرت دیپلماسی انرژی ما بسیار اثرگذار بود و نتیجه آن را در دو سال اخیر شاهد بودیم. از نظر من دیپلماسی دولت یازدهم در بخش انرژی چندان موضع قدرتمندی نداشت و منشأ آن رفتار واژگونه دولتها طی سالهای اخیر بود. قرار
بود در برنامه چهارم سالی 40 میلیارد دلار و در برنامه پنجم سالی 53 میلیارد دلار در بخش نفت سرمایهگذاری شود اما در عمل نصف این مقدار سرمایهگذاری شد و همین موضوع موجب شد تا اکنون به جای اول شدن در منطقه در ته صف بایستیم. تقریباً چندین سال است که در همه مسیرها اشتباه رفتیم؛ مصرف غیرمنطقی سوخت، صادرات غیر قابل مقایسه با حجم مخازن و... که نتیجه تمام اینها را در سالهای اخیر دیدیم. به عبارت دیگر، فراموش کردیم که در وهله اول قدرت اقتصادی مهم است و از توان اقتصادی قدرت سیاسی حاصل میشود. به همین خاطر طی سالهای اخیر به جایی رسیده بودیم که قدرتهای کوچک منطقه نیز در این فکر بودند که به منافع ما ضرر برسانند.
چطور میتوان این عقب ماندگی را جبران کرد؟
شمس اردکانی: من فکر میکنم که اول باید کاری کنیم که قدرت اقتصادی ما تقویت شود و این با ظرفیتسازی تولید نفت ممکن خواهد شد. ما برای آنکه بتوانیم در بازار نفت از طریق دیپلماسی انرژی حرفی برای گفتن داشته باشیم باید دو کار انجام دهیم. سرمایهگذاری و ظرفیتسازی کنیم و همینطور نیروی انسانی متخصص تربیت کنیم.
آقای دکتر عسلی! شما در دو سال اخیر به عنوان مدیرکل امور اوپک و نماینده ایران در مجامع انرژی، سیاستهای خارجی حوزه نفت را دنبال کرده اید و در اغلب آنها نقش داشته اید. آیا فکر میکنید دولت یازدهم در عرصه دیپلماسی انرژی بهتر از این نمیتوانست عمل کند؟
عسلی: دیپلماسی یعنی پیگیری اهداف سیاست خارجی از طریق مذاکرات بینالمللی دوجانبه یا چندجانبه. بدون شک ورزیدگی دیپلماتها برای توفیق در گفتوگوهای بینالمللی لازم است و این موضوعی است که توفیقات دیپلماسی دولت یازدهم در مقایسه با دولتهای قبلی آن را بخوبی نشان میدهد اما آن چیزی که در بلند مدت یک دیپلماسی موفق را حمایت میکند قدرت ملی یک کشور است. قدرت ملی یک کشور یعنی توان او برای کنترل رفتار سایر ملتها در جهت منافع خود. قدرت ملی یک کشور طبعاً یک شاخص مرکب و پیچیدهای است. در واقع ترکیبی است از همه اجزا؛ قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی ودیگر مؤلفههای قدرت. در دنیای معاصر حتی قدرت فرهنگی که به اصطلاح به آن قدرت نرم میگویند نیز در روابط بینالمللی مؤثر است و در کنار سایر شاخصهای قدرت نقش بازی میکند. بیدلیل نیست که کشورها برای توسعه نفوذ زبان و ادبیات و موسیقی و سینما و سایر حاملهای هنر خود بین سایر جوامع تلاش میکنند. پس این موارد مؤلفههای مختلف شاخص قدرت نظام به شمار میروند که در عملکرد دیپلماتهای کشور در گفتوگوهای رسمی تأثیر میگذارد. جزء شاخص ملی قدرت کشور در صحنه گفتوگوهای بینالمللی
انرژی، توان و میزان تولید و صادرات نفت و گاز کشور و حتی برق است. طبعاً متصدی پیگیری اهداف نظام در بخش انرژی مسئولان وزارتخانههای انرژی و مخصوصاً وزارت نفت است. در دو سال گذشته وزیر نفت که یکی از با تجربهترین دولتمردان و شخصیتهای سیاسی ایرانی است اهداف ملی را در گفتوگوهای بینالمللی انرژی پیگیری کرده است. این پیگیریها دامنه وسیعی از گفتوگو با شخصیتهای سیاسی کشورهای مختلف و مسئولان انرژی و مدیران شرکتهای بزرگ نفت و گاز را در بر میگیرد. با وجود اینکه در سال گذشته حجم سرمایهگذاری در بخش نفت به دلیل قیمتهای پایین نفت اندک بود توان تولید نفت کشور در حد مقبولی نگه داشته شد و تولید گاز افزایش یافت. تحریمها نتوانست تولید ما را کمتر کند. دیپلماسی انرژی دولت یازدهم موفق شد تا مانع تضعیف حقوق کشور در عرصه نفت و گاز شود و حتی تا اندازهای موفق شد که پایههایی برای افزایش تولید و صادرات نفت خام کشور بنا کند تا به محض لغو تحریم حجم صادرات را بالا ببریم. در عرصه گاز نیز موفقیتهای بزرگی به دست آمد که برگزاری اجلاس مجمع وزیران و سران کشورهای صادرکنندگان گاز در تهران در اوایل آذر ماه سالجاری بود.
وزیر نفت چطور توانست دیپلماسی را در راستای اهداف نظام هدایت کند؟
عسلی: در وزارت نفت علاوه بر معاونت امور بینالملل و بازرگانی نماینده ایران در اوپک و نیز مجمع کشورهای صادرکننده نفت و همچنین مجمع بینالمللی انرژی، دیپلماسی انرژی نفت و گاز را تحت هدایت وزیر نفت پیگیری میکنند. گذشته از رایزنیهای مستمر و مداومی که از طریق معاونت امور بینالملل و نیز نماینده ایران در هیأت عامل اوپک و نیز مجمع کشورهای صادرکننده گاز با نمایندگان کشورهای عضو در این سازمانها صورت میگیرد شخص وزیر نفت نیز ارتباط مداومی با مسئولان انرژی و نفت و گاز کشورهای مختلف ومخصوصاً وزیران ذیربط کشورهای عضو اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز دارد.
مثلا زمانی که قیمتهای نفت در سال 2014 میلادی (5/1 سال پیش) بر مدار نزولی قرار گرفت، وزیر نفت در رأس یک هیأت اداری به 3 کشور همسایه یعنی کویت، امارات و قطر سفر کرد. کشورهای فوق رابطه بسیاری نزدیکی با عربستان دارند و این 4 کشور بیش از نیمی از نفت اوپک را تولید میکنند. لذا اگر قرار باشد که اعضای اوپک در خصوص سطح تولید تصمیمگیری و از کاهش بیشتر جلوگیری کنند بدون همکاری این 4 کشور ممکن نخواهد بود. متعاقباً در تهران ملاقاتهایی با وزیر و سایر مقامات انرژی و نفتی ونزوئلا و الجزایر و عراق و پس از آن در روزهای قبل از کنفرانس اوپک با وزیران نفت و انرژی عربستان و برخی دیگر از کشورهای اوپک داشتند. برخی گفتهاند که این سفرها و رایزنیها باید منجر به اعاده قیمتهای عادلانه برای نفت میشد، اما باید توجه کرد دولتها اهداف متفاوتی دارند و هنگامی که این هدفها با یکدیگر مغایرت داشته باشد طبعاً توافق حاصل نمیشود و هدف گفتوگوها به ناچار ابتدا باید حداقل کردن این تفاوتها باشد.
یعنی مهمترین دیپلماسی انرژی دولت یازدهم را تلاش برای حداقل کردن تفاوتها میدانید؟
عسلی: خیر، اما اگر این اقدامات انجام نمیشد ممکن بود گفته شود که چه بسا با گفتوگو، کشورهای عربی با کاهش تولید خود موافقت میکردند. این گفتوگوها شک و تردیدی در اهداف و برنامههای این کشورها باقی نگذاشت.
به هر حال شرایط امروز بازار مانند گذشته نیست که تنها بازیگر بازار جهانی نفت، نفت متعارف باشد و اوپک با سهمی بالا در تولید و تجارت نفت خام بتواند نقش موازنهکننده بازار را بازی کند. هر وقت قیمتها بیش از حد افزایش یافت (مانند سالهای 2004 تا 2008) تولید را افزایش دهد تا در بلند مدت ضرر نکند و هر وقت قیمت نفت پایین آمد (اواخر سالهای 2008 و 2009) مقداری از ظرفیت تولید را بلا استفاده نگه دارد تا قیمتها به سطح معقول برگردد.
اکنون نفتهای غیرمتعارف امریکای شمالی بازار امریکا را برای نفت متعارف تنگ کرده است. کاهش تولید نفت متعارف و کم هزینه اوپک شاید منجر به افزایش قیمتها شود اما این موضوع تولید نفت از منابع شیل را افزایش خواهد داد.
بنابراین چون ساختار بازار تغییر کرده کشورهای یاد شده مدعی هستند که صلاح نیست تمام هزینه افزایش قیمت نفت را اوپک بپردازد. ملاحظه میشود که یک هدف سیاسی در ورای این مخالفت کشورهای یاد شده با کاهش تولید برای اعاده قیمتهای عادلانه نفت وجود دارد. زیرا همکاری کشورهای تولیدکننده نفت غیر اوپک هیچگاه شرط تصمیمگیری اوپک برای با ثبات کردن بازار نفت نبوده است. به همین دلیل نیز دیپلماسی انرژی به تنهایی نمیتواند موضع این کشورها را تغییر دهد. همانطور که حوادث اخیر نیز نشان داد که مواضع مخالف این کشورها فراتر از اختلاف نظر در نحوه با ثبات کردن بازارهای نفت است. ایران علاوه بر حمایت از اقدامات دیگر کشورهای عضو اوپک برای باثباتسازی بازار نفت طی نامههایی بازگشت به سطح تولید در حد سقف رسمی تولید را قدم نخست اعاده ثبات نفت دانسته و کشورهایی را که با افزایش تولید خود موجب عدم تعادل بازار شدهاند به تطبیق تولید خود با شرایط جدید بازار نفت کرده است. نخستین قدم برای با ثبات کردن بازار این است که کشورهایی که بیش از سهمیه خود تولید میکنند تولید خود را تا سقف سهمیه کاهش دهند. بنابراین به اعضا اوپک اعلام شد که برای ثبات
بازار باید سقف رسمی 30 میلیون بشکهای اوپک را رعایت کرد.
بعد از آن نیز چندین بار در نشستها و اجلاس اوپک در هماهنگی با اکثریت اعضا از کشورهای عضو که تولید خود را بالاتر از سهمیه تولید کردهاند خواسته شد که تولید خود را تا سقف رسمی تولید اوپک کاهش دهند و به نظام سهمیهبندی اوپک پایبند باشند. البته معلوم بود که این کشورها تولید خود را کاهش نخواهند داد؛ چراکه از یک سو شرایط بینالمللی و تحریمها ما را محدود کرده بود و کسی درخواست ما را جدی نمیگرفت و از سوی دیگر عربستان و متحدانش مدعی هستند در صورتی حاضرند تولید خود را کاهش دهند که سایر کشورها از جمله ایران نیز تولیدش را کاهش دهد (یا پس از لغو تحریمها تولید خود را افزایش ندهد).
اما استدلال مسئولان ایرانی این بوده است که ایران تحت تأثیر تحریمهای بینالمللی ناگزیر تولید خود را 5/1 میلیون بشکه کاهش داده است و امکان ندارد بیش از این تولید خود را کاهش دهد بلکه باید هرچه زودتر به سطح قبلی تولید یعنی 2/4 میلیون بشکه در روز بازگردد. به هر حال این بهترین موضعی بود که ایران میتوانست بگیرد. همانطور که گفته شد برد و تأثیر دیپلماسی انرژی به توان تولید و صادرات کشور بر میگردد. در این دو سال که صادرات ما حدود یک میلیون بشکه در روز شده بود در حالی که مازاد تولید روزانه نفت بیش از تولید ایران بود کشور امکان مانور بیشتری نداشت.
آقای دکتر شمس اردکانی! آیا شما بینتیجه ماندن مذکرات ایران برای بازگشت ایمن به بازار نفت بویژه در برابر عربستان را ضعف وزارت نفت دولت یازدهم میدانید؟
شمس اردکانی: آنچه در اوپک میگذرد دیپلماسی انرژی نیست. دیپلماسی غیر از دنیای اوپک است دنیای اوپک تصمیماتش ضمانت اجرا ندارد و شما نمیتوانید تمام دیپلماسی انرژی را در سبدی که ضمانت اجرا ندارد بگذارید.به عقیده من عربستان سعودی دنبال استدلال نبوده است و اکنون هم نیست. این کشور با تکیه بر ظرفیت تولید برای خود قدرت ایجاد کرده است و امروز 10 میلیون و 800 هزار بشکه نفت تولید میکند. وقتی عربستان تمام قدرتش را مدیون حجم تولید نفت خود میداند، در برابر این مسأله استدلال فایدهای ندارد. بنابراین در این بخش انگشت اتهام به سمت حجم تولید و صادرات ما نشانه میرود نه سبک مذاکرات نفتی دولت یازدهم.
آقای دکتر عسلی شما در بخشی از سخنان خود اظهار کردید که هدف اصلی این سفرها کاهش تولید اعضای اوپک نبود و اساس این گفتوگوها برطرف کردن شک و تردید در اهداف و برنامههای برخی از اعضای اوپک نظیر عربستان بود. آیا ایران از این سفرها و گفتوگوها هدف دیگری را هم دنبال میکرد؟
عسلی: بله. در سال 2011 عربها با یک برنامهریزی قبلی نظام سهمیهبندی اوپک را کنار گذاشتند. آنها برای این اقدام مدعی شدند که میخواهند عراق را به داخل نظام سهمیهبندی بیاوریم(عراق از سالها قبل و از زمان جنگی که منتهی به اشغال آن کشور و تغییر رژیم سیاسی شد در درون نظام سهمیهبندی اوپک استثنا شده بود و تاکنون نیز به آن باز نگشته است). آن زمان غرب اعلام کرده بود که از اول سال 2012 ایران را تحریم میکنیم و عربستان میدانست که عرضه نفت ایران به بازار در سال 2012 کاهش پیدا میکند. لیبی نیز تولیداتش به دلیل جنگ داخلی کاهش پیدا کرده بود. عربستان با علم به کاهش تولید ایران و لیبی در سال 2012 این تصمیم را به اعضا تحمیل کرد تا بدون آنکه هیچکس بتواند آنها را متهم کند تولید نفت خام خود و متحدانش افزایش یابد.
حال در وضعیتی قرار داریم که ایران میخواهد تولید خود را افزایش دهد و بازارش را پس بگیرد. اگر وزیر نفت نامهای مبنی بر بازگشت ایران به سهمیه قبل از تحریمها مینویسد و در آن اعلام میکند که انتظار دارد کشورهای عضو این موضوع را در برنامههای تولید نفت خود تنظیم کنند، دلیل دارد و اعلام بموقع و صحیحی بوده است. ایران برنامههای خود را اعلام کرده است تا بعداً این کشورها نتوانند مدعی شوند که فرصت و امکان کاهش تولید را نداشتند و ایران باید از قبل برنامه تولید خود را اطلاع میداد. ایران با توجه به تجربههای قبلی اوپک در نامهای که به وزیران کشورهای عضو ارسال شد، قید کرد که با توجه به سوابق تاریخی، انتظار داریم که کشورهای عضو، بازگشت ایران را در برنامهریزیهای خود در نظر بگیرند. ما میخواهیم که همه اعضا به تولید قبل از تحریمها بازگردند و وقتی به این سقف پایبند شدیم قیمتها به سطح قابل قبول بازخواهد گشت.در این شرایط اگر احیای نظام سهمیهبندی مطرح شود به نفع ما نیست چرا که تولید عربستان در اوج قرار دارد و تولید ما در یک سطح پایینی است و آنچه در سهمیهبندی تولید اهمیت دارد ظرفیت فعلی تولید است. الان مواضع ایران
مورد تأیید اکثریت کشورهای اوپک است اما چون برای اجرای سیاست مدیریت بازار اتفاق نظر همه کشورهای عضو لازم است طبعاً وضعیت تولید مازاد بر تقاضا تداوم مییابد که همانطور که گفته شد انگیزههای سیاسی کشورهای مشخص در آن مؤثر است.
در یک جمع بندی، آیا دولت یازدهم میتوانست در این مدت کار دیگری از منظر دیپلماسی انرژی انجام دهد که نداده است؟
شمس اردکانی: بله. دولت باید از چاله تضییع مال خارج میشد و به مردم اعلام میکرد که صلاح کشور چیز دیگری است و به جای پرداخت یارانه، این 850 هزار میلیارد تومان درآمد نفت و گاز را هر سال به حساب سرمایه واریز خواهد کرد. اگر چنین میشد، دولت میتوانست صنعت نفت و گاز را توسعه دهد و در عرصه بینالملل موفقتر ظاهر شود و اگر برای هر شغل 85 میلیون تومان هزینه میکرد میتوانست سالی 1 میلیون شغل جدید ایجاد کند. به هر حال تا زمانی که در داخل کشور عدهای سنگاندازی میکنند و روابط ما با کشورهای منطقه را بر هم میزنند، چطور دیپلماتهای نفتی ما میتوانند براحتی مذاکره کنند؟ ما باید همه توان ملی را بسیج کنیم تا در صحنه بینالمللی کارگزاران موفقی داشته باشیم.
در داخل هم باید قدرت آفرینی کنیم نه آنکه دوباره دیپلماسی انرژی و اهداف کشور را بر مبنای وابستگی به نفت تعریف کنیم. بخش عمده سرمایهگذاری باید به بخش نفت و گاز اختصاص داده شود اما از آن طرف باید با استفاده از فروش و درآمدهای حاصله از فروش نفت و گاز حاشیه امنی برای کشور ایجاد کنیم که این مسأله ضمن افزایش تولید نفت و گاز کشور نیازمند اعمال نگرش خاصی در روابط بینالملل است. برای مثال در دولت قبل سوآپ قطع شد و این از قدرت چانه زنی ما در عرصه انرژی کاست. اکنون مجال تکرار اشتباهات سابق نیست و باید روابط بینالمللی را معقولتر تعریف کنیم.
معظمی: اگر ما بخواهیم از منظر انرژی قدرت چانه زنی ایران را در صحنه بینالمللی بالا ببریم نخستین کار ظرفیتسازی است. این ظرفیتسازی با افزایش توان تولید ممکن خواهد شد و برای بالا بردن توان تولید باید سرمایهگذاری انجام شود. برای سرمایهگذاری باید منابع داخلی یا خارجی داشته باشیم. امیدواریم از این پس این منابع حاصل شود و وزنه ایران در بازار انرژی سنگینتر شود. اما به نظر نمیرسد که با توجه به حجم تولید و صادرات نفت کشور در دو سال گذشته دولت در مجامع انرژی از موضع ضعف ظاهر شده باشد.
عسلی: کار ما در دیپلماسی انرژی از این پس شروع خواهد شد و در دو سال اخیر تنها پایههای این روابط گذاشته شد.
اکنون در دنیا کمبود منابع مالی معنا ندارد منابع سرمایهگذاری به حدی زیاد است که نرخ بهره در بازارهای امریکا و اروپا و ژاپن تقریباً به صفر رسیده است البته باید ریسک وام گیرندگان را هم در نظر گرفت. در حال حاضر روابط سیاسی و اقتصادی ما با کشورهای دیگر در حال توسعه است. چراکه ایران کشوری مستعد سرمایهگذاری و دارای منابع عظیم انرژی است. دیپلماسی انرژی کشور در شرایط تحریمها در حد توان، اهداف بینالمللی کشور را پیگیری کرده است و با برطرف شدن تحریمها و عادی شدن روابط بینالمللی میتوان امید داشت که شانس بیشتری برای تحقق این اهداف خواهیم داشت.
به نظر شما برای بهبود و تسریع روند توسعه صنعت نفت دولت باید در پسا برجام چه کارهایی را انجام دهد؟
معظمی: قبل از آنکه در خصوص اقدامات صنعت نفت در پساتحریم بگویم، ذکر این نکته لازم است که هرچند لغو تحریمها امکاناتی را فراهم میکند اما معجزه نمیکند. این موضوع باید کاملاً مدیریت شود. بسیاری از مسائل ارتباطی با تحریمها ندارند. ما به یک توافق داخلی (وفاق ملی) نیاز داریم. باید به سمت مسالمتآمیز شدن مسائل داخلی برویم و با درک مشترک از شرایط کشور و مسائل کلان وفاق ایجاد کنیم. و اما صنعت نفت در پسابرجام باید با استفاده از شرایط ایجاد شده بعد از اجرای برجام چند اقدام مهم انجام دهد. اول، افزایش توان تولید و ظرفیت سازی. همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم، ما برای حضور و ایفای نقش در بازارهای بینالمللی نیازمند ظرفیت بیشتر هستیم.
دوم، افزایش سهم در بازار. البته این کار بسیار سخت، ظریف و تکنیکی است و باید به دور از هرگونه هیجان، شتاب زدگی و حرکتهای پوپولیستی باشد.
به اعتقاد من این کار بسیار تخصصی است اما باید به هر صورت با حفظ منافعمان وارد بازار شویم و سهممان را بگیریم. سوم، تأمین مالی طرح ها. امروزه طرحهای فراوان و زخمی شده در تمام بخشهای صنعت نفت ما وجود دارد که اولاً باید تعیین تکلیف و در مرحله دوم تأمین مالی شود. چهارم، افزایش ضریب بازیافت مخازن. صنعت نفت باید به طور جدی به سمت افزایش ضریب بازیافت مخازن حرکت کند تا بتوانیم از این سرمابه ملی درستتر و بیشتر استفاده کنیم. در این بخش بشدت با ضعف تکنولوژی و بعضاً با عدم باور رو به رو هستیم.
و در آخر پیگیری مطالبات بلوکه شده و تجهیزاتی که در بنادر یا شرکتها توقیف شده است. باید این پولها و تجهیزات هرچه زودتر آزاد شود و به کشور بازگردد.
اکنون که تحریمها لغو شده است، در اوپک باید چه موضعی بگیریم؟
عسلی: ایران از بنیانگذاران اوپک است و سیاست اعلام شده ایران همواره حمایت از این سازمان و تلاش برای اتحاد اعضای اوپک و تقویت توان آن برای استیفای حقوق مردم کشورهای عضو در بازارهای نفت است. بعد از لغو تحریمها طبعاً نفوذ ایران در اوپک افزایش خواهد یافت و با افزایش تولید و صادرات نفت ایران خواهد توانست با همکاری دیگر کشورهای عضو سیاستهای منطقی حمایت از قیمتهای منصفانه را به طور مؤثرتری پیگیری کند.
معظمی: به نظر من باید با استفاده از هنر دیپلماسی و بعد دیپلماسی انرژی در اوپک به سمت همگرایی بیشتر برویم. هرگونه واگرایی که اتفاقاً بعضی از اعضای تمامیت خواه سازمان هم به آن علاقهمند هستند به ضرر جمع خواهد بود. در یک کلام، باید در ابعاد مختلف توانمندی داخلی را برای داشتن نقش بیشتری در اوپک بالا ببریم.