چرا اسرائیل از سرنگونی مبارک نگران بود
«توافقنامه کمپ دیوید توانسته بود، سطح خوبی از روابط را بین تل آویو و قاهره تضمین کند و تل آویو را از انزوایی که پیرامون عربی بر آن تحمیل کرده بود، خارج سازد و روابط دشمنانه را به روابطی مسالمت آمیز تبدیل کند.»
کد خبر :
485515
خبرگزاری تسنیم: در آستانه انقلاب 25 ژانویه سال 2011 مصر قرار داریم که در جریان آن قیام مردم مصر برای سرنگونی حسنی مبارک دیکتاتور مصر آغاز شد. این انقلاب در ابتدا از طریق راهپیماییها، اعتراضات و نافرمانیهای مدنی آغاز و سرانجام به سقوط حسنی مبارک در 11 فوریه 2011 و ایجاد حکومتی نظامی در کشور منجر شد.
این گزارش به نگاه اسرائیل به انقلاب مصر و نگرانی های این رژیم از تغییرات دموکراتیک در مصر اشاره دارد که در چندین بخش در اختیار کاربران قرار میگیرد.
اسرائیل برای تحولات انقلاب مردمی روی داده در جهان عرب اهمیت بسزایی قائل شد. انقلاب مصری بخصوص در صدر توجههای اسرائیل قرار گرفت و این مساله بعد از سرنگونی نظام مبارک دو چندان شد، چرا که وی با تل آویو روابط مسالمت آمیز داشت و این وضعیت از زمان امضای توافقنامه کمپ دیوید در سال 1979 بر قرار بود.
توافقنامه کمپ دیوید توانسته بود، سطح خوبی از روابط را بین تل آویو و قاهره تضمین کند، ولو این که این روابط تنها در سطح رسمی وجود داشت اما به این دلیل این رابطه برای اسرائیل ارزشمند بود، چرا که توانسته بود، تل آویو را از انزوایی که پیرامون عربی بر آن تحمیل کرده بود، خارج سازد و روابط دشمنانه را به روابطی مسالمت آمیز مبدل سازد.
از این رو اسرائیل از سرنوشت توافقنامه کمپ دیوید بعد از حصول تحولات در مصر نگران بود، چرا که تاثیر بر این توافقنامه باعث می شد، تا در روابط دیپلماتیک بین تل آویو و قاهره تاثیر منفی بگذارد و همین مساله موجب میشد تا اسرائیل بار دیگر به عقب باز گردد، چرا که بیتوجهی به این توافقنامه می توانست منجر به لغو تمام دست آوردهای اسرائیل در طول سه دهه گذشته شود، یعنی دستآوردهایی را که تل آویو از زمان خروج از انزوایی که عرب ها در طول سالیان بعد از نکبت تحمیل کرده بودند، همه به یکباره از دست می رفت و ادامه تحقق منافع غرب هم با مشکل روبه رو می شد، چرا که اسرائیل از همان زمان و تا به امروز سعی در تحقق منافع غربی در منطقه دارد، که در این بین منافع آمریکایی در راس این تلاش ها قرار داشته است.
همین امر نشان می دهد، نقش اسرائیل به عنوان محقق کننده این منافع و همچنین به خدمت گرفتن توان خود برای ریشه دار کردن فرهنگ استعماری که براساس آن بخش اعظم کشورهای غربی توانسته اند، روابط خود را با عرب ها برقرار کنند، به چه میزان مهم است، همچنین نباید فراموش کنیم که خود اسرائیل نیز براساس اندیشه ای استعماری در سال 1948 در این منطقه تاسیس و بوجود آمده است.
جهان غرب، جهان عرب را به مثابه میهنی می شناسد که فاقد ارزش ها و معیارهای مربوط به اصول دمکراتیک و دولت مدنی است و در مقابل همین جهان غرب معتقد است، تل آویو تنها نظامی دمکراتیک در منطقه است.
از این رو شاید تحولات دمکراتیک صورت گرفته در دولت ها و نظام های عربی، باعث شده است تا طرز نگاه ها به عرب ها دگرگون شود و باعث شده است تا دولت های آنها تا حدودی به حقوق بشر احترام بگذارند و کمی برای تحقق خواسته های ملت ها و اهداف آنها گام بردارند.
هراس اسرائیل از لغو توافقنامه معاهده کمپ دیوید و نزدیکی مصر به ایران
به همین دلیل می توان گفت، تحولات دمکراتیک صورت گرفته در مصر و پایان یافتن دوران مبارک و به قدرت رسیدن جنبش های اسلامی به کرسی قدرت باعث ایجاد نگرانی در اسرائیل شد و سطح و میزان نگرانی ها و اضطراب را نزد اسرائیلی ها از بیم لغو توافق سازش بالا ببرد.
همچنین اسرائیل از این نگرانی داشت که تغییرات جدید حاصل در مصر باعث نزدیکی با ایران شود و از مساله فلسطین هم حمایت به عمل آید و آشتی فلسطینی - فلسطینی را محقق سازد و این امر به مثابه احتمال خروج دو طرف مهم از محور اعتدال خواهد بود و این دو طرف مهم مصر و فلسطینیان هستند و این امر به روند ادامه روابط با رژیم صهیونیستی صدمه می زد.
از این رو اسرائیل تلاش های خود را برای منحرف کردن مسیر انقلاب مصر آغاز کرد، همچنین تلاش های خود را برای منحرف کردن مسیر دیگر انقلاب های عربی شروع کرد، از این رو تل آویو سعی کرد جامعه بین المللی را متقاعد سازد تا در موفقیت یا به ثمر رسیدن این انقلاب ها دخالت و حمایت نکند و به همین دلیل بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در این زمینه گفته بود که این انقلاب های عربی می توانند باعث تشویق جنبش های اسلامی و تشویق تندروی شوند، وی این مطلب را در تلاش برای جلوگیری از مداخله غرب به منظور سمت و سو دادن به انقلاب ها و بخصوص انقلاب مصر بیان کرد، و سعی کرد روند مسیر حرکت این انقلاب ها را به گونه ای سوق دهد، تا به منافع غربی و اسرائیلی خدمت کنند.
درخواست نتانیاهو از عمرسلمیان
از این رو بنیامین نتانیاهو به عمر سلیمان سفارش کرد تا با هدف شکست دادن انقلاب های مردمی دست به اقدامات ویژه ای بزند، همان گونه که پس از آن نیز اسرائیل نقش بسزای خود را برای به قدرت رسیدن عمر سلیمان که تا پیش از این وزیر سابق اطلاعات مصر و معاون رئیس جمهوری این کشور بود، به عمل آورد، سران رژیم صهیونیستی از این طریق تلاش کردند تا عمر سلیمان را که در زمان مبارک روابط خوبی با اسرائیل داشت، بعد از سرنگون شدن نظام مبارک جایگزین وی سازند، و ادامه روابط مصر با اسرائیل را تضمین کنند، اسرائیلی ها حتی سعی کردند برای پیروزی احمد شفیق نامزد سابق ریاست جمهوری مصر دخالت کنند، چرا که وی را امتداد و ادامه سیاست های نظام حسنی مبارک می دانستند.
اسرائیل همواره کوشیده است تا ظاهر منطقه را دگرگون سازد، تا از این طریق تل آویو بتواند خاورمیانه ای جدید را ترسیم کند، خاورمیانه ای که براساس معیارهای اسرائیلی باشد و این رژیم بتواند با استفاده از این معیارها اهدافش را محقق نماید، بخصوص سعی دارد تا امنیت و بقای خود را تضمین کند.
از این رو پیروزی مرسی در انتخابات مصر به مثابه خطری بر ادامه روابط اسرائیل و مصر تلقی می شد، چرا که جنبش های اسلامی دیگر به داشتن مواضعی در مخالفت با برقراری روابط با اسرائیلی ها معروف و شناخته شده بودند، چرا که این جنبش ها براساس اسلامی بودنشان اسلامی بودن مساله فلسطین و قداست آن را مورد تاکید قرار می دادند، علاوه بر این ادبیات این جنبش ها با هرگونه مذاکره یا سازش در قبال حقوق مشروع سازگاری نداشتند.
مبارک گنج استراتژیک اسرائیل
از این رو اسرائیل یکی از بیشترین رژیم هایی به شمار می آید که تلاش کرد، از نظام حسنی مبارک حمایت کند و آن نظام را ابقا کند، به گونه ای که "فواد بن الیعیزر" یکی از وزرای اسرائیلی در توصیف نظام مبارک برای تل آویو وی را " گنج ارزشمند" اسرائیل توصیف کرده بود، تل آویو بسیار سعی کرد تا آمریکا و غرب را متقاعد سازد، نظام حاکم بر مصر را نجات دهند، چرا که اسرائیل به درستی می دانست و می توانست بیش بینی کند، سرنگونی نظام دوست برای اسرائیل همچون نظام حسنی مبارک چه پیامدهایی می تواند برای توافقنامه کمپ دیوید به دنبال داشته باشد، چرا که تل آویو به این باور رسیده بود که به قدرت رسیدن جنبشهای اسلامگرا در مصر می تواند باعث پیچیده شدن روابط دو جانبه گردد.