تبهکاری ایرلندی ها در بوستون / گریم خاص و بازی متفاوت جانی دپ + عکس
«کتاب زندگی بالجر با نام مراسم عشای ربانی: یک داستان واقعی از پیوند شوم اف.بی.آی و اوباش ایرلندی» پرفروشترین کتاب سال 2001 لقب گرفت. این کتاب منبع اقتباس ساخت این فیلم که خود دپ از نقش خود در این فیلم به عنوان بهترین نقشی که تاکنون بازی کرده نام می برد.
سرویس فرهنگی فردا ؛ یاسین پورعزیزی - تاریخ سینما زندگی تبهکاران زیادی را به روی پرده برده است. از آخرین موارد از این دست می توان به فیلم «مراسم عشای ربانی» که از زندگی «جیمز وایتی بالجر» الهام گرفته شده اشاره کرد.
از جیمز وایتی بالجر به عنوان یک شخصیت مخوف در عرصه جرائم سازمان یافته در دهه 70 بوستون یاد می شود. یکی از معروفترین جنایکاران قرن گذشته که زندگی مجرمانه خود را از سن 14 سالگی آغاز می کند. بالجر از 1975 تا 1990 به عنوان یک خبرچین به اف.بی.آی خدمت می کند تا پلیس بتواند دیگر گروه های جنایت کار رقیب او را نابود کند. اما اوضاع به گونه ای پیش می رود که پس از فرار بالجر از بوستون در 1995 نامش در لیست 10 نفر تحت تعقیب اف.بی.آی قرار می گیرد. سرانجام بالجر در سال 2011 در کالیفرنیا دستگیر و با اتهام جرائم متعدد از جمله 19 فقره قتل، پولشویی، اخاذی و فروش مواد مخدر بازداشت می شود و سرانجام پس از محاکمه در نوامبر 1995 به 2 بار حبس ابد و 5 سال زندان محکوم می شود.
«کتاب زندگی بالجر با نام مراسم عشای ربانی: یک داستان واقعی از پیوند شوم اف.بی.آی و اوباش ایرلندی» به قلم «دیک لر» و «جرارد اونیل» پرفروشترین کتاب سال 2001 نام می گیرد. این کتاب منبع اقتباس ساخت این فیلم با فیلمنامه «مارک مالو» و «جز باتروورث» و به کارگردانی «اسکات کوپر» می شود و بخشی از زندگی این تبهکار را به تصویر می کشد. جیمز وایتی بالجر (جانی دپ) سردسته جنایتکاران ایرلندی تبار بوستون با دوست دوران کودکی اش جان کانلی(جوئل اداگارتون) که اکنون یک پلیس است برای حذف رقبای وایتی دست به همکاری می زنند. کانلی از طرف دیگر رفاقتی هم با بیلی (بندیک کامبرباچ) برادر جیمز که یک سناتور ایالتی است دارد. کانلی در تلاش است تا از کمک بیلی برای پیش بردن اهدافش استفاده کند.
کنار هم قرار گرفتن دو نویسنده خوب و اسکات کوپر که با سه فیلم ساخته شده اش نشان داده کارگردان خوبی است و همچنین جمع بازیگران انتظارها را برای دیدن یک فیلم خوب بالا می برد. فیلم شما را یاد ساخته های گنگستری مشابهی از این دست همچون ساخته های اسکورسیزی می اندازد.
«ماس سیاه» از فرمولهای ثابت سینمای جنایی و تریلرهایی از این دست استفاده می کند. فیلم بهتر از ساخته ی قبلی کوپر خارج از کوره (2013) است با این وجود هنوز هیچ کدام از این دو فیلم به پای دل دیوانه(2009) ساخته اول کوپر نمی رسند.
یکی از اشتباهات فیلم هم حذف سکانس های بیماری پسر بالجر است که یک راست به مشاجره او و همسرش کات می خورد و نه تنها فرصت درگیری حسی مخاطب با شخصیت را از او می گیرد بلکه جدایی آن دو را به نحو بدی نچسب و تصنعی به تصویر می کشد. نسخه اولیه فیلم 3 ساعت بوده و شاید این در تدوین مجدد به فیلم لطمه زده است.
بازی کامبرباچ در این فیلم یک اشتباه محسوب می شود چون فیلم آنطور که باید مجال زیادی به این بازیگر درخشان نمی دهد. بازی «داکوتا جانسون» اما چیزی برای این فیلم ندارد. شیمی حضور او در کنار دپ خوب از آب در نیامده است. خصوصا اینکه در نیمه دوم فیلم حضور ندارد. «جوئل ادگارتون» هم که دیگر به بازیگر پرکاری تبدیل شده عملکرد خوبی در نقش کانلی دارد. نقشی که قرار بوده «تام هاردی» آن را بازی کند.
اما این فیلم بیشتر مجالی برای دپ است که به گفته بسیاری بیش از یک دهه است درکارنامه اش نقش قابل توجهی دیده نشده است. خونسردی او در کنار صدای خفه و چشمان آبی رنگ بی روحش تحسین برانگیز است. این چهارمین فیلم دپ است که او در آن نقش یک گنگستر را بازی می کند. نقشی که باید به «گای پیرس» می رسید اما حضور او در این فیلم منتفی شد. کوپر برای اینکه بازی دپ واقعی تر به نظر بیاید از همکاران قدیمی بالجر واقعی نظر خواست و آنها عملکرد دپ در این فیلم را ستایش کردند.
خود دپ از نقشی که در این فیلم بازی کرده به عنوان بهترین نقشی که تاکنون بازی کرده نام می برد. او در فستیوال فیلم ونیز قانون خود مبنی بر عدم تماشای فیلمهایش را شکست و در سالن به تماشای این فیلم پرداخت. شاید این فیلم یک شاهکار نباشد اما فرصتی است برای لذت بردن از سینمای داستان گوی آمریکا و تماشای بازیای دیدنی از یک ستاره.