رضایت دارند که عکس می فرستند؟ / پلیس فتا حواسش به اینجا نیست! + عکس
گاهی این تصاویر از اینستاگرام به شبکههای پیامرسانی مانند تلگرام هم راه پیدا میکند و در گروههای مختلف همراه با متن های تمسخر آمیز یا خلاف اخلاق دست به دست میشود و گاهی حتی کار به نظر دادن درباره جزئیات اعضا و جوارح صاحبان عکس ها می رسد که میتواند به راحتی مشکلات اساسی در زندگی خانوادگی افراد ایجاد کند.
سرویس فرهنگی فردا؛ جابر خرم نیا: مرد جوان در حالی که برگه شکوائیه ای در دست داشت به شعبه ویژه جرایم رایانه ای مشهد مراجعه کرد. شاکی که هنوز چند روزی از برگزاری مراسم ازدواجش نمی گذشت در حالی که برافروخته بود در تشریح ماجرای شکایتش به بازپرس جاوید نیا گفت: بیشتر از چند روز از پیوند مشترک من و همسرم نگذشته بود که یکی از آشنایان با من تماس گرفت وخبری تلخ را به من داد. او، عنوان کرد تصاویر خصوصی من و همسرم که در یک آتلیه حوالی بولوار وکیل آباد گرفته بودیم در صفحه اینستاگرام آن آتلیه به عنوان نمونه کار منتشر شده است!
آسیب های اجتماعی از همین جاهای ساده شروع می شوند. جاهایی که وقتی ارزشها تغییر پیدا میکند و برای بسیاری در دنیای مجازی پایبندیهای شرعی و حتی عرفی ایرانی هم رنگ میبازد.
دسته ای از صفحه هایی که در شبکه مجازی اینستاگرام فعالیت پررنگی دارند، حسابی دیده می شوند و اصطلاحا لایک خور بالایی دارند، صفحه هایی هستند با دو هدف عمده: نخست آنها که آرایشگاهها و آتلیههای مدنظر خود را معرفی و تبلیغ می کنند، دوم آنها که عکسهای عروس و دامادها را در پیج خود منتشر میکنند. این صفحه ها در قسمت معرفی خود نوشتهاند: «ارسال عکس به معنی رضایت برای انتشار آن است». و تنها با تکیه بر همین اساس عروس و دامادها و زوج های جوان عکسهای خود را ارسال میکنند تا در صفحه های پرمخاطب منتشر شده و دیده شوند و همه چیز از همین شهوت شهرت و بیشتر دیده شدن آغاز می شود.
با وجود اینکه برخی از این صفحه ها حالت خصوصی دارند و دیدن آنها نیاز به درخواست و تایید صاحب صفحه دارد اما هر درخواستی به راحتی تایید می شود. با گذری در مخاطب چند ده هزار نفری این صفحات و کامنت ها متوجه می شویم دنبال کنندگان این پیج ها که عمدتاً خانمها هستند زیرا این تصاویر دربارهی نوع آرایش عروس و داماد، لباس و تزئینات آنها نظر میدهند و به نقد و بررسی کارشناسی میپردازند!
گاهی هم اگر عروس و داماد مشتری آرایشگاه یا آتلیهی مورد نظر آنها بوده باشند، زیر پستهایشان به تبلیغ آن آتلیه و آرایشگاه میپردازند. اما پرسش مهمی در ذهن هر انسان عاقلی شکل میگیرد؛ اینکه در جامعه ای چون ایران، با باورهای مذهبی و ملی مردم دربارهی مقولهی غیرت و ناموس، چگونه ممکن است که افراد مختلف با دیده شدن تصاویر خصوصی خود توسط هر نگاه آزادی در فضای مجازی مشکل نداشته باشند؟
حتی اگر بعضی افراد در پاسخ اولیه خود با این مسئله مشکل نداشته باشند تنها کافی است یکی از مشکلات متعددی که به این واسطه پیش می آید گریبانگیر شان شود تا واکنش و پاسخ دیگری از آنها بشنویم. بازداشت چند چهره معروف هنری و ورزشی به واسطه شکایت های خصوصی بخاطر انتشار برخی تصاویر شاهد خوبی برای این گزاره است.
طبیعی است که انتشار عکس در پیجهای پرکاربر به معنای دست به دست شدن آنها در انواع شبکههای اجتماعی هم هست و پرسش دوم این است که چگونه ممکن است افراد نسبت به انتشار عکسهای خصوصی خود در این سطح رضایت داشته باشند؟
البته بسیاری این افراد از عواقبی که ممکن است در پیداشته باشد بی اطلاعند. همانطور که گفته شد گاهی این تصاویر از اینستاگرام به شبکههای پیامرسانی مانند تلگرام هم راه پیدا میکند و در گروههای مختلف همراه با متن های تمسخر آمیز یا خلاف اخلاق دست به دست میشود و گاهی حتی کار به نظر دادن درباره جزئیات اعضا و جوارح صاحبان عکس ها می رسد که میتواند به راحتی مشکلات اساسی در زندگی خانوادگی افراد ایجاد کند.
تنها در پارهای از موارد بالاخره کار به جایی میرسد که پلیس فتا مجبور به اقدام میشود و در نهایت این افراد هم مجبور میشوند مدعی شوند که گوشی موبایلشان هک یا سرقت شده است!
اما سوال اینجاست که چرا پلیس فتا ، پلیس امنیت اخلاقی و دیگر نهادهای مسئول در این حوزه با فعالیت قبح شکنانه چنین آتلیه هایی برخورد نمی کنند؟ آیا باید به انتظار شاکی خصوصی نشست؟ به هرحال این آتلیه ها اگر مجوزدار باشند جای برخورد قانونی وجود دارد و اگر هم زیر زمینی و بدون مجوز باشند هم باز لازم است جلوی فعالیت آنها گرفته شود و مسئله حتی از زوایه صنفی نیز قابل پیگیری است.
اگر قرار باشد فقط یک تهدید جدی از انتشار این دست تصاویر در فضای مجازی نام ببریم باید به تهدید آرامش و دوام زندگی خانوادگی اشاره کنیم. اما ریشه چنین رخدادی در جای دیگری باید جستجو شود. قیمت آرایشگاه و آتلیه اهمیت زیادی برای عده ای از عروس و دامادها دارد. خانواده هایی که برای هزینهی آرایشگاه و آتلیه و پروژهی فیلمبرداری مبلغ چند ده میلیون تومانی پرداختهاند تا آن را مایه فخر و برتری خود به دیگران بشمارند! این واقعیتی است که از یک بیماری اجتماعی پرده بر می دارد، بیماری عمیقی که بنیان های خانواده را هدف گرفته اند و انگار کسی به فکر آن نیست.