پول بده، جایگاه اجتماعی بخر!
با اندکی توجه به آنچه از زبان مردم این روزها شنیده میشود، جملات بسیاری از این دست به گوش میخورد که بعضا انسان را به این فکر فرومیبرد که آیا این نیازها، تا این اندازه اهمیت دارد که مردم برای رسیدن به آنها خود را به مشقت انداخته و حاضر میشوند خروارها زیر قرض و وام فرو روند؟
• من حاضرم اجاره نشین باشم، اما در این منطقه زندگی کنم. • سالن عروسی ما حتما باید در آن باشگاه باشد. • مگر میشود آپارتمانی که من می سازم شومینه نداشته باشد؟ • و... با اندکی توجه به آنچه از زبان مردم این روزها شنیده میشود، جملات بسیاری از این دست به گوش میخورد که بعضا انسان را به این فکر فرومیبرد که آیا این نیازها، تا این اندازه اهمیت دارد که مردم برای رسیدن به آنها خود را به مشقت انداخته و حاضر میشوند خروارها زیر قرض و وام فرو روند؟ برای مردم نداشتن برخی لوازم یا نگرفتن بعضی خدمات به نوعی آنها را اذیت میکند و به دست آوردن آنها نیز به گونهای دیگر آنها به رنج میاندازد. این درحالیست که در بسیاری از موارد داشتن آن کالا یا وسیله، از نیازهای ضروری زندگی آنها نیست و نیازی از ایشان را تامین نمیکند، بلکه تنها حس دیده شدن آنها را ارضا میکند! در یک تعریف بسیار ساده میتوان گفت که تجملات در زندگی هر آن چیزی است که برای آن هزینه (اعم از پول و وقت و ...) صرف میشود اما آن مورد نیازی از انسان را تامین نمیکند و تنها به این نیت. اما آنچه این یادداشت قصد دارد به آن بپردازد، مصادیق تجملات در زندگی بورژوازی امروز است. مسکن و لوازم آن در گذشتهی نهچندان دور در تمام دنیا و نیز در ایران عموم مردم از خود خانهای نداشتند، بلکه بر روی زمین فئودال یا ارباب کار میکردند و در آلونکهایی که وی در اختیار آنها قرار داده بود شب را به صبح میرساندند. اما آرامآرام پس از شکسته شدن سیستم فئودالی در جهان و نظام خانخانی در ایران هر خانواده، به مرکزیت پدربزرگ و مادربزرگ، صاحب یک خانه شد. این روند با کمرنگ شدن روستا و گسترش شهرنشینی ادامه پیدا کرد تا اینکه هر خانواده صاحب یک خانه شد. نمونهی تجمل در حوزهی منزل، منطقهی قرار گرفتن خانه است که افراد بسیاری را زیر بار وامهایی با بهرههای ربوی کلان برده است و مسکنی را که به ذات باید محل سکونت و آرامش باشد، به نقطهی مقابل آن تبدیل کرده است. لکن امروز از این هم فراتر رفته است و اینکه هر کسی در منزل خود چه اقلامی دارد بااهمیت قلمداد میشود. بسیاری از اقلامی که شهروندان، امروز در خانههای خود دارند اقلامی است که هزینهی زیادی برای به دست آوردن آن پرداخت کرده اند و بعضا هزینهی بیشتری برای نگهداری از آن صرف میکنند و از همه مهمتر اینکه در زندگی چندان به کارشان نمیآید و فقط برای پر کردن ویترین هاست. از جمله: • بوفهها و کریستالهای آنچنانی داخل آن است که صرفا برای پر کردن چشم مهمانها خریداری میشود نه آن که واقعا به نیت ایجاد محلی برای نگهداری لوازم آشپزخانه باشد. • فرشهای ابریشمی که صاحب آن فرش بعضا دلش نمیآید سرش روی آن بگذارد چه برسد که زیر پایش بیندازد. در کنار آن، تابلوفرشهایی که بعد از مدتی برای اهل خانه تکراری میشود، اما چون هزینهی زیادی برای تهیهی آن پرداخت کردهاند سالها روی دیوار تحملش میکنند. • مبلمانهایی میلیونی که تنها برای ایام عید نوروز کاورهای پارچهای آن برداشته میشود و اهل خانه گاهی فراموش میکنند که طرح چوب و پارچهی مبل چگونه بوده است! • شومینههایی که سازندهی خانه برای ساخت آن مصالح بسیاری در داخل کار و لوازم زیباسازی بیشتری در خارج کار مصرف میکند ولی تقریبا در اکثر موارد برای کم نشدن اکسیژن و نیز کثیف نشدن خانه و از همه مهمتر سرد نشدن آنچنانی شهرها در زمستان هرگز روشن نمیشوند. اما شومینه داشتن یک خانه عنصر مهمی برای معرفی و فروش آن خانه است! • برخی لوازم برقی داخل آشپزخانه از جمله بستنیساز، فرچه شارژی، اسپرسوساز، کافی گریندر، پنینیساز و موارد اینچنین که فقط داخل کابینتها را پر میکند و خانم خانه را بعضا از کمبود جا مستاصل میکند و گنجاندن آن در بین جهیزیه عروس بسیار دیده میشود. اتومبیل در خیابانها بسیار این صحنه دیده میشود که با رد شدن اتومبیلی چشمها و گاهی سرها با آن حرکت میکنند. اتومبیل خوب داشتن امر پسندیدهای است چون در خدمت انسان و ذخیرهی زمان، برای وی است، اما گاهی کارکرد اتومبیل از این فراتر میرود؛ فرد اتومبیل میخرد که در پی آن شخصیت بخرد. این البته فقط تقصیر او نیست، جامعه و دولت نیز به آن دامن میزنند. نوع سلام گفتن افراد جامعه به فردی که از ماشین مدل بالا پیاده میشود و کسی که از موتور پیاده میشود نباید دوگونه باشد. این دست افراد، سبب می شوند سطح اعتماد به نفس در میان برخی جوانان جامعه کاهش پیدا کند و بیش از پیش فاصله طبقاتی را برجسته کند. از این روست که می توان ماشین بازان را به نوعی آسیب اجتماعی هم قلمداد کرد. مراسم ازدواج و متعلقات آن سنت خدا از ابتدا این بوده است که ازدواج برای زوجین آرامش بیاورد؛ اما آنچه امروز متاسفانه به وفور شاهد آن هستیم، تجملاتی است که وارد فرایند رسیدن دو فرد به یکدیگر شده است و عملا کار را به جایی میرساند که والدین و نیز دختر و پسر را از افتادن در این پروسه میترساند. سوالی که در این مجال، فرصت پرداختن مبسوط به آن نیست پیدا کردن مقصر است، اما میتوان اشاره کرد که هم والدین و فرزندان و هم رسانههای داخلی و خارجی و تبلیغات محیطی مقصر بالا رفتن سن ازدواج و اشاعه فحشا در جامعه هستند. ازجمله مواردی که از تجملات فرآیند ازدواج در زندگی امروز به شمار میآید: • برگزاری چندین مراسم تا پیش از رفتن به زیر یک سقف: بلهبران، شیرینی خوران، حنابندان، عقدکنان، نامزدی، جهازبران، عروسی، پاتختی، مادرزن سلام و سایر مراسمها که بسته به فرهنگهای مختلف متفاوت است. برای برگزاری این مراسمها عروس و داماد، خانوادههایشان و نیز مهمانان متحمل هزینههایی میشوند که با حذف بیشتر آن مراسمها به نظر میرسد همهی طرفها قلبا خشنود شوند و دختر و پسر هم بدون مشکلی زیر یک سقف بروند! • آرایشگاه عروس نیز یکی از مواردی است که چند سالی است جزو موارد کلیدی مراسم عروسی به حساب میآید. بسیار دیده میشود که عروس، زمانی که خودش یک آرایش ساده میکرد زیباتر و دلنشینتر از شب عروسیاش شده است اما اصرار برای رفتن به فلان سالن آرایشگاه و انواع و اقسام گریم هایی که بعضا زیبایی را نیز از چهره می گیرد، در حال تبدیل شدن به عرفی غلط در میان خانواده ها شده است. • تهیهی گیفتها و کارت دعوتهای گران قیمت نیز از موارد تجملات در حوزهی متعلقات عروسی است. • آیینه و شمعدان از اجناسی است که فقط برای سر سفرهی عقد استفاده میشود و پس از آن برای اکثر عروس و دامادها در آپارتمانهای قوطی کبریتی یک وبال به حساب میآید. • اما مبحث تهیهی جهیزیه، که در بخش مسکن و لوازم آن به طور گذرا به آن اشاره شد، از مواردی است که به کرات در آن، تجملات و چشموهمچشمیهای بسیاری در خرید و انتخاب وسایل دیده می شود. خوراک تجملات وارد شده در حوزهی خوراک نیز جای تاسف دارد؛ از جمله: • تکریم مهمان امری بسیار پسندیده است؛ حتی پختن دو نوع غذا و قرار دادن دسر مذموم نیست، اما گاهی سفرههای پهن شده چشمها را خیره میکند. برای این سفرهها اولا پول زیادی هزینه میشود، دوم زمان زیادی صرف میشود، سوم در اکثر مواقع اسرافهای زیادی میشود، چهارم آن که حسرت در دل برخی مهمانان ایجاد میکند، و پنجم حس خودبرتربینی در دل صاحب خانه زنده میکند. و به این ترتیب هزینه یک مهمانی دادن به قدری بالا می ورد که افراد مجبورند تا می توانند کمتر صلح رحم کنند. • یکی از مصادیق تجمل گرایی در حوزه خوراک، رفتن به رستوران های برند است. رستوران هایی که تنها نام مشهوری را با خود یدک می شکند و غذاهای آن ها فرقی با غذای بیرون نمی کنند. بماند که در بسیاری از این مکان ها، اگرچه هزینه زیادی برای کی وعده غذا می پردازی اما آن قدر کم است و با کلم و کرفس و ... تزئین شده است که بعد از خوردن احساس میکنی سیر نشدی ! • برگزاری جشنها و مراسمها در رستورانهای گرانقیمت نیز مظاهری از تجمل است، در حالیکه برخی از آن مراسمها عملا اضافه هستند و یا به راحتی در منزل قابل برگزاری هستند. لباس وظیفهی لباس چیست؟ لباس باید در درجهی اول پوشاننده باشد و در مرحلهی بعد زیبا و تمیز باشد. اما گاهی برخی از لباسها هیچیک از رسالتهای فوق را انجام نمیدهند و فقط برای فخر فروختن به تن میشوند. از جمله مصادیق بارز تجملگرایی در حوزه لباس، که متاسفانه در بین خانمها بیشتر دیده میشود، موارد زیر است: • تاکید بر پوشیدن لباسهای مارک. • پرداخت هزینههای گزاف برای خرید یک لباس و پوشیدن آن برای یک یا نهایتا دو مرتبه. • توجه بیش از حد لازم به موضوع "ست" و لذا پرداخت مبالغ هنگفت برای تهیهی انواع لباس و کیف و کفش که به اصطلاح به آن ست می گویند. مصادیق تجملگرایی در زندگی امروز در جوامع مختلف و به طور خاص ایران بسیار زیاد است؛ لکن آنچه اهمیت پرداختن به این بحث را روشن میکند، توجه به این نکته است که قرآن میفرماید: «به درستی که کسانی که ریخت و پاش (تبذیر) می کنند برادران شیطاناند» چرا که غایت خلقت انسان، عبودیت است و چه بد فرجامی است محشور شدن با شیطان.