شگفتی های پدیده «ویکیپدیا»
هنگامی که جیمی ولز، از بنیانگذاران ویکیپدیا در سال 2001 برنامه دانشنامه اینترنتی ویکیپدیا را نصب کرد، همانند سنت همیشگی برنامهنویسان، نخستین کلماتی که روی خروجی پایگاه اینترنتی ویکیپدیا قرار داد، اینها بود: «Hello World».
کد خبر :
481900
سال اول دانشگاه، استاد و شاگرد بحثشان بالا گرفته بود، دانشجو در میان صحبتهای خود به اطلاعات جالب و معقولی اشاره میکرد اما استاد آنها را قبول نداشت. این آخرین جملاتشان بود:
استاد: این حرفهایی که میگی از چه کسی نقل میکنی؟
دانشجو: ویکیپدیا!
استاد: بشین آقا. ویکیپدیا به درد امثال خودت میخورد!
استاد راست میگفت، ویکیپدیا «دانشنامه آزاد اینترنتی»ای است که فرزندان عصر ارتباطات و اطلاعات با آن انس گرفتهاند و با روح فرهنگهای سنتی فاصله ملموسی دارد. از آن زمان که استادمان این حرف را زد، کمتر از 10 سال میگذرد، اما هیچ گاه تصور نمیکردم که با گذشت این مدت کم، مفهوم اینترنت و مؤلفههای فرهنگ دیجیتال حاکم بر آن نیز بسرعت تغییر پذیرند.
فلسفه طراحی ویکیپدیا
هنگامی که جیمی ولز، از بنیانگذاران ویکیپدیا در سال 2001 برنامه دانشنامه اینترنتی ویکیپدیا را نصب کرد، همانند سنت همیشگی برنامهنویسان، نخستین کلماتی که روی خروجی پایگاه اینترنتی ویکیپدیا قرار داد، اینها بود: «Hello World».
آیا براستی صفای «سلام مجازی» و «ادب اینترنتی» وی باعث شد که امروز قریب به 26 میلیون نفر برای مشارکت داوطلبانه در تنظیم و ویرایش مطالب این دانشنامه اعلام آمادگی کنند یا آنچه در پس فلسفه طراحی این پایگاه اینترنتی وجود دارد سبب تحقق انجام یکی از بزرگترین پروژههای فرهنگی- تاریخی بشر شده است؟
بیل موگرید (طراح اندیشمند انگلیسی و رئیس اسبق موزه ملی طراحی در نیویورک) پس از مصاحبه خود با جیمی ولز درباره طراحی ویکیپدیا، اصول طراحی این پایگاه ساده اینترنتی را این گونه دستهبندی میکند:
1- نرمافزار را تا جایی که امکان دارد، باز بگذارید تا امکان هر کاری را به کاربران بدهد.
2- برای راحتی در مدیریت، تمامی سوابق ویرایشی یک متن را برای همه قابل دسترس نگه دارید.
3- از طریق کدهای رنگی، پیگیری آنچه باید تغییر کند را آسانتر کنید.
4- به همدیگر حمله نکنید؛ بحث کنید اما کسی را متهم نکنید.
ویکیپدیا با بهکارگیری این اصول طراحی، رویکرد خود را از سایر دایرئالمعارفهای عمومی زمانهاش جدا کرد و اقبالش به سبب فناوری اینترنت نبود، چرا که دایرئالمعارف بریتانیکا و حتی چندین ویکی دیگر نیز به صورت برخط (آنلاین) در فضای اینترنت قابلدسترس بودند، اما از بین بردن مدل مدیریتی از بالا به پایین، نبود فضای کنترلی یک جانبه، و تسهیل در نحوه کار و مشارکتپذیری، توانست سرنوشت دیگری را برای ایدهپردازان این دانشنامه رقم بزند.
دیوید گاناتلت، جامعهشناس بریتانیایی و کارشناس مطالعات رسانه، در مطالعهای موردی پیرامون ویکیپدیا عنوان میکند که دنیای رو به رشد این دانشنامه، نمایشی از همکاری و مشارکت یک جامعه برای ساخت منبعی مورد استفاده همه، توأم با کمترین منفعت شخصی به اجرا گذاشته است و پاسخی است به آنانی که جامعه امروزی را اساساً فاسد، جامعهستیز، خودخواه و محکوم به فنا تصور میکنند.
وی میافزاید: ویکیپدیا مفهوم سنتی «متخصص» را به چالش میکشد. اعتماد به یک شخص متخصص اصلاً غلط نیست؛ اما پذیرش نوشتههای گروهی از علاقهمندان به یک موضوع نیز (همانند آنچه در ویکیپدیا اتفاق میافتد) اتفاق خوبی به نظر میرسد.
گاناتلت همچنین با اشاره به اینکه ظهور اینترنت در سالهای دهه 90 میلادی سبب شد تا مفهوم «حوزه عمومی» جان تازهای بگیرد؛ مفهومی که یورگن هابرماس، نظریهپرداز آلمانی، آن را به عنوان «میدانی برای گفتوگوی منطقی و انتقادی» مطرح کرده بود. او در اینباره مینویسد: «اینترنت جایی بود که بحثهای صریح و منطقی میتوانست آزادانه شکل بگیرد، جایی که با هر نوع نظری میتوانستند دور هم جمع شوند و برای گفتوگو درباره ایدهها، به وسیله شرکتهای رسانهای محدود نشوند؛ اما این نیز به نظر عملی نیامد. مسلماً بحث «آزاد» اتفاق افتاد، اما هنوز با خصومتهای متعصبانه و جنگ لفظی همراه بود. اینترنت میتوانست افراد را در بحث راجع به موضوعاتی گرد هم آورد که در آن زمینهها هیچگاه به بازی گرفته نمیشدند.
ویکیپدیا راهحلی پیشنهاد میکند. همین فرآیند مشارکتی ایجاد یک مقاله درباره یک موضوع با «دیدگاه بیطرفانه» ظاهراً افراد با نظرهای مختلف را مجبور میکند با پختگی با استدلالهای مخالفشان مواجه شوند و آنها را تصدیق کنند. به همین جهت، این پایگاه اطلاعرسانی اینترنتی که در آن هزاران نفر گرد هم میآیند تا به صورت گروهی دانشنامهای آزاد را ایجاد کنند، ممکن است برای اولین بار نسخه الکترونیکی فعالی از حوزه عمومی که مد نظر هابرماس بود را بوجود آورد.»
بنیانگذاران این نهاد به «قدرت اجتماعی انسان» ارزش نهادند و همان اهدافی را که در همایش شرکت رسانهای او-ریلی (O'Reilly) تحت عنوان "وب-2" مطرح شد را در فلسفه طراحی خود دنبال کردند یعنی: 1- داشتن دنیای اینترنتیای که کاربران محتوای آن را تولید کنند، 2- مشارکتپذیر باشد، 3- رابطهای تعاملی میان کاربران با دیگران و رایانه برقرار کند، 4- در هر زمان و مکان قابل دسترس باشد. هر چند دانشنامه ویکیپدیا یک رویکرد شایستهسالار و نخبهمحور را در برنامه کاری خود قرار نداد، اما اکنون جشن تولد پانزده سالگی خود را میگیرد، میلیونها مقاله و مدخل را به 288 زبان (شامل: 5 میلیون عنوان به زبان انگلیسی و 470 هزار عنوان به زبان فارسی) به صورت رایگان در دسترس همگان قرار داده است و در میان پایگاههای اینترنتی جهان، از نظر محبوبیت و تعداد بازدیدکننده رتبه هفتم را در اختیار دارد.
ما امروز با نوشتن نشانی اینترنتی www.wikipedia.org به دروازهای از زندگی متجدد پا میگذاریم که در قدیم شاید آن را جام جهاننما تعبیر میکردند. این جام به سبب اطلاعات گسترده و بهروزی که از تاریخچه شکلات مارس و سرگذشت هنرمندان گرفته تا مکانیک کوانتومی به ما میدهد، به بنای زندگی اجتماعی-تکنیکی ما پیوند خورده است.
آیا ویکیپدیا باقی خواهد ماند؟
«اَندرو لیه» استادیار رشته روزنامهنگاری در دانشگاه آمریکن یونیورسیتی، چندی پیش با انتشار مقالهای تحت عنوان «آیا ویکیپدیا باقی خواهد ماند؟» در صفحه اندیشه روزنامه نیویورک تایمز از فرو رفتن آینده محبوبترین مرجع اطلاعاتی جهان در هالهای از ابهام سخن به میان آورد.
او در ابتدای این مقاله از نتایج مرکز تحقیقات پیو (Pew) میگوید که نشان داده از میان 50 پایگاه اینترنتی اطلاعرسانی برتر جهان، 39 تا میزان بازدیدکنندگانی بود که از طریق تلفن همراه هوشمند به این پایگاهها وصل شده بودند و در این رابطه مینویسد: «یکی از بزرگترین تهدیداتی که ویکیپدیا با آن دست و پنجه نرم میکند، ظهور و گسترش دستگاههای تلفن همراه هوشمندی است که امروزه به یکی از رایجترین دستگاههای رایانه شخصی تبدیل شدهاند.»
تهدیدی که این دسته از تلفنها متوجه ویکیپدیا کرده است دو دلیل اصلی دارد؛ یکی اینکه ویراستاران ویکیپدیا جهت بررسی، جستوجوی منابع و بحث پیرامون نوشتههای خود همیشه از رایانههای شخصی خانگی استفاده کردهاند و واقعاً خیلی سخت است که کدهای پیچیده نرم افزار ویکیپدیا را روی صفحه نمایش کوچک تلفنهای همراه، کنترل کرد. حتی قبل از رایج شدن گوشیهای همراه هوشمند، یک تحقیق در سال 2009 نشان داده بود که «جوانترین و ماهرترین همکاران رایانهای ویکیپدیا نمیتوانند این وظایف را براحتی انجام دهند.» چراکه این اعمال برای آنها دشوار است.
دوم اینکه، براساس گزارشی که مرکز مطالعات روزنامهنگاری رویترز (RISJ) در ماه ژوئن امسال منتشر کرده است، ظهور تلفنهای همراه هوشمند و رسانههای سیار سبب شده تا کاربران اینترنتی اخبار و اطلاعاتی را که میخواهند بخوانند از طریق شبکههای اجتماعی یا موتورهای جستوجو به دست آورند. در رسانههایی که برای تلفن همراه طراحی شدهاند، دیگر نیازی نیست تا کاربران اینترنتی به صفحه اول پایگاههای اطلاعرسان اینترنتی رسانهها مراجعه کنند؛ بلکه کاربران این دسته از رسانهها، اخبار و اطلاعات مورد علاقه خود را بدون پرداخت هیچ هزینهای همانند آنچه در رسانههای اجتماعی سیاری همچون «تلگرام» و «فیسبوک» اتفاق میافتد، دریافت میکنند. این کاربران توانستهاند براحتی از آگهیهای تبلیغاتی زیاد و خستهکننده پایگاههای خبری اینترنتی نیز دوری جویند. بر همین اساس، راحتی، هزینه کم و دسترسی گستردهتر در رسانههای سیار سبب شده تا شمار بازدیدکنندگان اینترنتی پایگاههای اطلاعرسانی که بر روی تلفن همراه نیستند با کاهش چشمگیری مواجه شوند.
نویسنده کتاب «انقلاب ویکیپدیا؛ چگونه دستهای از هیچکسان، بزرگترین دایرةالمعارف جهان را خلق کردند» در ادامه مقالهاش این نکته را متذکر میشود که با رشد شمار کاربران تلفن همراه ممکن است آب برکه نیروی بالقوه سرویراستاران ویکیپدیا خشک شود و مینویسد:
سختیهایی که درباره به کارگیری داوطلبان جدید وجود داشت، منجر به کاهش شمار ویراستاران ویکیپدیا در طول هفت سال پیاپی شد. در سال 2005 (دوران اوج ویکیپدیا) ماههایی وجود داشتند که بیش از 60 ویراستار به عنوان سَرویراستار منصوب شده بودند، شغلی که دارای امتیازاتی ویژه برای ویرایش متون انگلیسی بود؛ اما در یکساله اخیر، گاهی اوقات در طول یک ماه حتی به زحمت یک ویراستار برای ترفیع به سمت سرویراستاری وجود دارد.
وی در ادامه این نوشتار به بیان مشکلات «مدیریت مشارکتی» در پروژهای که به گستردگی ویکیپدیا است، میپردازد و فرصتها و چالشهای پیش روی این دانشنامه آزاد را برمیشمارد. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این قسمت از نوشتار اوست:
«ویکیپدیا در رابطه با جمعآوری کمکهای مالی لطمه نخورده است. این بنیاد که دفتر اصلیاش در سان فرانسیسکوی امریکا واقع شده است، بودجهای بالغ بر شصت میلیون دلار در اختیار دارد. در عین حال، چگونگی تقسیم عادلانه این منابع مالی از جمله موضوعهای طولانی مورد بحث بوده است. اینکه چه مقدار پول باید برای بخشهای منطقهای و نمایندگان آن منطقه فرستاده شود، یا اینکه به گروههای غیرانگلیسی زبان چه میزان بودجه باید اختصاص یابد؟ همچنین چه مقدار از این پول باید در راستای ارتقای سیستمهای نرمافزاری، ساخت برنامههای تحت موبایل و حفظ زیرساختهای سازمانی کنار گذاشته شود؟
این کشمکشها به داخل همکاران ویکیپدیا نیز کشانده شد. سال گذشته، بنیاد در اقدامی بیسابقه مجبور به نصب نرمافزاری جدید روی ویکیپدیای آلمانی زبان شد. ویراستاران آلمانی رویکرد مستقلی را در پیش گرفتند تا در برابر بهروز رسانی که بر صفحه کاربران اعمال شده بود، مقاومت کنند؛ این موضوع بر خلاف خواسته دیگر ویراستاران کهنهکار بود. بر همین اساس، ویکیپدیا ویژگی جدیدی را برای مشاهده محتویات چند رسانهای، بر نرمافزار ویرایشی خود نصب کرد و با بکارگیری یک محافظ صوتی مقتدر راه را جهت هرگونه تغییر احتمالی بر روی سر ویراستاران خودرأی بست.
آخرین رویارویی نیز در انتخابات امسال برای تصدی صندلیهای هیأت مدیره بنیاد ویکیپدیا (به عنوان تأثیرگذارترین سمتی که یک داوطلب میتواند داشته باشد) رخ داد. در این انتخابات پنج هزار نفر رأی دادند (سه برابر بیشتر از دورههای گذشته) که حکایت از سرزنشی همه جانبه به وضع موجود بود، به طوری که هر سه کاندیدایی که برای انتخاب شدن مجدد ثبتنام کرده بودند، رأی لازم را نیاوردند و مخالفانشان بر مسند آنان نشستند. دو عضو دیگر از هیأت مدیره 10 نفره نیز با پایان یافتن سال 2015 جایگاه خود را ترک خواهند کرد. در این میان، لیلا ترتیکوف، مدیرعامل جدید این بنیاد، اقدام به استخدام برنامهنویسان دنیای فناوری «متن-باز» (Open Source) کرده است که تجربه کم آنان با محتوای ویکیپدیا برخی از برنامهنویسان کهنهکار این بنیاد را نگران کرده است.
اما چالش واقعیای که ویکیپدیا با آن روبرو است حل اختلافات مدیریتی (از کشمکش میان کارکنان این بنیاد گرفته تا تلاشهای مستمری که ویراستاران قدیمی برای حفظ امتیازات خود انجام میدهند) و طراحی یک نرم افزار ویرایشگر تحت موبایل است. «ماریا سفیداری» از اعضای هیأت مدیره این بنیاد اینگونه هشدار میدهد که: «برخی از جوامع اینترنتی بشدت نوآورگریز و مقاومتکننده در برابر تغییرات شدهاند.» بطوری که برای ماندگاری خود ریسک میکنند «آنها در سال 2006 گیر کردهاند در حالی که بقیه اهالی اینترنت به سال 2020 و سه میلیارد کاربر جدید این شبکه جهانی میاندیشند»
در چند ساله اخیر سازمان اسناد ملی و بسیاری دیگر از نهادهای جهانی، کتابخانهها و موزهها به منظور افزایش دقت، کیفیت منابع و درک چند رسانهای در صفحه مقالهها (یا مدخلهای مرتبط به آنها) با داوطلبان مشارکت کننده در ویکیپدیا همراهی کردهاند. آغاز این دسته از فعالیتها به سال 2010 بازمیگردد، یعنی هنگامی که موزه بریتانیا به آمار ترافیک پنج برابری خوانندگان مقالههای مرتبط با اشیا صنایع دستی در دایرةالمعارف اینترنتی ویکیپدیا (نسبت به پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خود) پی برد. از این رو، برای تقویت دامنه خوانندگان خود به قدرتی که ویکیپدیا یدک میکشید چنگ زد و یکی از ویراستاران این دایرةالمعارف را برای همکاری با مسئولان این موزه دعوت به کار کرد. از آن زمان به بعد، همکاریهای مشابهی توسط گروههای مختلف نظیر مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها با ویکیپدیا شکل گرفت.
اینها فرصتهایی حیاتبخش برای ویکیپدیا به شمار میروند تا ضمن بکارگیری کارشناسان خارجی به دامنه ویراستاران خود بیفزاید. همچنین میتواند راهی امیدوارکننده برای حل شکاف جنسیتی ویراستارانش باشد (در سال 2011 تنها 15 درصد از ویراستاران این نهاد زن بودهاند.) بدترین سناریوی ممکن این است که ویکیپدیا به کار خود پایان دهد، البته نه با صدایی بلند بلکه با صدایی به آهستگی بسته شدن یک در. هیچ کوششی در تاریخ نتوانسته این حجم از اطلاعات را با هزینهای خیلی کم در اختیار افراد بسیاری قرار دهد؛ شاهکاری که تمام کارهای برجستهاش در غیاب منفعت و صاحبان سازمانیاش، ساخته شده است. در عصر غولهای اینترنتی، این دسته از فداکارانهترین پایگاههای اطلاعرسانی اینترنتی ارزش آن را دارند تا نگه داشته شوند.
ویکیپدیا شاید توانست بخشهایی از اهداف طراحی جیمی ولز را به ثمر برساند که گفته بود «با ویکیپدیا ما میتوانیم درباره «شفافیت» و «صراحت» شروع به اندیشیدن کنیم. اینکه چگونه چنین فرآیندی انجام میپذیرد؟ چگونه مردم میتوانند در این فرآیند مشارکت کنند؟ چگونه میتوانیم نسبت به آن شکایت کنیم؟ و اینکه در صورت شکست، به چه نحوی میتوانیم آن را دوباره به کار گیریم؟» اما شاید تغییر فرهنگ دیجیتال و مفهوم کارکرد اینترنت بر اثر ظهور رسانههای «سیار» (یا موبایلی)، چیزی بود که در ابتدای پروژه، ویکیپدیا نمیتوانست تصویری دقیق از آن برای خود تصور کند.
ما و مسأله تغذیه اطلاعاتی سیار
در مقاله نیویورک تایمز اشاره شد که رشد کاربران اینترنتی تحت موبایل، شبکههای اطلاعرسانیای از قبیل ویکیپدیا را تحتتأثیر قرار داده است. هرچند تاکنون میزان دوام شبکهها و پایگاههای اطلاعرسانی اینترنتی که برای کاربران رایانههای شخصی ایستا، طراحی شدهاند به مراتب بیشتر از رسانههای سیار بوده است اما در این میان، موضوعی که بایستی در آن تأمل کرد، گرایش جدید کاربران فضای اینترنت در روند تغذیه اطلاعاتی و نوع مشارکت خود در «حوزه عمومی» اینترنت است.
امکان اشتراکگذاری فیلمهای کوتاه و عکس در رسانههای موبایلی، قضاوتها و منطق انسان امروز را بصری کرده است؛ همان راهبردی که در برنامهسازی شبکههای عصبی در طراحی هوشهای مصنوعی به کارگرفته میشود. بر همین اساس، اگر چه انسان در یک شبکه اجتماعی تعاملی حضور دارد، اما در دراز مدت با فریب سیار بودن و در دست داشتن اطلاعات مورد علاقه، نگرشی بستهتر نسبت به جهان پیرامون خود پیدا خواهد کرد و قوه ادارک وی در حد یک روبات عاقل تقلیل مییابد!
در کشور ما با پیشینه خوبی که در زمینه نگارش و تدوین دانشنامهها وجود دارد اگر تفکری سیستمی بر فضای تولید و اشتراکگذاری محتویات اینترنتی حاکم نشود، قابلیتهای فناورانههای برخی از کشورها در تولید اطلاعات دیجیتالی، تجزیه و تحلیل رفتارهای کاربران اینترنتی، و همچنین میزان مالکیت اطلاعاتی که در فضای اینترنت دارند، میتواند مسیر فضای علمی حاکم بر کشور را تحت تأثیر قرار دهد و از طریق رسانههای سیار موانعی جدی در برنامههای توسعه فرهنگی کشور و مقابله با جنگ نرم ایجاد کنند. از این رو، به نظر میرسد موضوع ارتقای سطح سواد اطلاعاتی و سواد انطباقی (توانایی ایجاد استفاده از اینترنت و رسانههای دیجیتال) به عنوان یک ضرورت در دستور کار مهندسی فرهنگی کشور باید قرار گیرد.
هرچند توسعه فناوریهای ارتباطات مرتبط با اینترنت و تلفن سیار توانسته پنجرههای نوینی در تسهیل امور روزمره زندگی بشر بگشاید و اطلاعات بینظیری را در اختیار وی قرار دهد اما هیچ شیوهای برای سنجش پیشرفتهای فرهنگی تلفنهای سیار هوشمند وجود ندارد. به زعم برخی از کارشناسان، رسانههای سیار ممکن است سبب بروز خرده فرهنگهایی شوند که به جوانان اجازه بر هم زدن نظم اجتماعی را میدهد (برای مثال ضبط و به اشتراکگذاری فیلمهای خشن که به سیلی شاد Happy Slapping معروف اند). همچنین رسانهها و وسایل دیجیتالی سیار در اثر تثبیت سفارش سازیهای شخصی در نحوه دریافت اطلاعات و تقویت نمادهای هویت فردی، میتوانند گونههایی افراطی از فرهنگ فردگرا را در جامعه تقویت کنند.