ترکیه و رسانههای ایران، تنش یا تعامل
طی یک ماه گذشته خبرهایی با مضمون گلایه و نارضایتی مقامهای ارشد ترکیه از رسانههای ایران پیرامون نقش ترکیه در معادلات منطقه منتشر شد. مسئولان ترکیه در عالیترین سطوح از همتایان ایرانی خود خواسته بودند اجازه انتشار چنین مطالبی را ندهند
کد خبر :
481505
ایران: طی یک ماه گذشته خبرهایی با مضمون گلایه و نارضایتی مقامهای ارشد ترکیه از رسانههای ایران پیرامون نقش ترکیه در معادلات منطقه منتشر شد. مسئولان ترکیه در عالیترین سطوح از همتایان ایرانی خود خواسته بودند اجازه انتشار چنین مطالبی را ندهند. در اواخر هفته گذشته شایعاتی پیرامون احضار سفیر ایران به وزارت خارجه ترکیه با موضوع تذکر پیرامون برخی گزارشهای رسانههای ایران منتشر شد که بعدها از سوی وزارت خارجه ایران تکذیب شد.آنچه مشخصاست نارضایتی آنکارا از گزارشها و دیدگاههای منتشر شده در رسانههای ایران است.
با این همه بهنظر میرسد مسئولان ارشد ترکیه نباید انتظار داشته باشند که روزنامهها و تحلیلگران ایرانی پس از چرخش سیاستهای ترکیه از دکترین «تنش صفر» بهدکترین «عمق راهبردی یا نوعثمانیگری» منافع ملی ایران را نادیده گرفته و یا تبدیل به شعبهای از ارگانهای رسانهای حزب عدالتوتوسعه شوند.
تمایل به کنترل مطبوعات توسط دولت به نفع یک دولتخارجی درخواستی معقول به نظر نمیرسد.
توگویی آنکارا انتظار دارد دولت ایران در عملکرد صفحات بینالملل روزنامهها اعمال «کنترل» کرده و در صورت انتشار مطالبی علیه سیاست خارجی ترکیه دست به محدودسازی بزند! باید پرسید آیا ترکیه نیز خود را ملزم به چنین رفتاری در مقابل ایران میداند؟ مثلاً آیا رسانههای نزدیک به حکومت «حساسیتها و خطوط قرمز ایران» را ملاحظه میکنند؟
کافیاست نگاهی به ستونهای روزنامه «اِستار»، «شفق» و «صباح» سه روزنامه نزدیک به عدالتوتوسعه بیندازیم. «سویل نوریاِوا» روزنامه نگار و تحلیلگر «ضد ایرانی» است که کار خود را در رسانههای باکو آغاز کرد و اکنون در رسانههای متعلق به حکومت،تحریکآمیزترین نوشتهها را علیه تمامیت ارضی ایران یا ایجاد حس دشمنی با ایران منتشر میکند. روزنامه «استار» در سال 2015 چهل یادداشت از این نویسنده منتشر کرد که دستکم 30 مورد از آنها با محوریت «ایرانستیزی» بودهاست. تنها یک نگاه به تیتر این یادداشتها روشنگر نیت نویسنده است:
«ایران و دسیسه عجم»، «ایران- ارمنستان: یک ملت دو دولت»، «هویتهای قومی در ایران»،«حقایق آذربایجان جنوبی» و…تنها نمونهای از این یادداشتها هستند. همین تحلیلگر در تلویزیونهای تحت کنترل حکومتترکیه از جمله TRTنیز حضور محسوسی دارد.
در حوزه رسانه دولتی TRT ترکیه نیز وضعیت به همین منوال است. وب سایت فارسی این شبکه دولتی مملو از مطالبی تحریکآمیز در ضدیت با وحدتملیایران،فراخوان تحریم انتخابات ریاست جمهوری 1392 و تحریک شهروندان علیه کشور است.
تحلیل محتوای مطالب تی.آر.تی فارسی به عنوان رسانه دولتی در سه سال گذشته نشانگر خصومتی وحشتناک با ایران از تریبون کاملاً رسمی دولت ترکیه است.
تا به حال به یاد ندارم که دیپلماتهای ایران در ترکیه نسبت به انتشار چنین مطالب تلخی که بر خلاف اصول یاد شده (اصل حسن نیت، حسن همجواری و عدم مداخله) است، واکنشی طلبکارانه نشان داده و یا در ملاقات با مقامهای رادیو و تلویزیونی دولتی ترکیه حتی این مسأله را مطرح کرده باشند. البته این حق برای ایران محفوظ است.
اگر سیاههای از محتوای منفی رسانههای دو کشور تهیه کنیم،حتماً لیست ترکیه لیست بلند بالاتری خواهد بود. از سوی دیگر بیگانگی مقامات ترکیه از ساختار رسانهای ایران موجب شده تا آنها رسانههای مختلف را رسانه دولتی عنوان کنند در حالی که در ایران فقط ایرنا و روزنامه ایران باید رسانه رسمی دولت تلقی شوند.
سفیر کنونی ایران در آنکارا در عین حال که از دیپلماتهای برجسته ایران است، نظریهپردازی دانشگاهی است که سالها به مطالعه مناسبات دو کشور پرداخته و الگوی «همگرایی، تعاملوترمیم» در عین رقابت در مناسبات طرفین را مطرح کردهاست. این مناسبات در سالهای اخیر با تنشهایی همراه بوده است اما امید میرود با دقت نظر به این الگو شاهد ترمیم روابط در سال میلادی جدید باشیم.