وصیت اینانلو؛ در کوه ابر شاهرود خاکم کنید
اینانلو از مرگ نمیترسید؛ او یک بار دیگر 17 سال قبل هم مرده بود.
کد خبر :
478473
ایسنا : اینانلو از مرگ نمیترسید؛ او یک بار دیگر 17 سال قبل هم مرده بود. محمد علی اینانلو در توصیف مرگ نوشته بود: «نه مطلقا از مرگ نمیترسم، خیلی با آن آشنا هستم. یک بار هم مردهام حدود ۱۷ سال پیش در لار، حادثهای برایم پیش آمد. این دو دندان جلوی من را میبینی؟ مصنوعی است با پیچگوشتی دندانهایم را شکستند تا بتوانند به من تنفس مصنوعی بدهند. تجربه عجیبی بود اما دوست دارم سالم بمیرم. «یک هو» یا همان یک دفعه خودمان. وصیت کردهام در کوه ابر شاهرود خاکم کنند. هنوز نمیدانم روی سنگ قبرم چه مینویسم. راجع به آن خیلی فکر کردم اما هنوز نمیدانم. شاید شعری از سهراب سپهری: به سراغ من اگر میآیید نرم و آهسته بیایید/ مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من». این مطالب در کتاب «سنگ قبر» - نوشته پوریا تابان - به چاپ رسیده است و تابان پس از درگذشت محمد علی اینانلو آن را در اختیار خبرنگار قرار داد. مصاحبهای که مربوط به مرحوم اینانلو میشد، ۵ بهمن ماه سال ۸۶ انجام شد که او درباره مرگ جملاتی کوتاه نوشته بود. کتاب «سنگ قبر» ۲۳ آبان ماه ۹۴ رونمایی شد. اینانلو بنیانگذار روزنامهنگاری محیط زیست بود مهدی محسنیانراد که در دوران
تحصیلش با محمد علی اینانلو همدانشکدهای بوده است، با ابراز تاسف از درگذشت او، از سابقه دوستی با این روزنامهنگار و آخرین بارها که او را دیده است، سخن گفت. این استاد دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات و رسانه، با ابراز تاسف از درگذشت اینانلو (مجری، مستندساز و کارشناس محیط زیست) اظهار کرد: اینانلو آدمی بود که به واقع به سرزمین ایران عشق میورزید و دلشورهی محیط زیست ایران را داشت. او بیان کرد: اینانلو بنیانگذار روزنامهنگاری محیط زیست به مفهوم تلویزیونی و رادیویی بود. محسنیانراد که در دوران تحصیلش با محمد علی اینانلو هم دانشکده بوده است، درباره آخرین دیدارش با مرحوم اینانلو یادآور شد: آخرین صحبتم با ایشان به شب پخش مصاحبهای برمیگشت که در دانشگاه سندیگو به ارائهی گزارش فرصت مطالعاتی دربارهی برجهای تلگراف نوری پرداخته بودم. ایران گرد پرتجربه و کوشا، آقای اینانلو هیجانزده زنگ زدند و ضمن ارائه شواهدی از برجهایی دیگر، از برجی یاد کردند که در کوهستانهای اردبیل واقع است و مردم محلی آن را «برج پیام» مینامند. محسنیانراد در پایان گفت: مرحوم اینانلو قرار شد اطلاعاتی بیشتر به من بدهد و با یکدیگر در تماس باشیم،
اما امروز خبر فوت او را شنیدم و بسیار متاسف شدم. خداوند ایشان را رحمت کند. آدمی بود که به واقع به سرزمین ایران عشق میورزید و دلشوره محیط زیست ایران را داشت. بازخوانی گفتههای زندهیاد اینانلو در حوزه گردشگری «بهعنوان یک فرد رسانهای نسبت به شما مسئول و بدهکارم، چون ما آنقدر درباره گردشگری نوشتهایم که شما ترغیب شدید، این کار را انجام دهید، اما ببخشید، دروغ گفتیم.» این بخشی از سخنرانی «محمدعلی اینانلو» در جشنی است که ۷ سال پیش خطاب به راهنمایان تور مطرح کرد، مردی که در حین ایرانگردی و مستندسازی از طبیعت و حیات وحش ایران، موسسهای آموزشی برای راهنمایان طبیعت راهاندازی کرد. صدای گرمی داشت و اولین گزارشگر والیبال در رادیو بود، گزارشهای او در بازیهای آسیایی تهران (1974) ناماش را با والیبال پیوند زده. برای محیط زیست قلم میزد، آنچنان که محسنیان راد او را بنیانگذار روزنامهنگاری محیط زیست به مفهوم تلویزیونی و رادیویی دانسته است. اینانلو بعدها کولهبارش را بست و راهی سفر شد، همه جای ایران مقصد او بود. برای تلویزیون ایران مستندهایی میساخت تا کشوری را که حتی از دیدگان مردمش پنهان مانده، به تصویر کشد.
آنچه در ادامه میخوانید بازخوانی گوشهای از صحبتهای مرحوم محمدعلی اینانلو درباره کاستیهای گردشگری و آموزشهای اکوتوریسم در ایران است، او صراحت کلام و نقد ظریف جزو خصوصیات بارزش محسوب میشد. «من بهعنوان فردی که آموزشهایی را به افراد علاقهمند دادم، نسبت به شما مسئولم و باید بگویم، آنچه ما در اختیار شما قرار میدهیم، اصلا کافی نیست. آنچه به شما نیاموختهایم، به شما بدهکاریم و در مقابل، مسؤولیم و برای این موضوع از شما، راهنمایان تور عذرخواهی میکنم. ما بهعنوان آژانسدار به شما بدهکار و نسبت به شما مسؤولیم و حق شما راهنمایان را ادا نمیکنیم. به عنوان دولت نسبت به شما مسؤول و بدهکاریم، از این بابت که مدام به شما قول دادیم و حرفهای مکرر زدیم و میدانستیم دروغ است و خجالت نکشیدیم، عذرخواهی میکنم. برای اینکه در برنامههای تلویزیونی گفتیم که این کارها شدهاند، بشوند و میشوند که نشدهاند، عذرخواهی میکنم. مسکن های موقت حتی اگر راست باشند برای راهنمایان کافی نیستند. او این سخنان را ۷ سال پیش در جشن راهنمایان تور مطرح کرد. اینانلو به شدت قائل به تعامل سازمانهای حفاظت محیط زیست و میراث فرهنگی و گردشگری
بود و اعتقاد داشت: « اگر ایران در گردشگری دنیا سهمی ندارد، دلیل خیلی سادهای دارد و آن هم نبودن مدیریت دولتی است. وضعیت طبیعت و میراث فرهنگی ما در حدی از افول است که به هیچ عنوان تحمل آزمون و خطا را ندارد و مشخص است که آزمون و خطایی در کار نخواهد بود. مسئولان گردشگری ما وقتی درباره گردشگری صحبت میکنند، منظورشان فقط گردشگری تاریخی و فرهنگی است، هنوز باورمان نشده است که میتوان از طبیعت نیز درآمد کسب و اشتغال ایجاد کرد. یادمان باشد، ما جوانترین کشور دنیا هستیم که نزدیکترین همسایهی آن، بزرگترین تولیدکنندهی مواد مخدر است و اگر چارهای نیاندیشیم، معلوم نیست آیندهی جوانان ما چه میشود. اگر فکری نکنیم، 20 سال دیگر، کشوری فقیر و پیر خواهیم بود، پس به سمت تخصصی شدن گردشگری طبیعت پیش رویم و آن را به رسمیت بشناسیم.» او در گفت و گویی در زمان ایجاد اداره کل طبیعتگردی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، گفت: «همیشه بهعنوان یک عضو رسانه و فعال گردشگری و حتا گردشگر به مسؤولان انتقاد میکردم که جایگاه طبیعتگردی در کشور ما کمرنگ است و مسؤولان، گردشگری را بیشتر تاریخی و فرهنگی میدانند. اصولا در گردشگری تا وقتی
جوامع محلی همراه نباشند، نمیتوان هیچ کار درستی را انجام داد و این جوامع هم وقتی همراه میشوند که بدانند منتفع میشوند، مثلا در روستای «بوانات» استان فارس، یک جوان روستایی به نام «عباس برزگر» بهخاطر هوش و لیاقتی که به خرج داده و اتفاقا ادارهی میراث فرهنگی و گردشگری آن منطقه نیز به آن اهمیت داده، حالا بهانهی جذب گردشگر شده است. «مازیار آلداوود» در روستای گرمه نیز نمونهی موفق برای جذب گردشگر روستایی و عشایری است. زوج جوانی که در پارک ملی گلستان خانهای را برای گردشگران آماده کردهاند، نیز مثال دیگری برای این موضوع است. اکنون وظیفهی اداره کل طبیعتگردی و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است که برای چنین افرادی تبلیغ کند و به کار آنها بها دهد. این نمونهها برای روستای اورامانات هم میتوانند الگو باشند و حتا به برخی عشایر مثل این روستاها میتوان کمک کرد تا گردشگرانی را جذب کنند، در جلسهای با رییس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پیشنهاد کردم با دادن آموزش و وام به برخی خانوادههای عشایر مثل شاهسونها که در پای قلهی سبلان زندگی میکنند، گردشگری عشایر رونق گیرد. در دیگر اقوام نیز مانند قشقاییها و
بختیاریها این تجربه را میتوان تکرار کرد. کشور ما همسایه بزرگترین تولیدکنندهی مواد مخدر است و اگر بپذیریم بیکاری، امالفساد است این همسایگی، ما را در خطر قرار میدهد و باید اشتغال ایجاد کنیم و چون حوزهی کاری ما گردشگری است، پس باید تلاش کنیم از این طریق اشتغال ایجاد کنیم.»