در استعمار فرانو، جوان ایرانی، غرب را دنیایی آرمانی میداند
"نفوذ" کلیدواژهای است که از گذشته تاکنون در ادبیات سیاسی کشورمان وجود داشته اما این روزها بار معنایی متفاوتتری به خود گرفته است.
تسنیم رسول بابازاده و عباس کلاهدوز:"نفوذ" کلیدواژهای است که از گذشته تاکنون در ادبیات سیاسی کشورمان وجود داشته اما این روزها بار معنایی متفاوتتری به خود گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی اگرچه در سالیان گذشته بارها نسبت به مسئله "نفوذ" و "رخنه" دشمن در ابعاد گوناگون هشدار دادهاند اما از دوران ماقبل برجام و بهویژه پسابرجام هشدارهای معظمله در این زمینه شدت یافته تا جایی که ایشان خود به تبیین ابعاد و اشکال مختلف موضوع "نفوذ" پرداختند. ایشان در این زمینه میفرمایند: "بهنظر من مسئله بعد از برجام از مسئله برجام مهمتر است... آنها در اظهاراتشان حرفهایی میزنند که بهکلی خارج از مقوله هستهای و مانند این حرفها است ... از جمله حرفهایی که میزنند و ما را حساس میکند این است که میگویند برجام فرصتهایی را ــ هم در داخل ایران و هم در بیرون از ایران و در منطقه در اختیار آمریکا ــ قرار داده است."و یا در سخنان دیگری تأکید میکنند: "نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور".اهمیت موضوع «نفوذ»، ما را بر این داشت تا برای بررسی و تبیین این موضوع در بستر تاریخی و هویتی، با دکتر موسی نجفی رئیس پژوهشکده اندیشه سیاسی و تمدن اسلامی به گفتوگو بنشینیم. دکتر نجفی دارای 42 عنوان کتاب در حوزه تمدنی و فلسفه تاریخ همچون «تمدن برتر»، «انقلاب فرامدرن و تمدن اسلامی»، «فلسفه تحول تاریخ»، «تاریخ تحولات سیاسی ایران»، «فلسفه تجدد در ایران» و «اندیشه تحریم در تاریخ سیاسی ایران» است و نیز نظریهای با عنوان «تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» دارد. وی نوه پسری آیت الله «محمدتقی نجفی» معروف به «آقا نجفی اصفهانی» از علمای نهضت تنباکو و جنبش مشروطه است که همراه برادرش آیت الله حاج آقا نورالله اصفهانی نقش بسزایی در مقابله با نفوذ فرهنگی استعمار داشتهاند. به نظر میرسد تاکید دکتر نجفی بر اهمیت «نفوذ تمدنی» میتواند علاوه بر نتایج حاصله از پژوهشهای گسترده، ریشه در تجربه تاریخی و عینی اجداد ایشان در مبارزه با استعمار داشته باشد. البته مصاحبه با دکتر نجفی هم قواعد مختص خود را دارد. رجحان ایشان، در تدریس و تالیف است تا مصاحبه تفصیلی، از همینرو زمانی که از وی خواستیم تا درباره موضوع نفوذ در بستر تاریخی و تمدنی با ما به گفتگو بنشیند پیشنهاد داد برای غنیترشدن مصاحبه در یکی از مناظرههایش با موضوع تجدد در ایران شرکت کنیم. مصاحبه خبرنگاران تسنیم با دکتر نجفی چندی پیش در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در 2 روز انجام شد که ابتدا محورهای اصلی مصاحبه و سپس متن کامل آن از نظرتان میگذرد: * نفوذ زمانی صورت میگیرد که دولتمردان احساس ضعف کنند * "نفوذ تمدنی" مهمترین نفوذ است * قرارداد ترکمنچای عامل اصلی نفوذ در دوره قاجار بود * شرمساری از فرهنگ و آداب خودی دلیل بحران هویت و موجب نفوذ است * تاثیر هالیوود از پنتاگون در نفوذ بیشتر است * روزنامهها و احزاب ابزار نرم ایجاد بحران هویت هستند * جاسوسی؛ سبک ترین نوع نفوذ * بورسیه دانشجویان از سوی غربیها زمینهای برای نفوذ است * ورزش یکی از حوزههای مستعد نفوذ است * سرمربی خارجی تیم فوتبال خطری برای هویت ایرانی * کمک به احساس تحقیرشدگی کمک به نفوذ است * یا ابوالفضل پیراهن رضازاده برای ایران هویت ساخت * بیخیالی نسبت به شعارهای انقلاب خطر نفوذ را تقویت میکند * در استعمار فرانو، جوان ایرانی، غرب را دنیایی آرمانی میداند * تاثیری که فیلم مختار بر روی یک مراکشی گذاشت * تکنوکراتها و خارج رفتهها موجب برتر بینی غرب شدهاند * مقهور شدن دربرابر فرهنگ غربی موجب تغییر ارزشهایمان شده است * نفوذ از قنداق بچهها آغاز میشود * شبکههای اجتماعی ابزاری برای نفوذ * طرح بحث "نفوذ" توسط رهبری با هدف مقابله با استعمار فرانو است * به شخصیت ملیمان حمله شده است با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالیان گذشته بیش از 200 بار از واژه رخنه و نفوذ استفاده کردهاند و در ماههای اخیر تاکید ایشان بر این موضوع بیشتر شده، تعریف شما از بحث نفوذ چیست؟ لطفا به تاریخچهای از نفوذ در جریان های سیاسی و تاریخی معاصر نیز اشاره بفرمایید. - نجفی: نفوذ میتواند به خاک یک کشور، به یک سازمان، به نظام حکومتی و ... صورت گیرد. در دوران قاجار پس از عهدنامه ترکمنچای بیشترین نفوذ در حوزه نظام حکومتی صورت گرفت اما ما در دوره صفویه نفوذ نداریم چراکه در این دوره شاهد «مدنیت شیعه» هستیم و وقتی نظام قدرتمندی داشته باشیم، نفوذ معنایی ندارد. نفوذ زمانی صورت میگیرد که مردم یا دولتمردان احساس ضعف کنند. در دوره صفویه چون شاه عباس، جانشینان و پدرانش احساس قدرت میکردند و با تحقیر به غربیها نگاه میکردند، نفوذ معنایی نداشت. وقتی برادران «شارلی» به ایران آمدند و میخواستند سلاح آتشین را به ایرانیها یاد دهند، این سلاح تنها ابزاری برای دفاع بود. یا وقتی که امام قلی خان جزیره هرمز را از اشغال پرتغالیها آزاد کرد و از ناوهای انگلیسی کمک گرفت، این کمک ابزار نفوذ انگلیس در ایران نشد. انگلیس حتی بعد از آن هم نتوانست تجارت خانههای خود را در ایران گسترش دهد، در حالی که در هند توانست این کار را انجام دهد چون انگلیسیها توانسته بودند شخصیت هندیها را تضعیف کنند. گاندی وقتی مبارزاتش را شروع کرد، بزرگترین مشکلش شخصیت دادن به مردم هند بود. هندوها در مقابل اروپاییها خود را خیلی پایین و پست میدانستند. لذا مبارزههای منفی و تحریمهای گاندی به دلیل شخصیت دادن به مردم هند بود. حتی لباس سادهای هم که به تن کرد با هدف شخصیت دادن به هندیها بود. ما در دوره صفویه این شخصیت را داشتیم اما در دوره قاجار کم شد. "نفوذ تمدنی" مهمترین نفوذ است اینکه فرمودید در گام اول شخصیت طرف مقابل را تضعیف میکنند، این کار در دوره قاجار از چه طریقی صورت گرفت؟ - نجفی: این کار از طریق ترکمنچای و قراردادهای جدا شدن بخشهایی از خاک ایران انجام شد. ما 17 شهرمان را از دست دادیم و این بر روحیه مردم تاثیرگذاشت. برای مثال اگر در دوران دفاع مقدس، استانهای غربیمان را از دست میدادیم، حادثهای عظیم برای مردم بود. بنابراین به نظر من مهمترین نفوذ، نفوذ تمدنی است. که در پس آن سبک زندگی، اخلاق، تقلید و... قرار دارد. قرارداد ترکمنچای عامل اصلی نفوذ در دوره قاجار بود/شرمساری از فرهنگ و آداب خودی دلیل بحران هویت و موجب نفوذ است ابزار این نفوذ چیست؟ - نجفی: نخست اینکه آنها باید نشان دهند که در وضعیت بهتر نظامی، اقتصادی و غیره قرار دارند. دوم اینکه ما را باید توسری خور کنند. این یک معادله دو طرفه است. مسلمانان در جنگهای صلیبی نسبت به غربیها احساس بیشخصیتی نکردند. در این جنگها 2 بار شکست خوردند و شش بار پیروز شدند. ولی هیچگاه از غربیها تقلید نکردند و خودشان را برتر میدیدند. در دوره قاجار شخصیتمان را در برابر فرهنگ غربی از دست دادیم. علتش نیز این بود که ما زمانی در برابر غرب قرار گرفتیم که به واسطه عهدنامه ترکمنچای، نظام سیاسی فاسد و انحطاط دربار در شرایط بدی بودیم. لذا در این حالت نفوذ طبیعی است چرا که غربیها از بالا به پایین به ما نگاه میکردند و جوانانمان را خریدند، لژها به کار افتاد و هر چیز جدیدی که در هر زمینه آمد با آن فرهنگ برتری که در ذهن داشتیم آمد و تجدد ظلی بود که هویتمان را گرفت و در نتیجه نظام مدنی تضعیف شد. تاثیر هالیوود از پنتاگون در نفوذ بیشتر است در نظریه تجدد ملی و تجدد ظلی، 2 مثلث داریم که یک مثلث با اضلاع مدنیت شیعی، هویت و تجدد ملی است و مثلث دوم که در تقابل مثلث نخست است، استعمار و استبداد، بحران هویت و تجدد ظلی اضلاع آن هستند. از طریق مثلث دوم به راحتی میتوان نفوذ کرد که نتیجهاش برتری تمدن غرب است. عدم تناسب در جامعه نیز باعث نفوذ است. وقتی در جامعه چالش و خلائی ایجاد میشود، نتیجهاش برتری غرب است. این نفوذ به معنای جاسوسی نیست. انسان بنابر حس کمال خواهی وقتی یک چیزی را کمال ببیند حتی اگر آن کمال، دروغین باشد به دنبال آن میرود. حال نفوذ یعنی کمال دروغین به مردم نشان داده شود و مردم بخواهند آن را تقلید کنند. تقلید نیز به معنای نبود قدرت تفکر است. لذا می بینیم هالیوود بیش از پنتاگون نفوذ دارد. پنتاگون نیاز به هزینه و تجهیزات دارد اما هالیوود با یک فیلم ضدایرانی مانند 300 به تحقیر ایران در تاریخ که نقطه قوت ما و نقطه ضعف آنان است، میپردازند. بنابراین شرمساری از فرهنگ و آداب خودی دلیل بحران هویت و موجب نفوذ است. در رابطه با بحران هویت توضیحی بفرمایید و اینکه چه رابطهای با نفوذ دارد؟ - نجفی: وقتی شخصیت تاریخیمان زیر سوال میرود و نسبت به فرهنگ و مذهب سست بشویم و آداب و رسوممان را عامل شرمساری خودمان بدانیم، شاخصهایمان تغییر مییابد و دچار بحران هویت میشویم. در این حالت از نفوذ، فرهنگ غیر خودی را خودی و فرهنگ خودی را ارتجاع و عقب ماندگی میدانیم. روزنامهها و احزاب ابزار نرم ایجاد بحران هویت هستند ابزار ایجاد این بحران هویت چیست؟ - نجفی: به نکته خوبی اشاره کردید، باید گفت این اتفاق از طریق القاء تمدن برتر فرهنگ بیگانه صورت میگیرد. این تمدن برتر سبک زندگی را به همراه خودش میآورد. ورود از راه نظامی و سیاسی نیز زمانی رخ میدهد که همه چیز به بن بست برسد و تنها زور حرف آخر را میزند همانند دوره رضاخان که با زور اقدام به تغییرات فرهنگی کرد. روزنامهها و احزاب ابزار نرم ایجاد این بحران هستند اما اسلحه ابزار سخت است و تا وقتی که ابزار نرم وجود دارد از ابزار سخت استفاده نمیشود. جاسوسی؛ سبک ترین نوع نفوذ/بورسیه دانشجویان از سوی غربیها زمینهای برای نفوذ است بورسیه دانشجویان که در دوره قاجار و پهلوی صورت گرفت نیز با همین هدف بود؟ - نجفی: اولین گروه دانشجویان توسط عباس میرزا و در اثنای جنگ ایران و روس با هدف یادگیری پزشکی، نقشه کشی و ساخت تسلیحات به اروپا فرستاده شدند ولی برخی از اینها جذب لژ فراماسونری شدند که اولین دسته فراماسونها همینها هستند. ما 3 گروه فراماسون داریم. اولین گروه اینها بودند که نمونه آن میرزا صالح شیرازی است که اولین روزنامه را در ایران چاپ کرد. گروه دوم دیپلماتهای ما همچون میرزا حسن خان ایلچی و گروه سوم بازرگانان، سیاحان و تاجران روشنفکر مسلک مانند حاج سیاح هستند. این گروهها به آرامی عقده حقارت و کهتری را دریافت کردند و از دنیای جدید تعریف و تمجید کردند اکنون نیز وضعیت به همین صورت است. کسانی که به خارج میروند و برمیگردند چنان حرفهای مسخرهای میزنند که آدم باورش میشود آنجا چیز دیگری است. به من گفته بودند که در سوئیس اتوبوسهایش یک ثانیه هم تاخیر ندارد. یک بار به ژنو سفر کردم اتفاقا این گونه نبود و دیدم اتوبوسها حتی 15 دقیقه هم تاخیر دارند. جاسوسی سبکترین نوع نفوذ است که در استعمار کهنه صورت میگرفته است. با توجه به نکاتی که اشاره کردید اکنون چه شرایطی در جامعه به وجود آمده که رهبر معظم انقلاب به طور ویژه بر بحث نفوذ تاکید دارند؟ - نجفی: برخی این بحث را منکر میشوند و یا در بهترین حالت سعی دارند آن را تقلیل دهند یا در بهترین حالتش، بخشنامهای با آن برخورد کنند. در این حالت ممکن است بخشی از نیروهای حزب اللهی نیز در این دام بیفتند و این بحث را به سطح حرفهای کوچه و بازاری بکشانند. نفوذ کنونی در شرایط استعمار فرانو به وجود میآید اما این گروه، نفوذ را در قالب استعمار کهنه که غالبا فیزیکی است، میبینند و آن را سبک میکنند و به مثالی مانند آمدن جاسوسان اشاره میکنند. در قضیه برجام، نفوذ به این معنا نیست که دشمنان تحریمها را لغو نکنند و قدرت هستهایمان ضعیف شود. مهمترین قدرت ما در مذاکرات این بود که ما یک سوی میز بودیم و شش کشور برجسته دنیا در آن سوی دیگر میز مذاکرات بودند و اتفاقا اینجا قدرت نفوذ ما به دنیا نشان داده شد. بزرگترین ابزار قدرت، جلوه قدرت است. در یکی از روزنامهها خواندم که به تیم وزارت خارجه در جریان مذاکرات سوریه ایراد گرفته بودند که در جلسه مذاکره تیم ایرانی در حاشیه نشسته بود و به نظر من ایراد درستی بود. در دربار صفوی وقتی یک خارجی را راه میدادند، میگفتند فرش دربار نجس شده است و به همین خاطر گاهی وقتها به مدت 4-3 ماه اینها را راه نمیدادند. رابرت شرلی میگوید وقتی شاه عباس اول را دیدم، زمانی بود که از جنگ با عثمانی برگشته بود و جلوی بیست هزار نفر حرکت میکرد و هفت مرتبه به خاک افتادم تا به بیست متری شاه رسیدم و دیگر نتوانستم جلوتر بروم. او میگوید در تمام مدت زمانی که با شاه عباس اول صحبت میکردم او از من درباره سلاح و تجهیزات و امکانات میپرسید در حالی که هیچ سوالی درباره زنانمان نپرسید. اما درباره شاهان قاجار میخوانیم که تمام فکر و ذکرشان زن، رقص و کاباره بود. به نظر من ورزش نیز یکی از حوزههای نفوذ دشمنان است. اکنون حدود سی میلیون از مردم ما به فوتبال علاقه دارند. وقتی یک خارجی سرمربی تیم ملی میشود این تیم اگر قهرمان جهان هم شود، تمام جوانان میگویند علت قهرمانی ما این فرد خارجی بوده است. میگویند ایران با سرمربیگری یک مرد پرتغالی قهرمان شد. پس جوان ما سعی میکند خود را در ظاهر شبیه این مربی کند و آن وقت اینها قهرمانهای جوانان ما میشوند.اکنون نیز بازیکنان خارجی را قهرمان و برتر میبینند و ساعتها نیز تحلیل میکنند که ما عقب افتادهایم و آنها اروپایی بازی میکنند. حالا فوتبال چیست که خودمان را به خاطر آن عقب افتاده بدانیم؟! ورزش یک سرگرمی است. وقتی این ورزش با هویت گره میخورد، میبینیم که پیرزن ذکر میگوید تا تیم ملی پیروز شود. حال که ورزش اینقدر در هویت اثر دارد پس چرا یک فرد خارجی را به عنوان مربی انتخاب میکنید؟ البته این حرف به معنای این نیست که نباید از توان و تکنیک این فرد استفاده کرد بلکه شما میتوانید پشت صحنه از تکنیک او استفاده کنید. این بحث در همه رشتههای ورزشی و در همه سطوح سرایت کرده است و جوری شده که انگار خودمان نمیتوانیم فکر کنیم و باید مربی خارجی بیاوریم تا به جای ما فکر کند. کمک به احساس تحقیرشدگی کمک به نفوذ است/یا ابالفضل پیراهن رضازاده برای ایران هویت ساخت آقای نعمت زاده گفته بود که باید مدیر خارجی بیاوریم. خوب اگر اینجور است پس چرا وزیر و رئیس جمهور خارجی نیاوریم. کسی که به احساس تحقیرشدگی کمک کند به نفوذ کمک کرده است؛ خواه آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. وقتی استعدادهای ملی خودمان را در ورزش و هرجای دیگر کنار میگذاریم این به معنای تحقیر است. رضازاده بهترین وزنه بردار جهان به همراه لباسی که نوشته یا ابوالفضل بر روی آن بود برای ما هویت ساخت. پس چرا استعدادهای خودمان را فراموش کنیم؟ به نظر من خطر یک مربی خارجی از داشتن یک وزیر خارجی بیشتر است چرا که ورزش به هویت گره خورده است. مرحوم پدربزرگم در شعری میگفت: وقتی رب البیت، دف گیرد به دست/ بیت ما فی بیت رقاصی کند، وقتی وزیرمان میگوید که باید مدیر خارجی بیاوریم چرا باید از جوانانمان انتظار داشته باشیم که هویت داشته باشند. یکی از کارهای خوبی که امیر کبیر کرد گفت که باید به جای اینکه جوانان را برای تحصیل به خارج بفرستیم و غرب زده شوند، چند استاد را از کشورهای مختلف به اینجا میآوریم. لذا از کشورهای بیطرف و کم خطر مانند بلژیک و اتریش استاد میآورد. پیشنهاد من این است که مربیهای خارجی از کشورهای مختلف بیاورید تا برای مربیهای داخلیمان کلاس بگذارند. تربیت مربی خوب که از ساخت انرژی هستهای و موشک سختتر نیست، پس میشود. بیخیالی نسبت به شعارهای انقلاب خطر نفوذ را تقویت میکند برگردیم به این بحث که در رابطه با شرایط کنونی جامعه میگفتید و اینکه خطر نفوذ را جدی کرده است. - نجفی: امروز رهبر انقلاب متوجه این قضیه هستند که عدهای دارند نسبت به شعارهای انقلاب بیخیال میشوند که این بیخیالی به روشهای گوناگون اتفاق میافتد. گاهی شعارهای انقلاب را سطحی میکنند. گاهی آنقدر تکرار میکنند که دچار شعار زدگی میشویم. در نتیجه وقتی نسبت به این شعارها بیخیال شویم، احساس خود کم بینی میکنیم و موجب میشود که خطر نفوذ از طریق فرهنگ بیگانه احساس شود. میگویند مجتهد کسی نیست که فقط اقوال را نقل کند بلکه مجتهد کسی است یک مساله را که تاکنون بیان نشده است را بر اساس اصول مطرح کند. اگر می خواهیم مجتهد و محقق باشیم باید طرح مسالههای نظام را بدانیم و نه اینکه دیگران آسیب شناسیهایش را بگویند و ما منفعل باشیم. لازمه فعال بودن در زمینه طرح مساله است که ظرفیت نظام را بالا ببینیم. اگر مسائل را تنها سیاسی و اقتصادی ببینیم ظرفیت پایین میآید بلکه باید به مسائل فرهنگی هم توجه داشته باشیم و ظرفیت فرهنگ برای طرح مساله از سیاست و اقتصاد بیشتر است. به طور مثال حل بحران هویت نیازمند انجام یک کار فرهنگی عمیق است. مبارزه ائمه اطهار در برابر اقدامات سیاسی خلفا، فرهنگی بود، لذا می بینیم که بعضا در بستر سیاسی تقیه، اما در بستر فرهنگی، مبارزه را توسعه میدهند و در تغییر خلفا یک فرصت برای انجام فعالیتها برای ائمه به وجود میآمد. دشمن نیز اکنون از این ترفند استفاده میکند. داعش پیش از آن که سیاسی و نظامی باشد، ابتدا جذب فرهنگی در بستر وهابیت داشت. به همین خاطر توانست با استعداد وسیعی از نیرو به میدان بیاید و تودهای از مسلمانان ناآگاه همچون خوارج در صدر اسلام را به همراه خود داشته باشد. امام علی(ع) در جنگ با خوارج، ابن عباس را که فردی دانشمند بود، برای شناسایی استعداد نیروهای دشمن فرستاد و او 12 هزار نفر برآورد کرده بود به طوری که خود ابن عباس نیز متزلزل شده بود. امام با تصرف کلام و امامت توانستند 8 هزار نفر از اینان را برگرداند و تنها 4 هزار نفر در سپاه خوارج ماندند که در همان جنگ صفین تمامی منهای 10 نفر از جمله ابن ملجم، به هلاکت رسیدند. بعد امام فرمودند پس از من دیگر اینها را نکشید. چرا که تنها امام میتوانست چشم فتنه را بیرون بیاورد. حضرت تعبیری راجع به خوارج دارند که به داعش امروز نیز شباهت دارد و اینکه اینان هار هستند. سگ هار پاچه صاحبش را هم میگیرد که امروز شاهد حوادث فرانسه و... هستیم. وقتی به خوارج نگاه میکنیم، نمی توانیم بگوییم دست معاویه در کار نیست. گرچه به دنبال ترور معاویه بودند اما خطرش بیشتر به سوی شیعیان بود. گروههای تکفیری نیز امروز در فضای سیاسی خطر را متوجه صاحبانشان یعنی اروپا و آمریکا کردهاند. این گروهها نیز از افرادی هستند که مدتها در کشورهایشان تحقیر شده بودند و اکنون به یک مال و ثروتی رسیدهاند. این یک نفوذ در حوزهی استعمار فرانو است. در استعمار فرانو، جوان ایرانی، غرب را دنیایی آرمانی میداند استعمار فرانو چه تفاوتی با استعمار کهنه و نو دارد؟ - نجفی: استعمار کهنه یعنی یک نیروی نظامی به منطقهای حمله و آنجا را به اشغال خود در میآورد. استعمارنو به معنای این است که یک دست نشانده در کشور هدف حکومت را در دست داشته باشد همچون حسنی مبارک در مصر. استعمار فرانو از طریق رسانهها و با هدف تغییر ارزشها صورت میگیرد همچون تبلیغات مصرفی آمریکا مانند مک دونالد که طبع ما را با هزینهی خودمان تغییر میدهند. در استعمار فرانو، جوان کشور هدف، غرب را دنیایی آزاد و آرمانی و کشور خود را مهد بدبختیها میبیند. یک جامعه شناس آلمانی میگوید کاری میکنیم که یک جوان ایرانی وقتی به سوسیس آلمانی گاز می زند، فکر میکند که در آلمان راه میرود. وقتی مسابقات فوتبالهای اروپا از تلویزیون نمایش داده میشود، میبینیم که جوانان ما نام تمامی آنان را میدانند و حتی برخی اطلاعات جزئیتری نیز دارند. برخی از دردها را در کشور حل میکنیم اما حاضر نیستیم که به حل بحران هویت در کشور بپردازیم. بحران هویت به مثابه حفرهای است که در یک کشتی ایجاد شده است و حل برخی از دردهای امروز جامعه به مانند خالی کردن آب وارد شده به کشتی با لیوان است، در صورتی که باید حفره را بپوشانیم و درست کنیم. تاثیری که فیلم مختار بر روی یک مراکشی گذاشت یک استاد مراکشی چند وقت پیش به اصفهان آمده بود، میگفت در مراکش اجازه دسترسی به رسانههای ایران را نداریم چرا که از تاثیرگذاری آنها میترسند، برای مثال فیلم مختارنامه شما بسیار اثرگذار بوده است. به طوری که وقتی وارد ایران شدیم، فرزندم به من گفت برویم مختار را ببینیم. این نشان دهنده این است که ما میتوانیم فیلمهایمان را در کشورهای اسلامی گسترش دهیم چرا که خواهان دارد. تکنوکراتها و خارج رفتهها موجب برتر بینی غرب شدهاند چگونه این فضای برتر بینی غرب ایجاد شده است؟ - نجفی: به وسیله تکنوکراتها، خارج رفتهها، نمایش آسمان خراشها و شهربازیهای شاد و مفرح غربیها در تلویزیون، این فضا ایجاد شده است. همین که نشان داده میشود ما ملت گریه و عزاداری هستیم و آنجا همه خوشند، کافی است. درصورتی که واقعیت اینگونه نیست و آنها دروغ میگویند و مردم ما خوشبختترند. آن ها شبهایشان بسیار سرد و بی روح است و این را به چشمان خودم دیدهام در حالی که مردم ما واقعا شادترند. این در معماری ما نمایان است. به طور مثال طرح چهارباغ اصفهان از شانزالیزه فرانسه بسیار زیباتر است. چهارباغ در زمان خودش با 50 هزار فانوس روشن میشده است این نشان از عظمت معماری ماست. مقهور شدن دربرابر فرهنگ غربی موجب تغییر ارزشهایمان شده است متاسفانه درباره این عظمتها گفته نشده و نشان داده نشده است. دلیلش چیست؟ - نجفی: چون خود را مقهور برتری فرهنگ غرب دیدهایم و ارزشهایمان تغییر کرده است و این به صورت نرم صورت گرفته است. این تغییر ارزشها تنها به این حوزه هم خلاصه نمیشود. وقتی رژیم غذایی انسان تغییر میکند انسانها خود خواهان مک دونالد خواهند شد. وقتی مک دونالد به شوروی رفت، 7 کیلومتر برای تهیه غذای آن صف کشیدند به طوری که گورباچف گفته بود، شوروی را مک دونالد فتح کرد. اگر این مک دونالد را هم در تهران میزدند، همین اتفاق میافتاد چرا که ارزشهای فرهنگ و تمدن آنان را برتر میدانیم. نفوذ از قنداق بچهها آغاز میشود من معتقدم نفوذ از قنداق بچهها آغاز میشود. چون سیسمونی بچهها تماما خارجی هستند و اگر تولید داخل هم باشد ولی روی آن انگلیسی نوشته شده است. وقتی کودک به دور و برش نگاه میکند، همه چیزش انگلیسی است. این کودک چگونه در آینده هویت دارد؟! در قدیم، فرزندان وقتی به مکتبخانه میرفتند ابتدا چهار قُل را میآموختند. چون قرآن به انسان جهت میدهد. اما اکنون فرزندانمان هنوز زبان مادریشان را نیاموختهاند، به کلاس زبان میروند. از این فرزند چه انتظاری داریم؟ یک کودک تا وقتی که به سن نوجوانی برسد، ارزشهای بسیاری را میبیند که متعلق به فرهنگ و تمدن خودش نیست و این تاثیرگذار است. این نوع نفوذ خیلی جدی است. شبکههای اجتماعی مانند تلگرام نیز یک ابزار برای نفوذ است شبکههای اجتماعی مانند تلگرام نیز یک ابزار برای نفوذ است. البته ما از طریق ایدئولوژی میتوانیم حریفش باشیم. طرح بحث "نفوذ" توسط رهبری با هدف مقابله با استعمار فرانو است به نظر شما اکنون به چه دلیل رهبر معظم انقلاب بحث نفوذ را مطرح میکنند؟ - نجفی: به دلیل مقابله با استمعار فرانو این بحث را مطرح میکند. به شخصیت ملیمان حمله شده است آیا در شرایط فعلی شخصیت ملیمان نیز تضعیف شده است؟ - نجفی: به آن حمله شده است. البته اگر یک جا زمین میخوریم و شخصیتمان تضعیف میشود دلیل بر این نیست که ما ضعیف هستیم بلکه قدرت حمله آنان زیاد است. به طور مثال در بحث رسانه ما ضعیف نیستیم و نسبت به سایر کشورهای اسلامی قویتریم اما غرب فوق العاده قوی است چون رسانههایش بیش از یکی دو قرن کار کرده است. جایی از مصاحبه گفتید که در فضیه برجام نفوذ این نیست که تحریمها را اجرا نکنند بلکه چیز دیگری است، به نظر میرسد که این بحث ناقص ماند، میشود بیشتر توضیح بفرمایید؟ - نجفی: غرب همچون ما دارای یک تمدن است. پس هر دو دارای تمدنیم. تمدن نیز شامل اخلاق، قانونمندی، گفتوگوی منطقی، رعایت حقوق همدیگر، مساوی معامله کردن و مدنیت است. آنها در بحث مدنیت و نظاممندی قدرتمند هستند و نمیگذارند ضعف در آن راه پیدا کند. ما هم نباید بگذاریم به نظام مندیمان ضعف وارد شود و باید نظام قدرتمندی داشته باشیم. روسیه دوره کنونی از دوره قبل به لحاظ مدنیت قدرتمندتر شده است. پس نظام مدنی مهم است و این نظام هرچه از مردم بیشتر نشات بگیرد قدرتمندتر میشود اما این دلیل نمیشود که از بالا رها کنیم مانند اینکه بگوییم مردم تا بهداشت را خوب متوجه نشدهاند، وزارت بهداشت را تعطیل میکنیم. مردم باید بهداشت را رعایت کنند، وزارت بهداشت هم باید واکسیناسیون کند. به نظر من هویت به مانند بهداشت است. اگر وارد یک شهر شوید و ببینید همه بیمار هستند، متوجه میشوید که بهداشت در اینجا ضعیف است که آن هم دلایل مختلفی مانند کم کاری پزشکان در پیشگیری و درمان، شهرداری در جمع آوری زبالهها، مدارس در آموزش کودکان و... دارد. هویت هم این گونه است. تنها یک نفر مقصر نیست. در این بحث حوزه، دانشگاه، وزارت ارشاد و... ما نیز مقصر هستیم. وقتی درصد حضور و فعالیت خودمان از دیگران کمتر شود، باعث برتری آنان خواهد شد. فعالیت آنان نیز نیازمند حضورشان نیست بلکه از طریق تبلیغات و محصولاتشان میتوانند این کار را انجام دهند. به طور طبیعی نیز جوانان و مردم به سمت آنان جذب میشوند. رهبری پیش از پیشرفتها به هویت بها میدهد اما دولتمردان بیشتر به آمار و ارقام بها میدهند. برای وزارت ورزش و جوانان مهم است که ایران فقط قهرمان شود اما به چه قیمتی؟ به این قیمت که جوانان ما هویتشان با یک مربی خارجی که ذکر کردم به خطر بیافتد.