سخنان کابلوف پیام تغییر رویکرد روسیه در قبال افغانستان است

سخنان نماینده ویژه رئیس‌جمهور روسیه در امور افغانستان به این معناست که مسکو از این به بعد سطح روابط خود با افغانستان را محدود به تماس‌ با دولت کابل نکرده و با سایر گروه‌های سیاسی این کشور نیز وارد تعامل خواهد شد.

کد خبر : 477406
فارس: «الکساندر کنیازف» کار‌شناس سیاسی روس با ارسال یادداشت اختصاصی برای خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه، به بررسی دلایل بیانیه «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان در خصوص همسویی منافع مشترک مسکو و طالبان برای مبارزه با داعش در افغانستان و ضرورت همکاری با سایر گروه‌های بانفوذ قومی و سیاسی این کشور پرداخت.
در این یادداشت آمده است: بیانیه «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان در خصوص همسویی منافع روسیه و طالبان برای مبارزه با داعش در افغانستان ارزیابی‌های متضادی را به بار آورد اما از مدت‌ها قبل ضرورت چنین تصمیمی در مسکو احساس می‌شد و چنانچه رویکردی که کابلوف به آن اشاره می‌کند، دنبال شود پس شاهد آغاز یک روند بسیار مهم در سیاست روسیه در قبال افغانستان خواهیم بود.
به نظر بنده این ارزیابی نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه از وضعیت فعلی طالبان دارای اهمیت بالایی است که گفت «در حال حاضر بیشتر طالبان به عنوان یک جنبش آزادی بخش ملی عمل می‌کنند. برای آن‌ها آمریکایی‌ها اشغالگرانی می‌باشند که سرزمینشان را به طور غیرقانونی تصرف و برای سنت‌های فرهنگی و دینی آن‌ها تهدید ایجاد کرده‌اند».
در حقیقت فضای سیاسی افغانستان منشعب بوده و بیانیه مقام رسمی روسیه به این معناست که مسکو از این به بعد سطح روابط خود با افغانستان را محدود به تماس‌های با دولت کابل نکرده و با سایر گروه‌های سیاسی این کشور که در واقع در قیاس با دولت و رئیس جمهور دارای پتانسیل به مراتب بیشتری می‌باشند، وارد تعامل خواهد شد. به صورت طبیعی مهم‌ترین این گروه‌ها طالبان می‌باشند.
مشکل اینجاست که طی حدود یک و نیم دهه اخیر دلیل اصلی برای ادامه جنگ در افغانستان حضور نظامی خارجی و قبل از همه آمریکایی‌ها می‌باشد. نادیده گرفتن سنن و آئین و ارزش‌های ملی، دینی و اخلاقی مردم محلی توسط نظامیان خارجی و استفاده بیش از حد از نیروی نظامی و مشارکت در فعالیت‌های ساختار‌های جنایی و... آمریکا و ناتو را تبدیل به اشغالگران کرده است.
این وضعیت به همراه سرخوردگی رو به رشد از عملکرد دولت «حامد کرزی» و اینک به مراتب بیشتر از آن از ناکارآمدی دولت «اشرف غنی» و توسعه فساد و جرم و جنایت در افغانستان زمینه بسیار خوبی برای سازماندهی مجدد فعالیت‌های طالبان و برقراری اعتبار این گروه در میان بیشتر مردم این کشور و به خصوص مناطق پشتون نشین را فراهم کرده است.
همانند نیمه اول دهه 90 قرن گذشته بخش قابل توجهی از جامعه افغانستان در سیمای طالبان عامل ثبات، انسجام و عدالت را سراغ می‌گیرند. عملا در افغانستان یک جنگ داخلی ادامه دارد که در آن از جانب دولت نیروهای اشغالگر خارجی عمل می‌کنند. بنابراین ارزیابی مسکو از طالبان به عنوان یک جنبش آزادی بخش ملی می‌تواند نقش مهم و اصولی اجرا کند.
بدون شک گام بعدی دیپلماسی روسیه باید پیدا کردن اشکال گفت‌و‌گو‌ها با طالبان و کمک به برگزاری روند مذاکرات جامع و کاملا جدی را در بر گیرد. در این راستا سابقه نیز وجود داشته و با میانجیگری «پکن» از ماه می‌ تا پائیز سال جاری میلادی در منطقه «ارومچی» چین مذاکرات بین طالبان (شورای کویته) و دولت اشرف غنی دنبال شد.
در حال حاضر در صفوف طالبان شکاف‌های جدی ایجاد شده و از این موقعیت باید در جهت تشخیص و تعیین هسته‌ای که قادر به گفت‌وگوی سیاسی باشد، استفاده لازم به عمل بیاید. درگیری‌های طالبان با داعش و سرکوبی حرکت اسلامی ازبکستان شامل قتل «عثمان غازی» امیر این حرکت حاکی از وجود چنین هسته‌ای در میان طالبان است.
در عین حال نباید تماس با طالبان مقطعی و موقعیتی باشد و فقط هدف مبارزه با گسترش نفوذ داعش را دنبال کند. فعلا داعش در افغانستان به صورت محدود در ولایت‌های «ننگرهار»، «کنر»، «هرات»، «هلمند» و بخشی از مناطق «فراه»، «فاریاب» و «بادغیس» حضور دارد. وظیفه به مراتب مهم‌تر این است که بتوان طالبان قادر به گفت‌وگوی سیاسی سازنده را تشخیص و به روند مذاکرات جذب کرد.
البته این روند آسان نخواهد بود چرا که علاوه بر دولت کابل که نسبت به بیانیه نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه واکنش مثبت نخواهد داشت (از جمله به دلیل وابستگی به آمریکا)، مسکو باید حداقل با 2 گروه سیاسی به طور فعال همکاری و روی زمینه تعامل آن‌ها با سایر طرف‌های مهم کار کند.
توجه به این نکته نیز مهم است که بخش قابل توجهی از بحران موجود افغانستان را اختلافات قومی تشکیل می‌دهد و تعامل مسکو با طالبان (پشتون‌ها) می‌تواند باعث واکنش‌های بسیار منفی از سوی گروه‌های دیگر قومی-سیاسی شود. منظور قبل از همه گروه تاجیکی «جماعت اسلامی» به ریاست «عطا محمد نور» است که با شورای رهبران جهادی ارتباط تنگاتنگی دارد.
گروه بعدی «حزب وحدت» به رهبری «محمد محقق» می‌باشد. حزب وحدت از لحاظ تاریخی با ایران مرتبط بوده و از قابلیت بسیار بالایی برای ایجاد ائتلاف با گروه‌های سیاسی-نظامی تاجیک برخوردار می‌باشد.
با توجه به ارتباطات عطا محمد نور با چین و محمد محقق با ایران، همکاری‌های مسکو با تهران و پکن که علاقه‌مند تامین ثبات و امنیت در افغانستان می‌باشند، می‌تواند نتایج خوبی به بار بیاورد. برای تاجیک‌ها و هزاره‌های افغانستان موضوع رعایت موازنه قومی-سیاسی مهم بوده و آن‌ها ناسیونالیسم پشتونی طالبان را غیر قابل قبول می‌دانند. این یکی از مسائل اصلی است که توجه به آن می‌تواند وضعیت افغانستان را به طور اساسی تغییر دهد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: