خلوت یار کجاست؟
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: در سوره «هل اتی»، که مال علی(ع) است، چند مرتبه از شراب اسم برده شده است. آن جا که انسان همه چیزش را از دست میدهد، آن جا شراب است. «هل أتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیا مذکورا».
کجا بوده است؟ نمیدانم. خودش خبر میدهد که شیء مذکور نبودید. آن جا را پیدا کنید! دارد منزل دوستان را نشان می دهد؛ منزلی که در آن آفریدشان. ولی مذکور نبودند. ذکر، رویشان نیامده بود. یعنی آفتابیشان نکرده بود. غایب بودند. خیلی جای خلوتی است. با قلبت میتوانی یک بویی ببری. آن جا استراحتگاه شیعیان است. جای راحتی است. آن جا خیلی خلوت است.
خدا دارد معاد را نشانت میدهد. اما مردم میگویند: معاد یا جسم است یا روح یا ...؟ گفت: ما چه میدانیم. این جور که در سوره «هل اتی» میگوید خیلی جایش خلوت است. بنابراین در دستگاه خدا و ائمه(ع) یاد داده میشوید و رو به فنا و نیستی میروید. انسان را خوب جایی میخواهند ببرند. برنده خبره است. میبرند همان جا که اول بودیم؛ «لم یکن شیئا مذکورا»، همان جای اول؛ «انالله و اناالیه راجعون».** خیلی جای خلوتی است.
الان هم اگر یک مقدار این جا را خلوت کنید، یک وقت میبینید نزدیک همان دیوارید، زنده زنده. بدن هم دارید، جسم هم دارید، فهم هم دارید. همه را جمع میکند میبرد. اگر حق گوش دادن ادا شود، زنده زنده به همان منزل میبرد. میبینی الان هم همان جا هستی. آدم اگر یک خورده قد و بدن پیدا کرد، فهم پیدا کرد، جایش عوض می شود. نمیبینی خدا وعده داده است که دوباره میبرم. «سربنه آن جا که باده خوردهای»؛ یعنی اول باده.
الان هم آن جای خلوت را نشان میدهد. «لم یکن شیئا مذکورا». بعد هم «شراب طهور»، «شراب سلسبیل»، «شراب زنجبیل» میآورد. چون شراب هم خودش پاک کننده است. اگر انسان در این عالم گردی گرفته باشد با شراب پاک میشود، شراب ولایت، شراب محبّت، شراب وفا، شراب صفا، شراب رضا، رضایت از خدا. اینها را در صفاتتان قرار داده است. خواجه حافظ میگوید: شرابی تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش / که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
مطلب خودمان را بگیر! در ذهن حافظ خوانها نرو! حافظ را واعظ میخواند، مطرب میخواند، روضه خوان میخواند، عالم و عارف میخواند. فعلا یک آب صافی است که رها شده است. حالا آب صاف دنیاست، باشد. بعضی میگویند: این مجازی بوده است. میگوییم: باشد. مگر آب صاف در دنیا بد است؟ آب گل را نمیشود خورد با آن نمیتوان غسل کرد، نمیتوان وضو گرفت، نمیتوان غذا پخت. ولی با آب صاف، یک پیاله هم باشد، همه کار می توان کرد. از این دنیا شروع میکنیم و آب صاف را میخوریم و جلو میرویم. بلکه آب صاف را اصلا از آخرت شناختیم.
* «آیا روزگارانی بر انسان نگذشت که چیزی لایق ذکری نبود؟!» سوره انسان، آیه 1. ** سوره بقره, آیه 156. طوبی محبت - 23 مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی