اتحادیههای پلیس نقش مهمی در خشونت آمریکاییها دارند
استاد عدالت کیفری دانشگاه فیرلی دیکنسون آمریکا میگوید تا زمانی که اکثریت سفیدپوست این کشور با قربانیانِ خشونتِ پلیس احساس همدردی نکنند، انتظار نمیرود تغییراتی رخ داده و بیرحمیها و خشونتهای پلیس متوقف شوند.
کد خبر :
475312
تسنیم: «جیسون ویلیامز» (Jason M. Williams) استادیار رشته عدالت کیفری دانشگاه فیرلی دیکنسون آمریکا (Fairleigh Dickinson University) در گفتگو با خبرنگار بینالملل خبرگزاری تسنیم با اشاره به حوادث اخیر شیکاگو و انتشار فیلمی از قتل یک پسر نوجوان سیاهپوست توسط یک افسر پلیس سفیدپوست میگوید در حالی که مسئله نژاد و عملکرد پلیس به سطح مناظرات نامزدهای ریاست جمهوری حزب دموکرات نیز کشیده شده است، نامزدهای حزب جمهوریخواه همچنان این مسئله را در راستای ایدئولوژیِ ضداقلیتِ بیگانههراسیِ خود، نادیده میگیرند. متن این مصاحبه در ادامه ارائه شده است:
در سایه حوادث اخیر شیکاگو، اینگونه به نظر میرسد که «تصورات قالبی و پیشفرضهای تبعیضآمیز همچنان در بین افسران پلیس وجود دارد و این حالت حتی در مقابل خشم و نارضایتی مردم نیز همچنان تداوم داشته و مقاومت میکند». به نظر شما چنین سخنی یک «تعبیر دقیق» است؟
ویلیامز: در واقع این یک تصویر کامل است، و نظرسنجیهای مختلف انجام شده درباره خشونت پلیس و نوع برخورد با سیاهپوستان در آمریکا شاهدی بر آن هستند. در اکثر اوقات، سفیدپوستها همچنان باور دارند که پلیس آمریکا در زمینه اجرای قانونی و واکنش به جرایم، عملکردی عالی دارد. در حالی که سیاهپوستان و دیگر «اقلیتهای» نژادی میگویند که از جانب پلیس احساس سوءرفتار و سوءبرخورد میکنند. برای درک بیشتر این مسئله بغرنج باید به اهداف تاریخی و بینبخشی که پلیس آمریکا به دنبال خدمت به آنها بوده است، نگاهی بیاندازیم. برای مثال، از زمان بردهداری تا دورانی که جداسازی نژادی (آپارتاید) قانونی شد، سیاهپوستان به طور معمول هم توسط شهروندان سفید پوست و هم افسران پلیس مورد بیرحمی قرار گرفته و اکثریت حاکم این سوءرفتار را امری غیراخلاقی یا غیرقانونی نمیدانستند؛ زیرا سیاهپوستان شهروندانی به حساب نمیآمدند که ارزش آن را داشته باشند تا تحتِ لوایِ حمایتِ قانون اساسی ایالات متحده قرار بگیرند.
در نتیجه، این سکوت و سکونِ دردناکِ برخواسته از اکثریت مردم یک امر نابهنگام نیست، بلکه در واقعیتِ تاریخیِ برتریطلبیِ سفیدپوستان در ایالات متحده ریشه دارد. تا زمانی که اکثریت حاکم به یک خودآگاهی که منجر به احساس همدردی با قربانیان این خشونتها دست نیابند، این خشونت پلیس (در تمامی انواع آن) که تحت حمایت دولت است، رفع نخواهد شد. از آنجا که ترازوی عدالت همچنان به سوی برتریطلبی سفیدپوستان تمایل دارد، شکی وجود ندارد که آمریکا جرئت این را نخواهد یافت تا از پس مشکل نژادی موجود در فرآیندهایِ کنترلِ اجتماعی آن بر آید، حتی اگر تلاش کند نقاب رهبری جهان آزاد را بر چهره بگذارد.
اینگونه به نظر میرسد که سیاستمداران در ایالات متحده کمتر نگران چنین مسائل هستند، مگر اینکه مردم به خیابانها سرازیر شده و یا رسانهها سرشار از مطالب انتقادی شوند، در مورد این پدیده چه نظری دارید؟
ویلیامز: در وضعیتی که تنها تعداد اندکی از سیاستمداران واقعی به سوءبرخوردِ تاریخیِ پلیس با سیاهپوستان توجه میکنند، اکثریتِ قریب به اتفاقِ دیگران اهمیتی به آن نمیدهند، امری که انفعال نهادهایِ قانونگذاریِ فدرال و ایالتی برای رسیدگی کامل و جدی به این موضوعات شاهدی بر آن است. علاوه بر آن، سوءبرخورد با سیاهپوستان هیچگاه یک اولویت سیاسی نبوده است - واقعیت و موضعی که در بردهداری ریشه دارد. بنابراین، تنها در مواردی که یک ماجرا ابعاد بینالمللی به خود بگیرد (همچون ماجرای ترایون مارتین، والتر اسکات، مایکل براون، ساندرا بلاند) سیاستمداران برای حفظ وجههِ کاذبِ استثناییبودنِ آمریکا و دموکراسیِ آن به پا میخیزند.
آنها در این مرحله خواهان این میشوند که با هرکسی باید به صورت برابر برخورد و رفتار شود، آن هم علیرغم این واقعیت که مساوات و برابری هیچگاه یک ویژگیِ واقعیِ جامعهِ آمریکایی نبوده و سوءبرخورد با افراد سیاهپوست یک وظیفه ذاتی در جریان اعمال وظیفه پلیس ( همانند واحدهای گشتی نظارت بر بردهها) بوده است. با این حال، فعالان اجتماعی که در جنبش «زندگی سیاهپوستان ارزشمند است» مشارکت دارند، کاری بزرگ در پاسخگو کردن سیاستمداران انجام دادهاند. این فعالان توانستهاند سیاستمداران را به موضعگیری و دستیابی به نتایج ملموس وادار کنند. مسئله نژاد و عملکرد پلیس به سطح مناظرات نامزدهای ریاست جمهوری حزب دموکرات نیز کشیده شد، در حالی که نامزدهای حزب جمهوریخواه همچنان ین مسئله را در راستای ایدئولوژیِ ضداقلیتِ بیگانههراسیِ خود، نادیده گرفتهاند. اما اگر قرار است تغییرات واقعی رخ دهند، به شجاعت سیاسی بیشتری نیاز است.
احتمال وقوع رخدادهایی مشابه را در آینده چقدر میدانید؟ آیا اعتراضات و تظاهرات عمومی میتوانند تأثیری عملی داشته باشند؟
این حوادث تا زمانی که پاسخگو بودن پلیس به یک واقعیت تبدیل نشود، همچنان رخ خواهند داشت. با این حال، از آنجا که سوءرفتار پلیس - به اندازه سیاهپوستان و دیگر اقلیتها - بر سفیدپوستان تأثیری ندارد، این نوع از حوادث تا زمانی که ضروری به حساب آیند و در چارچوب دستورالعملهای آموزشی و رویهای پلیس قرار داشته باشند، و البته با کمک اتحادیههای پلیس، ادامه خواهند یافت. در وضعیتی که تظاهراتها به رشد آگاهی منجر شده و برخی تغییرات را در شیوه علمکرد پلیس ایجاد کردهاند، باید به اتحادیههای پلیس توجه بیشتری کرد. بنابراین، جنبشهای ایجاد شده علیه خشونت پلیس باید بر نقش اتحادیه پلیس تمرکز بیابند، زیرا این نهادها در رنج بردنِ قربانیانِ خشونتِ پلیس دست داشته و به طور معمول به دنبال تأمین بهترین و بیشترین میزان منافع پلیس - و نه عدالت - هستند. در پی ماجرای مرگ لاکان مکدونالد در شیکاگو، موضوع نظارت بر قراردادهای (نیروهای) پلیس شیکاگو و بررسی ریزبینانه آنها مطرح شد، این امید است که تمرکز بر قراردادها به امری حیاتی و مهم که جبههای دیگر علیه خشونت پلیس است، تبدیل شود.