در برابر هواي آلوده مسئوليم
در چند روزه اخير آلودگي هوا در صدر اخبار قرار گرفته است. ضررهاي آلودگي هوا براي گروههاي حساس و تمامي افراد جامعه و تعطيلي مدارس تنها بخشي از پيامدهاي اين مساله هستند.
آرمان: در چند روزه اخير آلودگي هوا در صدر اخبار قرار گرفته است. ضررهاي آلودگي هوا براي گروههاي حساس و تمامي افراد جامعه و تعطيلي مدارس تنها بخشي از پيامدهاي اين مساله هستند. بهرغم تمامي هشدارهايي كه درباره آلودگي هوا داده ميشود و از شهروندان خواسته ميشود كه در اين برهه از زمان، از خودروهاي شخصي براي رفت و آمد استفاده نكنند اما شاهد هستيم كه رفت و آمد مردم در اين زمان افزايش مييابد. با حسن عشايري، كارشناس مسائل اجتماعي درباره مشكلاتي كه كاهش مشاركت اجتماعي مردم دارد و راههاي افزايش مشاركت اجتماعي به گفتوگو پرداختيم. در آلودگي هوا همواره به نقش خودروها، سوخت غيراستاندارد، مشكلات محيط زيستي و... در ايجاد آلودگي هوا اشاره ميشود، اما يك مساله مهم در اين زمينه كه كمتر به آن توجه ميشود مشاركت مردمي است، به نظر شما مشاركت مردم ما در حل معضل آلودگي به چه ميزان است و چگونه ميتوان اين مشاركت را افزايش داد؟ من ميخواهم اين مساله را با يك تجربهاي كه خودم داشتهام آغاز كنم. من استاد دانشگاه هستم و ماشين هم دارم، من چند بار تلاش كردم كه براي كاهش رفت و آمدهاي غيرضروری با ماشين در رفت و آمدهاي كوتاه اطراف دانشگاه از دوچرخه استفاده كنم اما واكنشي كه در برخی ديدم پوزخند و خندههاي معنيدار بود. اين مثال ساده نشان ميدهد كه باید مشاركت بیشتری در مسائل محيط زيستي داشته باشیم و اين در حالي است كه يك اقدام سازنده در اين زمينه به مشاركت همه افراد جامعه نياز دارد. همانگونه كه در ايجاد معضل آلودگي هوا همه نقش داشتهايم براي حل آن هم به مشاركت همگاني نياز است و يك نفر به تنهايي نميتواند كاري كند. آگاهي شهروند بودن، مسئول بودن، وظيفه شناس بودن و تكليف داشتن در ذهن ما ايرانيها خيلي رشد نكرده است. گفتن اين جمله كه «به من مربوط نيست» بيانگر خودمداري ايرانيهاست كه عواقب خطرناكي به بار آورده است. اين مساله نه تنها در آلودگي هوا بلكه در جاهاي ديگر هم دردسرآفرين شده است. معضل آلودگي هوا را دولت به تنهايي نميتواند حل كند، انجمنهاي غيردولتي به صورت داوطلبانه ميتوانند نقش زيادي در اين زمينه داشته باشند. دنيا را كساني تكان ميدهند كه ميانديشند و رنج ميبرند. مشكل برخی اين است كه از اين مسائل رنج نميبرند براي آنها فقط اينكه خودشان سرفه نكنند و مشكلي برايشان پيش نيايد مهم است. افراد جامعه علاوه بر زندگي خودشان بايد به آينده نسلهاي بعد و به ويژه فرزندان خودشان بينديشند، در اين صورت است كه آنها براي بالا بردن كيفيت زندگيشان تلاش خواهند كرد. زندگي نبايد فقط زندهماني باشد بلكه بايد زندگاني باشد. به نظر من اين موارد مسائلي اساسي و مهم هستند كه به فرهنگ بازميگردد. با وجود اينكه در جامعه ما آمار تحصيلكردهها بسيار بالاست اما مغز اجتماعي در جامعه ما باید رشد بیشتری داشته باشد. مغز اجتماعي به باورها و بينش ما ارتباط دارد، بينش مردم ما بينش علمي و شهروندي نيست و همين باعث ميشود «به من مربوط نيست» و «اين نيز بگذرد»، جملات رايج برخی باشد، اما در عين حال همان افرادي كه اين جملات را به زبان ميآورند ناله هم ميكنند و همه تقصيرها را به گردن نهادها و سازمانها دولتي و غيردولتي مياندازند. نميتوان منكر نقش اين سازمانها در ايجاد آلودگي هوا شد ولي اين نبايد باعث شود كه مردم نقش خود را در اين زمينه فراموش كنند و همه تقصيرها را به گردن ديگري بيندازند. به نظر من با اين آگاهي و بينشي كه در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد نه تنها شرايط بهبود نخواهند يافت بلكه حتي مشكلاتي از اين بدتر هم در راه هستند. به آلودگي هوا ميتوان آلودگي آب و آلودگي اطلاعاتي را هم اضافه كرد. من قبل از هر چيزي در اين زمينه نقش فرهنگ شهروندان را مطرح ميكنم. شما به نقش فرهنگ اشاره كرديد، با توجه به نقشي كه جامعهپذيري افراد در توليد و بازتوليد فرهنگ يك جامعه دارد شما نقش جامعهپذيري را در افزايش مشاركت مردم درباره مسائلي نظير آلودگي هوا، چگونه ارزيابي ميكنيد؟ نخستين نهادي كه در اين زمينه تاثير زيادي دارد و ميتواند در مراحل اوليه زندگي به افراد در اين زمينه آگاهي بدهد خانواده است، بعد از خانواده نقش آموزش و پرورش مهم است. آموزشها در اين زمينه بايد از مراحل ابتدائي ورود به مدرسه آغاز شوند. آموزش براي احترام به محيط زيست و نگهداري از آن بايد از مرحله مهد كودك آغاز شود. متاسفانه آموزش همگاني در كشور ما به جاي اينكه به سمت تربيت شهروندان با مسئوليت حركت كند به سوي فردگرايي حركت ميكند، افراد در اين سيستم با كپيبرداري مغزي به دنبال كسب نمره هستند. بايد مواد درسي آموزش و پرورش مانند كتابها و برنامههايي كه اجرا ميشوند مورد بررسي قرار گيرند تا بتوان فهميد كه محيط زيست و مساله آلودگي هوا تا چه حد در اين بستر بازتاب داده شدهاند. آموزش و پرورش ما در اين زمينه عملكرد ضعيفي دارد و بيشتر حافظه محور است و دنبال پركردن حافظههاست. عامل بعدي كه در جامعهپذيري نقش زيادي دارد رسانه است. متاسفانه رسانه ما نتوانسته است دست به توليد برنامههاي خوبي در اين زمينه بزند، تا از اين طريق بتواند در ذهن افراد تصويري روشن از آينده محيط زيست در صورت ادامه دادن به اين شرايط ايجاد كند. با هنر و نمايش بهتر از هر وسيله ديگري ميتوان آگاهي مردم را بالا برد اما در اين مورد هم در كشور ما عملكردها ضعيف است و نقش رسانه مورد غفلت قرار گرفته است. درباره آموزشهاي شهروندي كه از آنها صحبت شد، به نظر شما آموزشها و برنامههايي كه تهيه ميشوند بايد داراي چه ويژگيهايي باشد تا بتوانند تاثيرگذاري لازم را داشته باشند؟ يك برنامه سازنده بايد حاوي روشنگري و افشاگري باشد. يك برنامه سازنده ميتواند مشاركت مردم را در مساله محيط زيست بالا ببرد و باعث ميشود مردم در مقابل تخلفات واكنش نشان دهند. براي نمونه ميتوان به تخريب محيط زيست در شمال كشور و ويلاسازي غيرمجاز اشاره كرد، زماني كه در اين زمينه نام برخي از مسئولان مطرح ميشود باعث ميشود كه الگوسازي براي مردم هم با مشكل مواجه شود. آموزش همگاني و فرهنگسازي بايد به سمتي حركت كند كه بتواند مشاركت مردم را بالا ببرد و آنها را براي حل مشكلات محيط زيستي و به ويژه مساله آلودگي هوا بسيج كند. اينگونه مسائل تنها به دست مسئولان و دولتمردان حل نميشوند، بلكه اقدامات آنها هم زماني ميتواند به حل مشكلات كمك كند كه مردم هم مشاركت لازم را در اين زمينه داشته باشند. آموزش همگاني بايد از سنين پايين شروع شود و در مقاطع بالاتر و دانشگاهها ادامه داشته باشد. يكي از مشكلاتي كه دانشگاههاي ما دارند كمبود آگاهي در اين زمينه است، مسائل محيط زيستي به حدي در اين محيط بازتاب كمي دارند كه تاكنون نديدهايم دانشجويي پاياننامهاي با موضوعي مرتبط با حوزه محيط زيست و مسائل و مشكلات آن بردارد. ما همه مسئوليم و وظيفه داريم و بايد براي حال و آينده تلاش كنيم. با توجه به اينكه پيشبيني ميتواند پيشگيري را بيشتر كند به همين دليل ميتوان با پيشبيني درست از بسياري از اين مخاطرات در آينده كاست. يك برنامه سازنده بايد بتواند به خوبي عواقب آلودگي هوا را به افراد جامعه نشان دهد. مشكلي كه آلودگي هوا ايجاد ميكند تنها سرفه نيست بلكه در ايجاد انواع سرطانها، مشكلات ريوي، استرس و عدم تمركز نقش دارد. نتيجه تمامي اين مسائل به پايين آمدن كيفيت زندگي و كاهش سرمايه ملي منتهي ميشود. همين تعطيلي مدارس كه يكي از عواقب آلودگي هواست ميتواند صدمات زيادي به سرمايه ملي بزند.