قانون روادید و اهرم مهمی به نام «برجام»
جریان ایرانستیز در واشنگتن، عمدتا از دو طریق سعی در ناکامگذاشتن برجام دارد: یکی از طریق فشار به دولت اوباما و مانعتراشی بر سر راه اجرای برجام و یکی از طریق درپیشگرفتن مواضع و رفتاری که افکار عمومی ایران و در نتیجه سیاستمداران ایرانی را از اجرای برجام دلسرد کند.
کد خبر :
474816
شرق: جریان ایرانستیز در واشنگتن، عمدتا از دو طریق سعی در ناکامگذاشتن برجام دارد: یکی از طریق فشار به دولت اوباما و مانعتراشی بر سر راه اجرای برجام و یکی از طریق درپیشگرفتن مواضع و رفتاری که افکار عمومی ایران و در نتیجه سیاستمداران ایرانی را از اجرای برجام دلسرد کند. قانون جدید کنگره برای ایجاد «محدودیتهای تازه برای ورود به آمریکا» را نیز باید در همین راستا در نظر گرفت. براساس این قانون جدید، اگر شهروندان ۳۸ کشور - که پیش از این با ایالات متحده تفاهمنامه لغو روادید داشتند - در پنج سال گذشته به سوریه، عراق یا «کشورهای حامی تروریسم» از نظر وزارت خارجه آمریکا (ایران، سودان و سوریه) سفر کرده باشند، دیگر نمیتوانند مانند گذشته بدون ویزا وارد آمریکا شوند. در پیشنویسهای اولیه طرح این قانون، صرفا کشورهای عراق و سوریه - بهعنوان کشورهایی که داعش در آنها فعالیت دارد - قرار داشت، اما متعاقبا، با فشار لابیهای ضدایرانی و تحتتأثیر فضاسازیهای برخی نامزدهای حزب جمهوریخواه در بحبوحه فصل انتخاباتی، متن طرح به نحوی تنظیم شد که محدودیتهای روادیدی، افرادی را که به «ایران» سفر کردهاند نیز شامل شود. متأسفانه،
در چند روز گذشته، برخی تحلیلگران و جریانهای سیاسی داخل کشور، از این اقدام کنگره برای تخطئه توافق هستهای استفاده کرده و آن را نشانه «ضعف برجام» دانستهاند.
حال اینکه کسانی که از نزدیکتر با فضای واشنگتن و دینامیسم روابط قدرت در ایالات متحده آشنایی دارند، کارکرد مثبت برجام در مقابله و مهار برنامههای جریان ایرانستیز را بهخوبی مشاهده میکنند. در واقع، پیش از برجام، کنگره آمریکا، نهادی که بهشدت تحتتأثیر لابیهای خاص قرار دارد، قادر بود بدون کوچکترین مقاومتی - چه از جانب سایر قوای سیاسی در آمریکا، چه از جانب رسانهها، چه از جانب متحدان غربی آمریکا و چه از جانب تهران - سختترین محدودیتها را به صورت مستقیم علیه ایران به تصویب برساند. حال اینکه اینبار، به دلیل وجود برجام، اقدامات این کنگره علیه ایران از جانب هر چهارتای این بازیگران چنان به چالش کشیده شده که به احتمال زیاد تأثیر آن نیز چندان باقی نخواهد ماند.
در این راستا، یادآوری چند نکته به منتقدان برجام و افکار عمومی ضروری است:
۱- اول اینکه بلافاصله پس از علنیشدن مفاد طرح این قانون، بسیاری از رسانههای داخل آمریکا بهشدت درباره تأثیر آن بر «ایران» و نقض احتمالی برجام، به دولت اوباما و نمایندگان کنگره تذکر دادند. نشانههای شکلگیری این فضای رسانهای موجب شد کمیتههای مختلف کنگره - برخلاف عرف و رویه پیشین خود - از برگزاری نشستهای مکرر و علنی درباره این طرح سر باز زده و برای جلوگیری از اوجگیری مخالفتها و مقاومتها، این طرح را نهایتا در قانون دوهزارصفحهای «بودجه» مستتر کرده و در آن قالب به تصویب برسانند. ضمن اینکه در متن قانون نیز برخلاف رویه گذشته، به صورت مستقیم اسمی از ایران نبردند و متن را چنان تنظیم کردند که دولت اوباما این اختیار را داشته باشد تا در صورت تشدید فشارهای سیاسی، رسانهای و بینالمللی، «ایران» را از آن مستثنا کند. دلیل مخالفتنکردن علنی دولت اوباما با این طرح -که در این فصل تبلیغاتی، تبعات انتخاباتی برای حزب دموکرات در پیش داشت- نیز عمدتا درج همین اختیارات (National Securiy Waiver Provisions) برای مستثناکردن ایران بود. به عبارت دیگر، برجام باعث شد کنگره کماختیار آمریکا - که با توجه به بافت، ماهیت و جنس
روابطش با لابیهای خاص، همچنین فضای امنیتی و سنگین انتخاباتی آمریکا، ناگزیر بود به این طرح رأی دهد - اینبار با «چراغ خاموش» حرکت کرده و راه را نیز برای رفع اثر قانون خود برای دولت باز بگذارد.
۲- به محض علنیشدن مقاصد کنگره، اکثریتِ قریببهاتفاق سفرای اروپا در واشنگتن، به همراه سفیر «اتحادیه اروپا» در آمریکا، نامه سرگشادهای در نشریه کنگره چاپ کردند که در آن بهشدت به تصویب این طرح اعتراض کردند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند اگر این مصوبه شامل حال ایران نمیشد و اگر برجامی در کار نبود تا دولتهای اروپایی به آن احساس تعهد حقوقی داشته باشند، سفرای اروپایی هیچ انگیزهای برای مخالفت علنی با کنگره برای دفاع از حق سفر اتباع خود به عراق، سوریه و سودان نداشتند! به عبارت دیگر، اگر برجام نبود تا تعهدات حقوقی ایجاد کند و اگر طی فرایند مذاکرات هستهای در دو سال اخیر، روابط ایران و غرب به حد معقولتری نرسیده بود، هرگز شاهد چنین مخالفتهای بینالمللی و چنین همسوییهایی با ایران نبودیم؛ چنانکه پیش از این، همه این کشورهای اروپایی یکصدا با تندترین اقدامات قوه مقننه ایالات متحده، علیه ایران همراهی میکردند. ۳- پس از تصویب این طرح، وزارت امور خارجه ایران و دستگاه دیپلماسی کشور توانستند با استناد صریح به برجام و با مرکزیتبخشیدن به تعهدات آمریکا مطابق این سند حقوقی، نهایتا وزیر امور خارجه این کشور را به نگارش
نامه متواضعانهای وادار کنند...
... که در آن، دولت آمریکا - ضمن تأکید مجدد بر تعهدات خود مبنی بر لغو تحریمها - وعده داد از ظرفیتهای قانونِ موردنظر و تمام اختیارات خود برای مصون نگهداشتن «منافع تجاری ایران» از تبعات مصوبه جدید استفاده کند؛ امر بیسابقهای که حکایت از آن دارد که از یکسو ایرانِ پسابرجام مجهز به ابزار حقوقی کارآمدی شده و از سوی دیگر، اجماع و انضباط ایرانستیزانه دستگاه سیاسی آمریکا بهشدت تَرَک برداشته است. به بیان دیگر، به واسطه برجام، دستگاه اجرائی ایالات متحده به واضحترین شکل ممکن، در پیش چشم جهانیان به ایران وعده داد اقدامات کنگره را مهار میکند و این اتفاق مهمی است که نباید دستکم گرفت.
۴- امروز فعالان مدنی و کنشگران ایرانی مقیم آمریکا نیز میتوانند با استناد به برجام و با بهکارگیری این اهرم جدید، برای تعدیل و مهار اقدامات خصمانه کنگره علیه سرزمین مادریشان وارد عمل شوند. اگر برجام نبود، چهبسا هزاران ایرانی که امروز، به اتکای آن، برای لغو این قانون جدید، در فضای عمومی و شبکههای اجتماعی تلاش میکنند، دست خالی میماندند و چهبسا طبق روال گذشته، نمایندگان تندروی کنگره و دولت ایالات متحده نیز بدون کوچکترین مقاومتی از جانب جامعه مدنی آمریکا به مقاصد خود دست مییافتند. امروز، تمام کنشگران و سازمانهای مدافع حقوق ایرانیان در آمریکا گواهی خواهند داد برجام در توانمندسازی آنها نقش بسزایی داشته است و این نیز نکته بسیار مهمی است که منتقدان داخلی گاه از اهمیت آن غافل میشوند.
در پایان، میتوان نتیجه گرفت «برجام» اهرم حقوقی-سیاسی جدیدی است که در ابعاد رسانهای، بینالمللی و سیاست داخلی آمریکا - و همچنین در امر «توانمندسازی ایران» در تعاملات دوجانبهاش با ایالات متحده - نقش قابل ملاحظهای داشته است؛ چراکه اگر برجامی در کار نبود، توازن قوا و برایند نیروها در واشنگتن همچنان به نفع جریان ایرانستیز باقی میماند و چهبسا همچنان شاهد یکهتازیهای این جریان در دستگاههای مقننه و مجریه آمریکا بودیم. امروز، به خاطر برجام، میتوانیم هم رسانهها، هم متحدان غربی آمریکا و - همانطور که نامه اخیر جان کری نشان داد - حتی بخشی از دستگاه حاکمیت آمریکا را در مسیر منافع ایران -ولو با تحمیل- همسو کنیم و چهبسا با استفاده صحیح از این سند حقوقی بشود در آینده به خروج ایران از فهرست «کشورهای حامی تروریسم» نیز اقدام کنیم.