فرق دارد با حیای ما حیای سینما
در ستون طنز پس پریروز این هفته شعری بخوانید اندر روایت صغری زن اصغرحمومی تا بالا رفتن از لوبیای سحر آمیز سینما.
سرویس اجتماعی فردا- رضا احسان پور
ماجرا دارد خدایی ماجرای سینما ماندهام اصلاً بگویم از کجای سینما؟
از زبان سینماگرها بگویم بهتر است سینمایی میشود چون ماجرای سینما
با وجود گفتههای عدهای از بانوان خدشهای وارد نشد بر کبریای سینما
فرض کن شخصی به بانویی بگوید: «نقطهچین» بوده بیشک «نقطهچین» در راستای سینما
در هنر این «نقطهچین»ها عادی و معمولیاند فرق دارد با حیای ما حیای سینما
سینما هم اختراع آدمیزاد است پس جایز است از بیخ هر گونه خطای سینما
مردم کشور دو دسته میشوند از یک نظر : بیخیال سینما و مبتلای سینما
هر کسی یک چیز خود را کرده قربانی او بر همه یکسان نباشد خونبهای سینما
یک نفر تنها به قدر یک بلیط رایگان یک نفر هم کمپلت گشته فدای سینما
فی المثل صغری زن اصغرحمومی با عمل هیکلش را کرده قربانی به پای سینما
چند وقت بعد سیمرغی بلورین کسب کرد ! هست گویا در فنا راز بقای سینما
جان و مال و نام و ناموس و «سه نقطه» جای خود گاه باید «نقطهچین» شد در ازای سینما
حد ندارد چون حریم سینما این روزها سینما پس میرود گاهی ورای سینما
پس نباید حال او از «نقطهچین»ها بد شود هر هنرمندی که دارد ادعای سینما
بگذرید از «نقطهچین»هایی که هی لو میروند پس اگر دارید قصد ارتقای سینما
یک نفر را یکشبه تا اوج، بالا میبرد چون که سحرآمیز باشد لوبیای سینما
میگشاید گاه راهی پیش پای عدهای تا شوی مؤمن به اعجاز عصای سینما
فیلمنامه ضعف اگر دارد ندارد مشکلی چشم و ابرو میشود مشکلگشای سینما
رونقش را دارد از اینگونه اقلام قشنگ ! نازشست چهرههای دلربای سینما
عدهای استاد هم هستند که بیمصرفاند چون خمیر نان باگت، لا به لای سینما
آخر استادی که دیگر عمر خود را کرده است میتوان او را نشاند آیا کجای سینما؟
جای استادان فن در موزه است و آرشیو جای استادان نباشد در فضای سینما
سینماگرها قر و اطوارشان از عمد نیست این قر و اطوارها هست اقتضای سینما
گرچه شعر من پر از زخم زبان و نیش بود باز کوشیدم ندرّد پردههای سینما
بر لب کوزه است جای رشد و فکر و دغدغه سردی گیشه است تا وقتی عزای سینما
کاش عین ظاهرش که هست مثل آبگوشت اندکی پر مغز میشد محتوای سینما
بیخ ریش صاحبش باشد که بخشیدم به کل من لقای سینما را بر عطای سینما