نقش نگین انگشتر امام حسین (ع) چه بود؟
بنا به گواهی متون تاریخی، هر یک از ائمه اطهار (ع) دارای انگشتری با نقش نگین خاص بوده اند.
کد خبر :
468692
قدس آنلاین: كلینى با سند خود از حسین بن خالد نقل مى كند كه گفت: از امام رضا (ع) پرسیدند: آیا مىدانى نقش نگین انگشتر حضرت آدم (ع)، چه بوده است؟ عرض كردم: نه. فرمود: «لا اله الاّ اللَّه، محمّد رسول اللَّه» بوده است و نقش نگین پیامبراكرم (ص)، «محمّد رسول اللَّه» و امیرمؤمنان علی (ع)، «اللَّه الملك» و امام حسن (ع)، «العزّة للَّه» و در انگشتر دیگرى، «حسبى اللَّه» و امام حسین (ع)، «إنّ اللَّه بالغ أمره» و در انگشتر دیگرى، «حسبى اللَّه» بوده است و علىّ بن الحسین (ع) و امام باقر (ع)، همان انگشتر امام حسین (ع) را داشتند و امام باقر (ع)، علیه السلام در انگشتر دیگرى،
«العزّة للَّه» داشته است و نقش نگین امام صادق (ع)، «اللَّه وَلیّى وَعصْمَتى مِنْ خلْقِهِ" و در انگشتر دیگرى، "اللَّه خالق كلِّ شىءٍ" و امام هفتم علیه السلام، "حسبى اللَّه» بوده است.
همچننین طوسى با سند خود از ابوعلى نقل مى كند كه گفت: دیدم كه بر نگین ابوجعفر سمّان عبارت «لا اله الاّ اللَّه الملك الحقّ المبین» است. درباره آن از او پرسیدم، گفت: امام حسن عسكرى (ع)، از پدران بزرگوار خود نقل فرمود كه: حضرت فاطمه زهرا (س) یك انگشتر نقره اى عقیق داشت. هنگام رحلت خود، آن را به امام حسن (ع) داد و ایشان آن را هنگام وفات خود، به امام حسین (ع) داد. امام حسین (ع) فرمودند: دوست داشتم كه بر نگین آن چیزى حكّ كنم؛ پس در رؤیا حضرت مسیح عیسى بن مریم را دیدم، از او پرسیدم: اى روحاللَّه! چه عبارتى را بر این انگشترم، حكّ كنم؟ فرمود: بر آن حكّ نما: «لا اله
الاّ اللَّه الملك الحقّ المبین« زیرا آغاز تورات و انجام انجیل، همین است. علاوه بر این صدوق با سند خود از امام صادق (ع)، از امام باقر (ع)، نقل مىكند كه فرمود: امام حسین بن على (ع)، دو انگشتر داشت؛ نقش یكى «لا اِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، عُدَّةٌ لِلِقاءِ اللَّهِ» و نقش دیگرى، «إنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ» [خداوند در انجام امر خود، پایدار است] بود و نقش انگشتر امام سجّاد (ع)، «خَزَىَ وَ شَقِىَ قَاتَلُ الْحسینْ بِنْ عَلىّ علیه السلام» [رسوا و بدبخت شد، كشنده حسین بن على (ع)] بود. منابع: 1-کلینی، الكافی، ج 6: 474. 2-شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج 2: 59. 3-طبرسی، مكارم
الأخلاق: 91. 4-علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 43: 242. 5-طوسی، الغیبه: 297. 6-شیخ صدوق، أمالی: 113.