چرخش تاریخی اروپا به سمت ایران

در هفته گذشته، در یکی از نخستین جلساتی که پس از حادثه تروریستی پاریس در پارلمان اتحادیه اروپا برگزار شد، اتفاق بی‌سابقه‌ای رخ داد. در این جلسه علنی، خانم مارین لوپن - رهبر حزب در حال صعود و پر طرفدار «جبهه ملی» فرانسه - طی یک سخنرانی بسیار مهم «استراتژی جدیدی» برای مقابله با تروریسم تبیین و پیشنهاد کرد.

کد خبر : 468301
ایران: در هفته گذشته، در یکی از نخستین جلساتی که پس از حادثه تروریستی پاریس در پارلمان اتحادیه اروپا برگزار شد، اتفاق بی‌سابقه‌ای رخ داد. در این جلسه علنی، خانم مارین لوپن - رهبر حزب در حال صعود و پر طرفدار «جبهه ملی» فرانسه - طی یک سخنرانی بسیار مهم «استراتژی جدیدی» برای مقابله با تروریسم تبیین و پیشنهاد کرد. در این سخنرانی که متعاقباً بازتاب فراوانی در فرانسه و مطبوعات غربی پیدا کرد، مارین لوپن، ضمن اینکه ریشه تروریسم را «بنیادگرایی اسلامی» عنوان کرد، به فرانسه و سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا پیشنهاد داد تا برای مقابله با این پدیده «متحدان خود را تغییر» داده و به جای اتحاد با کشورهای افراطی‌پروری مانند عربستان سعودی و قطر، با کشورهایی ائتلاف کنند که دارای سابقه دیرینه در مبارزه با بنیادگرایی و تروریسم هستند. نکته جالب و نوین اینجاست که این عضو پارلمان اروپا - که متعاقباً بدلیل این موضع‌گیری، مورد حمایت بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و احزاب اروپا قرار گرفت - «ایران» را از زمره مهم‌ترین این کشورها معرفی کرد.
این موضع‌گیری بی‌نظیر و دوستانه در قبال ایران، از دو جهت بسیار حائز اهمیت است:
۱)‌ اول اینکه حزب جبهه ملی فرانسه (Front National) - تحت رهبری و مدیریت مارین لوپن - به یکی از مهم‌ترین بازیگران عرصه سیاست در فرانسه و اتحادیه‌ اروپا تبدیل شده است. به واقع، مارین لوپن، که از سال ۲۰۱۱ تاکنون رهبری آن را بر عهده دارد، موفق شده است طی یک برنامه‌‌ریزی دقیق و سنجیده، حزبی را که پدرش (ژان ماری لوپن) چهار دهه قبل تأسیس کرده بود، از یک حزب «راست افراطی» و «خارجی ستیز» به یک جریان «ملی‌گرا»، مدافع «حمایت‌گری اقتصادی» (Protectionist) و «منتقد اروپا» (Eurosceptic) تبدیل کند و- با اصلاح گفتمان، تصفیه کادر رهبری و تغییر برنامه‌های گذشته - آن را در صدر مقبولیت و محبوبیت افکار عمومی بنشاند. در سال ۲۰۱۴، حزب جبهه ملی در انتخابات پارلمانی اروپا با اختلاف زیادی سایر رقبای خود در فرانسه (از جمله حزب سوسیالیست حاکم) را شکست داد و از آن پس هم در سایر انتخابات بومی آن کشور (انتخابات شهرداری و غیره) موفقیت‌های چشمگیری به دست آورد. امروز نیز، این حزب نماینده بیش از یک سوم افکار عمومی فرانسه است و مطابق اکثر نظرسنجی‌ها، مارین لوپن، به یاری دستیار جوان و خوش اقبالش، فلوریان فیلیپو، مهم‌ترین رقیب احزاب سنتی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷ خواهد بود. در نتیجه، حمایت آشکار او از تشکیل ائتلاف با ایران از اهمیت و ارزش سیاسی قابل ملاحظه‌ای برخوردار است.
۲) دوم اینکه حزب جبهه ملی فرانسه همواره به عنوان پرچمدار «امنیت» کشور و داعیه‌دار مبارزه با بنیادگرایی و تروریسم مطرح بوده است. به واقع، در صحنه‌ سیاست فرانسه، این جریان چنان گفتمان «امنیت ملی» را به انحصار خود درآورده که پس از هر حادثه تروریستی یا تنش داخلی، این «جبهه ملی» بوده که در کانون توجه قرار گرفته و در نظر سنجی‌ها صعود کرده است. در نتیجه، حمایت این حزب از ایران هم به نوعی شهروندان ایرانی مقیم فرانسه و اروپا را از گزند واکنش‌های کور و اسلام‌ستیزانه مصون نگه می‌دارد و هم جایگاه «دولت» ایران را در افکار عمومی ارتقا می‌بخشد. ضمن اینکه حمایت متعاقب سایر شخصیت‌ها، رسانه‌ها و احزاب اروپا از رویکرد بی‌سابقه مارین لوپن نیز کمک مضاعفی به موقعیت ایران خواهد بود.
در واقع، این نخستین باری است که در واکنش به یک عملیات تروریستی گسترده در پایتخت یک کشور غربی، با وجود فضای احساسی و هیجانی، نخبگان سیاسی و نمایندگان پارلمانی این کشورها، به جای توسل به یک رویکرد خصمانه و کلیشه‌ای علیه ایران، به لابی‌های پرنفوذ اسرائیل و عربستان سعودی پشت کرده و از معتبرترین تریبون‌های بین‌المللی، خواستار تحکیم روابط با تهران شده‌اند.
پیش از این، روال این گونه بود که با هر حادثه از این قبیل در خاک یک کشور غربی، تمام طبقه حاکم این کشورها، به همراه افکار عمومی و رسانه‌ها، یکپارچه تقصیر گروه‌های تروریستی وابسته به کشورهای ثالث را هم به گردن ایران بیندازند و حتی، در امتداد همین رویکرد، در دادگاه‌های امریکا علیه ایران ادعای خسارت‌های چند میلیارد دلاری نمایند. اما امروز در اوج هیجانات و احساسات، بسیاری از همین بازیگران، به سوی ایران دست دوستی و همکاری دراز می‌کنند. فضای مثبت کنونی را نباید دست کم گرفت. در واقع، این فضا، که ضمن مصون نگه داشتن ایرانیان از گزند واکنش‌های احساسی، می‌تواند پیش‌زمینه همکاری‌های استراتژیک ایران و اروپا و به حاشیه رانده شدن رقبای متخاصم منطقه‌ای باشد، میوه اقدام‌های سنجیده و درستی است که دولت روحانی و شخص دکتر ظریف در چارچوب سیاست مقابله با طرح «امنیتی سازی» ایران، از بدو آغاز کار، با جدیت تمام پیگیری کرده‌اند. سیاستی که البته از همان ابتدا، بدون اینکه ابعاد و فوایدش برای منتقدین روشن باشد، از جانب مخالفان دولت به باد انتقاد گرفته شد. باشد که از این پس، بروز دستاوردهای آشکار و ملموس آن در صحنه بین‌المللی، حمایت تمام جناح‌های سیاسی کشور را به دنبال داشته باشد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: