سرمايه اجتماعي بسيج

هفته بسيج آيينه‌ بازخواني و يادآوري مجاهدت‌هاي ملت ايران در عصر حاضر و بسيج نمونه بارز و الگوي مثال‌زدني در پيشگيري از استمرار تحقير 200ساله ايرانيان است. بسيج الگويي بومي و مبتكرانه از پيوند جريان اجتماعي مردم با حاكميت است. بسيج شاهراه ارتباطي حكومت و مردم و ميدان پيوند و محل تثبيت مردمي بودن نظام جمهوري اسلامي است.

کد خبر : 466724
جوان: هفته بسيج آيينه‌ بازخواني و يادآوري مجاهدت‌هاي ملت ايران در عصر حاضر و بسيج نمونه بارز و الگوي مثال‌زدني در پيشگيري از استمرار تحقير 200ساله ايرانيان است. بسيج الگويي بومي و مبتكرانه از پيوند جريان اجتماعي مردم با حاكميت است. بسيج شاهراه ارتباطي حكومت و مردم و ميدان پيوند و محل تثبيت مردمي بودن نظام جمهوري اسلامي است. اما اينكه چه چيزي بسيج را همتراز ملت ايران در افق اجتماع و تاريخ نگه داشته كليد و رمز اين پيوند و سرمايه اجتماعي است. امروز كه محور و محل منازعه همه سياسيون، مردم قرار گرفته‌اند و از سوي ديگر گرايش به زندگي‌هاي به شدت خصوصي شده و منفعت‌طلبانه رخ‌نمايي مي‌كند، بسيج همچنان از هويت ديني- مردمي برخوردار است و به صورت جمعي به خصايص مذكور آلوده نشده است. دقت در جايگاه اجتماعي بسيج و اعتماد عمومي به آن چند اصل اساسي را يادآور مي‌شود. اصولي كه هر مجموعه ديگري نيز اگر خود را بدان آراسته نمايد مي‌تواند در تراز ملت ايران قرار گيرد. اصول اعتمادساز بسيج را مي‌توان به شرح ذيل برشمرد:
1- دينداري: دينداري جوهره ذاتي بسيج و راز انسجام دروني و اعتماد ملي بدان است. مردم اگر خلاف آن را از بسيج و بسيجيان ببينند تعجب خواهند نمود اما باور بر دينداري بسيج شاخصه‌اي است كه بسياري از خانواده‌هاي متدين را بر اين تصميم استوار مي‌سازد كه بهترين مكان براي تربيت فرزندان ما بسيج است. خانواده متديني كه دختر خود را چند هفته به اردوي جهادي يا آموزشي مي‌فرستد با علم به دينداري بسيج اقدام به اين كار مي‌كند و از قضا غفلت از اين مهم در بسيج مي‌تواند واجد سرمايه‌سوزي گردد. بنابراين حفظ و تعميق دينداري در بسيج موجب گسترش سرمايه اجتماعي آن و در نهايت گسترش جذب و عمق‌بخشي به ضريب نفوذ اجتماعي آن خواهد شد.
2- مردم‌گرايي: از دوگانه حاكميت و عرصه عمومي، بسيج در عرصه عمومي تعريف مي‌شود، چرا كه دو اصل داوطلبانه بودن و دوري از منفعت‌طلبي مرز آن را با حاكميت پررنگ‌تر مي‌كند. پويايي بسيج به پيوند مردمي آن است و حقانيت مردمي نظام جمهوري اسلامي نيز در همين آبشخور قابل‌اندازه‌گيري و قضاوت است. بنابراين بسيج بايد علاوه بر سازمان يافتگي تشكيلاتي هرچه بيشتر بر «سازماندهي بدون ساختار» خود اصرار ورزد و در اين مسير تمرين و تكرار نمايد. روش‌هاي نوين ظهور و بروز اجتماعي، مي‌تواند به عنوان يك ابزار در بسيج مورد استفاده قرار گيرد. شموليت قشري و عام بودن طبقات اجتماعي در بسيج از ديگر ابعاد مردمي آن است كه همانند انقلاب اسلامي از اصالت عام و عمومي برخوردار است و قشر و طبقه‌اي خاص بر آن حاكم نيست. دريچه‌ مردمي بودن سپاه نيز از همين مجرا قابل فهم و تحليل است كه بسيج آيينه تجلي سپاه در عرصه اجتماعي است و سپاه پيوند‌دهنده بسيج با حوزه كارآمدي و نقش‌آفريني ملي- ديني است.
3- ولايت‌مداري: ولايت مداري براي بسيج امري پذيرفته شده درذهنيت اجتماعي است، چرا كه ورود به اين صراط بدون تكيه به يك منبع مطمئن و فرمانده در روز حادثه مشكل‌ساز خواهد بود. در جامعه ما افرادي هستند كه الزامي به ولايت‌مداري ندارند و نگاه ديگري براي خود قائلند، اما چون با نظام معارضه و منازعه ندارند امنيت و حقوق آنان محترم است. ولي ورود به بسيج بدون شرط ولايت‌مداري به معني تيراندازي بي‌هدف در شب تاريك است. از قضا همين تكيه‌گاه مطمئن مسئوليت بسيج در عرصه اجتماعي را دوچندان كرده است و سلامت اقدامات را بيش از پيش گوشزد مي‌كند، چرا كه همين شاخصه باعث مي‌شود عملكرد بسيج به حساب خودش نوشته نشود.
همانگونه كه اقدام مثبت بسيج به آن منبع فيض ارجاع مي‌شود، اقدامات غيرقابل دفاع احتمالي نيز به همين منبع ارجاع مي‌شود و اگر بسيجيان خداي ناكرده نتوانند از رفتار خود صيانت نمايند نه تنها بسيج آسيب مي‌بيند كه مي‌تواند سرمايه اجتماعي ولايت را نيز فرو كاهد. بحمدالله اين امانت‌داري در بسيج تاكنون حفظ شده است اما سلسله نسل‌ها بايد مراقبت بيشتري نمايند تا جايگاه بسيج در تراز هشت‌سال دفاع مقدس بماند و از آنجا كه آن هشت سال هويت و شخصيت بسيج را نهادينه كرده است هرگونه تعديل يا عدول از آن سطح، مي‌تواند سرمايه اجتماعي بسيج را كاهش دهد.
4- مجاهدت (عمل انقلابي)
سرعت، كارآمدي و گرفتار نيامدن در بروكراسي‌هاي موجود، مزد نخواستن، گمنامي، دوري از قدرت و ثروت، اخلاص عمل و تلاش بي‌وقفه براي تربيت دروني و نقش‌آفريني اجتماعي، از بسيج اكسيري كارآمد و كم هزينه ساخته است كه تداوم اين خصايص مي‌تواند بسان الگويي براي اصلاح كج‌تابي‌هاي مسئولان در عرصه‌هاي مديريتي كشور باشد. غفلت از اين روحيه و عمل نيز مي‌تواند تهديدات را متوجه كشور كند و عدم احساس نياز دولت به بسيج در بزنگاه‌ها و تنگناهاي ملي مي‌تواند هزينه گزافي را براي دولت به بار بياورد. به همين دليل حضرت امام غفلت از بسيج را سقوط در دامن دو ابرقدرت آن روز قلمداد كردند و در عين حال وعده سوخته شدن مسئولان بي‌توجه به بسيج در آتش دوزخ الهي را دادند. روحيه بسيجي كه آميزه‌اي از معنويت، انگيزه و كم‌هزينگي است مي‌تواند نجات بخش بسياري از چالش‌هاي كشور باشد. شرط آن باور حاكميت در به كار گماردن اين سرمايه اجتماعي است. سپردن امور به مردم كه شعار هميشگي مسئولان است از مجراي بسيج مي‌گذرد و اطمينان به اين سرمايه بزرگ ملي و ديني به كارآمدي و عزت ملي نيز كمك خواهد كرد.
5- شبكه‌سازي: ‌بسيج بزرگ‌ترين شبكه اجتماعي كشور است و اين شبكه نه مجازي و مخفي كه علني و رسمي است. اين شبكه كه همه نقاط ايران را پوشش مي‌دهد مي‌تواند بسياري از معضلات را شناسايي، حل و منعكس نمايد و از هزينه‌كرد ميلياردها تومان براي نظارت و كنترل پيشگيري نمايد. بسيج در عرصه شبكه‌اي توانسته است امر «ملت‌سازي»‌از اقوام و مذاهب ايران را تسهيل و در اين زمينه‌ همانند نخ تسبيح عمل نمايد. اين شبكه ذي‌قيمت اگر مورد بي‌مهري قرار گيرد به قول امام راحل موجب عقوبت خواهد شد، چرا كه به عنوان يك نعمت در دسترس نظام است و مزد نخواستن اصلي است كه سرمايه اجتماعي آن را در فرهنگ و ذهنيت ايرانيان توليد و نهادينه كرده است.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: