سرویس ورزشی « فردا »- ازدواج معمولا به معناي عشق و پيوند است اما در جايي كه عدهای از ساكنان جنوبيترين مناطقش هنوز به بهانههاي خرافي انجيل را آب مي كشند، هر اتفاقي ميتواند معنايي متفاوت و وارونه داشته باشد. مهمانهای مراسم ازداوج سلطنتي ايزابل اول از كاستيل و فرديناند دوم از آراگون، با انبوهي از خوشي به خانههایشان برگشتند اما عده زيادي از آن كساني كه آن شب هنوز به دنيا نيامده بودند، آوارگي و روياي باطل استقلال را از خودشان به نسلهاي بعد انتقال دادند. اسپانيا با اين ازدواج سلطنتي به شكل پادشاهي واحد درآمد. كاتالونيا و باسك كه تفاوتهاي فاحشي با
اسپانيا داشتند، بايد زير پرچم غريبه میماند.حالا همه میدانند دليل دشمني رئال مادرید و بارسلونا در زمين فوتبال، به اين مسائل سياسي برميگردد اما شايد كمتر كسي بداند به مرور زمان عقايد بزرگترين هوادارهای اين دوتا تيم در تار و پود رئال و بارسا نقش بسته. ژنرال فرانسيسكو فرانكو، ديكتاتور سابق اسپانيا و عامل اصلي جنگ داخلي خانمان براندز ۲ سال و ۸ ماه و دو هفته و يك روزه داخلي، يک رئالي تمامعيار بود. وقتي فرانكو در ۶ سالگي الفباي ديكتاتوري را ياد ميگرفت، جايي در جنوبيترين نقطه اسپانيا،"فدريكو دل ساگرادو كورازون ده خسوس گارسيا لورکا"، شاعر و
نویسنده بزرگ اسپانیایی به دنيا آمد. يك سال بعدش بارسا به لطف حجم گسترده كلاه موسسش، خوان گامپر و اعانههاي مردم تاسيس شد و چهار سال بعدتر، كاتالانها يک خودزني بزرگ انجام دادند. گروهي از خياط هاي اين منطقه در حياط خلوت محل كارشان در مادريد، تيمي را تاسيس كردند كه به مرور زمان شد رئال مادريد!
وقتي فرانكو با سركوب جمهوريخواهان و هم مسلكهاي لوركاي بارسايي به قدرت رسيد، عملا خودش را یک رئالي متعصب اعلام كرد و اين تيم را فراتر از تيم ملي، نماينده اسپانيا ناميد. لوركا با اشعارش، حكومت را زير تازيانه ميگرفت. رئالمادريد از فرانكو ياد گرفت به هر ترتيب به خواستهاش برسد. از فرانكو آموخت چطور حتي از مغلوبهای خودش درس بگیرد. فرانكو به خوان كارلوس، پادشاه فعلي اسپانيا وصيت كرد اگر روزی وارد جنگ شد و اسير گرفت، از دانش اسرا نهايت استفاده را ببرد. البته سالها بعد فلورنتیو پرز كه خودش را سر سپرده آرمان مادریدیها میداند، نشان داد علاقهاي به
بازخواني و عمل به اين جمله تاريخي ندارد و نه تنها خریدهای معقولانهاي انجام نمیدهد، بلكه بيشتر اوقات به داشتههاي خودش هم بیتوجه است. از آن طرف فدريكو گارسيا لوركا در يكي از تريلوژياي معروفش به نام يرما، میگوید:«هيچچيز در اين جهان بالاتر از خواستن نيست.» بارسا در تمام دوران حیاتش خواست هوادارانش را در اختیار داشت. ميخواست به مثبتترين شكل ممكن پعني خودداري یک قرني از حك كردن نام اسپانسر روي پیراهن به زعم خودشان مقدس بارسا باشد يا به منفيترين شكلش يعني تبديل شدن به آنارشيسم مولف با اقداماتي مثل حمل مخفيانه به ورزشگاه براي رسيدن به حساب فيگوي
خائن. بارسلونا هميشه خواسته اينطوري باشد. فرانكوي رئالی اعتقاد نداشت كه بايد زمان حال رو در اولویت قرار داد. او با تكيه بر تاريخ و گذشته كشورش ميخواست امپراطوري اسپانيا و مادريد رو گسترش دهد. بيخود نيست كه حرفهاي او، شعر شد و داخل تار و پود بخش حماسي سرود رئال مادريد قرار گرفت:«امروز مهم نيست. گذشته مهم است. آنچه بودهاي. آنچه به خاطرش به تو احترام ميگذارند.»
جالب است که لوركا وقتي داشت يرما را مينوشت، انگار روزهاي رئال با پرس را ديده بود! او با ارائه تصويري از يک زن عقيم، ميخواست بگوید اسپانيا با فرانكو، درها را به روي جهان بسته و مدام در دايره بسته خودش پرسه ميزند. رئالِ پرس كه معمولا به استعداداي مدرسه فوتبالش كم توجه است و خيلي هم به شعار زيدان- پاوون وفادار نيست، شبيه زن اول نمايش يرما نيست؟ ماشين جنگي فرانكو به قربانيان كاتالانياش خشونت را یاد داد. حالا باكسيس نويز كه لقب هواداران افراطي بارساست، به خصوص در دربي كاتالونيا كارهایی انجام میدهند كه فرانكو در جنگ داخلي به نحو شديدتري انجام ميداد. از
آن طرف «اولترا سور» يا همان طرفداران افراطي رئال، نژادپرستي قرون گذشته را با خودشان به عصر جديد آوردند. مجموع اينها شده الكلاسيكو؛ تنها رقابت باشگاهي دنيا كه تلويزيونهای محلي مادريد و كاتالونيا قبل از شروع آن به سبك بازيهاي ملي، سرود ملي كشور يا ايالت خودشان را پخش میکنند. تنها رقابت باشگاهي دنيا كه تنفر از يك بازيكنش باعث شكلگيري يک غذاي خوشمزه به نام فيگو شد كه آشپزهاي كاتالاني شب بازگشت ستاره پرتغالي طبخش كردند و جلوي سگهاي ولگرد انداختند. تنها رقايت باشگاهي دنيا كه در آن آوردن اين بنر به ورزشگاه نیوكمپ آزاد است:"ورود سگ و مادريدي،
ممنوع"! سالها بعد از اينكه گفته شد قرار است براي كالبد شكافي مرگ لوركا و بررسي احتمال كشته شدنش توسط عوامل فرانكو آقاي شاعر را نبش قبر كنند، سرودههاي لوركا در نیوكمپ عينيت يافت. آنجا كه ميگفت صداي پاي اسبها خبر از يك واقعه مهم ميدهد. حالا بارساييها به سنت نه چندان ديرينهشان قبل از هر ورود رئال به نیوكمپ، به شكل منظم پا ميكوبند. رئال اما آرامش و اقتداري را دارد كه فرانكو در آخرين جملات قبل از مرگش داشت و هنوز دست نوشتههاش اطراف برنابئو وجود دارد:"به آشوبطلبهاي شرقي رحم نكنيد."