سرویس سیاسی فردا: شفاف نوشت: نصرالله جهانگرد، معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران، به دلیل سوابق سیاسی - تشکیلاتی و سابقه طولانی مدیریت، و در کنار آن عدم تجربه و سابقه کافی وزیر ارتباطات کنونی آقای واعظی، مرد پشت پرده وزارت ارتباطات به شمار میآید؛ کسی که در تصمیمات عمده این وزارتخانه نقش کلیدی دارد. رویکرد خاص او به فناوری اطلاعات و ارتباطات با تکیه بر واردات تجهیزات و همسوئی با راهبردهای غرب در عرصه ارتباطات، وضعیت کنونی IT در کشور را رقم زده است. زیرساختهای عمدتاً وابسته به غرب و تحت مدیریت و نظارت آنها، اینترنت
گران قیمت و بیکیفیت و مهاجرت نخبگان به دلیل عدم وجود شرایط برای فعالیت در کشور از نتایج مهم این رویکرد به شمار میآید. نگاه او به مسائل فرهنگی در ارتباطات نگاه خاصی است. او اساساً اعتقادی به فیلترینگ ندارد و از بیان آن هم ابائی ندارد: همان موقع گفتیم الان هم میگوییم که ما سیمبان و پستچی هستیم، وظیفهمان تضمین امنیت و سلامت بسته و پیام است و مسوول محتوای آن نیستیم. پرسنل و مدیریت مخابرات و وزارتخانه باید به دور از جریان نظارت باشند. در دولت خاتمی، در ابتدا اینترنت بدون هیچ گونه فیلتری عرضه میشد، و حتی یک کودک مدرسه ابتدائی هم میتوانست با نوشتن هر
واژه غیر اخلاقی به این محتوای مستهجن دست پیدا کند! این رویه با وجود مخالفتهای جهانگرد با ورود شورای عالی امنیت ملی و تشکیل کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، پایان یافت. اما در دولت موسوم به تدبیر که جهانگرد دوباره به بالاترین مناسب مدیریت در عرصه فناوری اطلاعات کشور دست یافته است، وزارت ارتباطات با رها کردن دو عرصه مهم ارتباطات رمز شده و شبکههای اجتماعی، کار را به جائی رسانده که فیلترینگ عملاً حذف شده، و شرکتهای خارجی با نادیده گرفتن کلیه قوانین کشور در فضای مجازی، علاوه بر تبادل محتوای مبتذل و مستهجن، اطلاعات خصوصی مردم را نیز بدون هیچ منعی
جمعاوری کرده و مورد پردازش و استفاده قرار میدهند. نصرالله جهانگرد کیست و از کجا آمد؟ نصرالله جهانگرد هر چند متولد 1336 در محله سلسبیل تهران است و همانجا بزرگ شده است، اما اصلیت پدرش اصفهانی است. پدر نصرالله پیش از انقلاب به خاطر برخی فعالیتهای سیاسی به زندان افتاد و از شرکت واحد اتوبوسرانی اخراج و مجبور شد کار آزاد پیشه کند. نصرالله پس از طی دوره دبیرستان تصمیم گرفت معماری بخواند، اما پس از عدم توفیق در قبولی در این رشته به دلیل نمره پائین در «طراحی»، آن طور که خود میگوید «از ترس اعزام به سربازی» ناخواسته به رشته ریاضی روی میآورد و در دانشگاه آریامهر
سابق مشغول به تحصیل میشود. در این دانشگاه، در دوراهی ماندن یا کنکور دوباره، به مدرسه عالی کامپیوتر که تازه تأسیس شده روی میآورد، و بدین صورت ناخواسته در پوستین رایانه میافتد! او خود تحصیل در این رشته را چنین توصیف میکند: در واقع ما به صورت هل دادن از آبشار نیاگارا پریدیم؛ وگرنه من خودم که تقریباً هیچ تصوری از رشته کامپیوتر نداشتم! شروع فعالیتهای سیاسی او که از فعالیتهای سیاسی پیش از انقلاب، استقبال از امام و پخش کردن اعلامیههای ایشان در 20 بهمن 57 را به خاطر میآورد، پس از انقلاب در دانشگاه وارد فعالیتهای سیاسی میشود، و به تبعیت از فعالیتهای
چپگرایانه پدرش همسو با چپگرایان در انجمن اسلامی و دفتر تحکیم وحدت فعال میشود. او همچنین در دفتر سیاسی نخست وزیری زمان شهید رجائی فعالیت داشته است، و ۸ شهریور ۱۳۶۰، همان روز که رجایی و باهنر در انفجار در دفتر نخستوزیری به شهادت میرسند، در محل خیابان پاستور حضور داشته و این واقعه را چنین توصیف میکند: روز قبل از حادثه، انفجاری در همان محدوده اتفاق افتاد که تلفاتی نداشت ولی بچههای امنیتی نگران بودند شاید هدف سنجیدن آمادگی ما بوده. موقع انفجار اصلی جلسه به تعویق افتاده بود و ما هم بیخبر رفته بودیم بیرون. وقتی پس از نماز برگشتیم ناگهان صدای انفجار را
از ضلع مقابل ساختمان شنیدم و از پنجره اتاقم دود و آتشی که از اتاق جلسه بیرون میزد، مشخص بود. نمیدانستم جلسه هیات دولت برگزار شده و برای همین ناخودآگاه در راهرو میدویدم و داد میزدم، آقای رجایی را صدا میکردم.
او در همین سال با خانواده معین آشنا میشود، و با خواهر مصطفی معین که که در آن زمان تازه رئیس دانشگاه شیراز شده بود، ازدواج میکند. او این آشنائی را چنین توصیف میکند: من از سلامت و آداب خانوادگی ایشان خیلی خوشم آمد و خانوادگی رفتیم نجفآباد برای طی کردن مراحل رایج. او از فعالیتهایش در جنبش دانشجوئی را «برنامهریزی و اجرای یک دوره فشرده عقیدتی و تشکیلاتی شوراهای مرکزی انجمن اسلامی کشور» ذکر میکند، که در طی سه ماه تابستان اردوئی تشکیلاتی برای دانشجویان برگزار شده که برخی از رجال سیاسی کشور برای دانشجویان مسائل سیاسی و فرهنگی را تدریس کردهاند. او
در این مدت، در دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی نیز فعالیت داشته است. دولت میرحسین موسوی: ورود به دنیای ارتباطات جهانگرد در سال 13۶۳ بالاخره پس از ۹ سال و نیم از دوره لیسانس فارغ التحصیل میشود، و در بحبوحه جنگ با حکم محمدحسن انتظاری رئیس وقت مرکز تحقیقات مخابرات، ریاست بر بخش مالتیپلکس و انتقال داده مرکز را بر عهده میگیرد. جائی که آغاز فعالیتهای مدیریتی در عرصه فناوری اطلاعات به شمار میرود. دولت هاشمی رفسنجانی: انتخابات الکترونیکی با فکس! اگر کسی حتی یک بار کارکرد دستگاه فکس را از نزدیک دیده باشد، ادعای ارسال محتوای یک کتاب با فکس برایش غیر قابل قبول به
نظر میرسد. ارسال کل کتابهای یک کتابخانه با فکس البته خندهدار و نشدنی است. اما اینکه کسی ادعا کند با استفاده از فکس میخواهد کاغذهای تاخورده رأی چند میلیون نفر را به تهران بفرستد، و بعد با خوانشگر الکترونیکی تشخیص بدهد در برگه نام چه کسی علامت خورده است، قطعاً به دور از واقعیت و اجرا به نظر می رسد! اما این دقیقاً طرحی بود که در سال 1372 با خواسته هاشمی رفسنجانی و وزارت کشور وقت، جهانگرد که در مرکز تحقیقات مخابرات فعال بود، برای برگزاری انتخابات الکترونیکی پس از دوره اول ریاست جمهوری رفسنجانی پیشنهاد کرد. طرحی که البته مطابق انتظار شکست خورد، و پس از
تحمیل هزینه گزاف، نهایتاً به تجربهای ناموفق تبدیل شد. پورخصالیان، از کارشناسان باسابقه حوزه فناوری اطلاعات درباره این آزمون و خطا چنین مینویسد: میان وزارت پست و وزارت کشور، چالشی ناجور در مورد حل چند مسأله درگرفت: کدام وزیر بودجه خرید را دریافت کند؟ مسؤولیت تهیه مشخصات فنی سفارش 30 هزار دورنگار با کیست؟ مدیریت خرید این همه دورنگار در کدام وزارتخانه مستقر شود؟ چه نهادی آنها را تحویل بگیرد؟ نصب کند و راه بیاندازد؟ در نهایت، وزیر کشور مسؤول و مجری این پروژه فنی و سنگین ملی شد. پس شروع کردند به سفارش و دریافت دورنگارها که ناگهان (!) از بد حادثه معلوم شد، مدت
زمان ارسال تصویر هر برگه رأی از دورنگار یک حوزه به دورنگار مرکز، حدود چهار دقیقه طول میکشد و در هر ساعت، تصویر بیش از 15 رأی را نمیتوان ارسال و دریافت کرد؛ پس سرعت بی سرعت! کیفیت ظهور تصویر در مرکز نیز به علت فعالیت مداوم دورنگار گیرنده، به سرعت اُفت میکند، پس کیفیت هم بی کیفیت! این نگرانیهای بحق که اول دیده نشده بودند، باعث شدند تا پروژه خرید بقیه دورنگارها متوقف و کل پروژه، "هوا" شود. در نهایت قرار شد، آراء حوزهها به مرکز حمل شوند و در ستاد مرکزی -انتخابات، با خوانشگر نوری الکترونیکی شمارش شوند. اما حتی این رویکرد هم کارساز نبود: برگه رأیگیری از
جنس کاغذ معمولی بود. در وزارت کشور، آراء مردم را کـُپه کرده و به خورد خوانشگر الکترونیکی میدادند. خوانشگر، برگههایی را که فاقد دایره سیاه یا دارای بیش از یک دایره سیاه بودند، باطل به حساب میآورد و در ازای هر یک از چنین برگههایی، یکی بر آمار آراء باطله میافزود. ولی اگر برگه ای دارای تنها یک دایره سیاه بود، به ازای هر یک، یکی بر آمار نامزد گزینش شده اضافه میکرد. این سیستم شمارش بدون اشکال میبود اگر همه برگهها سالم بودند یعنی مچاله نشده یا تاخورده نبودند، ولی خوانشگر علاوه بر دو مورد باطلسازی مذکور (فقدان دایره سیاه یا وجود بیش از یک دایره سیاه)،
برگههای مچاله شده یا تاخورده را نیز باطل میکرد، حتی اگر توسط رأی دهنده درست پُر شده یعنی دارای تنها یک دایره سیاه بودند. به زودی معلوم شد که تعداد برگههای مچاله شده یا تاخوردهی به ناحق باطل شده هم کم نیستند تا مسامحتاً یا عامداً بتوان از این خطا چشم پوشید. پس، درها را بستند، خبرنگاران را بیرون کردند و برگههای مچاله شده یا تاخوردهی به ناحق باطل شده را گرد آوردند، "صاف و صوف" کردند و آنها را دوباره به خورد خوانشگر دادند. این "راه حل" اما باعث خطاهای دیگری در سامانه خوانشگر الکترونیکی شد: اولاً، آراء باطله باید به شیوهای تعدیل و تصحیح
میشد و ثانیاً: گاه خوانشگر با وجود صافکاری برگه نمیتوانست دایره سیاه را ببیند (در حالی که متصدیان با چشم خود قادر به دیدن آن بودند) لذا خوانشگر، باز یکی بر آراء باطله میافزود. متصدیان دلسوز هم برای آن که رای و حقی از نامزدها ضایع نشود، دوباره سعی میکردند آن رأیِ به ناحق باطل شده را صاف و خوانا کنند و برگه را دوباره و دوباره به خورد ماشین شمارش بدهند. فردای روز انتخابات، چون جزئیات مذکور مسکوت ماندندو هاشمیرفسنجانی مخالف سنگین وزنی نداشت و رأی دهندگان انتظار انتخاب شدن مجدد او را داشتند، انتخاباتِ به اصطلاح الکترونیکی مزبور، به خوبی و خوشی پایان
یافت. وقتی مصطفی معین به وزارت علوم آمد، شوهر خواهر خود آقای جهانگرد را نیز به همراه آورد و بدین ترتیب جهانگرد به دلیل یک نسبت فامیلی، در همین سال رئیس شورای انفورماتیک وزارت علوم میشود. دولت خاتمی: «مشارکت» حداکثری! دولت خاتمی برای جهانگرد ایدهآل بود. وقتی در سال 76 دوستان و آشنایان چپگرای او قدرت را در دست گرفتند، راه برای ارتقای هر چه بیشتر او باز شد. پس از آنکه در سال 79 عارف از وزارت پست، تلگراف و تلفن استعفا کرد، خاتمی جهانگرد را به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی کرد، اما او نتوانست از مجلس رأی اعتماد کسب کند. خاتمی سپس معتمدی را به مجلس پیشنهاد
میکند که او رأی میآورد. با روی کار آمدن معتمدی، جهانگرد دبیر شورای عالی اطلاعرسانی و معاون برنامهریزی وزارتخانه میشود. او در دولت خاتمی، طرح تکفا (توسعه و کاربرد فناوری اطلاعات) را پیگیری میکند. طرحی که مطابق آن، از بودجه سازمان مدیریت و برنامهریزی، برای ارتقای کاربرد فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی هزینه میشود. طرح تکفا در سال 81 به تصویب هیئت وزیران رسید. این طرح هر چند در حرف طرح خوبی به نظر میرسید، اما به دلیل شیوه خاص اجرا، در نهایت در سازمانهای دولتی به منبع هزینهای برای خرید کامپیوتر، چاپگر و دیگر تجهیزات وارداتی تبدیل شد، و
بخشهائی از آن که به شرکتهای خصوصی پرداخت گردید، در شرایط انحصاری و رانتی منجر به نتایج قابل قبول نگردید و به عبارت بهتر، در مجموع به شکست انجامید. به عنوان نمونهای از طرحهای ناموفق تکفا میتوان به طرح فارسیسازی سیستم عامل لینوکس اشاره کرد که با وجود هزینههای فراوان، خروجی مشخص و قابل قبولی نداشت؛ با وجود آنکه در زمان اجرای طرح، بسیاری از ویژگیهای مد نظر طرح، به صورت رایگان در دسترس عموم قرار داشت، و هزینههای در نظر گرفته شده برای ترجمه رابط کاربری لینوکس چندین برابر نرخ عادی ترجمه و احیاناً کدنویسی لازم در نظر گرفته شده بود، اما در نهایت
خروجی قابل قبولی از طرح عرضه نگردید. از علتهای عمده شکست طرح تکفا میتوان به برنامهریزی غلط، عدم تخصص مسئولین طرح و کانالیزه کردن اجرا و فضای رانتی آن اشاره کرد. یکی از ویژگیهای مهم فعالیت جهانگرد در این دوره، تلاش برای هماهنگی حداکثری با سازمانهای تحت مدیریت سازمان ملل در حوزه فناوری اطلاعات است، که یکی از ویژگیهای مهم آن، تأکید بر حفظ ساختار اینترنت به صورتی است که در غرب عرضه میشود. به طور مثال، در ابتدای عرضه اینترنت در دوره خاتمی، اینترنت بدون هیچ گونه فیلتری عرضه میشد، و حتی یک کودک مدرسه ابتدائی هم میتوانست با زدن آدرس sex دات کام به این
محتوای غیراخلاقی دست پیدا کند! این رویه با وجود مخالفتهای جهانگرد با ورود شورای عالی امنیت ملی و تشکیل کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، پایان یافت.
جهانگرد در اجلاس WSIS
پس از رأی قاطع مردم به محمود احمدینژاد در 3 تیر 1384 و در روزهای آخر دولت خاتمی، هیئتوزیران در جلسه 8 تیر 1384 بنا به پیشنهاد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مصوب کرد نشان دولتی «درجه دوم لیاقت و مدیریت» به جهانگرد اعطا شود. دولت احمدینژاد: مشاوره به دوستان قدیمی در دولت احمدینژاد، بر خلاف آنچه که اصلاحطلبان میگفتند و انتظار داشتند که مدیران اصلاحطلب کنار گذاشته شوند، از بسیاری از مدیران گذشته استفاده شد، و یکی از این مدیران به کارگیری شده، آقای جهانگرد بود. از فعالیتهای او در این دوره 8 ساله میتوان به حضور در جایگاه مشاور عالی رئیس سازمان
ثبت اسناد و املاک کشور، مشاور استاندار خراسان رضوی، مشاور بانک مرکزی در فناوری اطلاعات و مدیریت در شرکت خدمات انفورماتیک و نیز همکاری با پروژه کارت سوخت تحت مدیریت محمدرضا نعمتزاده اشاره کرد. او در این دوره همچنان در مرکز تحقیقات مخابرات حضور داشت. دولت تدبیر: حضور حداکثری پس از اینکه حسن روحانی در خرداد 1392 توانست با شعار تدبیر و با رأی شکننده 50.7% رئیس جمهور ایران شود، محمود واعظی را به عنوان وزیر پیشنهادی خود به مجلس معرفی کرد که با وجود تحصیلات نامرتبط و عدم تخصص در حوزه فناوری اطلاعات، به دلیل جو سیاسی خاص آن زمان توانست رأی مجلس را کسب کند و وزیر
ارتباطات و فناوری اطلاعات شود. محمود واعظی که دکترای روابط بینالملل دارد، بالاجبار به سراغ کسانی میرود که در این زمینه تجربیاتی دارند. جهانگرد که در انتخابات به نفع روحانی فعالیت پررنگی داشته، و به عنوان عضوی از کمیته انتخاب وزرا در انتخاب واعظی نقش بازی کرده، به عنوان معاون خود و رئیس سازمان فناوری اطلاعات برمیگزیند. جهانگرد که ترکیب فراقوهای شورای عالی فضای مجازی که به دستور رهبر معظم انقلاب تشکیل شده است، مانعی برای تصمیمگیریهای خود میبیند، با احیای شورای عالی فناوری اطلاعات در آبان 92، تصمیمات مهم کشور در حوزه فناوری اطلاعات را از ذیل
شورای عالی فضای مجازی خارج میکند، و حسن روحانی هم با عدم شرکت در جلسات شورای عالی فضای مجازی، که خود ریاست آن را بر عهده دارد، عملاً جهانگرد را به بازیگر اصلی فناوری اطلاعات کشور تبدیل میکند. جهانگرد که شرایط را برای طرحهای خود مساعد میبیند، کار را به سبک گذشته شروع میکند. طرحها همانها است که در دولت اصلاحات هم پیگیری میشد: گسترش اینترنت با شرایط و مختصات مورد پذیرش غرب، حمایت کانالیزه از افراد و شرکتهای همسو، فراهم آوردن زمینه برای فعالیت بی حساب و کتاب شرکتهای خارجی و محدودسازی و در صورت امکان حذف فیلترینگ. وزارت ارتباطات با نقشآفرینی
جهانگرد طرح مهم «شبکه ملی اطلاعات» که زیرساخت اساسی «دولت الکترونیک» و «بستر ارائه خدمات الکترونیکی» در کشور به شمار میرود به بهانه نبود «معماری مفهومی» به حاشیه راند، و با افزایش بیحساب پهنای باند خارجی، از سرمایهگذاری دولتی استفاده کرده تا پهنای باند خریداری شده از خارج از کشور را از 620 گیگابیت در ثانیه به 4 هزار گیگابیت در ثانیه برساند. این گسترش بیحساب در پهنای باند خارجی، همراه با گسترش استفاده از نرمافزارهای ارتباطی خارجی بوده است، به گونهای که اکنون نرمافزارهای ارتباطی وایبر (ساخت اسرائیل)، تلگرام و اینستاگرام با کنار زدن مخابرات
کشور، به ابزارهای اصلی ارتباطی مردم در کشور تبدیل شدهاند، و در شرایطی که برقراری ارتباطات تصویری توسط اپراتورهای داخلی ممنوع اعلام شده است، بدون محدودیت هر گونه محتوائی را با واسطه سرورهای خود در خارج کشور تبادل میکنند. در این شرایط، با انتقال اطلاعات خصوصی مردم به خارج از کشور، هم تهدیدات جدی امنیتی برای کشور حاصل میشود، و هم دست دستگاههای نظارتی از هرگونه نظارت بر محتوای تبادل شده کوتاه میشود، و به عبارت دیگر با توجه به رمزگذاریهای انجام شده در ، فیلترینگ در عمل بیمعنا میشود. 200 میلیارد تومان برای طرح تخیلی فیلترینگ هوشمند! گسترش محتوای
غیراخلاقی در شبکههای تلفن همراه، کار را به جائی رساند که دادستانی کل کشور مستقیماً به موضوع نرمافزارهای تلفن همراه ورود کرد، و دستور مسدودسازی برخی از این نرمافزارها و شبکههای اجتماعی را که فضائی برای تبادل محتوای مجرمانه شدهاند صادر کرد. وزارت ارتباطات پس از چندین ماه تعلل در اجرای حکم دادستانی، راهی برای باز گذاشتن این شبکهها و پاک کردن صورت مسئله پیدا کرد: فیلترینگ هوشمند، جدا کردن خوب و بد در فضای مجازی با یک سامانه هوشمند همه کاره که میتواند «چیزهای خوب» را در اینترنت نگه دارد و «چیزهای بد» را حذف کند! این ادعائی است که وزارت ارتباطات با
تکیه بر آن توانست توجیهی برای عدم تمکین به قانون و اجازه دادن به فعالیت شبکههای ارتباطی بیقانون در فضای مجازی بتراشد و بیش از یک سال حکم صریح دادستانی را به تعویق بیاندازد. حالا بیش از 15میلیون نفر ایرانی در شبکههای ارتباطی مانند وایبر، تلگرام و ... عضو شدهاند که مدیریت آن در دست کشورهای خارجی و از آن جمله اسرائیل، آمریکا و انگلستان است، و به دلیل رمز شده بودن ارتباطات این نرمافزارها، جمهوری اسلامی ایران در ارتباطات داخلی خود نیز قادر به هیچ گونه اعمال حاکمیت نیست. بسیج دانشجویی دانشکده کامپیوتر و فناوری اطلاعات دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران در
انتقاد به طرح فیلترینگ هوشمند منتشر کرد. در بخشی از این گزارش آمده است: اکنون بخش زیادی از ارتباطات اینترنتی بهصورت رمز شده انجام میگیرد و بنابراین، تفکیک محتوای خوب از بد امکانپذیر نیست تا بتوان محتوای بد و نامناسب را فیلتر نمود و تنها راه ممکن، مسدود کردن کامل دسترسی به سایتهای نامناسب است. نکته دیگر آنکه ارتباطات غیر رمز شده هم از حجم بالایی برخوردار است که بررسی آن از توان وزارت محترم ارتباطات خارج است. گوگل بیش از یکمیلیون رایانه سرویسدهنده در اختیار دارد و تعداد رایانههای سرویسدهنده فیسبوک نیز رقمی در همین حدود است که حجم عظیمی از
اطلاعات را ذخیره، پردازش و به کاربران عرضه میکنند. اگر دولت تعداد میلیونی رایانه سرویسدهنده لازم برای پردازش و پالایش این محتوا به ارزش چند هزار میلیارد تومان را در اختیار دارد یا میتواند هزینه خرید، راهبری و نگهداری آنها را تأمین کند، چرا این سامانهها را برای ایجاد سامانههای موتور جستوجو، شبکههای اجتماعی و … در اختیار پژوهشگران و صنعتگران ایرانی قرار نمیدهد؟ در ادامه گزارش آمده: این ادعا که بتوان از طریق یک نرمافزار یک صفحه مشخص را بررسی و خوب و بد آن را در طرفهالعینی تشخیص داد، ادعایی بس گزاف است که قطعاً طرح کنندگان آن از علم رایانه و
هوش مصنوعی چیزی نمیدانند، چون به این نکته واضح بیتوجهاند که حتی انسان برای درک خوب و بد محتوای یک صفحه به دانش پسزمینهای متکی است و نمیتواند بدون دانش لازم و کافی بهطور قطعی درباره یک صفحه نظر بدهد که اگر اینگونه قضاوت خودکار خود ممکن بود، قوه قضاییه بهجای قضات، روبات استخدام میکرد!» اما وزارت ارتباطات در نهایت به این مدعای خلاف واقع ادامه داد، و چندی پیش یکی از مسئولین وزارت ارتباطات اعلام کرد که برای طرح فیلترینگ هوشمند، تنها سال گذشته 200 میلیارد تومان هزینه شده است. عکس یادگاری با جاسوس دستگیر شده اوائل آبان امسال «نزار زکا» تبعه لبنانی
ساکن آمریکا در ایران به اتهام جاسوسی دستگیر شد. روزنامه کیهان، 17 آبان در گزارشی تحلیلی با عنوان «پروژه نفوذ در مدیریت سایبری رد پای سرشاخه»، از ارتباط گسترده و ساختاری نزار ذاکا با یک مدیر ارشد وزارت ارتباطات که در این گزارش به اختصار «ن.ج.» خوانده شده، در راستای «اجرای پروژههای وزارت خارجه آمریکا در حوزه اینترنت کشور» خبر داد. کیهان در این گزارش نوشته بود: «ن.ج» به حکم وزیر ارتباطات مدیریت راهاندازی و مطالعات و اجرای طرح مهم «شبکه ملی اطلاعات» را برعهده دارد که بنابر اعلام رسمی وزیر ارتباطات طرح مذکور را تا اینجای کار پس از چند سال کارشکنی در وظایف
شورای عالی فضای مجازی به ۱۲ شرکت مشاور خارجی واگذار کرده است! همچنین وی تاکنون موفق شده است با نفوذ در ارکان وزارت ارتباطات، علاوه بر متوقف کردن هر گونه تلاش حاکمیتی برای تامین زیرساختهای بومی، دولت را مجاب به نقشآفرینی در باشگاه بازندههای سایبری «WSIS» و اجرای فرامین بینالمللی به جای تلاش برای طلب کردن سهم ایران از حاکمیت اینترنت نماید.
پروژه نفوذ در مدیریت سایبری، ردپای سرشاخه، روزنامه کیهان، یکشنبه 17 آبان 1394.
کیهان در پایان گزارش از دستگاههای امنیتی کشور خواسته بود: پس از دستگیری مهره عملیاتی وزارت خارجه آمریکا در پروژه فتح سایبری ایران، مدیران نفوذی داخلی را از قلم نیانداخته و شبکه کارآفرینی اقتصادی با هدف ایجاد تغییرات سیاسی- اجتماعی در ایران را از ید اختیار عوامل شیطان بزرگ خارج سازند. فردای انتشار این گزارش، حسن روحانی در افتتاحیه بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها، با بدون اشاره مستقیم به کیهان، برخی رسانهها را به «پلیس مخفی» تشبیه کرد، و به گزارش کیهان اینگونه پاسخ داد: شما از برخی نشریات میفهمید چهکسی دستگیر میشود و کجا تعطیل
میشود و آبروی چهکسانی باید برود، بعد هم عدهای ادعای انقلابیگری دارند. نشریه و رسانه برای آگاهی مردم است. بلافاصله پس از سخنان حسن روحانی، سایت بیبیسی فارسی مطلبی با عنوان «روحانی نگران دستگیر شدن کیست»؟ منتشر کرد تا از سخنان روحانی را رمزگشایی کند و نشان دهد که بیبیسی «ن. ج.» همان «نصر الله جهانگرد» است. البته بدون این رمزگشائی هم برای ناظران سیاسی روشن بود که «معاون مشارکتی خاتمی» که در حوزه فناوری اطلاعات در این دولت مشغول به کار است کسی جز جهانگرد نمیتوان باشد. نزار ذکا به بهانه همایش «هفته فناوری اطلاعات و ارتباطات پارسیزبانان» سازمان
«نظام صنفی رایانهای کشور» در شهریور ماه 1393 به ایران آمد که با حضور مسئولین وزارت ارتباطات از جمله جهانگرد برگزار شد. در نشست همایش، نصرالله جهانگرد، برگزاری این همایش را اقدامی موثر و نو و نشان دهنده بلوغ سازمان دانست و از حمایت همه جانبه دولت نیز از این همایش خبر داد.
کیهان در گزارش خود چنین نوشته بود: اولین دوره «استارت آپ ایرانی» با عنوان «چالش نوآورانه» ذیل همایش مشترک اجمع و سازمان فنآوری اطلاعات با مدیریت مستقیم دستیار نزار ذکا، در ایران برگزار شد و پس از آن بود که گوگل و مایکروسافت و کوکاکولا رسما به ساختارسازی و در دست گرفتن شبکه اشتغال در ایران با چراغ سبز مدیران ایرانی اقدام کردند». با این وجود پس از دستگیر ذکا، وزارت ارتباطات از اساس ماجرا را منکر شد، و جهانگرد هم جداگانه ارتبات با نزار ذکا را انکار کرد، و البته در اظهار نظری جالب مدعی شد از «نفوذ» چیزی نمیداند.
مسئولیتهای کنونی معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران دبیر شورای عالی فناوری اطلاعات سوابق سیاسی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت عضو شورای مرکزی اتحادیهٔ انجمنهای اسلامی دانشجویان کشور عضو دفتر مطالعات دبیرخانهٔ شورای عالی انقلاب فرهنگی عضو دفتر سیاسی نخستوزیری در دوره محمدعلی رجایی عضو دفتر سیاسی جبهه مشارکت ایران اسلامی عضو بنیاد باران عضو هیئت مدیره انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی سوابق مدیریتی مدیر بخش مالتیپلکس مرکز تحقیقات مخابرات ایران (موسسه تحقیقات ارتباطات و فناوری اطلاعات) مشاور فناوری
اطلاعات وزیر علوم، فرهنگ و آموزشعالی (وزارت علوم، تحقیات و فناوری) عضو کمیسیون اطلاعرسانی شورای پژوهشهای علمی کشور عضو شورای عالی اداری عضو شورای عالی انفورماتیک کشور عضو شورای عالی ترافیک دبیر شورای عالی اطلاعرسانی مشاور رئیس بانک مرکزی در فناوری اطلاعات رئیس هیئت مدیره شرکت ملی انفورماتیک ایران مشاور و نماینده ویژه رئیس جمهور در ICT دبیر شورای عالی اطلاعرسانی سرپرست وزارت پست، تلگراف و تلفن معاون برنامهریزی و توسعه وزارت پست، تلگراف و تلفن مشاور عالی رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور مشاور استاندار خراسان رضوی فعالیتها مسئول طراحی سیستم
مکانیزه سرشماری ملی سال ۷۵ تدوین طرح توسعه کاربری فناوری اطلاعات (تکفا)