نقشهراه صیانت از عزت و منافع ملی
مهمترین رسالت و مسئولیت جبهه مؤمن انقلاب مطالبه گری دقیق و جزءبهجزء ابلاغیه رهبری است. «مطالبهی فعال» موارد یادشده در این ابلاغ اختلافنظرها را به وحدت و امید در جبهه انقلاب مبدل ساخته و این جبهه را بانشاط در حالت پویا و پیشرو قرار داده است.
تسنیم: مهمترین رسالت و مسئولیت جبهه مؤمن انقلاب مطالبه گری دقیق و جزءبهجزء ابلاغیه رهبری است. «مطالبهی فعال» موارد یادشده در این ابلاغ اختلافنظرها را به وحدت و امید در جبهه انقلاب مبدل ساخته و این جبهه را بانشاط در حالت پویا و پیشرو قرار داده است.
موسسه پژوهش و تبیین گفتمان انقلاب اسلامی در گزارشی با عنوان «نقشهراه صیانت از عزت و منافع ملی» به «تبیین ابلاغیه مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) در مورد اجرای برجام» پرداخته که با تشکر از این موسسه که متن این گزارش را برای درج در اختیار تسنیم قرار دادند، توجه خوانندگان عزیز را به مطالعه آن جلب می کنیم:
مقدمه:
رهبر معظم انقلاباسلامی، حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی)، در نامهای به رئیسجمهور، اجرای برجام را مشروط و منوط به 28 بند کردند که شامل بندهای 10گانهی مربوط به مصوبه شورای عالی امنیت ملی، بندهای 9گانهی مصوبه مجلس شورای اسلامی و سرانجام بندهای 9گانهی در ابلاغ معظمله به رئیسجمهور است. نامهی مهم رهبر انقلاب در خصوص اجرای برجام حامل پیامهای راهبردی و حاوی نکات اساسی است که باید با اهتمام بسیار «تبیین» و «مطالبه گری» شود. واقعیت آن است که روندی که به تنظیم و نهایی شدن سند «برجام» انجامید را باید در چارچوب تاکتیک «نرمش قهرمانانه» تحلیل کرد. اتخاذ این تاکتیک نه برای ملاحظه قدرت خارجی، بلکه به جهت کسب یک تجربه تاریخی برای ملت ایران بوده است. ازاینرو میتوان گفت نقش و جایگاه تربیتی و هدایتکننده پذیرش «برجام» بهمراتب بیشتر از جایگاه «سیاسی- حقوقی» است. طبعاً وظیفه مسئولان اجرایی ذیربط آن است که به تکالیف خود عمل کنند،اما فارغ از این امر، نتیجه عمل و تلاش مسئولان در جهت پیشبرد این ملاحظات، خود بخشی از این فرآیند کسب تجربه است. نامه معظمله به رئیسجمهور را همچنین میتوان نقشهراهی برای صیانت از منافع ملی، مصالح عالیه کشور و عزت ملی دانست. ایشان که در گذشته در قالب سخنرانیها و اعلام مواضع، ضمن ترسیم خطوط قرمز و اشاره به دستاوردهای مذاکرات بر تنگناهای تیم مذاکرهکننده، تأکید کرده بودند در این نامه توجه عناصر مؤثر در میدان را به تلاش برای مدیریت پیامدهای برجام معطوف کرده و میفرمایند، محصول مذاکرات که در قالب برجام شکلگرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده کشور منتهی شود. خسارتهای مورد تأکید مقام معظم رهبری را باید از دو منظر موردتوجه قرار داد، بخشی از آن معطوف به پیشینه و کارنامه تقابل امریکا با نظام اسلامی است که امریکا را بهعنوان یکطرف مذاکره غیرقابلاعتماد مینمایاند و دیگری به ماهیت و ساخت نظام جمهوری اسلامی برمیگردد که برای آمریکاییها غیرقابلپذیرش است و طی بیش از سه دهه عمر پس از انقلاب عامل اصلی کارشکنیهای امریکا علیه ایران اسلامی بوده است که البته این عوامل که مؤلفههای اصلی اقتدار و عزت ایران اسلامی هستند، کماکان زنده و پویا هستند و بنابراین تقابل امریکا همچنان ادامه خواهد داشت. مقام معظم رهبری در این نامه به ششعامل از عوامل تداوم کینهورزی امریکا علیه نظام اسلامی اشاره دارند: 1ـ ماهیت و هویت جمهوری اسلامی ایران که برخاسته از انقلاباسلامی است. 2 ـ ایستادگی در مواضع بر حق اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار. 3 ـ ایستادگی در برابر زیادهطلبی و دستاندازی به ملتهای ضعیف. 4ـ افشای حمایت امریکا از دیکتاتوریهای قرونوسطایی و سرکوب ملتهای مستقل. 5 ـ دفاع بیوقفه از ملت فلسطین و گروههای مقاومت میهنی. 6 ـ فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم صهیونیستی. نکته مهمی که مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند این است که این دشمنی علیه نظام اسلامی تا هنگامیکه جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود آنها را مأیوس نکرده است ادامه خواهد داشت و نکته مهمتر اینکه برخی اجزای برجام این فرصت را برای آمریکاییها ایجاد میکند تا از این طریق بتوانند ناکامیهای گذشته در براندازی و تغییر نظام اسلامی را از این مسیر دنبال کنند. رهاوردهای نقشهراه ابلاغی فرمان رهبر معظم انقلاباسلامی مجموعه ضوابط استراتژیکی را معین میکند که میتواند باکفایت و موفقیت برجام را از پازل امریکا خارج کرده و به بخشی از برنامه راهبردی-مقاومتی ایران اسلامی بدل کند. این همان مأموریتی است که مجلس موظف به انجام آن بود ولی به دلایلی که دیگر ضرورتی به بحث درباره آن نیست، نتوانست آنرا محقق کند. پیش از مجلس، دولت هم وظیفه داشت تفسیری قدرتمند از متن توافق ارائه کند که آنهم به دلیل دلبستگی فراوان برخی دوستان به متن توافق و تلاش برای توجیه همه بخشهای آن به هر قیمت، میسر نشد. اکنون جمهوری اسلامی ایران یک سلسله شروط روشن و یک تفسیر قدرتمند از متن برجام در دست دارد که اولاً اجرای موفق برجام و عمل طرف مقابل به تعهداتش را تضمین میکند، ثانیاً حین اجرا، مجاری نفوذ تعبیهشده در برجام را مسدود میسازد و ثالثاً تبعات نقض برجام از سوی هر یک از طرفهای مقابل را شفاف میکند. بدون این فرمان تاریخی، اجرای برجام میتوانست خسارتهای متعددی را به کشور وارد کند بیآنکه کشور از تنها موهبت ادعایی آن یعنی کاهش واقعی تحریمها بهرهمند شده باشد. بنابراین، مشروط سازی حقیقی توافق هستهای، که استراتژی نظام جمهوری اسلامی حین اجراست، اکنون بهطور کامل رخداده و ایران میتواند مطمئن باشد با این شروط، امریکا قادر نخواهد بود برجام را بدل به زیرساخت انقلاب زدایی از ایران کند. تدابیر نهگانه رهبر معظم انقلاب در بخش پایانی این نامه اگرچه با هدف استیفای حقوق مردم و رفع ظلم «تحریم» بر روند اجرای برجام اشاره دارد، اما تأکید اصلی ایشان بر ظرفیتسازی برای ایجاد هماوردی در مواجهه با فشارها و تهدیدات است که تا در عین حل جزئیات برجام، در سطح کلان اقتدار و توان ایران را بر دشمن تحمیل کند تا آنها به هر بهانهای از ضرورت «تغییر» در ایران سخن نگویند و توان خود را برای تحریک و تقویت سرپلهای داخلی تجهیز نکنند. هرچند تبیین و فهم همه دستاوردهای این نقشهراه مجال موسعی را میطلبد، اما در این گزارش کوشیده شده است تا در بضاعت موجود به تبیین برخی رهاوردهای این نامه و نیز مسئولیت و رسالت جبهه مؤمن انقلاباسلامی در برابر این نامه پرداخته شود. رهاورد نخست: برطرف سازی و پوشش خلأهای باقیمانده در برجام این نامه به برخی ابهامات و خلأهای موجود در برجام اشاره دارند که از یکسو به زیان منافع ملی و مصالح عالیهی نظام بوده و از سوی دیگر علیرغم اقدامات شورای امنیت ملی و نمایندگان مجلس همچنان در برجام باقیمانده بوده است: 1- وجود ابهام در چگونگی لغو تحریمها و عدم اخذ تضمین کتبی از طرفهای آمریکایی و اروپایی 2- عدم وجود اقدام مناسب و متقابل برای مقابله و ممانعت از افزوده شدن تحریم 3- عدم تضمین کافی برای نوسازی اراک با حفظ هویت آبسنگین 4- عدم تضمین مناسب و مطمئن در موضوع معاملهی اورانیوم با دولتهای خارجی 5- عدم تعیین تکلیف در چگونگی ابهامزدایی از سند برجام 6- فقدان سازوکار هوشمند و قوی برای رصد و پیشرفت کار و ممانعت از نقض عهد، تخلفات و فریبکاری طرفهای مقابل 7- نامشخص بودن اجرای تحقیق و توسعه در دورهی 8 سال و 15 سال در موضوع غنیسازی و رسیدن به 190 هزار سو بنابراین ابلاغ رهبر انقلاب ناظر بر پوشش خلأهای باقیمانده در متن برجام برای حفظ منافع ملی و رعایت مصالح عالی نظام است. یکی از مهمترین رسالتهایی که میتوان برای این نامه قائل شد، نقش متوازنسازی و متعادلسازی آن در مقابل متن برجام است. متن برجام حاوی نکات مبهم و دارای کژتابیهای تأملبرانگیزی است که عدم دقت کافی در مورد آنها میتوانست برای منافع ملی و مصالح کشور زیانبار باشد. در مقابل متن چالشبرانگیز برجام دو نگاه وجود داشته است؛ نخست نگاهی که شیفته توافق قائل به تعامل به هر قیمتی است و در خصوص برجام قائل به «غمض عین» بود. نگاه دیگر معتقد بود با توجه به مخاطرات موجود در این متن بهطورکلی باید آنرا کنار نهاد و بار دیگر به مذاکره برگشت. در مجموع سیاست نظام مواجهه منطقی و واقعبینانه و بر اساس منافع و عزت ملی با این سند بود که بر این اساس اجرای برجام با شروطی که تعدیلکننده و متوازنساز است، برگزیده شد. اکنون میتوان گفت در صورت اجرای دقیق و جزءبهجزء ملاحظات نامه رهبر معظم انقلاب و شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی میتوان امیدوار بود که آسیبهای نهفته در برجام به حداقل برسد. رهاورد دوم: مقابله با ریلگذاری طرفهای آمریکایی و اروپایی برای تسری مدل برجام به سایر موضوعات از طریق معادلهی تحریم طرفهای مقابل برای مهار و تغییر رفتار جمهوری اسلامی در محیط منطقهای و داخلی سعی داشتند در پسابرجام همانند معادلهی تحریم-موضوع هستهای٬ معادلات زیر را شکل دهند:
الف - معادلهی امنیت ملی (موضوع موشکهای ایران)- تحریم ب - اقتدار منطقهای (حمایت از مقاومت)-تحریم ج - مسائل داخلی (حقوق بشر و انتخابات آزاد) -تحریم این ریلگذاری با استفاده از مکانیسم ماشه در برگشتپذیری تحریمها عملاً ایران را در بین چکش و سندان قرار میداد تا مجبور به تبعیت از ارادهی طرفهای آمریکایی و اروپایی گردد. رهبر انقلاب با بیان اینکه عدم لغو همه تحریمها و وضع تحریمهای جدید نقض برجام است؛ با این ریلگذاری و طراحی بسیار خطرناک مقابله نمودند و درعینحال در صورت عدم لغو همه تحریمها و وضع تحریمهای جدید دستور به اقدام متقابل ایران در چهارچوب بند 3 مصوبه مجلس و متوقفشدن فعالیتهای برجام دادهاند. هوشمندی رهبر انقلاب مانع از اجرای سناریو امریکا در پسابرجام میگردد و امنیت ملی، اقتدار منطقهای و منافع ملی را تضمین میکند. لذا در جمعبندی رهاورد دوم میتوان گفت ابلاغیه مهم رهبر انقلاب در خصوص برجام٬ از سهل اندیشی «کدخداپذیران» و گرفتار آمدن آنها در دام اشتباه محاسباتی ممانعت به عملآورده و تلاشهای مرموزانه «خط نفوذ» را نیز عقیم میسازد.
رهاورد سوم: متوازنسازی و متعادلسازی برجام یکی از ضعفهای ساختاری متن برجام عدم توازن بین دادهها و ستاندهها است. این عدم توازن میتواند خسارتهای بزرگ و جبرانناپذیری را به منافع ملی و امنیت ملی وارد سازد. در چهارچوب متن فعلی برجام، طرف مقابل به اعلام شفاهی تعلیق برخی تحریمهای آمریکایی و لغو تحریمهای اروپایی بسنده میکند و این در حالی است که طرف ایرانی فهرست بلند بالایی از اقدامات برگشتناپذیر را اجرایی میسازد. عدم توازن بین دادهها و ستاندهها باعث میشود ایران پس اقدامات برگشتناپذیر خود با شرایط زیر مواجه شود: 1- رژیم تحریمها علیه ایرآنهمچنان باقی است. 2- موضوع PMD و نظارتها همچنان اتمام نیافته 3- امکان اضافه شدن به تحریمها علیه ایران با سازوکاری آسانتر و سریعتر وجود دارد. 4- امکان تخلف و نقض عهد و بهانهتراشی برای به تأخیر انداختن اقدامات طرفهای آمریکایی و اروپایی وجود دارد. رهبر انقلاب در ابلاغ بسیار مهم تمهیداتی اتخاذ کردند تا توازن لازم بین تعهدات طرفین ایجاد گردد. معظمله اجرای برجام را منوط به نکات زیر نمودند: الف- حل پروندهی PMD برای آغاز اقدامات ایران ب- اعلام کتبی رییسجمهور آمریکا و اتحادیهی اروپا برای لغو همه تحریمها بدینترتیب رهبر انقلاب با هوشمندی و درایت از وارد آمدن خسارت جبرانناپذیر به منافع ملی و ایجاد مخاطرات برای امنیت ملی ممانعت به عمل آوردند و راه را برای نقض عهد و فریبکاری طرفهای مقابل بستند.
رهاورد چهارم: خنثیسازی سناریوی «تحقیر ملی» و «تخریب ملی» به نظر میرسد طرفهای آمریکایی و اروپایی قصد داشتند سند برجام را به یک بازی پیچیده در دو پلان در پسابرجام تبدیل نمایند: پلان A: برجام نمادی از تحقیر ملی جمهوری اسلامی در مناسبات بینالمللی گردد. پلان B: دستاویزی برای قطببندی نمودن جامعه و تخریب ملی پیرامون موضوعات ملی شود. رهبر معظم انقلاب با بیان خلأها و ابهامات برجام و سادهسازی آن برای فهم عموم جامعه، افکار عمومی و تمام سلیقهها را از یک پیچ تند و خطرناک عبور دادند. رهاورد پنجم: انسداد رخنهها و مجاری نفوذ تأثیر دیگر نامه اخیر رهبر انقلاب را باید در انسداد رخنهها و مجاری نفوذ احتمالی در «برجام» و «بعد از برجام» جستوجو نمود. هرچند مقوله «نفوذ» را باید بسیار وسیع و فراتر از یک سند تحلیل نمود، اما واقعیت آن است که غرب سلطهگر برای این سند، جایگاه ویژهای در سناریوی نفوذ و استحاله قائل است و قرائنی که پیداست نشان میدهد امیدهای بسیاری برای غرب در مقطع اخیر بهوجودآمده است که بیارتباط با این سند نیست. ملاحظات مصوب در خصوص اجرای برجام نقطه امید دلسوزان نظام و انقلاب در جهت خنثیسازی و انسداد این نقاط میتواند باشد، البته بهشرط آنکه مسئولان ذیربط مسئولیت خود را در اجرای دقیق و موبهموی آن شناخته و بدان عمل کنند. رسالت جبهه مؤمن انقلاب در خصوص نامه رهبری: اکنون باید پذیرفت پرونده بررسی «برجام» در مراجع رسمی کشور مختومه شده است و اظهارنظر در خصوص اجرای آن چندان مفید فایده نیست. اما همانگونه که اکنون «برجام» سندی رسمی و پذیرفتهشده است، ملاحظات رسمی مندرج در نامه رهبر معظم انقلاب و دیگر دستگاههای مسئول نیز رسمیت یافته و لازمالاجراست. اکنونکه در مقطع حساس آغاز اجرای برجام و خصوصاً اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران هستیم، رسالت مهمی که بر دوش جبهه مؤمن انقلابی و دلسوزان نظام سنگینی میکند، مطالبهگری پیگیر برای اجرای دقیق این ملاحظات است. این نکته ازآنرو مهم است که ممکن است پیگیری این ملاحظات برای برخی از متصدیان امر، دشوار به نظر برسد اما باید دانست که ایستادگی روی منافع ملی و عزت کشور قطعاً هزینههایی دارد که باید پرداخت شود و بدون آن کسب استقلال ملی ممکن نیست. اینک مسئولیت تاریخی جبهه مؤمن انقلابی رصد هوشمندانه توطئههای دشمن و مطالبهگری فعال از مسئولان اجرایی برای عمل به ملاحظات رسمی و شروط اعلامشده است. ابلاغ بسیار مهم رهبر انقلاب، منفذهای تعبیهشده از سوی طرفهای مقابل در برجام را مسدود میسازد و مانع مشق نوشتن «سهلاندیشان کدخداپذیر» از روی متن دیکته شده غربیها میشود؛ اما بااینهمه خطر «به میرایی بردن ابلاغ» منتفی نمیگردد. این خطر هنگامی بیشتر نمایان میشود که به موارد زیر توجه داشته باشیم: 1- دستپاچگی در اعلام مواضع نسبت به ابلاغ رهبر انقلاب و ساده انگاشتن و تلاش برای ساده نشان دادن ضعفهای بزرگ برجام 2- تضمین دادن از جانب طرفهای مقابل بهجای تضمین گرفتن از جانب آنان 3- نگاه به سوابق برخی آقایان در «مجمع بهاصطلاح عقلا» برای میرایی راهبرد «جنگ جنگ تا پیروزی» در زمان حضرت امام (ره) نکته مهمی که باید ذکر شود، آن است که تأمین منافع ملی و احقاق حقوق و مصالح عالیه ملی، نیازمند دیپلماسی عزتمندانه و توأم با اقتدار در مناسبات بینالمللی است و از سویی ناتوانی دستگاه دیپلماسی در اخذ ویزا، آنهم با گذشت سی روز از «فاجعه غمبار منا» برای تعیین تکلیف حجاج مفقود و تکیه بر واسطهگری سیاسی و دیپلماتیک «خطر میرایی» را پررنگتر میکند. لذا برای مقابله با این خطر میبایست اجرای دقیق و جزءبهجزء این ابلاغ را مطالبه و از مجاری ذیصلاح پیگیری نمود؛ و در چارچوب «گفتمان عزت و پیشرفت» به نقشآفرینی پرداخت. اکنون بهنظر میرسد مهمترین رسالت و مسئولیت جبهه مؤمن انقلاب مطالبه گری دقیق و جزءبهجزء این ابلاغیه است. «مطالبهی فعال» موارد یادشده در این ابلاغ اختلافنظرها را به وحدت و امید در جبهه انقلاب مبدل ساخته و این جبهه را بانشاط در حالت پویا و پیشرو قرار داده است. موقعیتشناسی، تشخیصهای هوشمندانه و به هنگام رهبری یکبار دیگر اثبات کرد که جایگاه ولایت و رهبری مظهر تامه «عزت ملی» و «انسجام و وحدت ملی» است که حرکت در چارچوب نقشهراه ترسیمی از سوی معظمله متضمن امنیت ملی و مصالح عالیه کشور خواهد بود.