حمله به رسانه ملی برای مظلومنمایی انتخاباتی
کد خبر :
463631
جوان: «رسانه ملي، ملي شود» اين تيتر نخست يكي از روزنامههاي زنجيرهاي وابسته به جماعت تجديدنظرطلب در روز گذشته است كه در آن تلاش شده بدون سند و تنها با توسل به اظهارات برخي از وابستگان سياسي، مهمترين رسانه كشور را متهم به جناحي بودن و بيعدالتي كند.
تهاجم به صداوسيما اگر چه طي هفتههاي اخير بار ديگر جزئي از رفتار جماعت مدعي اصلاحطلبي شده اما اصل آن موضوع جديدي نيست، به گونهاي كه بابهانه و بيبهانه، با برجام و بيبرجام به رويكرد اين رسانه طي ساليان پس از رحلت حضرت امام خرده گرفته و از ضرورت تغييرات در انجام وظايف و اهداف آن سخن به ميان ميآوردند. اساساً حمله به نهادهاي انقلابي را بايد يكي از رويههاي رفتاري ثابت جماعت تجديدنظرطلب به شمار آورد كه در آن تلاش ميشود مراكز اصلي وابسته به حاكميت با تخريب مستمر وزانت و مرجعيت خود را از دست داده و نگرش افكار عمومي نسبت به اين مراكز تغيير يافته و بعد از گذشت مدتي جامعه اعتماد خود را نسبت به آنها از دست بدهد. بهانه تازه طيف مدعي اصلاحطلبي براي هجوم به صدا و سيما بازي برجام و انتخابات است. شخصيتها و رسانههاي تجديدنظرطلب از يك سو عملكرد صداوسيما در فرآيند مذاكرات به ويژه سه ماه پس از برجام را يك جانبه و به نفع جريان رقيب خوانده و از سوي ديگر از هم اكنون اين نگراني تصنعي را مطرح ميكنند كه رسانه ملي در ماههاي پاياني سال كه فضاي كشور به سمت انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري ميرود، احتمال دارد
عملكردش نهايتاً به سمت تشكيل مجالسي ختم شود كه عناصر متبوع آنها قدرت نقشآفريني در آنها را نداشته باشند.
2 سال حمله
حمله به رسانه ملي را روزنامه آسمان پنجشنبه 24 بهمن 92 در گزارشي تحت عنوان «حاشيههاي پررنگتر از متن در قاب تلويزيون» شروع كرد. اين روزنامه ضمن بررسي جهتدار كارنامه شرايط صدا و سيما عزتالله ضرغامي رئيس اين سازمان را مورد هجمه سياسي قرار داد و نوشت: آخرين ماههاي حضور عزتالله ضرغامي در جامجم گويا بيش از تمامي سالهاي حضور وي در صداوسيما حرف و حديث به همراه دارد. مردي كه جايگزين علي لاريجاني شد و نه تنها سبك و سياق مديرپيشين را پي گرفت بلكه بر وجوه سياسي خاص و حمايت از طيف و جناحي كه خاستگاه سياسي مشتركي با آنان داشت، شيب فزايندهتري داد... اين سازمان نيازي به حسابرسي ندارد را نميپذيريم. حال بايد ديد در دور تازه انتقادات چقدر براي شفافسازي عملكردهاي اين سازمان اقدام خواهد شد.
روزنامههاي زنجيرهاي همچنين ارديبهشتماه 93 حملات تند حسامالدين آشنا مشاور حسن روحاني را تيتر زده و از قول وي نوشتهاند: اين سازمان به جز بودجه رسمي خود، مبلغ سنگيني معادل همان بودجه را از دولت درخواست كرده است. وي پيكان حملات را به سمت شخص ضرغامي گرفته و گفته است كه «از نگاه رئيس سازمان صدا و سيما شوراي نظارت بر اين سازمان جلسهاي تشريفاتي است كه هر دو هفته يك بار براي گپ زدن و گعده كردن تشكيل ميشود. انگار اين شوراي نظارت بر سازمان صدا و سيما نيست، شوراي نظارت صدا و سيما بر رئيسجمهور است.» محمد هاشمي، برادر هاشمي و رئيس سابق اين سازمان هم از قافله جا نمانده و اظهار ميكند: «در شرايط فعلي صدا و سيما از چارچوبهاي محوري كه امام تعريف كردند در بخشي از برنامهها خارج شده است.»
رسانه ملي، ملي شود!
بر همين اساس ابتكار يكي از روزنامههاي زنجيرهاي اين جريان تيتر نخست خود را با عبارت كنايه آميز و تخريبگرايانه «رسانه ملي، ملي شود!» به همين موضوع اختصاص داده و نوشته: «همه ساله در فصل انتخابات بيشتر از پيش نقش و وظايف صداو سيما در ايران اسلامي سنگين و خطير ميشود... در 17 آبان ماه سال 1393 محمد سرافراز از سوي رهبر معظم انقلاب به رياست سازمان صداو سيما انتخاب شد. با اين حال، يك سال از عمر رياست وي بر رسانه ملي ميگذرد، اما برخي از كارشناسان رسانه و سياسي عملكرد يكساله سرافراز را به دور از انصاف و عدالت ارزيابي ميكنند. به گفته منتقدان، رسانه ملي براي بررسي توافق هستهاي و قضيه برجام كاملاً جناحي رفتار كرده و عملكرد اين سازمان را قابل قبول ندانستهاند.»
اين روزنامه در ادامه اين گزارش تلاش ميكند طيف منتقدان رسانه ملي را گسترده كرده و در آن علما را هم جاي دهد، با اين هدف كه نقد به اين رسانه تنها معطوف به مدعيان اصلاحطلبي نيست: «انتقادات به جايي رسيد كه رئيسجمهوري، حجتالاسلام روحاني، آيتالله مكارم شيرازي و معصومه ابتكار، رئيس سازمان حفاظت محيطزيست درباره نحوه برخورد اين سازمان با نهادها و موضوعات مطرح شده در كشور واكنش نشان دادند.»
«رسانه ميلي» به «رسانه ملي» تبديل شود!
قانون ديگر روزنامه وابسته به جريان تجديدنظرطلب هم كه بارها به دليل حمله به مباني اسلامي و انقلابي مورد تذكر مسئولان و حتي توقيف قرار گرفته هم در تيتر جهتدار «رسانه ميلي به رسانه ملي تبديل شود» مينويسد: «توصيههاي اخير مقام معظم رهبري به مديران صداوسيما و نيز عملكرد انتقاد برانگيز اين رسانه در برخورد با مذاكرات هستهاي يك بار ديگر نگاهها را متوجه رسانهاي كرد كه بايد ملي باشد. به همين دليل در چند روز اخير سخنان روحاني در بحبوحه رقابتهاي انتخاباتي و در نقد صدا وسيما فضاي مجازي را دربرگرفت، البته ناگفته نماند برخي كاربران اين فضا به دروغ اين سخنان را مربوط به سفر مازندران رئيسجمهور معرفي كرده بودند. اين بهانه سبب شد تا بازخوانياي از سخنان حسنروحاني قبل از رياست جمهورياش داشته باشيم. وي كه در ابتداي ورود به انتخابات، دل پري از صداوسيما داشت...»
ارگان رسمي دولت: رسانه ملي مشغول سياهنمايي عليه برجام است!
ايران ارگان رسمي دولت هم در سلسله مطالبي تلاش ميكند عملكرد رسانه ملي را مانند ديگر روزنامههاي حامي دولت زير سؤال ببرد. اين روزنامه حمله به صدا و سيما را اينگونه آغاز كرده است: فراگيرترين رسانه كشور همچنان بر طبل بدبيني و سياهنمايي «برجام» ميكوبد و ميكوشد ثابت كند آنچه در «وين» حاصل شده، هيچ دستاوردي براي ملت نخواهد داشت. اين روزنامه همچنين ادعا كرده كه بخشي از مديران سازمان صدا و سيما به سعيد جليلي، مذاكره كننده ارشد سابق هستهاي كشورمان وابستگي دارند و در ادامه نيز عنوان كرده مديريت روزنامه جامجم نيز در اختيار تيم رسانهاي احمدينژاد قرار دارد. البته ارگان مطبوعاتي دولت در ادامه نخواسته خود را بيشتر با رسانه ملي درگير كند و كوشيده در گفتوگو با برخي چهرهها، توپ را در زمين آنها بيندازد و حرف خود را از زبان اين چهرهها بزند.
فراكسيون رهروان هم روي خط تخريب
دو هفته قبل بود كه فراكسيون رهروان ولايت مجلس، رئيس رسانه ملي را به جلسه خود فراخواند تا درباره مهمترين مسائل و موضوعات مطرح ميان صدا و سيما و مجلس و آنچه تبعيض در پوشش برنامههاي مربوط به «برنامه جامع اقدام مشترك» خوانده ميشد، با محمد سرافراز بحث كند. تا پيش از اين، سابقه نداشت كه رئيس سازمان صدا و سيما به عنوان يك مجموعه ملي و فراجناحي، در يك فراكسيون خاص حاضر شود، حال آنكه بعد از پايان اين جلسه برخي از اعضاي اين فراكسيون مانند مدعيان اصلاحطلبي رسانه ملي را متهم به جناح بازي و تخريب دولت و برخوردهاي تبعيضآميز با افراد و جريانات كردند، هر چند سرافراز در آن جلسه با مستندات متقن چنين اتهاماتي را رد و اثبات كرد كه صداوسيما زمان بسيار بيشتري را در اختيار موافقان دولت و برجام قرار داده و در كنار آن عناصر وابسته به تجديدنظرطلبان هم تريبون بيشتري را در مناظرات يا برنامههاي گفتوگو محور در اختيار داشتهاند.
پيرمؤذن يكي از اعضاي فراكسيون رهروان در باره اين جلسه ميگويد: «امروز صبح در جلسه فراكسيون رهروان با رئيس صدا وسيما، عموم نمايندگان حاضر در جلسه ازسياه نمايي برجام توسط صداوسيما منتقد بودند. اينجانب نيز بهجد از رئيس رسانه ميلي تندروها به جهت سياهنمايي ظالمانه برجام بهرغم حمايت ملت از برجام، از عدم پخش اظهارات ظريف و نهاونديان در كميسيون ويژه برجام، از تخريب دولت و مجلس، از سياسي نمودن عزاداري تاسوعا و عاشوراي حسيني ايرانيان و اردبيليهاي حسيني، از تبليغ غيرمتعارف خسران آور پديده شانديز و ميزان و حلزون، از بيتوجهي به همه سلايق، از شطرنجي كردن تصوير دكتر آخوندي، از سانسور كردن تصويرحسين فريدون برادر رئيسجمهور در گزارش سيل ايلام، از ميلي شدن رسانه بهجاي ملي و رسانه جبهه پايداري شدن رسانه خاصه رسانه زاكاني، نقوي حسيني و رسايي شدن، از بيمهري به محيطزيست و... بازخواست نمودم.»
احتمال افزايش حملات به صداوسيما در4ماه آتي
مقام معظم رهبري در سال 1383 و در جمع دانشجويان چند عرصه را به عنوان محلهاي فشار دشمن برشمردند كه «از كار انداختن بازوهاي توانمند نظام» از جمله اين موارد ميباشد كه ميتواند در نهادهايي مانند سپاه، شوراي نگهبان، صدا و سيما و قوه قضائيه صورت عيني به خود بگيرد. تجديدنظرطلبان همواره تلاش كردند با دوگانه نهادهاي حاكميتي- مدني، نهادهاي مؤثر نظام را در افكار عمومي بياعتبار نمايند و اين پروسه همانطور كه گفته شد، همچنان ادامه دارد. در ايام هشت ساله حاكميتي اين جريان بر قوه مجريه هم بدبين كردن مردم نسبت به رأس و بدنه نظام اسلامي در قالب «مشروعيتزدايي از شوراي نگهبان»، «تخريب سپاه و بسيج»، «حمله به صداوسيما» و «هجمه به عملكرد قوه قضائيه» عملياتي ميشد كه هدف از آن را سعيد حجاريان، مشاور عالي سياسي رئيسجمهور اصلاحات، چنين بيان ميكند: «در كشور ما نمايشنامهاي در حال اجراست كه سه پرده دارد و الان دو پرده از آن اجرا شده است. پرده اول، قضيه قتلهاي محفلي بود، پرده دوم آن، حادثه كوي دانشگاه بود و پرده سوم در راه است. پرده سوم چيزي شبيه كودتاست، در قضيه اول بستر و ميزبان وزارت اطلاعات بود. در دومي تحت پوشش نيروي
انتظامي يك محفل شكل گرفت. پرده سوم در سپاه انجام ميشود... در پرده اول تمام دگرانديشان، روشنفكران با نظام پدركشتگي پيدا كردند و مشروعيت نظام در پيش آنها به صفر رسيد. در پرده دوم [كوي دانشگاه 18 تير] تمام دانشجويان يا حداقل قسمت اعظم آنها از نظام جدا شدند. در پرده سوم تمام مردم از نظام جدا خواهند شد و مردم اعتمادشان از بين خواهد رفت... در پرده سوم هدف اسقاط و براندازي كل نظام است.»
وي همچنين بعد از غائله قتلهاي زنجيرهاي نهادهاي مورد توجه براي تخريب را اينگونه اعلام ميكند: «بعد از وزارت اطلاعات، سراغ سپاه و نيروي انتظامي و صداوسيما برويم. ساختار فعلي اين دو نيرو، آنها را مانعي بر سر راه توسعه سياسي تبديل كرده است.»
با مشاهده تاكتيكهاي رسانهاي جماعت تجديدنظرطلب در طول يكي دو دهه اخير ميتوان پي برد كه دقيقاً همين اهداف از سوي رسانههاي زنجيرهاي در مواجهه با نظام و رسانه ملي دنبال ميشود.
حال با توجه به آنچه عنوان شد انتظار ميرود حملات پي در پي تجديدنظرطلبان به رسانه ملي در چهار ماه آتي افزايش چشمگيري به خود بگيرد چراكه مظلومنمايي در آستانه هر انتخاباتي از شگردهاي وابستگان به اين جريان بوده كه نهايتاً ميتواند از يك سو مقبوليت سياسي نامزدهاي اين جريان را افزايش داده و از سوي ديگر بياعتماد كردن مردم به اخبار و برنامههاي صداوسيما و در نهايت نظام رنگ تحقق به خود بگيرد.