نخبگان سياسي جوان و پيري سياست در ايران

کد خبر : 463628

آرمان: بررسي صحنه سياسي ايران بيانگر اين واقعيت است كه ميانگين سني مديران اجرايي، وزرا و نمايندگان مجلس بالاي 50سال است. تجربه سياسي گرچه در عرصه سياست داخلي و خارجي ضروري است، اما شرط لازم است و شرط كافي نخواهد بود. سن زياد بدون به كارگيري جوانان نخبه و با انگيزه، پويايي و تحرك كافي را به ميدان سياست وارد نمي‌كند. سن زياد كارگزاران موجب پيري سياست، عدم شور و نشاط، عدم تحرك، رخوت و سستي سياسي مي‌شود كه اين موارد سدي در برابر توسعه همه‌جانبه است. با اين وضعيت نخبگان سياسي جوان كه خواهان ورود به صحنه سياست و سياست‌ورزي هستند، عملا وارد سياست نشده و انبوهي از جوانان كه بيشتر جمعيت كشور را تشكل مي‌دهند، درواقع تماشاگران شطرنج سياست خواهند بود. براي حل مشكل، راه‌حل اين است كه از يك طرف با ارائه راهكار عملي از جانب مديران ارشد، جوانان وارد سياست شوند و اين راه پرفراز و نشيب را با كمك افراد مجرب به درستي طي كنند و از طرف ديگر جوانان و گروه‌هاي ديگر حق حضور خود را در سياست به‌طورعملي پيگيري كنند. جوانان با شرايط زير مي‌توانند وارد عرصه سياست شوند: 1- خود انگيزه كافي براي ورود به اين حوزه را داشته باشند. انگيزه نخستين شرطي است كه براي ورود به هر حوزه‌اي ازجمله سياست ضروري است. جوانان بايد علاقه آموختن فنون سياست‌ورزي را داشته باشند و بخواهند از مجربان اين عرصه طي يك روند صحيح، سياست درست را بياموزند. 2-رفتار عقلايي و منطقي را در زندگي‌شان آموخته باشند و در زندگي شخصي‌شان به عقلانيت، واقع‌گرايي و آموختن فنون شهرت داشته باشند و بخواهند در صحنه سياست آنها را عملي سازند. جوانان نياز دارند بدانند سياست عرصه عدم تدبير و ندانم‌كاري و رفتار غيرعقلايي نيست. بلكه عرصه تدبير و درايت است. 3- جوانان با اين شرايط وقتي كه به صحنه سياست ورود پيدا كردند از تجربيات افراد مجرب و كساني كه اين عرصه را در ساليان طولاني تجربه كردند، مي‌آموزند. جواناني كه با راهنمايی مديران ارشد به سياست ورود پيدا كردند، با تشكيل اتاق فكر و حلقه مشاوران كه در رشته‌­هاي متعدد مهارت دارند و در عرصه تجربي نيز مهارت‌هاي لازم را كسب كردند، از آنان مي‌آموزند. اين امر به مثابه آن است كه جوانان خود اين صحنه‌ها را تجربه كردند. احراز اين شرايط از جانب جوانان نخبه و ورود آنان به صحنه سياست محاسن و مزيت‌هاي دارد كه عبارتند از: 1-گردش واقعي نخبگان؛ بدين معني كه در عرصه سياست عده معدودي حضور دارند كه غالبا فن‌سالار نيستند و مختصات نخبگان سياسي را ندارند. با مسئوليت‌پذيري جوانان و ورود آنان به صحنه سياست گردش نخبگان به‌طور نسبي شكل مي‌گيرد و حضور سياستمداران بيشتر با توانمندي و قابليت‌هاي زياد را شاهد خواهيم بود. 2- حضور حداكثري جوانان در عرصه سياست موجب شور، نشاط، تحرك و تحول اين حوزه مي‌شود. جوانان با قابليت‌هايی مانند عقلانيت، واقع‌گرايي، عمل‌گرايي، اعتدال و ميانه‌روي و بهره گرفتن از تجربيات سياستمداران كاركشته موجب پويايي جامعه شده و مقدمات رشد و توسعه كشور را در زمينه‌اي پرتحرك فراهم مي‌كنند. 3-با حضور حداكثري و فعال جوانان در سياست، زمينه حضور گروه‌هاي ديگر مانند زنان فراهم مي‌شود و اين گروه‌ها انگيزه لازم را براي حضور در اين عرصه به دست مي‌آورند. جواناني كه زمينه‌هاي حضور آنان طي فرايندي عقلاني فراهم شود، به مثابه الگويي براي ديگر گروه‌ها مانند جوانان در صحنه حضور فعال و تاثيرگذار داشته و موجب توسعه همه‌­جانبه كشور می‌شوند. 4-فعال شدن جوانان در عرصه مملكتداري و دفاع آنان از حقوق شهروندي موجب آگاهي شهروندان از حقوق حقه‌شان مي‌شود. با اين آگاهي، شهروندان در فعاليت‌هاي سياسي مشاركت كرده و حقوق خود را از سياستمداران مطالبه مي‌كنند. در اين صورت حوزه سياست مطالبه محور و نه تكليف‌محور مي‌شود. شهروندان فقط نبايد تكاليفشان را انجام دهند بلكه باید حقوقي را در اين عرصه مطالبه ‌كنند. جوانان با داشتن اين شرايط و محاسن و فوايدي كه حضور فعال جوانان در ميدان سياست براي كشور دارد، موجب پويايي حوزه­‌هاي اجتماعي و سياسي مي‌شوند. با اين حضور گردش واقعي نخبگان شكل مي‌گيرد، زمينه‌هاي حضور ديگر شهروندان در صحنه سياست فراهم مي‌شود و اينان نسبت به حقوق و تكاليفشان آشنا مي‌شوند و با فعاليت و حضور حداكثري همه گروه‌ها در چارچوب نظام در عرصه‌هاي اجتماعي و سياسي است كه توسعه همه‌جانبه مقدور مي‌شود. نخستين صحنه‌اي كه از اين پس جوانان مي‌توانند به عنوان كانديدا و شهروندفعال و موثر آن مشاركت جويند، انتخابات اسفندماه 1394 است. مجريان (دولت و وزارت كشور) و ناظران (شوراي نگهبان) می‌توانند مقدمات حضور آنان را فراهم كنند تا شاهد پويايي انتخابات و در نهايت رشد و بالندگي جمهوري اسلامي ايران باشيم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: