هیپنوتراپی واقعیت دارد؟
یک روانشناس، هیپنوتراپی را تکنیکی متکی بر دانش روانشناسی و فیزیولوژی اعصاب دانست و آن را یکی از روشهای درمانی موثر در میان روشهای موجود برشمرد.
کد خبر :
462726
ایسنا: زهرا معین اظهار کرد: هیپنوتراپی قدمتی چند هزار ساله دارد که از اواسط قرن بیستم بهصورت آکادمیک و رسمی پیگیری میشود و به یونان باستان و تمدن پارس برمیگردد. این در حالی است که هیپنوتراپی برای درمان برخی اختلالات از جمله کاهش اضطراب، کاهش هر نوع سردرد از نظر شدت و فرکانس، کنترل افسردگی، افزایش اعتماد به نفس، کنترل درد، تقویت تأثیر اقدامات درمانی، کنترل فوبیا و کمک به کنترل عادتها(مثل سیگار کشیدن) به کار میرود. این روانشناس ادامه داد: متأسفانه در ایران افرادی که دچار اختلالات روحی و روانی میشوند بیدرنگ به مصرف قرصهای آرامبخش رو میآورند. گرچه در اغلب مواقع این داروها مسکن هستند اما مشکل اصلی پا برجا میماند و اعتیاد به داروهای آرامبخش نیز به مشکلات قبلی اضافه میشود. در واقع هیپنوتراپی مستقیماً با روح انسان بهویژه ضمیر ناخودآگاه در ارتباط است و درمان مشکلات روحی از طریق ضمیر ناخودآگاه، با میزان موفقیت اجتماعی افراد در ارتباط است. وی افزود: یک هیپنوتراپ میتواند بهطور کلی زندگی فرد را تغییر دهد اما هیچگاه نباید ازهیپنوتراپی انتظار معجزه داشت، هرچند گاهی اوقات نیز بدون اغراق معجزه میکند.
در واقع با پذیرش این اصل که انسان مجموعهای از جسم و روح یا روان و تن است به این حقیقت میرسیم که با تقویت روان میتوان جسم بیمار را نیرویی تازه بخشید یا به اصطلاح در کالبد او روحی تازه دمید. علاوهبر این میتوان گفت انسان در همه لحظات زندگی، آگاهانه یا ناآگاهانه در حال جستجو و تلاش برای یافتن تعادل و توازن است، از اینرو هرگاه نیرویی این توازن و تعادل را به هم بزند نیرویی متضاد در وجود شخص بیدار میشود که تقابل آن با نیروی بیرونی موجب بروز بیماریهای جسمی یا آشفتگی و اضطراب روحی میشود. معین تصریح کرد: پریشانیهای روحی بر خلاف بیماریهای جسمی قابل رویت نیستند و حتی گاهی آشفتگیهای روحی، خود را بهصورت بیماری جسمی آشکار میکند و تا زمانی که عامل روحی اولیه از بین نرود بیماری جسمی ناشی از آن نیز درمان نمیشود. در واقع بیشتر نابسامانیهای محیطی و تجربههای زندگی در ضمیر ناخودآگاه ذهن ما ثبت میشود و روان انسان تلاش میکند تا در هر لحظه با فشارهای روحی و جسمی ناشی از این عوامل و نابسامانیها مبارزه کند و آنها را به یک تعادل نسبی برساند. این روانشناس تاکید کرد: هرگاه فشار این نابسامانیها از حد قابل تحمل
انسان فراتر رود امکان بروز علایم و آثار بیماریهای گوناگون شکل میگیرد اما در بیشتر موارد در ناحیهای که دچار درد عصبی است هیچگونه ناهنجاری جسمی یافت نمیشود و ارتباط مشخصی نیز بین جراحت قبلی و آثار بیماری جدید وجود نخواهد داشت، همچنین مساله کلیدی دیگری که در مورد بیماریهایی از این دست باید به آن توجه کرد این است که مسایل و مشکلات مشابه میتواند در افراد مختلف عکسالعملهای متفاوتی ایجاد کند. وی یادآور شد: هیپنوتراپی در تشخیص عامل اصلی بروز بیماریهایی که از نظر جسمی هیچگونه دلیلی برای ایجاد آنها وجود ندارد و یا نمیتوان هیچ نشانهای از علایم رنجآور را در بدن بیمار یافت بسیار کاربرد دارد. مثلا وقتی شخصی از تنگی نفس رنج میبرد اما در بررسیهای بالینی هیچ نشانهای از بیماری دستگاه تنفس در وی یافت نمیشود میتواند علت بروز بیماری را در اضطرابها و فشارهای روحی جستجو کند؛ چراکه در اینگونه موارد، فشارهای روحی در طول سالیان متوالی روی هم انباشته شده و در نهایت آثار خود را به صورت یک بیماری جسمی آشکار کرده است. معین خاطرنشان کرد: در چنین مواقعی میتوان از هیپنوتراپی برای ایجاد محیطی متعادل و موزون در وجود
خسته بیمار استفاده کرد و خوشبختانه بسیاری از بیماران پس از گذراندن این مرحله بهبود مییابند. البته قدرت هوش و اراده شخص برای درمان اینگونه بیماریها بسیار ناچیز است و سهم اساسی را میزان تمایل بیمار برای بهبودی و بینشسازی صحیح از جانب هیپنوتراپ بر عهده دارد. این روانشناس با تاکید بر اینکه هیپنوتراپی یکی از سالمترین و بیخطرترین روشهای درمانی است، تصریح کرد: نباید با سادهانگاری، از خطرهای بالقوهای که در کاربرد نامتناسب آن وجود دارد غافل باشیم؛ چراکه وقتی هیپنوز را یک روانشناس و پزشک آموزشدیده به کار میبرد هیچ خطری برای بیمار ندارد و خطر واقعی فقط زمانی احساس میشود که این عمل را یک هیپنوتراپ غیر ماهر و بیصلاحیت انجام دهد.