آخرین انسانی که دار فانی را وداع میکند، کیست؟
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: زمین هیچگاه از حجت خالی نمیماند، حجت خدا یا ظاهر و آشکار است یا خائف و پنهان، تا حجتها و برهانهای خدا باطل نشود. بنابراین همواره باید انسان کامل در زمین وجود داشته باشد.
کد خبر :
461787
فارس: یکی از اصول اساسی مکتب تشیع این است که جهان هستی و زمین هرگز بیامام نخواهد بود، چه آنکه بدون وجود امام و خلیفه الهی و واسطه فیض، جریان فیض الهی در قلمرو تکوین و تشریع قطع میشود، در حقیقت، حیات و بقاء آن در این عالم وجود ظلی دارد و فقط در سایه وجود مقدس امام در هر عصر امکان پذیر خواهد بود، این مسأله به قدری حائز اهمیت است که امام صادق علیه السلام فرمود: اگر تنها دو نفر در جهان وجود داشته باشند، یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که میمیرد امام است.(1)
در همین رابطه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به این سؤال که از کجا بدانیم که امام زمان(عج) وجود دارد؟ به چه دلیلی میتوان استدلال کرد، مینویسد:
مبنای این اصل امور ذیلاند:
الف)امام واسطه فیض تکوین است
اگر امام نباشد، فیض هستی قطع شده جهان هستی فرو میپاشد. محمد بن فضیل میگوید از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم: آیا روزی روی زمین بیامام خواهد بود؟ فرمود: نه، گفتم از امام صادق علیه السلام روایت شده که اگر روزی زمین بیامام باشد، زمین یا بندگان مورد خشم خداوند قرار میگیرد. فرمود: نه اصلاً زمین و بشری نمیماند، همه از بین میرفتند.(2)
از این رو بیوجود امام علیه السلام و حجت الهی، کائنات بیامداد فیض الهی خواهند بود و بدون این امداد همه چیز عدم محض خواهند بود.
ب)امام مخاطب و حامل قرآن و الهام است
چون قرآن کتاب همیشگی و زنده انسانها است، پس مخاطب حقیقی آن نیز باید همیشه وجود داشته باشد و این مخاطب حقیقی که قلب و روحش بستر و جایگاه وحی است، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جزء ائمه نمیتواند باشد.
جریان زنده و مستمر و بقای استمرار قرآن و شب با برکت قدر جز با پذیرش وجود کسی که حامل و مهبط و مخاطب آن ها باشد، قابل تصور نیست و چنین شخصی همان امام زمان خویش است.
ج)امام واسطه دائمی و عامل دوام فیض معرفت است
چنان که خداوند متعال که فیاض مطلق است، هرگز فیض هستی را دریغ نمیدارد فیض معرفت را هم دریغ نخواهد داشت، بنابراین استمرار و دوام فیض معرفت، مستلزم آن است که در هر عصری، کسی که از بالاترین درجه کمالات بهرهمند است، گیرنده و واسطه این امر باشد و این واسطه همان وجود مقدس امام عجل الله تعالی فرجه الشریف در هر عصری است.(3)
بر این اساس وجود امام در هر زمانی لازم است، اما از آنجا که بنابر دلایل موثق و شواهد قطعی تاریخی یازده امام از این جهان رخت بر بستهاند، و بنا بر دلایل معتبر و مستند تاریخی شیعه و سنی، امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف پا به عرصه وجود نهاده است، حضور و وجود آن بزرگوار و استمرارش لازم و ضروری است که فعلاً در پرده غیبت به سر میبرد.
پس آفرینش انسان مکلف و بقاء نظام هستی در روی زمین بدون وجود انسان کامل که مظهر و واسطه فیض الهی است معنا ندارد و این است معنای کلام امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود: زمین هیچگاه از حجت خالی نمیماند، حجت خدا یا ظاهر و آشکار است و یا خائف و پنهان، تا حجتها و برهانهای خدا باطل نشود.(4)
از این رو همواره باید انسان کامل در زمین وجود داشته باشد و از آنجا که شرایط جهان به جایی رسید که حاکمان و مردمان، حضور امام معصوم در جامعه را نشناختند تنها راه وجود انسان کامل و استمرار فیض و کشته نشدن ولی و نیز علل دیگری که بر ما پوشیده است، غیبت او بود تا زمانی که زمینه ظهور آن بزرگوار فراهم شود.
مرحوم علامه طباطبایی میگوید: برای هر انسانی یک حجت باید باشد، زیرا خلقت او بدون غایت نمیشود و اگر حجت نباشد، یعنی غایت ندارد و صدور چنین فعلی از خداوند متعال محال است، بنابراین بازگشت این مسأله به این است که فعل خداوند متعال غایت میخواهد.
به عبارت دیگر عالم انسانی که خلقت انسان است، دارای کمال خاصی است که باید به آن کمال هدایت شود و هدایت حجت (هادی) میخواهد و اگر حجت (امام) از بین برود (و یا نباشد) باید غایت از بین برود و اگر غایت از بین برود، فعل خدا (خلقت) بیغایت میشود و لغویت در خلقت لازم میآید و صدور چنین امری از خدای (حکیم) محال است. خداوند متعال میفرماید:(5) ما آسمان و زمین و موجودات میان آن دو را جز به حق و هدف دار نیافریدیم.(6)
بنابراین گذشته از ادله نقلی و روایات معتبر و فراوانی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام دلالت صریح بر وجود امام زمان و استمرار وجود مقدس آن بزرگوار در تمام اعصار دارد، ادله عقلی و وجدانی که به گوشهای از آن اشاره شد، ضرورت وجود و استمرار وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به اثبات میرسانند.
*پینوشتها:
1-محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه حاج سیدجواد مصطفوی، ح457.
2-همان: ح452.
3-یثربی، سیدیحیی، فلسفه امامت، ص112ـ127.
4-اصول کافی، همان، ج1، باب ان الارض لاتخلو من حجه.
5-در محضر علامه طباطبایی، ص88ـ89.
6-حجر/85.